پیروز مجتهدزاده استاد جغرافیای سیاسی در دومین قسمت از گفتوگوی خود با دیدارنیوز به مسائلی، چون حجاب، رفراندوم، سپاه پاسداران و سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرداخت.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: در دومین قسمت گفتوگوی پیروز مجتهدزاده با دیدارنیوز، او به مباحثی، چون سکولاریسم، انتخابات، توافق با عربستان سعودی، نقش نهضت آزادی و شخص مهندس بازرگان در سقوط رژیم پادشاهی، رفراندوم و اجتماع مفاهیم متضاد در سیستم حکمرانی پرداخت. تنوع موضوعات در این قسمت از گفت و گو زیاد است، به خصوص که در آن به بیان خاطراتی از مسافرات دو دختر خود به ایران در زیر سن بلوغ و غش کردن دختر بزرگش در اثر پوشش حجاب مبادرت کرده است. همچنین خاطراتی از مواجهه با دو روحانی، یکی در خیابان کوی دانشگاه و دیگری در لندن، میگوید.
قسمت دوم گفتگو با پیروز مجتهدزاده را اینجا ببینید
آنچه میخوانید چکیدهای از پاسخهای پیروز مجتهدزاده به پرسشهای من اسفندیار عبداللهی، تهیهکننده و مجری این برنامه است:
در خارج از کشور کسانی پیدا شدند که میگویند ما طرفدار دموکراسی سکولار هستیم، حرف من این است که آیا شما دموکراسی سراغ دارید که سکولار نباشد؟ دموکراسی یعنی نظام حکومتی غیر دینی. نظامهای حکومتی غیر دینی مانند ایدئولوژی کمونیست رفتاری شبیه حکوتهای دینی دارند و بالعکس. در چنین رژیمهایی معمولا روزی سه بار! عنوان دموکراتیک را در پسوند خود به کار میبرند. عناوینی مانند جمهوری دمکراتیک سوریه، جمهوری دموکراتیک خلق کره، جمهوری دموکراتیک چین و مانند آن؛ لذا نیاز به تکرار کلمه دموکراسی در پسوند رژیمهای ایدئولوژیک و سکولار در پسوند دموکراسی نیست، دموکراسی ذاتا اگر سکولار نباشد، دموکراسی نیست. در ایران هم نظام را مردمسالاری دینی عنوان میکنند، به این دلیل که آقای محمد خاتمی یک روزی از این عنوان استفاده کرد.
تمام این مسائل زیر سر مرحوم بازرگان است. میخواستند در قالب دموکراسی رفراندم کنند، اصل ولایت فقیه از آن پدیدار شد. حالا اگر امروز رهبری میگویند مردم قدرت تحلیل در همه مسائل را ندارند، کاملا درست میگویند، چون مردم خودشان اعلام کردند تحلیل ندارند، صغیرند و نیاز به، ولی و سرپرست دارند، حالا هم تشخیص تمام امور مردم را ایشان میداند. ترجمه سخن جناب آیتالله خامنهای این است که آی مردم، شما ما را، ولی مطلقه کردید، امورات خود را به سرپرستی سپردهاید، پس شما کار خود را بکنید، تشخیص حکمرانی با من است؛ لذا ایشان درست میگویند.
من در مورد هر انتخاباتی در آینده نظری ندارم و وقت خودم را برای این دست امور تلف نمیکنم. ولی در مورد رژیم سیاسی حرف میزنم و میگویم جمهوری اسلامی از اجتماع متناقض به وجود آمده و در چنین سیستمی انتخابات معنی ندارد. دموکراسی و انتخابات بدون احزاب معنی ندارد، پس از نظر من نهادی به نام انتخابات در ایران وجود واقعی ندارد و فقط پسوند و ابزاری است برای پز دادن و نمایش بازی کردن. نه اصلاحطلب واقعی داریم نه اصولگرای واقعی. اصلاحطلب ما نه جرات و جسارت پافشاری بر موارد مطروحه خود دارد و گاهی هم نمیداند به دنبال اصلاح چیست، اصولگراها هم نمیدانند به چه اصولی پایبندند. آقای سید محمد خاتمی مرد خوب و اخلاقمندی است، اما مشکل اینجاست که ما به سید خندان و شیک نیاز ندارم. سیاست مدار باید قوی و زمخت باشد. خاتمی به درد سیاست نمیخورد. یکی از خاطرات خوب من این بود که در یک ترم استاد عماد خاتمی (فرزند سید محمد خاتمی) بودم. خیلی پسر خوبی است، به او گفتم وارد سیاست نشوید، چون مانند پدرت هم خودت را اذیت میکنید و هم ملت را.
امیدوارم که نزدیکی ایران و عربستان واقعی و جدی باشد و بر اساس مصلحت چینیها نباشد، که من شک دارم نه عربستان سعودی در این زمینه صداقت دارند و نه جمهوری اسلامی. در مورد روسیه هم به همین صورت. باید از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواست که اگر ایران را دوست دارند خود را از سیاست به خصوص از سیاست خارجی بیرون بکشد و کار را به کاردان بسپارند.
در مورد مسئله حجاب مثل هر ایرانی دیگری با مفهوم حجاب اجباری به شدت مخالفم، اما ترجیح میدهم در حوزه تخصصی خود صحبت کنم. دو دختر دارم که متولد انگلیس هستند و کلا دو یا سه مرتبه به ایران سفر کرده اند. این چند مرتبه هم در سنین کودکی بودند و به سن بلوغ نرسیده بودند. دختر بزرگم در آخرین باری که به ایران آمد حدود ۷ سال سن داشت. سفری به نور داشتیم که برای بازگشت به تهران مجبور شدیم اتوبوس سوار شویم. من در جلوی اتوبوس نشستم و دو دخترم در ردیفهای عقبتر نشسته بودند، از آئینه نگاه کردم دیدم دختر بزرگم غش کرده، چون مجبور بود لباس را مطابق نظر حاکمیت بپوشد و، چون آب و هوای تابستان تهران با لندن خیلی متفاوت بود، نتوانست تحمل کند؛ بنابراین من خودم مستقیم با مقوله حجاب درگیر بودهام و میدانم این موضوع چقدر بی ربط است.