
محمد مهاجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصولگرا در روزنامه سازندگی نوشت: «قانون جدید انتخابات را حتی اگر سادهدلانه مثبت ارزیابیاش کنیم فقط برای راحتی دستگاههای اجرایی و نظارتی تمهیداتی اندیشیده که فارغالبالتر از گذشته کارشان را انجام دهند بیآنکه مناطق مینگذاری شده را بروید.»
دیدارنیوز: «ادعای نادرستی نیست اگر بگوییم پیش از آنکه ترامپ از برجام خارج شود ما خودمان به آن شلیک کردیم.»
محمد مهاجری، روزنامهنگار نوشت: «انتخابات و صندوق رای، تنها راه مشارکت گسترده مردم در سیاست است. این را شهروندان و احزابی که مایل و حاضر به شرکت در انتخابات هستند، فرصت تلقی میکنند و افراد و گروههایی که مشارکت وسیع را به زیان خود میپندارند، تهدید میدانند.
گروه دوم که برجستهترین ویژگیاش انحصارطلبی و تمامیتخواهی است، دوست دارد موانع ایذایی بر سر راه انتخابات بگذارد و حتی مسیر صندوق را مینگذاری کند.
طبیعی است شهروندانی که حضور خود پای صندوق را دارای مخاطره یا بینتیجه بدانند، ریسک نمیکنند. انگیزههایی مانند تکلیف شرعی یا حتى وظیفه ملی هم از بس دستمالی شدهاند، چنگی به دل نمیزنند به خصوص اینکه تجربه ثابت کرده که کاسبان تکلیف، بهرهبرداران این واژگاناند و از این سفره نان میخورند. کسی وارد میدان سیاست میشود که از آن بهره ببرد و آمال و اهدافش را محقق کند. فرضاً در انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ اکثریت قابل اعتنایی از مردم با این خواسته که قفلهای تحریم باز شود و چرخ زندگیشان بچرخد، پای صندوق رای آمدند. اما از اواسط دولت یازدهم تلاشها برای زمین زدن برجام شروع شد. ادعای نادرستی نیست اگر بگوییم پیش از آنکه ترامپ از برجام خارج شود ما خودمان به آن شلیک کردیم.
رایدهندهای که میبیند یک جریان سیاسی داخلی با همدستی دشمن خارجی بر آینده روشن کشورش، قیر نومیدی میپاشد، بیهودگی حضورش در صحنه را با همه وجود حس میکند. عدم مشارکت مطلوب در دو انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ فقط در همین فضای یأس و نومیدی قابل تحلیل است. بگذریم از اینکه رفتارهایی مثل رد صلاحیتها و تخریبهای روانکاه، حوصله و شادابی انتخاباتی را از بین برد.
متاسفانه مدیریت مستاصل دولت سیزدهم که نابرخورداری از سیاستهای کلان در عرصه اقتصاد و روابط بینالملل، ناتوانی در اجرا، بیتجربگی و ندانمکاری، تقدم منافع جناحی بر منافع ملی و.. از شاخصترین آنهاست، هیچ نور امیدی را نشان نمیدهد. از طرف دیگر تصمیماتی مانند احیای گشت ارشاد که کوبیدن با چکش روی اعصاب جامعه است، سیگنالهایی را مخابره میکند که گویی قرار است در بر همین پاشنه بچرخد و صدای دلخراش لولاهای زنگزدهاش روان شهروندان را بیازارد.
قانون جدید انتخابات را حتی اگر سادهدلانه مثبت ارزیابیاش کنیم فقط برای راحتی دستگاههای اجرایی و نظارتی تمهیداتی اندیشیده که فارغالبالتر از گذشته کارشان را انجام دهند بیآنکه مناطق مینگذاری شده را بروید. افزودن یک نهاد اطلاعاتی به مراجع استعلام صلاحیت جز آنکه انتخابات را امنیتیتر از گذشته تصویر میکند چه گلی به سر ملت میزند؟ طولانی شدن زمان بررسی صلاحیتها از ۲ ماه به ۴ ماه کدام گره را از مشکلات مردم میگشاید؟
نظرسنجیها و مشاهدات عینی از سطح جامعه، افسردگی ملی را حکایت میکند. در چنین شرایطی باید قربان صدقه مردم برویم و دست هر چهره یا حزب سیاسی که تنور انتخابات را داغ کند، ببوسیم تا سرخوردگی ۳-۴ سال اخیر از بین برود.
اما بعضی اصلاحات قانون انتخابات که تنها در حد آبنبات چوبی است فقط به دهان تندروهایی شیرین میآید که خواهان مشارکت حداقلی برای تثبیت وضع موجوداند.»