در حالی که یک نماینده سابق مجلس با ادبیاتی عجیب، بابت نخواندن سرود ملی بازیکنان تیم ملی را پیش از جام جهانی تهدید کرده، مادر شهیدان خالقیپور با حضور در مراسم بدرقه ملیپوشان تک تک آنها را فرزند خود خوانده و از آنها حمایت کرده است. تفاوت این دو کلام که یکی دستوری و تهدیدآمیز و تحریککننده است و دیگری مادرانه و دلسوزانه آنقدر واضح است که نیازی به تفسیر و توضیح ندارد. در شرایطی که تیم ملی کمتر از یک هفته دیگر باید مقابل انگلیس به میدان برود، نماینده مجلس دوقطبیسازی میکند و مادر شهید تلاش بر همگرایی دارد. آن چهره سیاسی میگوید حواستان باشد که نظام با کسی شوخی ندارد و مادر شهید میگوید قول بدهید هر کاری از دستتان بر میآید برای ایران انجام دهید.
دیدارنیوز: یک نماینده سابق مجلس روز گذشته زبان به تهدید بازیکنان تیم ملی پیش از سفر به جام جهانی گشود و از حذف بازیکنانی که سرود ملی نمیخوانند یا بعد از گل شادی نمیکنند، گفت.
محسن کوهکن نماینده پیشین مجلس به رویداد ۲۴ گفت: «اگر ورزشکاری در جام جهانی سرود ملی نخواند و پس از گل شادی نکرد، بعد از تذکر و توجیه باید او را حذف کنیم. ما بعد از انقلاب مرجع تقلید و رییسجمهور را حذف کردیم بنابراین حذف یک بازیکن که سهل سهل است.» برخی نمایندههای فعلی و چهرههای سیاسی نیز با همین ادبیات بازیکنان را تهدید کردند.
در سمت مقابل روز گذشته خانم فروغ منهی مادر شهیدان خالقیپور با حضور در مراسم بدرقه ملیپوشان بعد از اینکه پیراهن تیم ملی را از بازیکنان هدیه گرفت خطاب به آنها گفت: «پیراهن را در کفن خود میگذارم. تکتک شما فرزندان من هستید. دلم برای تکتک شما میتپد. اگر اجازه بدهند دستانتان را میبوسم زیرا همه شما فرزندان من هستید. شما چشم و چراغ این ملت هستید. به من قول بدهید همانطور که زیبا بازی میکنید، با اخلاق ورزشی پرچم ایران را به دنیا بشناسانید. ما خانواده ایران بزرگ هستیم. در یک خانواده ممکن است تنش ایجاد شود. هر خانواده کمبود دارد و همه میدانیم مشکلاتی هست، اما اعضای خانواده مشکلات را در بیرون نشان نمیدهند. به برخی حرفها کاری ندارم، اما اینجا آمدهام تا بگویم اینگونه نیست که میخواهند ایران را نشان دهند. همه ما اعضای خانواده ایران هستیم. یک چیز را هم از شما به عنوان یک خانواده میخواهم؛ قول بدهید هر کاری از دستتان بر میآید برای ایران انجام دهید. قول بدهید حرف خانوادگی در دنیا پخش نشود. مانند فرزندان خودم با شما صحبت میکنم و بلد نیستم کلاس بگذارم. میخواستم اینجا اسفند دود کرده و نوازشتان کنم، اما قول میدهم اگر زنده بودم در بازگشت شما به استقبالتان بیایم.»
تفاوت این دو کلام که یکی دستوری و تهدیدآمیز و تحریککننده است و دیگری مادرانه و دلسوزانه آنقدر واضح است که نیازی به تفسیر و توضیح ندارد. همچنین مشخص است که کدام یک از این نوع بیان میتواند تاثیرگذار باشد چرا که کلام دوم به شکلی است که حتی آدم مخالف را هم به سمت احترام سوق میدهد و کلام اول جوری است که انگار حریف میطلبد و میخواهد زورآزمایی کند.
آن مادر شهید میگوید من بلد نیستم کلاس بگذارم، اما اتفاقا باکلاس حرف میزند، چون میداند چه میخواهد و با چه کسی حرف میزند. برعکس چهرههای سیاسی که متوجه نیستند مخاطب اظهاراتشان چه کسانی هستند و بازیکن تیم ملی را با مرجع تقلید و رییسجمهور مقایسه میکنند. آیا باکلاس حرف زدن جز این است که هر کس متوجه باشد در چه شرایطی و با چه کسانی باید به چه نحوی حرف بزند؟
در شرایطی که تیم ملی کمتر از یک هفته دیگر باید مقابل انگلیس به میدان برود نماینده مجلس دوقطبیسازی میکند و مادر شهید تلاش بر همگرایی دارد. آن چهره سیاسی میگوید حواستان باشد که نظام با کسی شوخی ندارد و مادر شهید میگوید قول بدهید هر کاری از دستتان بر میآید برای ایران انجام دهید. نماینده مجلس از حذف میگوید و مادر شهید از خانواده بودن. پیشبینی اینکه مردم چطور به این دو نوع بیان واکنش نشان میدهند هم کار سختی نیست. کافی است سری به کامنتهای زیر درج خبر اظهارات نماینده مجلس بزنیم و بعد همان کامنتها را با کامنتهای زیر پست خبر دیدار مادر شهید با ملیپوشان مقایسه کنیم.