نفیسه آزاد، جامعهشناس و پژوهشگر شهری درباره طرح جدید پلیس برای برخورد با زنان بیحجاب با استفاده از دوربین و انتقادهای اخیر از این طرح در روزنامه هممیهن نوشت: حضور در فضاهای عمومی نباید منوط به هیچ شرطی باشد؛ فضای عمومی شهری متعلق به همه کسانی است که ساکن شهرند، بنابراین گذاشتن هر شرطی برای حضور در این فضاها یعنی حق بر شهر افراد را نادیده گرفتن. این درحالیاست که استفاده زنان از شهر بسیار متنوع است؛ آنها مسئول خرید خانه و نگهداری از فرزندان هستند و...
دیدارنیوز: «حضور در فضاهای عمومی نباید منوط به هیچ شرطی باشد؛ فضای عمومی شهری متعلق به همه کسانی است که ساکن شهرند، بنابراین گذاشتن هر شرطی برای حضور در این فضاها یعنی حق بر شهر افراد را نادیده گرفتن.»
نفیسه آزاد نوشت: «در جامعهشناسی شهری، مفهومی بهنام خیابان جنسیتیشده وجود دارد، بهاینمعنی که بدنهایی که در فضاهای عمومی قرار میگیرند، بنا به نسبت جنسیتیشان، امتیازاتی دارند و محدودیتهایی. زنان جنسیتیاند که محدودیتهایشان در فضاهای عمومی بیشتر است. دو موضوع بزرگ وجود دارد که حضور زنان را در فضاهای عمومی تحتتاثیر قرار میدهد؛ یکی تسخیر مردان است، یعنی فضاهایی که قبلا تسخیر شده و هیچ جایی را برای حضور زنان نگذاشته است؛ مثلا شما در خیابانی راه میروید و میبینید که کل آن تعمیرگاه مکانیکی یا قهوهخانههای سنتی است، یعنی جاهایی که در شهر بهعنوان مکانهای مردانه در نظر گرفته شده است. موضوع دوم، جاهایی است که زنان احساس امنیت نمیکنند؛ مثلا مکانهایی که تاریکند یا حضور زنان در آنها بهرسمیت شناخته نمیشوند.
در اتفاقات اخیر، هر دو این موضوعات به شکل تشدیدشدهای دستکم به صورت نمادین در شهرها درباره زنان اتفاق میافتد. دو موضوع قبلی که به صورت سنتی بودهاند و اینکه مردان امنیت بیشتری در شهرها دارند هم اتفاق جدیدی نیست، در کنار اینها زنان همیشه بهصورت سنتی در کنار کودکان در نظر گرفته شدهاند. حالا گفته میشود دوربینهایی در شهر قرار است بر بدن زنان نظارت کنند، یعنی بیشازپیش به اشکالمختلف نظارت شود که زنان براساس معیارهای تعیینشده لباس پوشیدهاند یا نه؛ بنابراین زن بهواسطه اینکه زن است، تبدیل به سوژه سیاسی میشود؛ چرا؟ چون با هر پوششی که دارد، تبدیل به دیگری میشود، اینکه چادر پوشیده باشد یا نه؟ شال روی سرش باشد یا دور گردنش و.... یعنی هر زنی فارغ از هر ایده، سن و طبقهای که دارد، همینکه زن است، تبدیل به سوژه سیاسی میشود، چون دیده میشود. مثل این است که به نیمی از جمعیت، مواد رادیواکتیوی تزریق کرده باشی که همه وجودش و با همه محدودیتها در فضای شهری دیده و آگاهانه به آن نظارت شود.
از طرف دیگر حضور زنان در فضاهای عمومی پروبلماتیک است؛ یعنی باید دائما به آن فکر شود. این دستکم در سطح نمادین بسیار تشدید شده است. زنان قبلا هم به این فکر میکردند که چه بپوشند، چه ساعتی به خیابان بروند و... حالا این موضوع تشدید شده است؛ موضوعی که برای مردان اساسا وجود ندارد، اما برای زنان جنگی نمادین است.
موضوع دیگر این است که حضور در فضاهای عمومی نباید منوط به هیچ شرطی باشد؛ فضای عمومی شهری متعلق به همه کسانی است که ساکن شهرند، بنابراین گذاشتن هر شرطی برای حضور در این فضاها یعنی حق بر شهر افراد را نادیده گرفتن. این درحالیاست که استفاده زنان از شهر بسیار متنوع است؛ آنها مسئول خرید خانه و نگهداری از فرزندان هستند و... بنابراین از مکانها و حملونقل عمومی بیشتر استفاده میکنند و وقتی رفتوآمد آنها با اماواگر همراه باشد، نقشهای آنها هم محدود شده است.
زنان در سالهای گذشته جلو آمدهاند و با تحصیلات و... پیشرفت کردهاند. جمعیت زنان، خودش را به شکلی پیش برده، اما حالا این پیشرفتها به شیوههای گوناگون دچار تنش شده است. در ادامه باید دید که در روزهای آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد.»