حجم مردمی که پس از برد ایران برابر ولز در خیابانها حضور پیدا کردهاند به مراتب از نمونههای مشابه مانند بازی ایران و استرالیا در ۸ آذر ۷۶ یا برد ایران بر امریکا در جام جهانی فرانسه و حتی برد بر مراکش در جام جهانی قبلی کمتر است، اما به هر حال در شرایط التهاب عمومی جامعه، حتی این اندازه شادی هم غنیمت است. مسوولان و سیاستگذاران نباید از این برد، استفاده ابزاری کرده و فراموش کنند که طی روزها و هفتههای اخیر چه وعدههایی را برای اصلاح امور و تغییر رویههای غلط گذشته دادهاند.
دیدارنیوز: در هفتههای اخیر گروه وسیعی از هنرمندان و ورزشکاران و خبرنگاران بازداشت شدهاند. آخرین چهره از این دست افراد، دستگیری اخیر وریا غفوری است که باعث اعتراض مردم شده است.
احسان هوشمند در روزنامه اعتماد نوشت: ۱) همزمان با پایان مسابقه فوتبال ایران و ولز که با برد شیرین ایران پایان یافت، جمعیت وسیعی از ایرانیان برای جشن به خیابانها آمدند. این جمعیت از ایرانیان در عین حال که نسبت به شرایط موجود نارضایتی دارند و بسیاری از آنها به خاطر اتفاقات پس از فوت مهسا امینی غمگین هستند به خیابانها آمدند تا باز هم با حضور خود پیام متفاوتی به مسوولان و سیاستگذاران بدهند.
نمیتوان فراموش کرد، دهها خانواده در ایران عزادارند، افراد زیادی از هموطنان ایرانی آسیب دیدهاند، جمعیت کثیری از مطالبهکنندگان راهی زندانها شدهاند و گروهی هم زخمی شدهاند. در این شرایط که جامعه بسیار غمگین است، فوتبال توانست امید و نشاط مثبتی را در کنار آن غم عمیق به جامعه تزریق کند و هزاران نفر را به خیابانها بکشاند.
البته باید اعتراف کرد حجم مردمی که پس از برد ایران برابر ولز در خیابانها حضور پیدا کردهاند به مراتب از نمونههای مشابه مانند بازی ایران و استرالیا در ۸ آذر ۷۶ یا برد ایران بر امریکا در جام جهانی فرانسه و حتی برد بر مراکش در جام جهانی قبلی کمتر است. اما به هر حال در شرایط التهاب عمومی جامعه، حتی این اندازه شادی هم غنیمت است.
۲) امروز شخصا پس از برد ایران بر ولز در بسیاری از مناطق تهران حضور داشتم و شاهد شادی مردم تهران بودم. در میدان هفت حوض به سمت چهارراه تلفنخانه، خیابان دماوند، میدان امام حسین (ع) تا میدان ولیعصر، میدان فردوسی، فلکه صادقیه و... بسیاری از ایرانیان در خیابانها حضور داشتند. به نوعی فوتبال دوباره توانست در دل مردم ایران شادی را تزریق کند. البته معتقدم، مسوولان و سیاستگذاران نباید از این برد، استفاده ابزاری کرده و فراموش کنند که طی روزها و هفتههای اخیر چه وعدههایی را برای اصلاح امور و تغییر رویههای غلط گذشته دادهاند. وقتی به صورت برخی هموطنان نگاه میکردم، واضح بود در کنار شادی ناشی از برد تیم ملی فوتبال، یک غم پنهان نیز در این چهرهها خانه کرده است.
۳) در ماههای اخیر، اعتراضات گستردهای در گوشه و کنار کشور شکل گرفته و بسیاری از نخبگان، هنرمندان، دانشجویان، ورزشکاران، استادان و... نارضایتی خود را نسبت به وضع موجود ابراز کردهاند. قبل از رخدادهای اخیر هم در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و قبل از آن در انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ بخش قابل توجهی از مردم با عدم مشارکت خود تلاش کردند پیامی را به مسوولان برسانند.
براساس آمارهای رسمی میزان مشارکت در انتخابات در بسیاری از شهرها کمتر از ۳۰ درصد ثبت شده است. این گزارههای آماری بیانگر آن است که بخش مهمی از جامعه ایران از روندهای مدیریتی و تصمیمسازی ناراضی بوده و گلایهها دارند. در این مسیر، گروهی نارضایتی برایشان تبدیل به خشم شده و گروهی دیگر از ایرانیان این خشم فروخورده را بدل به اعتراض کردهاند.
۴) مسوولان باید بدانند، نرخ تورم در ایران نگرانکننده و غیرقابل مهار شده است. از سوی دیگر در حوزههای اجتماعی و روانی نیز جامعه نسبت به دخالتهای حکومت در امور شخصیشان اعتراض دارند؛ اینکه حکومت در لباس، پوشش و انتخابهای فردی آنها دخالت میکند، باعث اعتراض مردم شده است. این روند دخالتها در حوزه سیاسی و ملی هم باعث شده تا سیستم از طریق ردصلاحیتها دایره انتخابات مردم را محدود کند. رویکردی که باعث شد مردم در انتخابات اخیر حضور نداشته باشند و اعتراض خود را به این شکل نشان دهند. اما وقتی سیستم متوجه اعتراضات مدنی و سیاسی اقشار مختلف نمیشود، مردم ناچار میشوند صدای خود را در قالب تجمعات اعتراضی به گوش مسوولان برسانند.
۵) در هفتههای اخیر گروه وسیعی از هنرمندان و ورزشکاران و خبرنگاران بازداشت شدهاند. آخرین چهره از این دست افراد، دستگیری اخیر وریا غفوری است که باعث اعتراض مردم شده است. امیدواریم مسوولان از این فرصت فوتبال و شادی گستردهای که فوتبال تزریق کرده، استفاده کنند و به دنبال تحقق مطالبات مردم باشند. تحقق این مطالبات از مسیر گفتوگوی ملی میگذرد و یکی از نخستین گامهای شکلدهی به این گفتوگوی ملی، آزادی زندانیان است. هرچه سریعتر لازم است، وریا و باقی ورزشکاران، هنرمندان، دانشجویان، اساتید دانشگاهی و خبرنگاران آزاد شوند و تجدیدنظر اساسی در سیاستهای رسمی کشور صورت بگیرد. این تجدیدنظر باید در سیاستهای کلی کشور نیز صورت بگیرد. برای این امر لازم است، آزادی رسانهها و گردش آزاد اطلاعات به رسمیت شناخته شود.
۶) متاسفانه یکی از معضلات کشور در شرایط فعلی، نحوه فعالیتهای صدا و سیماست؛ رسانهای که جامعه را به دو قطب خودی و غیرخودی تقسیم کرده است و روایت اقلیتی را میخواهد به زور به گوش اکثریت فرو کند. باید از دل این شور و نشاط رخ داده، زمینه اصلاحات واقعی در کشور فراهم شود و سیستم متوجه نگرانیهای عمومی شود. این اصلاحات باید با مشارکت نخبگان سیاسی و جریانات مختلف دلسوز کشور اجرایی شود تا مطالبات واقعی مردم مکشوف شود و برنامهریزی برای حل این مشکلات در دستور کار قرار بگیرد.