روزنامه هممیهن درباره اعتراضات و ناآرامیهای اخیر در کشور نوشت: حضور پررنگ فعالان هنری، ورزشی، استادان دانشگاه و روزنامهنگاران و... را مثبت ارزیابی کنید. اگر آنان سکوت کنند نشانه بدی است. سکوت، علامت رضا نیست. سکوت همزمان علامت ناامیدی و نارضایتی است.
دیدارنیوز: روزنامه هممیهن در مطلبی با عنوان «سکوت علامت رضا نیست» درباره اعتراضات اخیر در کشور در پی درگذشت مهسا امینی در گشت ارشاد تهران، نوشت: اعتراضات اخیر موجب شد، نیروهای زیادی که از آینده کشور ناامید بودند دوباره به میدان بیایند و با اعلان موضع و رویکرد خود، راهی را به سوی افق نشان دهند. حضور پررنگ فعالان هنری، ورزشی، استادان دانشگاه و روزنامهنگاران و... را مثبت ارزیابی کنید. اگر آنان سکوت کنند نشانه بدی است. سکوت، علامت رضا نیست. سکوت همزمان علامت ناامیدی و نارضایتی است.
در این مطلب آمده است: «سیاست به معنای مدیریت کشور؛ چون همه امور باید تابع قواعد علمی و عقلانی باشد. در جهان امروز و به دلایل گوناگون، امور جامعه باید به دست متخصصان یا با مشورت آنان اداره شود. همانقدر که پرواز با هواپیما نیازمند موفقیت در آزمونهای سخت جسمی و روحی و فنی است و نمیتوان پرواز با آن را به هر مدعی محول کرد، مدیریت جامعه نیز بدون حضور و مشارکت نخبگان نیز ممکن نیست. روشن است که در ۵۰ سال گذشته با شتاب روزافزون تعداد و نسبت افراد تحصیلکرده و نخبگان و کارشناسان در جامعه ما رو به افزایش بوده است، ولی در مقابل حضور و مشارکت آنان در مدیریت جامعه چنین رشدی نداشته و حتی در مقطعی مسیر معکوس را طی کرده است و هر روز بیش از پیش، دایره کارشناسان و نخبگان حاضر در ساختار کم و کمتر شده است. در نتیجه شکافی عمیق میان این دو رخ داده است که به عدم حمایت یا مخالفت نخبگان از سیاستهای جاری و نیز احساس بینیازی حکومت از آنان منجر شده است.
بروز این وضع در ایران در حالی است که در جامعه جدید عموم نخبگان از طریق نهادهای مدنی و انجمنهای خود در تعیین و اجرای سیاستهای رسمی دخالت دارند. متاسفانه باید گفت که در سالهای اخیر نهتنها این مشارکت انجام نمیشود، بلکه نوعی تقابل با نخبگان دیده میشود که نمونه آن را در حوزه فرهنگ و در تقابل میان نهادهای رسمی متولی آن با نخبگان فرهنگی بهوضوح میبینیم. از جمله غیبت آنان در صداوسیما و منحصر شدن افراد و حلقه محدودی به این حضور است که حتی به سختی بتوان آنان را کارشناس نامید. یا محدود شدن بیشتر مدیران عالی کشور به فارغالتحصیلان یک دانشگاه به نسبت متوسط که در مقایسه با سایر کارشناسان دانشگاهی چندین پله عقب هستند.
این شکاف بزرگ میان ساختار مدیریتی کشور با نخبگان و کارشناسان منجر به اتخاذ سیاستهای غیرعلمی شده و کشور را در ورطه بدی قرار داده است که نتایج چنین سیاستهایی در بیانیه پنج اقتصاددان برجسته کشور اشاره شده است. همچنین رویکرد ۶۵استاد دانشگاه شریف به مسائل کشور نشان داد که حتی استادان و نخبگان رشتههای فنی و مهندسی نیز از روند امور بهشدت ناراضی هستند. تحلیل استادان برجسته دانشگاه تهران و حتی افرادی، چون آقای حداد عادل نیز اذعان به دور بودن فضای عمومی حاکم، از عقلانیت است.
به نظر میرسد که در صورت بقای این شکاف میان حکومت و مدیریت عمومی با نخبگان و کارشناسان، شاهد تداوم نتایج منفی ۱۰ سال گذشته خواهیم بود. از این رو اگر تنها و تنها این سیاست در دستور کار حکومت قرار گیرد که مجموعه نخبگان کشور را به دایره سیاستگذاری برگرداند، میتوان امیدوار بود که دیگر شاهد رویدادهای ناگواری مشابه آنچه که در سه هفته اخیر گذشت، نباشیم. نخبگان برخلاف جوانان حرف خود را از طریق بیانیه و منطق میزنند و تا هنگامی که این راه باز باشد و حرفها منتشر و شنیده شود، قطعا کار به خیابان و حضور جوانان نخواهد رسید.
اعتراضات اخیر موجب شد، نیروهای زیادی که از آینده کشور ناامید بودند دوباره به میدان بیایند و با اعلان موضع و رویکرد خود، راهی را به سوی افق نشان دهند. حضور پررنگ فعالان هنری، ورزشی، استادان دانشگاه و روزنامهنگاران و... را مثبت ارزیابی کنید. اگر آنان سکوت کنند نشانه بدی است. سکوت، علامت رضا نیست. سکوت همزمان علامت ناامیدی و نارضایتی است. پس در اولین فرصت به استقبال انتقادات باید رفت و با دعوت از بزرگترین سرمایههای یک جامعه، یعنی نیروی انسانی تحصیلکرده، بهسوی رفع کاستیها قدم برداشت.»