پس از اعتراضات اخیر مردم ایران، اصولگرایان روی یک کلیدواژه هماهنگ شدهاند؛ «سوریهسازی و تجزیه ایران»! آنها در رسانههایشان مدام این مطلب را تکرار میکنند که هدف از آنچه «اغتشاشات» میخوانند، تجزیه ایران است. اما مردم معترض در کف خیابان از جایی غیر از ایران نیامدهاند و همگی بر یکپارچگی ایران در هر شرایطی تاکید دارند. مردمی که در اعتراضاتشان شعار میدهند «از زاهدان تا تهران، جانم فدای ایران» یا «از کردستان تا تهران، جانم فدای ایران» چگونه میتوانند در فکر تجزیه ایران باشند؟ اما به نظر میرسد برخی جریانات برای ایستادن مقابل اعتراضات این موضوع را دستاویزی برای مقابله با آن یافتهاند.
دیدارنیوز: اعتراضات اخیر که شروع شد و مدتی از آن گذشت، اظهارنظر اصولگرایان با یک کلیدواژه در یک راستا هماهنگ به نظر آمد: «سوریهسازی و تجزیه ایران».
آنها در رسانههایشان مدام این مطلب را تکرار میکنند که هدف از آنچه «اغتشاشات» میخوانند، تجزیه ایران است. آنها معتقدند پیش از این هدف، ایران را میخواهند مانند سوریه به جنگ داخلی بکشانند و میگویند ابزار سوریهسازی ایران هم همین تجمعات مردمی است و به روایت آنها «اغتشاشات».
چنین کلیدواژههایی این روزها در گفتار مقامات و مسوولان و همچنین رسانههای اصولگرا کم دیده نشدهاند. البته پیش از اینها هم طیفی از اصلاحطلبان در شبکههای اجتماعی از این کلیدواژهها استفاده میکردند، اما اکنون اصولگرایان هم در واکنش به اعتراضات مردمی، سوریهسازی و تجزیه ایران را هدف نهایی کسانی میدانند که «اغتشاشگر» توصیفشان میکنند. هر چند برخی از گویندگان این تحلیلها معتقدند صف معترضان با «اغتشاشگران» متفاوت است، اما با استفاده از این کلیدواژه، طبعا جامعه را به دوپاره تقسیم میکنند؛ آنهایی که به دنبال تجزیه و سوریهسازی ایران هستند که از نگاه آنها، در صف معترضان قرار میگیرند و دسته دیگر میشوند کسانی که خواهان یکپارچگی ایران و امنیت آن هستند که قاعدتا طبق روایت آنها همانها میشوند که روبهروی معترضان یا به قول آنها اغتشاشگران قرار دارند؛ دستهبندیای که منجر میشود تا افراد در جامعه روبهروی یکدیگر قرار گیرند. البته که همین دو پاره کردن جامعه قبل از اعتراضات فعلی نیز در جریانات و اتفاقات اجتماعی زیادی رخ داده بود.
تحلیلهای تجزیهای
این تحلیلها زمانی پررنگتر شد که ماجرای زاهدان اتفاق افتاد. یکی از این تحلیلگران «عطاءالله مهاجرانی» وزیر ارشاد دولت خاتمی و از مغضوبین اصولگرایان بود که البته در برخی موارد مواضع او، با استقبال رسانههای اصولگرا روبهرو میشود. مهاجرانی در تحلیل خود نوشته: «یورش به کلانترىها در زاهدان و یا طرح اشنویه در آذربایجان غربى، نشانههاى همان سناریو است که اتاق فرمان ظاهرىاش شبکههاى تلویزیونى فارسىزبان است.» طبق نوشتههای قبلیاش، منظور او از همین سناریو، همان «تلاش برای تجزیه و براندازی نظام» است.
روزنامه ایران- ارگان رسانهای دولت نیز چند روز پیش در گزارشی حوادث زاهدان را به آغاز جنگهای داخلی سوریه تشبیه کرده و نوشته: «روزی که اولین گلوله از اسلحه معارضان سوری در دمشق خارج شد کمتر کسی فکر میکرد سوریه در حال قربانی شدن برای یک طراحی غربی جهت شکلگیری جنگ داخلی، تجزیه و دخالت کشورهای آمریکایی و اروپایی است، اما این اتفاق رقم خورد. حوادث تروریستی زاهدان در کنار کشف مقادیر زیادی سلاح و مواد منفجره در مناطق مختلف کشور را شاید بتوان به عنوان ورود رسمی سناریونویسان ضدایرانی برای سوریهسازی ایران عنوان کرد.»
این روزنامه در عین حال نوشت: «این اتفاق به دلایل گوناگون از جمله پشتوانه مردمی کشور، نیروهای مسلح مقتدر و تجربه به بلوغ رسیده ملت ایران نمیتواند به غایت مطلوب خود برسد، اما باید با حساسیت به این دست تحرکات که تلاش دارند ایران را به لبه پرتگاه ناامنی ببرند توجه داشت.»
روزنامه تندروی وطنامروز هم در گزارشی به وقایع تلخ زاهدان و همچنین خسارات سوریه در جنگ داخلی اشاره کرده و نوشته: «هزینههای دیگری که به هیچوجه قابل ترمیم نیست، بیشمار است. پدران مفقود، برادران رودرروی همقرارگرفته، مادران بیفرزند، خواهران غریب، آوارگان و ترومای ناتمام پس از جنگ. دختران مورد تجاوز قرار گرفته و پسرانی که متوجه نشدند چگونه از جوانی به میانسالی رسیدند. در پس تحقیرها و توهینها، نه «ملت» میماند و نه «کشور». ایران سوریه نخواهد شد.»
آنچه این روزنامهها از مطالب خود نتیجهگیری کردهاند، آن است که حتی اگر به قول آنها سناریوی سوریهسازی و تجزیه هم وجود خارجی داشته باشد، به سرانجام نخواهند رسید؛ بنابراین نباید از این بابت نگرانیای وجود داشته باشد.
سوریه چگونه سوریه شد؟
این تحلیلها بیشتر برمبنای اتفاقات سوریه در ابتدای جنگ داخلی که سال ۲۰۱۱ آغاز شد، شکل گرفته است. اما روایت اینکه سوریه چگونه سوریه امروز شده را سال ۹۳ مرحوم «حسین شیخالاسلام»، مشاور بینالملل رییس وقت مجلس در گفتگو با نشریه «رمزعبور» به صورت واضح شرح داده بود. او گفته بود که در سوریه «تا چهارنفر جمع میشدند به جای برخورد پلیس، ارتش رگبار مسلسل میبست روی اینها. مذاکره با معارضان کجا بود اصلا؟! فقط میخواست با زور حل کند. به خاطر اینکه مردم کشته نشوند ما رفتیم این امکانات را ایجاد کردیم. رفتیم نیروی سیاسی برای مذاکره با معارضان ایجاد کردیم اینکه بشار قبول کرده مذاکره کند خودش نکته مهمی است.» او تاکید کرده بود «اسد اصلا پلیس نداشت. هرچه بود ارتش بود و با کسی اگر مشکلی پیدا میکرد با مسلسل به روی آن جماعت رگبار میبستند.» به گفته او سال ۱۳۹۰، نامهای از سوی مقام معظم رهبری توسط شهید سلیمانی به بشار اسد ارسال شده که در آن تاکید شده بود «جمهوری اسلامی ایران مخالف کشتار مردم سوریه است». شیخالاسلام شرح داده بود که «در سوریه از اول مقام معظم رهبری موضع گرفتند که اصلاحات باید در سوریه انجام بگیرد. سردار قاسم سلیمانی از طرف رهبری برای اسد در همان ابتدای درگیریها پیام بردند که کشتار نباید صورت بگیرد و اصلاحات باید صورت بپذیرد. موضع علنی ما گفتوگوی سوری-سوری بدون دخالت خارجی بود.»
اشارات ائمه جمعه
مورد دیگر که کم هم نبوده، ائمه جمعه در سراسر کشور هستند. اعرافی امام جمعه قم در نماز جمعه این شهر به موضوع تجزیه ایران اشاره کرده و خطاب به آمریکا گفته «خواب تجزیه ایران، خواب امنیتزدایی، فروپاشی ارزشهای فرهنگی و عقبماندگی و تسلیم این ملت بزرگ را به گور خواهید برد.»
امام جمعه ملایر هم جمعه گذشته در خطبههای نماز جمعه این شهر خطاب به افرادی که «آشوبگر» خطابشان کرد، گفت: «اگر به دنبال براندازی جمهوری اسلامی هستید، بدانید براندازی جمهوری اسلامی مساوی با تجزیه ایران اسلامی است». امام جمعه جهرم هم در نماز جمعه به همین نکته اشاره کرده و گفته: «دشمن در وقایع اخیر در پی نابودی تمامیت ارضی کشور و تجزیه ایران و تسلط بر این کشور بود که به واقع قلب خاورمیانه است.» فرمانده سپاه قدس گیلان هم «تجزیهطلبی را یکی از اهداف مهم ایجاد آشوب در جمهوری اسلامی توسط استکبار» دانسته است.
دستاویز؟
اما نکتهای که در این بین در نظر گرفته نمیشود آن است که مردم معترض در کف خیابان از جایی غیر از ایران نیامدهاند و همگی بر یکپارچگی ایران در هر شرایطی تاکید دارند. مردمی که در اعتراضاتشان شعار میدهند «از زاهدان تا تهران، جانم فدای ایران» یا «از کردستان تا تهران، جانم فدای ایران» چگونه میتوانند در فکر تجزیه ایران باشند؟ اما به نظر میرسد برخی جریانات برای ایستادن مقابل اعتراضات این موضوع را دستاویزی برای مقابله با آن یافتهاند. هر چند ممکن است و شاید در آن جمعیتی که در شهرهای مختلف برای اعتراض به خیابان میآیند افراد معدودی هم باشند که شعارهایی از جنس مورد اشاره اصولگرایان بدهند، اما آنها اکثریت نیستند و کسی همراهیشان نکرده و نخواهد کرد. ولی قاعدتا بیشترین منفعت از سر دادن چنین شعارهایی به حساب کسانی میرود که میخواهند اعتراضات را به راهی غیر از مقصود اصلی ببرند و بهانه برای برخورد داشته باشند. از سوی دیگر وقتی در شهرهای غربی کشور شعار «از کردستان تا تبریز، فقر و فساد و تبعیض» سر میدهند مشخص است آنها به چه مسائلی اعتراض دارند.
این شعارها نه ایران را تجزیه میکند و نه ایران را سوریه بعد از ۲۰۱۱ و نه اساسا معترضین اجازه چنین اتفاقاتی را خواهند داد و در صورت وجود چنین افرادی، آنها را از صف خود بیرون خواهند کرد.
امکان تجزیه کشور وجود ندارد
علی مطهری نایبرییس اسبق مجلس در خصوص ادعای سوریهسازی ایران و تجزیه شدن کشور گفت: بعید میدانم در ایران امکان چنین اتفاقی وجود داشته باشد؛ به هر حال اعتراضات اخیر یک اعتراض مدنی است و مردم نیز از وضعیت اقتصادی خود ناراحت بوده و داستان خانم مهسا امینی نیز بیشتر به بهانهای برای اعلام نارضایتیهای مردم تبدیل شد؛ در ابتدای این واقعه عواطف و احساسات مردم جریحهدار شد، ولی بعد از آن بیشتر به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی ایجاد شد. در پی این اتفاقات مسوولان باید ضمن پاسخگویی به مردم، با انجام اصلاحاتی در وضعیت اقتصادی مردم گشایش ایجاد کنند، وگرنه اکثر معترضین برانداز نیستند. وی ادامه داد: بالاخره در بین این اعتراضات، کسانی که قصد براندازی و تجزیه دارند، دیده میشود، ولی نمیتوانند راه به جایی ببرند؛ چراکه مردم توجهی به حرفهای اینگونه افراد ندارند. در واقع باید واقعیتها را ببینیم که مردم از وضعیت اقتصادی خود ناراضی هستند بنابراین باید این موضوع را اصلاح کنیم؛ بقیه موارد مطالب جدیای نیستند.
مطهری در ادامه بیان کرد: بیتوجهی به مطالبات مردم راهحل درستی نیست بلکه راهحل اساسی توجه به درخواست مردم است؛ به گونهای که حتی از افراد معترض بخواهند تا در تلویزیون حرفهای خود را مطرح کرده و در مقابل نیز پاسخ آنها را دهند و همچنین به این شکل نباشد که همه معترضین را مزدور بیگانه تلقی کنیم بلکه اجازه حرف زدن به مردم را دهند، حتی به افرادی که ادعای براندازی دارند نیز باید اجازه صحبت کردن دهند. بهترین راه مقابله با چنین اقداماتی شنیدن حرفهای آنها و در نهایت قضاوت مردم است؛ اگرچه معتقدم که مساله تجزیه در ایران تحقق پیدا نخواهد کرد.
ساختار سیاسی باید از تاریخ ایران درس بگیرد
محمدجواد حقشناس، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز تجزیه ایران را از آرزوهای دیرینه دشمنان تاریخی آن دانسته و در این باره گفت: تجزیه ایران خواب و آرزوی دشمنان تاریخی ایران و کسانی است که به منافع خودشان میاندیشند و برنامهریزی میکنند؛ تجزیه ایران یکی از سناریوهایی بوده که همواره در دستور کار قرار داشته است و کمتر زمانی بوده که به این موضوع فکر نشود. منتهی اینکه جامه تحقق بر این آرزوی دشمنان پوشیده شود، به نظر نمیرسد که امر ساده و پیشپاافتادهای باشد و همچنین نیازمند زمینهها و مجموعهای از تصمیمات و هماهنگیهایی در نظام بینالملل است تا بتوانند به این آرزوی واهی و غیرمنطقی خود دسترسی پیدا کنند؛ بنابراین من فکر نمیکنم که بتوان با یک فاکتور و یک شاخص به چنین قاعده و رویکردی رسید.
فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه یادآوری کرد: این نگرانی همواره وجود داشته است و موضوع جدیدی نیست؛ قرنها کشور ما در معرض هجوم دشمنان قرار گرفته است؛ با نگاهی به تاریخ، حمله اسکندر به پایتخت هخامنشی و سقوط آن، حمله اعراب به پایتخت ساسانی و سقوط آن، حمله چنگیز به مرکز پادشاهی سامانیان و سقوط آن، حمله مغولها، حمله تیمور و در نهایت در دوره رضاشاه حمله متفقان به ایران مثالهایی تاریخی از هجوم دشمنان به ایران است. در واقع اینها وقایعی است که نمیتوان به راحتی از آنها چشمپوشی کرد. حقشناس در ادامه با یادآوری سوابق تاریخی مورد اشارهاش گفت: با توجه به همه اینها، سوالی که به وجود میآید این است که چه اتفاقی میافتد که یک کشور قدرتمند با وجود تمدن خود، یا در مقابل حمله دشمنان یا در مقابل اعتراضات داخلی چنان در معرض سستی قرار میگیرد که پایتخت آن به سقوط کشیده میشده است؟ فکر میکنم پاسخ این سوال میتواند پاسخی به نگرانیهای افرادی باشد که امروز نسبت به تجزیه کشور هشدار داده و نگران هستند؛ شما چه کاری کردید که امروز نگران تجزیه کشور هستید؟ در واقع تا زمانی که سیستم و ساختار بتواند رابطه درستی با مردم خود برقرار کند و تا زمانی که مردم به عنوان مهمترین حامی ساختار پشت سر سیستم باشند، آیا هیچوقت نگران تجزیه ایران یا حمله دشمن خارجی خواهید بود؟ طبیعتا خیر.
عضو اسبق شورای شهر تهران ادامه داد: به نظر من ترفند مقابله با هرگونه مخالفت خارجی یا هرگونه چشمداشتی که تمامیت ارضی و همبستگی را مورد تعرض قرار دهد، بازگشت حاکمان به دامن ملت است و در مقابل نیز ملت خود را از حاکمیت دور نکند؛ نگرانی از زمانی حاصل میشود که حاکمیت اعتماد عمومی را از دست بدهد و همچنین اگر مردم رای اعتماد خود را از کشور بگیرند، دلنگرانیهایی ایجاد میشود. در مجموع راهحل برای جلوگیری از اینگونه نگرانیها مثل تجزیه کشور، جلب اعتماد عمومی ملت به مسوولان است؛ هرگاه بین ساختار سیاسی و ملت شکافی ایجاد شد، آن زمان باید نگران تجزیه کشور و حمله دشمنان خارجی به کشور باشیم، بنابراین ساختار سیاسی کشور باید از تاریخ ایران درس بگیرد.
سوریهسازی، کنایه از وارد آمدن آسیب به کشور است
محمد صادق کوشکی، فعال سیاسی اصولگرا و استاد دانشگاه نیز در همین خصوص گفت: نا آرامسازی کشور در هر جامعهای پیامدهای خاص خود را دارد و وقتی صحبت از سوریهسازی میشود، سطح جامعه و سطح اتحاد ملی ما قابل مقایسه با خیلی از کشورهای جهان نیست. اما نکته مهم این است که ناآرامیها پیامدهای مختلفی دارند؛ در یک کشور به شکل تجزیه عمل میکند و در بخش دیگر نیز به بنیانهای کشور آسیب میزند. اکنون در کشور ما این ناآرامیها به کسبوکارهای خرد و اقتصاد کلان کشور ضرباتی وارد میکند. در واقع سطح مقاومت و جایگاه کشور ما به صورتی است که اولین آسیبی که وارد میشود، آسیب جدی به اقتصاد خرد و افزایش ریسک و مشکلات در اقتصاد کلان است. این موضوع مانعی است تا بتوانیم از فرصتهای پیش آمده استفاده کنیم؛ مثل عضویت در پیمان شانگهای و ارتباط بیشتر و جدیتر اقتصادی با همسایگان.
فعال سیاسی اصولگرا بیان کرد: یکی از مشکلات ناشی از ناآرامیها خدشهدار شدن وحدت ملی است؛ طبیعی است که ایران هیچگاه تجزیه نخواهد شد، ولی امکان آسیب وارد آمدن به وحدت ملی و وحدت اجتماع وجود دارد. همچنین این آسیب، آسیبی نیست که به سادگی ترمیم شود و در آینده برای جامعه مشکلات جدی را ایجاد خواهد کرد و موجب تنش خواهد شد.
وی افزود: همچنین در پی این ناآرامیها، جامعه چندقطبی خواهد شد و مخالفتهای فعلی افزایش پیدا خواهد کرد. به همین خاطر اگر از سوریهسازی صحبت میشود، کنایه از وارد آمدن آسیبهای قابل توجه به سطوح مختلف کشور است. کوشکی درخصوص مطالبات مردم تصریح کرد: قاعدتا مطالبات باید به صورتی مطرح شود که قابل پیگیری باشد و خود آن مشکلات جدیدتری را ایجاد نکند. نکته بعدی اینکه وقتی از مطالبات مردم سخن میگوییم، باید دید که در یک جامعه ۸۰ میلیونی، چه سطحی از جامعه را میتوان مردم خطاب کرد؛ در چنین جامعهای اگر ۴۰ یا ۵۰ میلیون نفر خواسته واحدی داشته باشند، آن وقت میتوان آن را مطالبه مردم دانست، ولی وقتی از جامعه ۸۰ میلیونی، ۲۰۰ نفر تجمع میکنند، پیامدهای منفی دارد، ولی خواسته آنها آینه مطالبات مردم نیست.
او در این خصوص ادامه داد: عمده مطالبات مردم در زمینه مسائل اقتصادی است؛ در حالی که این مطالبات اقتصادی در شعارها و گفتارها در ناآرامیهای اخیر دیده نمیشود و این نشان میدهد که مطالبات این تجمعات با مطالبات عمده مردم متفاوت است. به همین دلیل آنچه که اکنون شاهد آن هستیم، اقلیتی هستند که در حال فشار آوردن و آسیب زدن به مطالبه اکثر مردم هستند، چراکه بیشتر مردم خواهان بهبود فضای کسبوکار و بهتر شدن سطح معیشت هستند؛ در حالی که این عده دقیقا به همین معیشت و کسبوکار و به طورکلی فضای اقتصادی کشور، آسیب میزنند.