شکست حسن یزدانی، مرد پرافتخار کشتی ایران برابر دیوید تیلور آمریکایی یکی از اتفاقات تلخ مسابقات قهرمانی جهان در بلگراد صربستان بود اما چرا این نتیجه رقم خورد و نقش صداوسیما در این ناکامی با فضایی که پیرامون این رقابت ایجاد میکند، چیست؟
دیدارنیوز: بحث فنی نتایج تیم ملی کشتی آزاد و مخصوصا باخت حسن یزدانی باشد برای روزهای آینده که بهطور مفصل به آن خواهیم پرداخت. علیالحساب باید از آنچه بر حسن یزدانی در این یکسال گذشت، گفت. اینکه چطور رسانهها و مخصوصا صداوسیما و گزارشگران و خبرنگارانش فشار مضاعفی روی نابغه کشتی ایران وارد کردند و فدراسیون و کادرفنی هم نتوانست یزدانی را از زیر بار این فشار خارج کند.
معلوم نیست مجریان و گزارشگران صداوسیما کی قرار است دست از کریخوانیهای احساسی و حماسی بردارند؟ معلوم نیست چرا ورزشکار ایرانی باید با احساس اینکه اگر شکست بخورد دنیا به پایان میرسد وارد رقابت با حریفان امریکایی شود و در طرف مقابل رقیب هیچ گونه فشاری از این بابت روی خودش احساس نکند. عدهای در این یکسال مدام توی گوش حسن یزدانی از تیلور گفتند. از اینکه چه گفته و نظرش چیست. چه کار میکند و چه اهدافی دارد. مدام از این گفتند که تو تختی زمانهای و باید ملتت را سرافراز کنی.
هر چه هم به مسابقه نزدیکتر شدیم این رفتارها بیشتر شد. دم مسابقه دوربین فرستادند جلوی در خانه یزدانی و همشهریان و خانوادهاش را نشان دادند. چرا برای کشتی نخودی و جردن باروز چنین کاری نکردند؟ چرا وقتی حسن کمی عقب افتاد دیگر تصاویر را قطع کردند؟ این چه رفتار زشتی است که دوربینهای صداوسیما میکنند؟ یزدانی هم اینها را میداند. میشنود. متوجه میشود و رویش اثر میگذارد. داستان برایش فراتر از یک مسابقه ورزشی میشود و اینچنین تمرکزش را به هم میریزد به شکلی که نمیتواند نیمی از تواناییهایش را روی تشک به نمایش بگذارد.
یادمان رفته این پسر خوب ایران بعد از المپیک به خاطر فشار روانی کچلی سکهای گرفت؟ همان موقع نفهمیدید که حسن چقدر احساسی است و چقدر از اینکه مردم بابت باختش ناراحت میشوند به هم میریزد؟ بعد آن وقت به جای تزریق آرامش به او مدام داستان را حساستر کردید. بنزین روی آتش استرس او ریختید و آخرش هم شد این نمایشی که جمعه شب در بلگراد مردم دیدند.
حسن یزدانی امروز رکورد تختی را بعد از ۶۰ سال شکسته و پرافتخارترین کشتیگیر ایران است. این یعنی او هم استعداد دارد، هم توانایی و هم بلد است فعل خواستن را صرف کند. آنچه یزدانی نباید درگیر آن بشود، استرسها و فشار بیموردی است که به او وارد میشود. اینکه مسابقهاش از یک رقابت ورزشی نه به اندازه لازم که به اندازه نبرد حق و باطل و خیر و شر فراتر برود. اینکه او سنگینی بیش از حد را بر دوش خود احساس کند. فشاری که تیلور به هیچ عنوان روی خود تحمل نمیکند. او میداند اگر ببرد برده و اگر نبرد کسی در امریکا نگران نمیشود. به حسن، اما القا شده بردش حیثیتی است برای کشور و مردم.
به همین خاطر است که وقتی مقابل تیلور عقب افتاد، میشد در چهرهاش خواند که دارد به وضعیت مردم فکر میکند. به اینکه چقدر ناراحتی به بار میآید. به اینکه جواب این همه چشمی که به او دوخته شده را چه بدهد؟
این بار باید از روی دوش یزدانی برداشته شود. به هر حال بخشی از ورزش موفقیت کشور و بالا رفتن پرچم و شادی مردم هست، اما نباید آنقدر دز این چیزها بالا برود که چنین وضعی پیش بیاید. امروز میگوییم اگر مدال طلای المپیک پاریس را برای حسن میخواهیم کمی آزادش بگذاریم. اگر فشاری هست باید روی همه اعضای تیم پخش شود. اگر قرار است دوربینی برده شود در خانهاش با آداب انجام شود و برای همه ورزشکاران صورت بگیرد. نباید به حسن یزدانی القا شود که او باید همه بار مسوولیت را به دوش بکشد. خودمان یزدانی را زیر بار فشار خم نکنیم آن وقت مطمئن باشید تیلور هم نمیتواند او را خم کند.
سامان سعادت - اعتماد