پس از اظهارات اخیر سعید لیلاز درباره «سپر ژئوپلیتیک»، «بمب اتم» یا «توان ساخت بمب اتم»، مجید اعزازی در مطلبی با عنوان توهم «اتم» در روزنامه تعادل به آن واکنش نشان داده و نوشته است: استدلال آقای لیلاز برای داشتن سپر ژئوپلیتیک یا همان بمب اتم، «تنهایی» ایران است. اما آیا واقعا ایران تنها است؟ به طور قطع، ایران برخلاف تمام تحریمهای سیاسی و اقتصادی «تنها» نیست و با گروههای موثر سیاسی و جهادی منطقه پیوند و همکاری دارد.
دیدارنیوز: مجید اعزازی در مطلبی در روزنامه تعادل به اظهارات اخیر سعید لیلاز پاسخ داده است.
در این مطلب آمده است: ۱- «سپر ژئوپلیتیک»، «بمب اتم» یا «توان ساخت بمب اتم» عبارتهایی است که در مصاحبه دیروز سعید لیلاز با روزنامه اعتماد چندین بار تکرار شدند. آقای لیلاز در این مصاحبه به طور مبسوط شرح دادهاند که «ایران متحد ژئوپلیتیک ندارد، نمیتواند داشته باشد. نه روسیه، نه چین و نه اتحادیه اروپا، هیچ کدام به علل مختلف نمیتوانند متحدان ما باشند، هر کدام به علل متفاوت. ایران کشوری تنهاست» و از همین رو، «ما یک سپر ژئوپلیتیک میخواهیم، این حرفی است که سال ۱۳۸۲ بعد از حمله امریکا به عراق پیشنهاد کردم، در اینترنت اگر بگردید موجود است. ایران یک سپر ژئوپولیتیک برای بازدارندگی میخواهد، کشوری است که تنهاست، نه مثل کرهشمالی به چین و روسیه متکی است. میدانید که رابطه کرهشمالی و چین مانند رابطه جاجرود و تهران است؛ دو تا کامیون آرد بفرستند، آنجا در کرهشمالی مازاد آرد همه را خفه میکند. ما ۱۰۰-۹۰ میلیون نفر جمعیت تنها در دنیایی هستیم که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده، ۳۰ - ۲۵ سال دوران تکقطبی طول کشید، از ۱۹۹۰ حمله امریکا به عراق، تا حمله روسیه به اوکراین. خطرناکترین دورهای که برای ایران قابل تصور بود در این دوره اتفاق افتاد.»
۲- اینک این سوال پیش روی ما قرار دارد که آیا ایران واقعا تنها است؟ اگر هست، داشتن بمب اتم یا توان ساخت آن چه فرصتها و تهدیدهایی را پیش روی آن میگشاید؟ وضعیت جهان سومیهای دارنده بمب اتم چگونه است؟ برخی کشورهای جنوب شرق آسیا که با سرعت تمام در جاده توسعه و پیشرفت سیر میکنند، امنیت خود را چگونه تامین میکنند؟ آیا امنیت صرفا در داشتن سلاح کشتار جمعی خلاصه میشود؟ و...
۳- قبل از پاسخ به سوالاتی از این دست باید به این نکته اشاره کرد که هیچ دوستی و اتحادی (و البته هیچ گونه دشمنی) در روابط بینالملل همیشگی نیست. دیرزمانی نیست که دوره زمامداری دونالد ترامپ در امریکا پایان یافته است و فراموش نکردهایم که حاکمیت تحت رهبری او اغلب رشتهها و پیوندهای میان دو سوی آتلانتیک را گسست یا به ضعیفترین حالت خود رساند و سنتهای غربی شکل یافته پس از جنگ جهانی دوم را به مسلخ برد. «برگزیت» نمونه دیگری از غیردائمی بودن اتحادهای بینالمللی است و البته نمونههای متعددی وجود دارند که این اصل در روابط بینالملل را به نمایش میگذارند.
۴- همان طور که اشاره شد، استدلال آقای لیلاز برای داشتن سپر ژئوپلیتیک یا همان بمب اتم، «تنهایی» ایران است. اما آیا واقعا ایران تنها است؟ به طور قطع، ایران برخلاف تمام تحریمهای سیاسی و اقتصادی «تنها» نیست و با گروههای موثر سیاسی و جهادی منطقه پیوند و همکاری دارد. این «پیوند» فارغ از تمام انتقاداتی که ممکن است بر آن وارد باشد یا نقصهایی که ممکن است داشته باشد، «واقعیت» دارد و بیگمان یکی از عوامل بازدارنده علیه دشمنان ایران به شمار میرود. در کنار این پیوند سیاسی، ایران با کشورهای مسلمان منطقه دارای پیوند دینی و بعضا مذهبی است. همچنین از نظر فرهنگی، ایران با تمام کشورهای متعلق به جغرافیای تمدنی ایران باستان دارای پیوند است. افزون بر این موارد باید به این سوال پاسخ داد که تاکنون (که بهزعم برخی از جمله آقای لیلاز ایران به دانش ساخت بمب اتم نزدیک شده است) و به ویژه طی یکی دو دهه اخیر، چه عوامل بازدارندهای ایران را از گزند حمله دشمنان خود بازداشته است؟ پاسخ هر چه باشد، نشان میدهد که به غیر از بمب اتم، عوامل بازدارنده دیگری وجود دارند و به درستی کار کرده و موثرند.
۵- داشتن تکنولوژی هستهای صلحآمیز حق مسلم ایران است، اما همان طور که مسوولان کشور بارها اعلام کردهاند، ایران نیازی به بمب اتم ندارد و برنامهای هم برای ساخت آن نداشته و ندارد. بیگمان، ساخت بمب اتم (نه دانش ساخت بمب اتم) منجر به استارت رقابت تسلیحاتی در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا خواهد شد. پس از آن، رقابت بر سر داشتن تعداد کلاهکهای هستهای آغاز خواهد شد. پس از آن، ساخت بمبهای پیشرفتهتر در دستور کار قرار خواهد گرفت و این رقابت متوقف نخواهد شد و به این ترتیب، بخشی از توان مالی، نظامی، صنعتی و روانی کشورهای منطقه در این رقابت هدر خواهد رفت.
۶- بیگمان، مولفههای امنیتساز در قرن بیست و یکم با مولفههای امنیتساز در قرن گذشته متفاوت هستند. دیر زمانی است که رقابتهای نظامی و تسلیحاتی جای خود را به رقابتهای اقتصادی و علمی دادهاند. از همین رو است که شاهدیم کشوری همچون پاکستان دارای بمب اتم همچنان در پیچ و تاب توسعه قدم میزند و کشورهایی همچون ویتنام زخم خورده از امریکا، ژاپن آسیب دیده از بمبهای اتمی امریکا، مالزی، سنگاپور و فیلیپین فاقد منابع طبیعی و خدادادی حالا بدون داشتن بمب اتم یا حتی قدرت نظامی برتر در فهرست بهترین اقتصادهای جهان جای گرفتهاند و روزبهروز هم پیشرفتهتر میشوند.