با آغاز سال ۱۴۰۲ و پررنگ شدن موضوع حجاب در کشور، دیدارنیوز بر آن شد در فصل جدید برنامه اصل ۲۷، سراغ این موضوع برود و در گفتگو با صاحب نظران، چالشهای فراروی جامعه را در این موضوع بررسی کند.
دیدارنیوزـ نسرین نیکنام: دومین مهمان فصل جدید برنامه اصل ۲۷ دکتر مصطفی کواکبیان سیاستمدار اصلاحطلب و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی بود، او در این گفتوگو به چند نکته درباره دلایل اتفاقات سال ۱۴۰۱ اشاره کرد که مهمترین آن عدم عذرخواهی از مردم و تغییر فرمانده نیروی انتظامی بود.
کواکبیان به دلیل آشنایی طولانی با حوزه رسانه و مدیرمسئولی روزنامه مردم سالاری، اهمیت ندادن به رسانههای داخلی و توجه خاص به صدا و سیما را یکی از مهمترین دلایل پررنگ شدن نقش رسانههای خارجی دانست.
این گفتوگو را اینجا ببینید و بخوانید
فیلم: امین رشیدی
در سال ۱۴۰۱ حوادثی پیش آمد و به گفته صاحبنظران سالی متفاوت بود. آیا این اتفاقات بستری از قبل داشت یا ناگهانی رخ داد؟
من در رابطه با حوادث شهریور ۱۴۰۱ به بعد و حوادث بعد از مرگ مهسا امینی زیاد صحبت کردم. نمیشود گفت این حوادث زمینه قبلی نداشت. مهمترین مسئله این بود که ما با نسل جدید یعنی نسل "زد" همدلی و همزبانی زیادی نداشتیم. وقتی میگویم ما، منظور مجموعه دست اندرکاران نظام است. در عین حال برخوردهای صورت گرفته بیشتر به این وضعیت دامن زد و در نهایت موضوع گشت ارشاد و مرگ مهسا امینی نتیجه همه این رفتارها بود، در حالیکه باید آن را بهتر مدیریت میکردند با یک عذرخواهی و تغییر فرماندهی نیروی انتظامی و توضیحی بیشتر برای مردم، ولی متاسفانه نه تنها هیچ عذرخواهی صورت نگرفت بلکه هیچ تغییری در ردههای نیروی انتظامی هم اتفاق نیفتاد و به جای آن با کسانی برخورد شد که به خیابانها آمدند.
از طرف دیگر دستهای بیرونی هم به تدوام این شرایط کمک میکرد و ما هم مرجعیتی به رسانههای داخلی ندادیم و میخواستیم همه حرفها را از طریق صدا و سیما بزنیم. طبیعتا رسانههای خارجی هم از این وضعیت استفاده کردند، یعنی عدم اعتقاد به مرجعیت رسانهای در داخل از یک سو و حضور پررنگ رسانههای خارج از کشور از سوی دیگر دست به دست هم داد تا حوادث سه چهار ماه ادامه پیدا کند. اگر در آن زمان دست اندرکاران، پیام مثبت این حوادث را دریافت میکردند یعنی به آنها تلنگر وارد میشد، میتونستند نسلهای جدید را بهتر دریابند و مطالبات آنها را بشناسند و فکر نکنند این نسل مثل نسل اول انقلاب همه چیز را بدون سوال و پرسش و بدون اقناع فکری میپذیرند. اما به جای این کار، فکر کردیم با سرکوب میتوانیم صورت مسئله را پاک کنیم و این روش بسیار بدی است. ما به خاطر اینکه بلد نیستیم مسائل را به صورت ریشهای حل کنیم صورت مسئله را پاک میکنیم. من در تمام جلساتی که دعوت شدم حرفهایم را زدم و معتقد بودم باید تمامی دستگیرشدگان هر چه سریعتر آزاد شوند و به طور جدی در روزهای اول، بحث عفو عمومی را مطرح کردیم که باید انجام شود. ولی همه چیز با تاخیر انجام شد و اینها ضررهای زیادی داشت. امیدواریم که درس عبرتی برای زمامداران و دست اندرکاران باشد و همانطور که گفتند حداقل تلنگری باشد تا ما بتوانیم حوادث را به خوبی بشناسیم و مدیریت کنیم.
در صحبتهای خود جایی در مورد نسل جدید گفتید که این نسل زیر بار هیچ جناح سیاسی نمیرود. فکر میکنید اگر این نسل طرفدار یک جناح سیاسی بودند باز هم اعتراض میکردند یا نمیکردند؟
واقعیت این است که ابعاد اجتماعی مطالبات این نسل حتما بر ابعاد و انگیزههای سیاسی آنها غلبه دارد لذا شعاری مثل "زن، زندگی، آزادی" در دل خود بحث سیاسی ندارد و آزادی که میگویند بیشتر درخواست آزادیهای اجتماعی است و میگویند زندگی ما باید طوری باشد که راحتتر زندگی کنیم و بحث مهسا هم مطرح شده بود و موضوع زن را برجسته کردند. من معتقد هستم که شعاری که از قبل هم داده شده بود: "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" توسط برخی از اصولگرایان درست شده است. دلیلش این است که آنها که میان مردم اقبالی نداشتند گفتند چیزی بگوییم که اصلاح طلبها هم اقبالی نداشته باشند و این شعار به آن صورت درست شد؛ لذا این نسل هم توجهی به اصلاح طلب و اصولگرا نداشت. حرف خودش را میزد و بحثهای خودش و مطالبات خودش را مطرح میکرد. من قطعا معتقدم که این جریان ربطی به جریانات سیاسی نداشت. برخی به سرعت هر مشکلی را که پیدا میکنند به خارج وصل میکنند و میگویند اپوزیسیون خارجی، ولی نقش اپوزیسیون خارجی همین است که میخواست از این موجی که ایجاد شده استفاده کند و سواری بگیرد. زمانی میگوییم از اصل آنها هستند که این موج را به راه انداخته اند، ولی من اصلا چنین اعتقادی ندارم و زمانی میگوییم آنها هم از این چیزها استفاده کردند و دلیل این است که ما یک سری روزنامههای غیر دولتی و غیر حکومتی و مستقل داریم. حتی روزنامههایی مخالف دولت فعلی داریم و ما به اینها میدان نمیدهیم و زمینهای ایجاد نمیکنیم تا اینها هم تریبونی داشته باشند. من بارها گفته ام که صدا و سیما مخاطبین خود را اینطور از دست داده است باید ببیند چه محتوایی تولید میکند؟ آیا محتوای مناسبی دارد؟ اگر از ما مشورت بخواهند من عقیده دارم همین صدا و سیما میتواند تحولاتی ایجاد کند. زمانی که در مجلس بودم سفری داشتیم و از شبکه الجزیره در قطر بازدید کردیم. مسئولش میگفت ما در کل دنیا نزدیک به سه هزار نفر پرسنل داریم. رقمی گفت که از بابت هزینهها بسیار ناچیز است، ولی ما حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر در صدا و سیما نیرو داریم و نمیدانم چه چیزی تولید میکنیم و چگونه مخاطب جذب خواهیم کرد؟! لذا من قبول ندارم که منشا ایجاد این حرکت از سمت عوامل خارجی بوده، ولی این را میپذیرم که چون بلد نبودیم مدیریت کنیم آنها به راحتی توانستند موج سواری کنند.
به موضع رسانهها اشاره کردید. شما سابقه مدیر مسئولی هم دارید، الهه محمدی و نیلوفر حامدی بیش از ۲۰۰ روز است که در زندان هستند آیا فکر میکنید دستگیری این آدمها به حق بوده است؟ مگر رسالت خبرنگار پوشش دادن به اخبار نیست؟ چرا این دو نفر هنوز در زندان هستند؟
یکی از مواردی که ما داریم این است که دستگاه اطلاعاتی سپاه پاسداران و دستگاه اطلاعاتی وزارت اطلاعات بیشتر با هم هماهنگ هستند. زمانی که ما در مجلس بودیم در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی اینها تقریبا کمی متفاوت بودند وقتی بیانیه مشترکی دادند ما بسیار تعجب کردیم طبق قوانین ما حتی اگر کسی جاسوس هم باشد باید در دادگاه ثابت شود. اگر جرایم سیاسی و مطبوعاتی باشد ساز و کار خودش را دارد و هیات منصفه میخواهد و اثبات چنین ادعایی که در بیانیه مشترک این دو نهاد مطرح شد بسیار سخت است لذا من معتقد هستم که ما واقعا خبر نداریم و من نمیتوانم آن چیزی را که در آن بیانیه آمد قبول کنم. اتهام باید در دادگاه ثابت شود یعنی با حضور هیات منصفه و طبق مقررات قانونی و اگر ثابت شد بله باید مجازات هم بشوند، اما من بعید میدانم این دو خبرنگار را اینطور دستگیر کردند و ما اعتراض هم کردیم. ما در انجمن روزنامههای غیر دولتی اعتراض کردیم منم شخصا هم اعتراض کردم و توییت زدم. منشا این بحث بیانیهای مشترک بود که این دو نهاد دادند و گفتند بله ما اسنادی داریم که اینها با سرویسهای خارجی در ارتباط بودند، ولی آن اسناد باید ثابت شود و در دادگاه و با حضور هیات منصفه ثابت شود؛ لذا من معتقد نیستم که این کار جنبه قانونی داشته است، ولی دوستان به دلیل حوادثی که پیش آمد این کار را کردند.
شما سابقه حضور در مجلس را داشتید آیا فکر میکنید قانون ما نیاز به بازنگری دارد؟ اگر اصل ۲۷ در اتفاقات سال گذشته اجرایی میشد کشور باز هم بستری برای این اتفاقات فراموش نشدنی بود یا خیر؟
دو بحث مطرح است یک بحث ضرورت بازنگری در قانون اساسی است که من قطعا معتقد هستم قانون اساسی دچار بنبستهایی جدی است. تخلف برخی از سران سه قوه که همایش برگزار میکنند و میگویند ما مشکلات اجرایی داریم و خود قانون اساسی هیچ بنبستی ندارد، ولی من در بحث هایم گفته ام که ما سی مورد بنبست جدی در قانون اساسی داریم که اگر بخواهیم راههای برون رفت داشته باشیم باید قانون اساسی اصلاح شود. براساس اصل ۱۷۷ قانون اساسی قانون اساسی این اصلاحات در خود قانون پیش بینی شده است که باید اصلاح شود، ولی فعلا این زمینه نیست. من اعتقاد چندانی به رفراندوم اصل ۵۹ ندارم. اخیرا هم برخی پیشنهاد کرده اند که ما در قانون اساسی اصل ۵۹ داریم و بیایید رفراندوم کنیم مثلا در مورد حجاب و برجام و نظارت شورای نگهبان و عرض من این است که همین اصل را دو سوم نمایندگان مجلس باید تصویب کنند. این مجلس حداقلی که ما میشناسیم چه چیزی را میخواهد تصویب کند؟! باید برویم به سراغ اصل بازنگری در قانون اساسی؛ لذا این بحث تفاوت دارد. ولی نکتهای که در مورد اصل ۲۷ قانون اساسی گفته شد و من بسیار پیگیر بودم هم در حزب خودمان، مردم سالاری چندین بار این مساله را به صورت شفاهی و کتبی درخواست کردیم که میخواهیم اجتماعی قانونی داشته باشیم، ولی درخواست ما را جواب ندادند. من یک بار با مرحوم دکتر حسن غفوری فرد از طرف خانه احزاب به وزارت کشور رفتیم برای نحوه اجرای همین اصل ۲۷ که در دی ماه سال ۱۴۰۱ بود و بحث کردیم و مسئولان و دست اندرکاران وزارت کشور گفتند به زودی آیین نامه آن را تصویب میکنیم و اجرایی میشود. از آن صحبت ۴ ماه میگذرد و هیچ اتفاقی نیفتاده است.
سه بحث مطرح است. ما قانونی داشتیم که مجلس و دولت قبلی مصوب کرده بودند و مکانهایی در تهران در نظر گرفته شد و چند میدان به عنوان محل تجمع معرفی شد دیوان عدالت اداری بعدها گفتند چرا این را مصوب کردید که چند میدان باشد؟! همین اعتراض باعث شد آن مصوبه معلق بماند و اصل مطرح نشود. خدا خیرشان بدهد آن چند میدان هم خوب بود، ولی با این عنوان آن را هم معلق کردند. مجلس فعلی هم طرحی در دست دارد و در کمسیون شوراها و امور داخلی مجلس مطرح شده است و هنوز به نتیجهای نرسیده است. میماند مصوبه "شاک" یعنی شورای امنیت کشور که دوستان وزارت کشور میگویند میخواهیم این را اجرا کنیم و ما هم استقبال کرده ایم. به خانه احزاب هم رفتیم و گفتیم بسیار خوب و همین هم عالی است و نه طرح مجلس و نه طرح دولت قبل، همین را اجرا کنید. ولی همین را هم این دست و آن دست کردند و تا اینجا هم چیزی نگفته اند. در بحث انتخابات پیش رو هم به اجتماعات و تجمعات و یک سری بحثها نیاز داریم این کار باید بشود. من در برنامه «شیوه» در شبکه ۴ صدا و سیما، گفتم ما میخواستیم بحثی داشته باشیم در مورد همین همایش بازنگری در قانون اساسی و... و رسما از دستگاههای امنیتی به ما گفتند که شما حق ندارید برگزار کنید. اینکه تجمع نبود همایش بود، ولی برای تجمعات آزاد باید این کار را کرد، ولی دولتها چندان زیر بار این بحث نرفتند و دولت قبل که چیزی تنظیم کرده بود به نتیجه نرسید. باید اجازه بدهیم اعتراضی که مردم دارند با حفظ امنیت آن اجتماع توسط دستگاههای انتظامی و با حفظ رعایت قواعدی که خود تشکل باید قبول کند. یعنی تشکلهایی که برگزار کننده هستند باید تعهداتی را بپذیرند و تعهداتی را وزارت کشور بپذیرد من فکر میکنم باید اجازه بدهند مردم بیایند و اجتماعی داشته باشند و با حفظ امنیت بحثهای خود را داشته باشند، ولی دوستان این کار را نکردند.
روز ۲۵ تیر سال گذشته توئیتی زده و گفته بودید چرا به جای اینکه به فکر معیشت مردم و رفع مشکلات اقتصادی باشید به موضوع حجاب گیر داده اید؟ آیا در آن زمان پیش بینی میکردید که کشور وارد حوادث خاصی شود؟
خود من طرفدار رعایت حجاب هستم و معتقدم که حجاب حکمی شرعی است و باید رعایت شود، ولی هیچ وقت معتقد نبودم که حجاب را باید با زور اجرا کرد. ما به دنبال این بخش اش هستیم. برخی فکر میکنند با زور میشود حکم حجاب را اجباری کرد من بارها گفته ام همانطور که رضا خان نتوانست کشف حجاب را به طور اجباری اجرا کند جمهوری اسلامی هم در مورد حجاب اجباری موفق نخواهد شد. ما کسانی را که نمیخواهند حجاب داشته باشند بیشتر به لجبازی میاندازیم که حتما کشف حجاب کنند. تجربه نشان داده است که ما به زور نمیتوانیم حجاب را اجباری کنیم. مثل بسیاری از احکام شرعی، آقا باید نماز خواند، مگر تا به حال گشت ارشاد برای نماز داریم که بگویند شما نماز نمیخوانید؟ این مسالهای است که طرف خودش باید رعایت کند. میتوانید به دستگاههای دولتی خود اجبار بیاورید مثلا کارمند باید این حداقل حجاب را داشته باشد. ولی نمیتوانید به جامعه تحمیل کنید و من مخالف این هستم. من هیچ وقت با حجاب اجباری در سطح جامعه موافق نبودم، چون نتیجه نمیگیریم و نتیجه عکس میگیریم آن توییت در آن زمان هم همین حرفها است. من گفته ام شما باید راهکارهایی پیدا کنید حکم حجاب در قران هم آمده و شرعی هم هست و با توجه به شرایط زمان و مکان و شرایط فعلی باید اجرا شود، ولی بدون هر گونه اجبار و بدون هر گونه تحمیل و فشار. به جای اینکه خلق الله را ارشاد کنیم، گشت ارشاد و گشت بقیهالله میآوریم و گشت ثارالله میآوریم. تجربه نشان داده است که این کارها اثر بخش نیست؛ لذا دیدگاه من، در سه مسئله بوده است. اصل حجاب حکمی شرعی است، ولی به زور نمیتوان این حکم شرعی را در جامعه اجباری کرد در عین حال اعتقاد من این است که اگر اجباری کنیم ضربه میزنیم و خلق الله را به لج میاندازیم.
دولت نمیتواند بگوید که بانکها به بدحجابها و یا شل حجابها خدمات ندهند! دولت نمیتواند این را بگوید این نه حکم قانون است و نه حکم شرع است. در کجای شرع گفته شده اگر کسی بد حجاب است مغازه دار چیزی به او نفروشد؟! چه خدمات خصوصی و چه خدمات دولتی! اینها طرحهایی است که مجلس از سر سیری میدهد. کارت ملی آنها را بگیریم و آنقدر جریمه کنیم و... اینها بی معنا است. دولت این اختیار را دارد که کسی که کارمند من میشود باید این ضوابط را رعایت کند و این حق دولت است و میتواند این کار را بکند، وگرنه کاری به زور پیش نمیرود.
چقدر اظهار نظر نمایندگان مجلس و کسانی که در دولت در راس امور هستند و حتی اصولگراها و اصلاح طلبان در مورد حجاب منجر به واکنشهایی از سوی مردم میشود؟
اینها میخواهند فضای مجازی را فیلتر کنند. حداکثر کاری که کردند محدود کردن سرعت اینترنت بود این دست خودشان است پهنای باند را بالا و پایین میکنند و خلق الله را به مشقت میاندازند. این دست خودشان است. من در مجلس دهم نماینده کمیسیون امنیت ملی بودم و در جلسات مرکز ملی فضای مجازی شرکت میکردم. با اطلاع عرض میکنم که اصلا امکان پذیر نیست که بیاییم و فیلترینگ را اجرا کنیم. فقط میتوانیم در کسب و کار مردم گرفتاری و مشکلات ایجاد کنیم و برایشان موجب اذیت و آزار شویم لذا بحث اظهارات و مباحث و اقدامات هم همین است. مثلا به یکباره فرمانده نیروی انتظامی میگوید ما دوربین میگذاریم و رصد میکنیم و اتومبیلها را توقیف میکنیم. ولی در کجای قانون گفته شده که ایشان میتواند این کار را بکند. باید در یک بخش قانون این اجازه به آنها داده شده باشد! ثانیا در همین مدتی که این مطلب گفته شد، چطور در روز قدس زنهای بد حجاب میتوانند بیایند و راهپیمایی کنند و هیچ اشکالی ندارد، ولی شما به کسی که داخل ماشین اش نشسته گیر میدهید و میگویید ماشین شما متوقف میشود و... این نوع اظهارات و رفتارها عدهای را وادار به نشان دادن واکنشهای منفی و لجبازی میکند. یک سری نمایندگان و ائمه جمعه و صحبان تریبونهای مختلف هنرشان این است که با مردم لجبازی کنند. میدانند نمیشود، ولی برای خود شیرینی و برای چه حرفهایی میزنند و کارهایی میکنند. من معتقد هستم بدنه اصلی مردم متدین است و طرفدار دین هستند کجا سابقه دارد که مردم در مترو برقصند؟! این جز لجبازی چیزی نیست! دلیل همین صاحبان تریبونها هستند به جای اینکه از در خیرخواهی و دلسوزی و نصیحت بر بیایند و ارشاد لازم را داشته باشند میخواهند با گشت ارشاد و با زور و با حرفهای بی ربط زدن و با ربط دادن به شرعیات کارهای خود را حل کنند. اعتقاد من این است که حرفهای برخی از آتش بیاران معرکه نقش زیادی دارد و این آتش را شعلهورتر میکنند و بنزینی روی این آتش میپاشند. امیدواریم عقلانیتی به صاحبان این تریبونها داده شود و کسانی که در مراکز انتظامی و تقنینی و اجرایی و قضایی هستند به طریقی عمل کنند که شاهد این لجبازیها نباشیم.
بعد از اتفاقات سال گذشته مردم حرف و خواسته خود را به حاکمیت گفتند آیا حاکمیت نمیخواهد بشنود یا واقعا نمیشنود؟
من فکر میکنم که تصوری برای برخی از دست اندرکاران ایجاد شده که اگر ما انعطافی به خرج بدهیم و به نوعی عقب نشینی داشته باشیم این وضعیت باعث سقوط نظام میشود درحالیکه من به عنوان کسی که از دوران نوجوانی در انقلاب بودم و از ۱۵ و ۱۶ سالگی گروه الخمینیون را برای انقلاب درست کردیم تا امروز که ۶۰ سالی از عمر من میگذرد صادقانه میگویم که اگر ما بیاییم و با خواست اکثریت مردم هم راهی کنیم حتما پایههای نظام را بهتر تثبیت میکنیم تا اینکه بگوییم عقب نشینی منجر به فروپاشی نظم میشود. عجیب است که ما حرفهای دلسوزانه میزنیم و آن طرف آبیها و اپوزیسیون میگوید اینها سوپاپهای اطمینان هستند و این جور حرفها را میزنند و میخواهند نظام بماند. همین موضوع اصلاح قانون اساسی و همین بحث اینکه باید با خواسته اکثریت مردم همراهی کنیم اینها برای بقای نظام است. ما جوانیمان را داده ایم چندین نفر از بستگان ما شهید شدند این افتخار را داشتیم که جانباز شویم ما میخواهیم بماند، ولی آنهایی که دست اندر کار هستند انگار نمیخواهند بمانند و خودشن حرفهایی میزنند و کارهایی میکنند که فروپاشی را سرعت میدهند شاید بدون اینکه دلشان بخواهد. من معتقد هستم که حتما همراهی با خواست و مطالبات اکثریت مردم باعث تداوم و باعث ماندگاری و بقای نظام است تا اینکه بیاییم و مخالفتهایی داشته باشیم و هیچ گونه همکاری نکنیم.
تحلیلگران در رابطه با رژیم شاهد میگویند شاه دیر صدای ملت را شنید. برخی از کارشناسان نوشته اند که شاه عقب نشینی کرد، ولی این عقب نشینی دیر بود اگر به موقع عقب نشینی میکردند به این خصارتهایی که برایشان درست شده نمیرسیدند؛ لذا من میگویم اگر مطالب را به موقع جدی بگیریم و دقت بکنیم حتما به نفع جامعه و به نفع مردم و به نفع منافع ملی است و بهتر میشود. باید به نکتهای توجه داشت این بحث کمی به نوع جایگاه ما در روابط بین المللی و در سیاست خارجی و عرصه دیپلماسی مربوط است یعنی ما باید توجه کنیم که بالاخره زمان سند چشم انداز بیست ساله یعنی ۱۴۰۴ تنها یک سال و نیم دیگر تمام میشود. میگوید ما میخواهیم قدرت اول منطقه بشویم و از نظر اقتصادی و... قدرت دهم برتر دنیا بشویم. من از مسئولین و دست اندرکاران میپرسم که آیا تا یک سال و نیم دیگر این اهداف محقق میشود؟ ما منطقه را میشناسیم و پیشرفتهای عربستان و ترکیه و امارات و قطر و... را میبینیم. همسایگان آسیای شرقی و ماورا قفقاز نیز همینطور، هیچ کسی نمیتواند بگوید ما به این اهداف میرسیم! میخواهیم قدرت دهم اقتصادی دنیا بشویم! من معتقد هستم اگر همین یک موضوع را جدی بگیریم باید فکر کنیم چطور باید از همه نیروها و همه افکار و سلایق استفاده کنیم که به این هدف برسیم. نه اینکه هر روز جماعتی را از این قطار پیاده کنیم و بگوییم شما فلان مشکل را دارید! حتی اشخاصی مثل حاج قاسم هم میگفتند این کارها نتیجه نمیدهد. در مراسم چهلم دکتر حسن غفوری فرد که خیلیها بودند و از جناحهای مختلف حضور داشتند از دوستان موتلفه تا اصلاح طلب و از ورزشیها آبی و قرمز همه بودند گفتم که این نمونهای از این است که همه میتوانیم کنار هم جمع شویم و فکر کنیم کشور را چگونه باید بسازیم. حتی تعبیری میکردند و من در آن سخنرانی گفتم امروز در این جلسه از پایداریها هستند تا پای داری ها! یعنی همه در این جلسه جمع شده اند اگر با چنین الگویی همه دست به دست هم بدهیم و همکاری کنیم شاید بشود تا حدودی به سند چشم انداز بیست ساله برسیم، ولی اینکه بخواهیم همه را از این قطاری که خودمان سوار آن هستیم پیاده کنیم این کار حتما نتیجه نمیدهد.
به عنوان کسی که سالها در حوزه سیاسی فعالیت میکنید و فعال سیاسی اصلاح طلب شناخته میشوید آیا برای آشتی با اصولگرایان پیشقدم میشوید؟
ما با آنها قهر نیستیم، آنها با ما قهر هستند و میگویند شماها نباید باشید. اتفاقا من معتقد هستم اگر ما حرفهایی میزنیم که خلاف منافع ملی است بیایید بحث و گفتوگو کنیم. گفتوگو که مشکلی ندارد. بیایید ساعتها بنشینیم و بحث کنیم که بازنگری قانون اساسی آری یا نه؟! ما خانه احزاب را محلی برای همین کار میدانیم که احزاب و سلایق مختلف بنشینند و گفتگو و بحث کنند. حتی ما در آموزههای خود داریم که با کفار و مشرکین هم باید به روش احسن و نیکو مجادله و مباحثه و مذاکره و بحث کنید. متاسفانه اصولگرایان این را نمیگویند البته نه عقلای آنها، ولی آنهایی که باری به هر جهت شده و دری به تخته خورده و آمدهاند و برخی مناصب را گرفته اند گمان میکنند که این مقام ارث آبا و اجدادی انها است و میگویند دیگران را راه ندهیم نکند که این میز از دست برود! حالا مال شما اگر بتوانید آن را حفظ کنید خواسته ملت است. بعد از مجلس دهم ما مشاوره یا با آقای دکتر ظریف داشتیم و معتقد بودیم نحوه بحث ایشان درست بود. وقتی تیم جدید هم آمد بارها گفتم که راضی هستم همینها بروند و برجام را به خوبی ادامه بدهند. ما بدمان نمیآید مسئله این نیست که من انجام بدهم بلکه به نحو و خواسته مردم انجام بشود. متاسفانه برخی از دستاندرکاران فعلی میگویند نه، فقط ما بلدیم انجام بدهیم و دیگران نباید محلی از اعراب داشته باشند! ما میگوییم در تهران تنها ۱۸% از مردم در انتخابات مجلس یازدهم شرکت کردهاند. به آقایی که رییس مجلس فعلی است گفتهام که من در مجلس دهم نفر ششم تهران بودم از تو بیشتر رای آوردم! به این فکر کنید. من اعتقادم این است که ما قهر نیستیم و آشتی هستیم و بارها علاقمندی خود را به گفتوگو نشان داده ایم. هیچ چیزی نمیخواهیم و پست نمیخواهیم فقط میخواهیم به نفع منافع ملی کاری بکنیم و اقدامی داشته باشیم.
بالاخره چه میشود؟
اگر به هر شکلی مشارکت زیر ۵۰% را در انتخابات پیشرو داشته باشیم باز هم این آتشی است که زیر خاکستر باقی گذاشتهایم. ظاهرا انتخاباتی برگزار میشود و عدهای به مجلس میآیند مثل همین افرادی که امروز آمده اند. ما در کلانشهر نمایندهای داریم که تنها ۲% واجدین شرایط به او رای دادهاند! اینطور هم میشود مجلس تشکیل داد، ولی باید مجلسی شکل بگیرد که بالای ۶۰% مردم پای صندوق رای بیایند. در همایش وزارت کشور که از طرف کانون احزاب برگزار کردیم گفتم که هر سه جریان اصولگرایی و مستقلین و اصلاح طلب باید روی این مسله توافق کنند که مشارکت کمتر از ۶۰% را نپذیریم باید به راهش فکر کنیم که چطور میشود مردم ۶۰% بیایند؟ اگر زیر ۵۰% مشارکت در پایان امسال باشد که مشخص میشود و نمیشود آمار درست کرد از این رو من جدا برای آینده نگران خواهم بود.
شما شرکت میکنید؟
حزب ما در همایش شهریور، نشست دارد و بحث میکنیم که باید لیست بدهیم. زمانی در سبد آرا ما کسی باقی نمیماند که بخواهیم آن را تایید کنیم! بحث من این است ما سه خواسته داریم. یکی اینکه یقین کنیم اکثریت مردم شرکت میکنند. یعنی سر قبری گریه کنیم که مرده یا در آن باشد دوم اینکه اگر مردم شرکت میکنند چقدر رقابتی است و چقدر رقابت جدی است. سوم اینکه ما انسجام و اعتقادی بین جبهه اصلاح طلبان باید داشته باشیم که اگر بر فرض مردم شرکت کنند و رقابتی هم باشد اگر ما به جان هم بیفتیم فایدهای ندارد.
در پایان گفتگو هایم چند واژه به مهمانان میگویم و از آنها میخواهم در مورد این واژهها صحبت کنند.
میر حسین موسوی: من همچنان معتقد هستم ایشان دلسوز مردم و حتی دلسوز نظام هستند. من در کنگره بیست و یکم حزب مردم سالاری گفتم که از ایشان خواهش میکنم خود ایشان کمی عقبتر بیاید و از رهبری خواهش میکنم که ایشان هم کمی جلوتر بیاید و برای بازنگری همین قانون اساسی با هم فکر کنیم.
مهدی کروبی: ایشان هم شخصیتی دلسوز مردم هستند و سالها در خط امام و مجلس بودهاند. امیدواریم ایشان هم مشکلی برای فعالیت هایشان هم نداشته باشند. حالا حصر ظاهری هم هیچ شود.
توافق ایران و عربستان: من استقبال کردم و معتقدم که کار خوبی است ولو این که هفت سال دیر شد و عدهای رفتند و من هم توییت زدم مگر شیخ نمر آزاد شده یا زنده شده. چه شده است؟ ولی با این حال ما هم خوشحالیم و امیدوار. در کشورهای منطقه عربستان جایگاه خاصی دارد و ما هم بتوانیم با همکاریهای دو جانبه و چند جانبه به منافع ملی حتی به منافع مسلمانان بهتر برسیم.
محمود احمدی نژاد: پدیده قرن. من معتقدم که اکثر عوامل او در دولت هستند. کاری ندارد اما وزرا و تشکیلاتاش هستند درست است که ارتباط مستقیم با ما ندارند، ولی همه آدمهای او هستند.
ابراهیم رئیسی: با اینکه در یک انتخابات رقابتی پیروز نشده اما به هر حال توفیقاتی داشته باشد، ولی در این مدت حتی نتوانسته شعارهای خودش را عملیاتی کند. جز دعا فعلا کاری برای ما ساخته نیست. دعا میکنیم موفق باشد، ولی خیلی بهتر میتوانست عمل کند.
به جون بچه هام کلاه بردار نیستم .