دیدارنیوز ـ نبرد روانی امریکا با ابتنا بر گزاره تحریم هراسی نتایجی را که دولتمردان این کشور در قبال ایران دنبال میکردند، حاصل نکرده است. نبردی که بیتردید عزم شرکای اروپایی برجام بر حفظ این توافق و یافتن راهکارهای عملیاتی حفظ مناسبات مالی با ایران در بیراهه بردن آن از اهداف اصلی واشنگتن نقش بیبدیلی داشته است. با مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل بینالملل پیرامون این ناکامی و تأثیر و تأثر رویکرد دیپلماتیک جمهوری اسلامی در این رویداد و پیام هایی که به جامعه بینالملل مخابره میکند، گفتوگو کردیم...
به دنبال بازگشت تحریمهای امریکایی، پیامهای مختلفی از سوی مقامهای جمهوری اسلامی به جهان مخابره میشود. پیامهایی که از یک سو بر ناکام ماندن امریکا در پیگیری رویکرد تحریمی ایران تأکید دارد و از سوی دیگر بر تأثیرگذاری تحریمها در ایجاد نارضایتی عمومی مردم ایران اشاره دارد چنانکه آقای ظریف در گفتوگوی اخیر خود به این نارضایتی اشاره کردند... این پیامها را در شرایط کنونی تحولات سیاسی خارجی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
مواضع سیاست خارجی دولت نشانگر دیدگاه رسمی حاکمیت جمهوری اسلامی در نظام بینالملل است. در واقع دیپلمات های ما متولی ارائه نوع نگاه خارجی نظام جمهوری اسلامی به جامعه جهانی هستند. اما وظیفهای که وزارت خارجه و دیپلمات ها دارند یک سویه نیست. یعنی تنها این وظیفه را ندارند به دنیا بگویند نوع نگرش ما به دنیا چیست بلکه یک وظیفه آنها هم این است که نوع نگاهی که در جامعه بینالملل نسبت به ایران وجود دارد، به داخل منتقل کنند.
دستگاه دیپلماسی کشور از زمانی که دولت تدبیر و امید روی کار آمده، در هر دو حوزه موفق بوده است. از یک طرف سعی کرده نوع نگاه منطقی، دینی و هنجارهای ما را به نظام بینالملل معرفی کند از جمله اینکه ما به مسأله هستهای بهعنوان یک موضوع صلحآمیز نگاه میکنیم و مبانی شرعی ما دستیابی به سلاح هستهای را حرام میداند. همچنین بر این مسأله تأکید کرده که نوع نگاه ما به رعایت مسائل حقوق بشر فقط بهدلیل تبعیت از کنوانسیون های حقوق بشری نیست بلکه ما خود را در مقابل مردم، مسئول دینی و پاسخگو میدانیم. وزارت امور خارجه در این زمینه بخوبی توانسته این دیدگاه ها را منتقل کند. از طرف دیگر وزارت خارجه در بیان نگاه هایی که در جامعه بینالملل نسبت به ایران وجود دارد، نیز موفق بوده است. بهعنوان مثال دیپلمات های ما در زمینه موضوع «افای تی اف» و معرفی این نهاد بهعنوان نهادی که در زمینه مبارزه با منابع مالی تروریسم تلاش میکند، موفق بودهاند. آنها توانستهاند این واقعیت را که همه اعضای سازمان ملل به غیر از ایران و کره شمالی با این نهاد بینالمللی همکاری میکنند و تبعات نپیوستن ایران به آن را در داخل چه برای نهاد رهبری چه مجلس و چه افکار عمومی بخوبی منتقل کنند. همچنین توانستهاند نوع نگاهی که در دنیا نسبت به بخشی از اتفاقات مربوط به مسائل حقوق بشری در داخل وجود دارد و حساسیتهای جامعه بینالملل را که ممکن است خوشایند آنها نباشد، به مسئولان قوای سه گانه منتقل کنند.
این رویکرد در شرایط کنونی که موضوع حفظ برجام و ماندن ایران در کنار شرکای اروپایی این توافق بیش ازپیش مهم مینماید، چه اندازه در ناکام گذاشتن دولت امریکا در پیگیری اهدافش نسبت به ایران مؤثر بوده است؟
یکی از مهمترین اقداماتی که وزارت خارجه در بحبوحه تحولات مربوط به برجام در پیش گرفت، تداوم بخشی به همکاریهای بینالمللیاش بود. یعنی بر خلاف نگاهی که اعلام میکرد اگر ترامپ از برجام خارج شود، ایران هم باید متقابلاً و بسرعت خارج شود، دولت ایران تصمیم به ماندن در این توافق گرفت و این نگاه دنیا را بدرستی به نهادهای حاکمیتی داخل کشورمان منتقل کرد که چنانچه رفتار ما مشابه رفتار ترامپ باشد و ما هم از برجام خارج شویم، این اقدام میتواند نتیجه معکوس داشته باشد در حالی که ماندن ما در برجام میتواند نتیجه خوبی داشته باشد چنانکه داشت و دنیا ترامپ را منزوی کرد.
ترامپ تا چه اندازه به اهدافش دست پیدا کرد؟
ترامپ به دلایلی که اشاره میکنم به اهدافش نرسید؛ الف- فعالیتهای دیپلماتیک ما در سطح جهانی و ماندن در برجام ب- تأکید ایران بر رعایت قوانین بینالمللی و ج- پیگیری حقوقی شکایت خود و طرح اعتراض در دیوان دادگستری بینالمللی و همچنین مراجعه و مطالبه ما از سایر اعضای برجام. اینها سبب شد که ترامپ به اهدافش نرسد و او در نظام بینالملل تنها بماند.
دلایل این ناکامی چه بود؟
اول باید بگوییم اهداف ترامپ چه بود.
1- فلج کردن اقتصاد ایران
2- به صفر رساندن تولید و صادرات نفت ایران
3- به صفر رساندن معاملات بانکی و ارزی ایران
4- به التماس انداختن ایران برای مذاکره
5- تعقیب رفتار ایران و هنجارها و ارزش های آن در مسائل بینالمللی
6- زانو زدن در برابر امریکا، اسرائیل و عربستان.
هیچ کدام از این اهداف اتفاق نیفتاد. شرایط اقتصادی کنونی کشور تفاوت چندانی با پارسال ندارد. هدف فلج کردن اقتصاد ایران محقق نشد بلکه صرفاً مشکلاتی را به وجود آورده است. صادرات نفت ایران نه تنها صفر نشد و نخواهد شد بلکه خود ترامپ مجبور شده شماری از کشورها را معاف کند. او ادعا کرده اگر همین الان هم بخواهم صادرات نفتی ایران را صفر کنم، میتوانم این کار را انجام دهم اما میگوید اگر صفر کنم شوک به بازار نفت وارد میشود خب ما هم همین را میگوییم و میگوییم مشکلاتی ایجاد میشود که امریکا نتواند خواستهاش را تأمین کند. چون نفت کالای استراتژیک است و این موضوع به تنهایی در دستان امریکا نیست، در این موضوع هم ترامپ شکست خورد. ترامپ همچنین مدعی شد که معاملات مالی و ارزی ایران با دنیا را قطع میکند که متقابلاً اتحادیه اروپا متحد استراتژیک امریکا اعلام کرد سازوکار مالی ویژهای به وجود میآورد تا مانع این کار شود خب این هم شکست خورد.
دولت امریکا همچنین میخواهد که ایران ارزشها و هنجارهای بینالمللیاش را کنار بگذارد. از جمله آنچه او درباره رفتارهای بد ایران میگوید، دفاع ایران از آرمان ملت فلسطین است. یعنی دفاع از ملتی که سرزمین هایش از سوی رژیم اسرائیل اشغال شده و در نتیجه به نقض مسائل حقوق بشر و دوستانه منجر شده است. خب ایران هم از این هنجار دست نکشیده است آن هم در شرایطی که امریکا و اسرائیل در این باره تخلف کردهاند. از طرف دیگر موضع ایران در خاورمیانه هم مبتنی بر مبارزه با تروریسم است. مبارزات ایران در مقابله با داعش بر کسی پوشیده نیست که جزو سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی است. این نقش آفرینی از سوی اغلب کشورهای جامعه بینالملل هم پذیرفته شده است و امریکا در محکوم کردن این سیاستها ناکام مانده است. این در حالی است که مواضع اسرائیل و امریکا در نظام بینالملل هم شکست خورده است به این ترتیب که فرانسه بهعنوان یکی از موتورهای اتحادیه اروپا اعلام کرده ما ارتش دفاعی خود را برای مصونیت در مقابل چین، روسیه و امریکا تشکیل میدهیم یعنی آن کشوری که منزوی شده و سیطرهاش پذیرفته نیست، دولت ترامپ است.
با وجود این ناکامیها وضعیت اقتصادی کشور تا حدودی تحت تأثیرفرمان بازگشت تحریمهای امریکا قرار گرفته است دلایل آن را چه میدانید؟
وقوع این شرایط نتیجه دو عامل است. یک بخش روانی و دیگری عملیاتی. به لحاظ عملی وقتی برخی از کشورها نتوانند کالاهایشان را به ایران بفرستند و معاملات دلاری صورت نگیرد، خب طبیعی است قیمت ها افزایش مییابد و معیشت سخت میشود. بخشی از مبادلات انجام نشده یا با مشکلاتی رو به رو شده اما دولت تلاش کرده راهکارهایی را با همکاری با اروپا بیابد. البته نمیتوان از مشکلاتی که در مدیریت کشور وجود دارد، گذشت اما در مجموع تلاش دولت این بوده که کمترین آسیب به مردم وارد شود.
اما دلایل ناکامی دولت به عملیات روانی باز میگردد. یعنی بیشتر از اینکه خود تحریمها بر اقتصاد تأثیر بگذارد، جنگ روانی تأثیر گذاشته است. جنگ روانی ترامپ، بن سلمان ونتانیاهو هنگامی اثر میگذارد که عدهای هم در داخل با آن همنوا شوند. در این زمینه عدهای در جبهه بن سلمان، ترامپ و نتانیاهو قرار گرفتهاند که دست به دست هم دادند تا آن عملیات روانی تکمیل شود و آن ترس از تحریم بوده است. یعنی با تحریم هراسی مردم را وادار کنند به خرید مازاد، انبار کردن، هجوم بردن به فروشگاهها و بنگاههای مسکن برای اینکه ارزش پول و سرمایهشان از دست نرود و این را خیلی تبلیغ کردند. آیا از سه ماه پیش که این موج شروع شد تا امروز افزایش قیمتها به آن شدتی که تبلیغ میشد، بوده است؟
بیم و امیدی در دستگاه دیپلماسی ما نسبت به موفقیتآمیز بودن سازوکار مالی اروپا برای تعامل با تهران وجود دارد آیا این راهکار میتواند پایههای ارتباط اقتصادی ایران در عرصه بینالمللی را حفظ کند؟
معتقدم اقتصاد امریکا اقتصاد اول دنیاست و قدرت مالی این کشور بیرقیب است. در اینها شکی نباید داشت منتهی این نفوذ اقتصادی امریکا کی میتواند اثرگذار باشد؟ موقعی که شما با آن رابطه داشته باشید و وقتی این رابطه قطع شود شما فرو میپاشید اما ما که این رابطه را نداشتیم بنابراین بازگشت تحریمها تأثیری بر اقتصاد ما ندارد. اما نکته اینجاست که اقتصاد ما با اقتصاد دنیا در ارتباط است و امریکاییها تلاش کردند تحریمهای خود را متوجه اقتصاد جهانی هم بکنند اما اقتصاد جهانی به این تحریمها پاسخ مثبت نداده است. این یعنی یک؛ سایر اعضای برجام خود را متعهد کردهاند به سازوکار مالی جدید دست پیدا کنند و دارند طراحی میکنند که بخشی از آن هم پیشاپیش جواب داده است. یعنی ما الان داریم با اروپا مبادلات خود را انجام میدهیم و قرار است مشکلات باقی مانده حل شود. دوم؛ اروپاییها تا حالا تلاش شان بر این بوده ایران کامل از منافع برجام بهرهمند شود خب این هم شکست طراحی تحریمها بوده است. سوم؛ سایر کشورهای عضو نظام بینالملل غیر از عربستان و رژیم اسرائیل همچنان به مبادلات اقتصادی با ایران وفادار ماندهاند منتهی شکل این مبادلات عوض شده است ممکن است به روال مبادلات دلار نباشد مثلاً مبادلات پول ملی، مبادلات کالا و مبادلات صادرات به واردات و برعکس باشد. خب ممکن است مجموع اینها به نفع اقتصاد ایران نباشد اما مناسبات اقتصادی ایران آنچنان که دولت امریکا میخواست آن را متوقف کند، همچنان جریان دارد.
بنابراین به نظر میرسد رویکرد کنونی سیاست خارجی ایران در چنین شرایطی باید در امتداد سیاست حفظ برجام باشد.
بله؛ ما باید با اروپا، روسیه، چین، هند وهمه کشورها کار کنیم اما برای مذاکره با امریکا تابو درست نکنیم. بعد از کار با اروپاییها و سایر شرکای آسیایی و کسب نتایجی که ترامپ را متوقف میکند، نباید اسیر این موفقیت شویم بلکه باید فراتر برویم و وقتی به سطحی از قدرت رسیدیم وارد مذاکره با امریکا و امتیازگیری از این کشور شویم. یعنی وقتی توانستیم کشوری را که خواسته هژمونی و سلطه محوری داشته متوقف کنیم و بگوییم حالا بیایید با هم حرف بزنیم.
گفتوگو با امریکا از موضع قدرت؟
بله مخالف این هستم که میگویند برای مذاکره با امریکا صبر کنیم تا او برود و با یکی دیگر حرف بزنیم. از کجا معلوم که نفر بعدی بهتر از ترامپ باشد؟ هر کس در سیستم امریکا بر سر کار بیاید باید منافع امریکا را تأمین کند تا رأی آور شود وگرنه حزبش او را حذف میکند. چه ترامپ چه اوباما و چه هر کس دیگری باشد منافع امریکا را دنبال میکند. بنابراین وقتی ما موضع سلطه جویانه آنها را تضعیف میکنیم و در موضع قدرت قرار میگیریم باید رویمان برای کسب منافع باز باشد که گفت گو کمککننده این راه است. پشتوانه ما برای این گفتوگوها سازوکار مالی جدید اروپا، کار با چین، روسیه و مهم تر از همه دستور موقت دیوان دادگستری بینالملل است یعنی از نظر حقوقی دستور موقت از لاهه داریم که امریکاییها حق نداشتند وضعیت را بدتر کنند درحالی که در 14 آبان امریکاییها کاری انجام دادند که نقض دستور موقت لاهه است. این فرآیند اگر ادامه پیدا کند میتواند به صدور رأی نهایی به نفع ایران بینجامد.
منبع: ایران/مریم سالاری/۲۲ آبان ۹۷