«ناصر ایمانی»، فعال سیاسی اصولگرا درباره تحلیل خود از عملکرد دولت رئیسی در یک سال گذشته میگوید دولت دو ضعف دارد؛ یکی نداشتن برنامه و دیگری نداشتن کارگزاران قوی و مسلط. بر همین اساس دولت سیزدهم نیاز به خانهتکانی و تغییر مدیران دارد.
دیدارنیوز: یک روز بیشتر از هفته دولت نمانده و این در حالی است که گروهی از رسانههای وابسته یا نزدیک به دولت با طول و تفصیل از دستاوردهای دولت نوشته و برخی دیگر هم با نادیدهگرفتن برخیدستاوردها بر آن میتازند؛ اما در نهایت لازم است نگاهی منصفانه به عملکرد یک ساله دولت داشته باشیم.
البته تمرکز و توجه به نواقص و ضعفها میتواند طی مسیر پیشرو راهگشا باشد، زیرا در صورت عدم شناخت دقیق نقایص نمیتوان راهحل مناسبی هم برای رفع آن یافت.
از همین رو در گفتگو با «ناصر ایمانی» فعال سیاسی اصولگرا، به ارزیابی عملکرد دولت و برشمردن کاستیهایش پرداختهایم. در عین حال سعی کردیم که پیشنهادات موثری برای رفع این کاستیها ارائه دهیم. نکته قابل توجه، اما این است که نه کاستیها خیلی نامعلوم و پنهان است و نیاز به کشف و شهود دارد و نه راهکارها خیلی خارقالعاده و ویژه هستند. در واقع هم ضعفها عیان و ساده است و راهحلها معلوم و معمولی؛ فقط کافی است که در دولت ارادهای برای پذیرش انتقادات و تلاش برای رفع نقاط ضعف باشد.
به نظر شما مهمترین ضعفهای دولت سیزدهم در این یک سالی که از عمرش گذشته، چه بوده و چطور باید رفع شود؟
خیلی مختصر؛ نداشتن برنامه و نداشتن کارگزاران قوی و مسلط که بتواند برنامهها را اجرا کند. دولت هم همین دو ضعف کوچک را دارد!
و شما فکر میکنید که این دو ضعف کوچک که قطعا آثار و پیامدهای بسیاری دارد، چطور باید رفع شود؟
خیلی ساده است. به نظر من در مرحله اول باید با توجه به تجربه یک سال گذشته، کارگزاران و مدیرانی که در دولت هستند و توانایی کافی برای اداره امور ندارند باید به سرعت توسط آقای رییسجمهور تغییر کنند.
چنین ارادهای را در دولت میبینید؟
این اراده را در دولت کمتر میبینم و تصور میکنم که ضعف اصلی در دولت کندی و یا فقدان تصمیمگیری است. دولت در این زمینه ضعف دارد. در واقع یا تصمیمات گرفته نمیشود یا کند گرفته میشود. در این یک سال گذشته موارد مختلفی بوده که چنین عمل شده است. اکنون، اما بعد از گذشت یک سال و دیدن تواناییهای کارگزاران اصلی دولت آقای رییسی یعنی وزرا و حتی معاون رییسجمهور باید کابینه قدری دستخوش تغییر شود، به خصوص در حوزههایی که اهمیت و نقش زیادی در اقتصاد کشور و تولید دارند.
به نظر شما ادامه مسیر با شرایط موجود و بدون در نظر گرفتن نکاتی که اشاره کردید، چه آسیبها و صدماتی به دولت سیزدهم خواهد زد؟
اولین آسیب بزرگی که وارد میشود به مساله تولید در کشور خواهد بود. یعنی تولید که شعار این چند سال گذشته توسط رهبری بوده است، در صورت ادامه این شرایط آسیب جدی خواهد دید.
در حوزه اقتصاد کلان یعنی مسائلی مثل رشد نقدینگی، تورم، کسری بودجه، پایه پولی کشور و… شاهد اتفاق خاص و قابلتوجهی طی یک سال گذشته نبودهایم. یکچهارم عمر دولت گذشته و فقط سهچهارم باقی است که به سرعت هم طی خواهد شد. میدانید که یکی از آفتهای بزرگ تولید در هر کشوری مساله تورم است. تورم به شدت ضد تولید است لذا در این شرایط تورمی اگر تولید توسط کارگزارانی که تخصص کافی ندارند، مورد تهدید بیشتر هم قرار بگیرد دیگر غیراز شرکتهای دولتی که آنها هم با زیانهای سنگین کار میکنند، دیگر شاهد پیشرفت اقتصادی نخواهیم بود.
از این نظر معتقدم که دولت به شدت فرصت کمی دارد تا هم اقتصاد کلان کشور را سر و سامان دهد و هم تولید را؛ لذا لازم است که کارگزارانی را در حوزههای مرتبط با تولید و عمدتا وزارت صمت و وزارت کشاورزی به کار بگیرد که بتواند اوضاع را بهبود دهد.
آسیب به اقتصاد، اما حتما در حوزههای سیاسی و اجتماعی نیز تاثیراتی خواهد داشت. به نظر شما اصرار دولت به ادامه رویه فعلی و استفاده از نیروهای کنونی در این بخش چه خساراتی به بار میآورد؟
در حوزههای اجتماعی و سیاسی حداکثر آسیبی که وارد میشود، افزایش اعتراضات است. حداقل آسیب نیز افزایش فاصله بین مردم و حاکمیت و دولت است. هر دو اینها، اما آسیبهای جدی است. تحلیلگران، اما نباید منتظر این بمانند که حتما اعتراضاتی به صورت علنی صورت بگیرد، زیرا ممکن است مردم به دلایلی از این کار امساک کنند. اما همین که فاصله حاکمیت با مردم افزایش یابد، آسیب بسیار جدی است ولواینکه جامعه ساکت باشد؛ بنابراین باید به این نکته توجه کرد که نمیتوان در کشور برای سالیان متمادی یعنی بیش از ۴، ۵ سال با تورم ۴۰ و ۵۰ درصدی کارها را پیش برد و مدیریت کرد. این میزان تورم در یک ماه، شش ماه یا حداکثر یک سال قابل تحمل است.
این روزها درگیر مذاکرات هستهای و تلاش برای احیای برجام هستیم. فضا نیز به نظر میرسد که مثبتتر از گذشته باشد. به نظر شما اگر توافق حاصل شده و برجام احیا شود؛ دولت رییسی این شانس را دارد که آسیبهای کمتری از نقص خود در زمینه برنامهریزی و کارگزاران ببیند؟
اخیرا خدمت یکی از مسوولان بودم و به ایشان هم گفتم که اگر این سیاستهای کلان دولت مشخص نباشد و اگر کارگزاران دولت همین که الان هستند، باشند، باید ابراز تردید بکنم که حتی احیای برجام و گشایشهای مالی در حوزه فروش نفت و گاز بتواند موجب تحول اقتصادی خاصی در کشور بشود. ممکن است که این توافق احتمالی از نظر روحی و روانی نقش داشته باشد و در یک مدت کوتاهی شاهد کاهش قیمتها باشیم، اما به نظر من پول زیاد اگر با مدیریت ناصحیح توام شود، کار را بدتر خواهد کرد. من اعتقاد جدی دارم که مشکل اساسی کشور در این چهار، پنج سال کشور تحریم نبوده است. البته تحریم هم مزید بر علت شد، اما مشکل اصلی تحریم نبود و هنوز هم نیست؛ بنابراین اگر هم برجام امضا شود حداکثر ۲۰ درصد در بلندمدت مشکل اقتصاد کشور را حل خواهد کرد. اما اگر این نوع مدیریت فعلی و کمبرنامهگی- نمیگویم بیبرنامهگی- وجود داشته باشد احتمالا همین ۲۰ درصد هم اثر نخواهد داشت.
اشاره کردید که بیشتر ضعف دولت در حوزه برنامهریزی و کارگزاران است و معتقدید که بیشترین آسیب ناشی از این ضعفها به اقتصاد وارد خواهد شد. ما، اما شاهدیم که دولتیها، رسانههای دولت و حتی رسانههای همسو با دولت مدام در حال شرح دستاوردهای دولت بوده و اتفاقا روی مسائل اقتصادی مثل کاهش تورم، افزایش تجارت، وفور کالاهای اساسی و… مانور میدهند. این رویکرد را چطور ارزیابی میکنید؟
یکی از خصوصیتهای این دولت که آقای رییسی هم از ابتدای دولت بر آن تاکید داشته و واقعا هم خود او از نظر شخصی این ویژگی را دارد، صداقت است. من تصور میکنم که مردم صداقت را خیلی خوب درک میکنند ولو اینکه در اوج سختی باشند. اگر صادقانه با مردم صحبت شود، مردم مشکلات را حتی اگر بیش از این هم باشد، تحمل خواهند کرد، اما اگر درک روانی عموم جامعه این باشد که به نوعی با آنها ناصادقانه صحبت میشود، عکسالعمل نشان میدهند. به نظر من دستگاههای رسانهای دولت و یا طرفدار دولت باید با مردم صادقانه برخورد کنند. نمیگویم که دستاوردی نبوده و حتما دولت در زمینههای مختلف دستاوردهای خوبی هم داشته است، اما اگر با مردم صادقانه صحبت کنند خیلی بیشتر موجب اقناع جامعه میشوند، تا اینکه مطالبی را بگویند که مردم و به خصوص نخبگان در عرصههای اقتصادی آن را مشاهده نمیکنند. به نظر من این رویکرد صحیح نیست.