
در سالهای اخیر گروهی بر این باورند که آمارهای کمآبی، چون از مراجع خارج از کشور ارایه میشوند، قابل استناد نیستند. عدهای میخواهند با القای کمآبی کشاورزی را به تعطیلی بکشانند و تحت تاثیر نسخههای غربیها به امنیت غذایی ضربه بزنند.
امین شول سیرجانی
دیدارنیوز ـ برای نمونه سه سال قبل علیرضا مقصودی، کارشناس اقتصادی، از کسانی که به گفته او خودکفایی در محصولات استراتژیک را عالمانه یا ناآگاهانه زیر سوال میبرند؛ انتقاد کرده بود: «الان یک جبههای روبهروی خودکفایی ایجاد شده؛ یک جبههای روبهروی تامین اقلام اساسی ایجاد شده؛ بعضی مواقع هدف این جبهه، کشاورزی است.» گروهی دیگر، اما میگویند «آب نداریم، کشاورزی دیگر محور توسعه نیست و به مرور تعطیل میشود.» این گروه به خشک شدن بسیاری از مزارع و باغها در کشور هم اشاره میکنند و در این میان عدهای هم هستند عقیده دارند «کمآبی داریم، اما معنیاش این نیست که کشاورزی را تعطیل کنیم. باید شیوه کشاورزی مان تغییر کند.» تغییری که در عمل اتفاق نیفتاده است. شاهدش هم سخنان چند روز پیش عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، در جلسه ستاد احیای دریاچه ارومیه که گفته است: «با وجود مصوبه جلوگیری از توسعه سطح زیرکشت آبی در حوضه دریاچه ارومیه، سالانه ۸ هزار هکتار سطح زیر کشت آبی در حوضه توسعه پیدا کرده است که معادل ۲۴۰ میلیون متر مکعبی افزایش مصرف آب است.» اما مساله کمآبی، هر چند اکنون جدیتر از هر زمان دیگری است، اما صرفا مساله امروز نیست.
«اهورا مزدا این سرزمین را از سپاه دشمن، دروغ وخشکسالی دور نگاه دارد» این دعای داریوش هخامنشی است در حق سرزمین ایران؛ دعایی که نشان میدهد ریشه کمآبی در این سرزمین ریشهای تاریخی دارد. چنان که منابع تاریخی نشان میدهد ایرانیان در طول تاریخ همواره برای مقابله با کمآبی روشهایی سازگار با آن ابداع کردهاند. قنات یکی از مظاهر روشهای ایرانیان برای سازگاری با کمآبی است. حالا، اما سالهاست چاههای عمیق جای قناتها را گرفتهاند و سفرههای منابع تجدیدناپذیر هم کوچکتر میشود. در این وضعیت چه باید کرد. آیا کشاورزی را باید تعطیل کرد؟ آیا نباید به آمارهای منتشر شده از سوی مراجع علمی بینالمللی درباره وضعیت منابع آبی استناد کرد؟ آیا میتوان کشاورزی را ادامه داد؟ «اعتماد» این پرسشهای مشترک را با ۱۰ کارشناس حوزه کشاورزی، محیط زیست و منابع طبیعی و جامعهشناسی در میان گذاشته است. خلاصه دیدگاههای این کارشناسان گویای این نکته است که «بخش کشاورزی را نباید تعطیل کرد، اما ادامه روش کنونی هم ممکن نیست. گفتوگوی موثر با جوامع محلی، شکلگیری گروههای غیردولتی حافظ منابع آب، تغییر الگوی مدیریت و بهرهبرداری در کشاورزی، افزایش بهره وری و کاهش مصرف آب و بازتولید مناسبات موثر اجتماعی به منظور صیانت از منابع آب» از جمله راهکارهایی است که نزد پاسخگویان مشترک است.
۱- فرونشست زمین را ببینید!
محمد درویش، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات جنگلها و منابع طبیعی: آنقدر در ایران برای بحران آب مثال قابل لمس وجود دارد که نیازی به اطلاعات دیگران نداریم و طبیعتا جای شک و تردید هم باقی نمیگذارد. او میگوید: «یکی از نشانههای این بحران فرونشست زمین است. بر اساس گزارش سال ۹۵ سازمان زمینشناسی فرو نشست زمین در بخشهای جهرم و فسا در استان فارس سالانه به ۵۴ سانتیمتر رسیده است. یعنی ۱۴۰ برابر شرایط بحرانی. اگر در اتحادیه اروپا زمین ۴ میلیمتر نشست کند شرایط بحرانی اعلام میکنند.» به گفته درویش در جنوب تهران این عدد تا ۳۶ سانتیمتر در سال رسیده است. در خراسان رضوی، نیشابور، جنوب اصفهان، میبد و اردکان و دیگر شهرها هم با شکاف خیرهکننده روبهرو هستیم. به نظر مدیرکل سابق دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست هر کسی یک دور در ایران بزند متوجه این بحران میشود، اما آنهایی که بحران را کتمان میکنند خلاف منافع ملی عمل میکنند.
۲- دقیقترین اطلاعات هیدرومتری را داریم
مسعود باقرزاده کریمی، مدیرکل دفتر تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست، اما علاوه بر اینکه از نشانههای قابل لمس مثال میآورد از اطلاعات تولیدشده در ایران هم دفاع میکند: «بحران آب دروغ نیست. ایران یکی از کشورهایی است که دقیقترین اطلاعات هیدرومتری را دارد. بین سالهای ۷۹ تا ۸۳ ما بررسی کردیم و متوجه شدیم که میزان بارشهای سالانه در حوضه دریاچه ارومیه تغییر چندانی نکرده بود، اما بر اثر توسعه بیرویه بخش کشاورزی آب دریاچه کمتر و کمتر میشد.» پیشنهاد باقرزادهکریمی درباره بخش کشاورزی روشن است: «ما از تعطیلی کشاورزی حرف نمیزنیم بلکه باید کشاورزی مدرن داشته باشیم. سالهاست حرفش را هم میزنیم ولی نمیدانم چرا عمل نمیکنیم. مثلا همین تولید محصولات گلخانهای، سیستمهای نوین آبیاری هنوز هم در کشور ما رشد زیادی نداشتهاند.»
۳- مدیریت منابع به جای تخطئه کشاورزی
از نظر مجید مخدوم، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ما در ایران مشکل بحران مدیریت آب داریم و نه کمبود آب: «در واقع بلد نیستیم از آبی که در بخش کشاورزی در اختیار داریم چگونه استفاده کنیم و به همین دلیل ۳۰ تا ۷۰ درصد آب در بخش کشاورزی هدر میرود. به جای تخطئه کشاورزی باید آب را مدیریت کنیم.» او از تجربه عملیاش در این زمینه هم مثالی دارد: «در حوضه آبریز غرب ارومیه من با یکی از دانشجویان دوره دکتری یک طرح تحقیقاتی اجرا کردیم و موفق شدیم در آن منطقه الگوی کشت را تغییر دهیم. طبق آن تحقیق سیب هشت برابر انگور و انگور هم چهار برابر گندم آب مصرف میکند. آن دانشجو، چون اهل همان محل بود موفق شد با تغییر الگوی کشت منطقه مورد تحقیق، نظام مدیریت آب را در آنجا با کمک کشاورزان اصلاح کند. اما مساله ما این است که همچنان میخواهیم با روشهای عهد دقیانوس کشاورزی کنیم.» مخدوم درباره اینکه چرا سیاست تغییر الگوی کشت به موفقیت منتج نشده، میگوید: «بسیاری از همکاران من در دانشگاه تهران روی تغییر الگوهای کشت کار کردهاند، اما در بعد وسیع این اتفاق نیفتاده است. برای عملی شدن باید بین دانشگاهیان، دولتمردان و کشاورزان اعتمادسازی شود. باید رابطه میان دانشگاه و فضای عمومی تقویت شود در این صورت میتوان با همکاری دانشگاهها کشاورزی خردمندانه را در دستور کار قرار داد.»
۴- آب نباید امنیتی شود
اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست، تمامقد از اطلاعات منتشر شده از سوی مراکزی مثل ناسا دفاع میکند: «ما کارشناس هستیم و به آمار و تحقیقات علمی استناد میکنیم. ناسا امکاناتی دارد که هیچ سازمانی در جهان ندارد. ۶۰ درصد ماهوارهها متعلق به ناسا است. ناسا که نمیآید اعتبار علمیاش را خراب کند. البته به نظر من بجز بخش کوچکی از جریان محافظهکار، بقیه این بحران را باور کردهاند.»
کهرم از اظهارنظر برخی مسوولان که گفتهاند «آب به مسالهای امنیتی تبدیل شده است»؛ انتقاد کرد: «آب نباید امنیتی باشد. باید آمار دقیقش به زبان ساده به مردم گفته شود. اگر آب وضعش خراب باشد که هست، چه کسی باید اصلاح کند؟ مردم باید اطلاعات دقیق را به زبان ساده در اختیار داشته باشند.» او با طرح این سوال که مگر میشود کشاورزی را تعطیل کرد؟ میگوید: «کسی نمیتواند و نباید کشاورزی را تعطیل کند. اما نمیشود خطاهای گذشته را کتمان کرد. ما ۸ سال پیش میرفتیم پیش استاندار فارس میگفتیم ۸۵۰ چاه مجاز و ۵۵۰ حلقه چاه غیرمجاز در منطقه وجود دارد لااقل غیرمجازها را ببندید. ایشان میخندید و در جواب ما میگفت: اون بادمجان دلمهایها که شما در تهران مصرف میکنید از اینجا میآید. بروید خدا را شکر کنید. خدا تا حالا داده، بعد از این هم میدهد.» کهرم میگوید چنین دیدگاههایی در کشور خطرناک است، چون همین دیدگاهها باعث خشک شدن «پریشان» شد. او میگوید پریشان خودسوزی کرد، اما امیدوارم بقیه جاهای ایران خودسوزی نکنند و کشاورزی به کلی تعطیل نشود.
۵- آمار هدر رفت آب در بخش کشاورزی دقیق نیست
«دایما گفته میشود که ۹۰ درصد آب در بخش کشاورزی استفاده میشود و همه هم آن را تکرار میکنند، اما این آمار دقیق نیست، چون بخش زیادی از هدر رفت آب در شبکه انتقال آب رخ میدهد.» بیتا مروج، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد، معتقد است درباره میزان مصرف آب در بخش کشاورزی آمارها دقیق نیست و باید دقیقتر و منصفانهتر سخن گفت. با این حال مروج هم قبول دارد که بخش کشاورزی در ایران از توسعه علمی عقب مانده است و باید هر چه زودتر رویکردهای جدیدی در این بخش به کار گرفته شود: «کشاورزی بخش مهمی از نظام اقتصادی ما را شکل میدهد و اینکه بگوییم باید تعطیل شود حرف درستی نیست. البته من هم زیاد با چنین توصیهای برخورد نداشتهام. آنچه میتواند کشاورزی را از وضعیت کنونی خارج کند؛ افزایش بهرهوری و کاشت محصولات متناسب با اقلیم هر منطقه است که در حال حاضر مراکز تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی در این زمینه تحقیقات گستردهای انجام میدهند.»، اما چرا نتایج این تحقیقات در عمل چندان قابل لمس نیست؟ مروج پاسخ میدهد: «اینها کارهایی نیستند که در کوتاهمدت اتفاق بیفتند. هر استانی باید الگوی محلی خودش را طراحی کند. نمیتوان برای همه استانها یک نسخه واحد پیچید.»
۶- آب اسیر سیاست است
«آب درگیر سیاست شده است؛ موضوعی برای منقاشه جریانهای سیاسی در کشور.» این را مهتا بذرافکن، جامعه شناس، میگوید که چند سالی است به صورت میدانی درباره تبعات خشکسالی در استانهای بوشهر و فارس کار تحقیقاتی کرده است. به نظر بذرافکن باید وجه اجتماعی آب بیش از پیش جدی گرفته شود: «کسانی که با نگاه تردید به مساله نگاه میکنند کاش به روستاهای تخلیه شده از جمعیت سر بزنند.» بذرافکن تاکید میکند که با وضعیت فعلی توسعه بخش کشاورزی و سطح زیرکشت عاقلانه نیست و باید از این پس دو سیاست در پیش گرفته شود: «اول توانمند کردن جوامع محلی برای پیدا کردن راههای جدید کسب درآمد با هدف سازگاری با کمآبی و دیگری در پیش گرفتن سیاست کشاورزی کوچک و باکیفیت است. این نوع کشاورزی به معنی کاهش تولید نیست بلکه باید بتوانیم بهرهوری را در سطح زیرکشت بالا ببریم. در این صورت میتوانیم بخش کشاورزی قابل اتکایی داشته باشیم وگرنه تبعات اجتماعی تعطیلی بخش کشاورزی و تخلیه روستاها در استانهایی، چون خراسان جنوبی پیش روی ما است.»
۷- غلبه سیاست بر برنامهریزی
عباس محمدی اصل، جامعه شناس، درباره اینکه چرا به اطلاعات خشکسالی با، اما و اگر نگریسته میشود، میگوید: ما سیاست یک بام و دو هوا داریم اگر آمارهای تولیدشده در خارج از کشور به نفع سیاستهای یک جناح خاص باشد آن را تبلیغ میکنند، اما وقتی نتایج تحقیقات به مذاق آنها خوش نمیآید آن را تخطئه میکنند. از نظر محمدی اصل در ایران «سیاست» بر «اکولوژی» غلبه کرده و موجب شده همهچیز با عینک سیاست دیده شود: «نگاه مدیریت از بالا به پایین سعی میکند که به قواعد اکولوژیک اعتنایی نداشته باشد. سیاستمداران ما در یک جناح خاص تصور میکنند میتوانیم تمام مولفههای اقتصادی جامعه را کنترل کنیم و هیچ قیودی هم نمیپذیریم.» او این رویکرد را حاصل «تکیه به رانت اقتصادی و اکولوژیک» ارزیابی میکند و در توضیح آن میگوید: «در سیاست رانتی، سیاستمدار نزد مردم تبلیغ میکند که هر کاری شدنی است. یعنی ما میتوانیم همهچیز را به اتکای رانت تامین کنیم. استدلالشان هم این است که نباید نقطه ضعف به دست دیگران بدهیم. مثلا در کشاورزی باید همه محصولات را خودمان تولید کنیم تا وابسته نشویم.» او راهحل برونرفت از این وضعیت را مشروط به تغییر سیاست از بالا به پایین در برنامهریزیهای توسعه میداند. محمدیاصل میگوید تجربه تاریخی در ایران نشان میدهد که همواره مردم روشهای سازگاری با کمآبی را بلد بودهاند، اما بر اثر برنامهریزی مقتدرانه از بالا به پایین مدل سنتی مدیریت منابع آب از بین رفته است.
۸- گفتمان محیط زیست هنوز گسترش نیافته است
علیاصغر سعیدی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران درباره ریشهیابی «انحراف توسعه کشاورزی» در ایران با «اعتماد» گفتوگوی مفصلی انجام داده که مشروح آن در فرصتی دیگر منتشر میشود. به نظر سعیدی اختلاف نظر موجود صرفا بر سر آمارهای داخل ایران نیست بلکه هنوز در دنیا دیدگاههای متفاوتی درباره اینکه آیا ما با بحران زیستمحیطی روبهرو هستیم یا خیر؛ وجود دارد و این اختلاف نظر محدود به ایران نیست. از نظر او نکته مهم این است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته شمار کسانی که بر بحرانی بودن محیط زیست و از جمله کمبود منابع آب هشدار میدهند بیشتر و گفتمان مقبولتر است. اما در ایران مساله محیط زیست و آب نزد هیچیک از جریانهای محافظهکار و اصلاحطلب دارای اولویت نیست: «در ایران شاید جریان اصلاحطلبی بیشتر رقیب از محیط زیست و همین مساله کمآبی بیشتر سخن بگوید، اما در عمل هیچ یک از جریانهای سیاسی راهبرد روشنی در این حوزه ندارند. به همین دلیل آنطور که در برخی کشورهای توسعهیافته مفهوم توسعه پایدار گسترش پیدا کرده در کشور ما چنین نشده است.» به گفته استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در ایران انحراف استراتژی از توسعه پایدار رخ داده است و کشاورزی از همین انحراف لطمه خورده است. سعیدی میگوید: «یکی از مهمترین اقداماتی که میتواند زمینه اصلاح وضع موجود را فراهم کند تاسیس انجمنهای مردمی برای مدیریت منابع آب است. تنها از طریق قدرت گرفتن انجمنهای مردمی است که میتوان از این بحران عبور کرد.»
۹- پیشنهاد تشکیل گروههای آبداران و یاریگران حفظ منابع
علی سوندرومی، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران، قویا وجود بحران مدیریت منابع آب در ایران را تایید میکند و با اشاره به ریشه تاریخی کشاورزی در ایران، وضعیت امروز را نتیجه «استفاده تمامیت خواهانه از تکنولوژی» و «از بین رفتن ساختار سنتی مدیریت منابع آب» در ایران میداند. او میگوید: «از سالهای پر بارش تا سالهای کمبارش نسبت کاهش بارشها تا ۲۵ درصد متفاوت است. یعنی سرزمین ما همیشه با کمآبی روبهرو بوده. اما فرقش این است که ما در گذشته نظام تعریف شده و قدرتمندی در روستاها و میان عشایر داشتهایم که رفتهرفته با شکلگیری گفتمان توسعه که بیشتر هدفش مبتنی بر مفهوم رشد استوار بود؛ آن نظام سنتی از بین رفت.»
به گفته سوندرومی تغییر الگوی کشت و گرایش به سمت تولید بیشتر بدون افزایش بهرهوری، استفاده بیرویه و تمامیتخواهانه از تکنولوژی حفر چاه در مناطق خشک و نیمه خشک ایران که تا قبل از آن از الگوی قنات برای تامین آب بهرهمند بودهاند و کشاورزی در مناطقی که پوشش جنگلی داشتهاند از جمله دلایل موثر بر بروز بحران کمآبی در بخش کشاورزی است. از نظر این جامعهشناس سخن گفتن از تعطیلی کشاورزی، خاماندیشانه و پاک کردن صورت مساله است بلکه به نظر او بخش کشاورزی در ایران نیازمند تغییر رویکرد و مناسبات است. راهحل سوند رومی، به نوعی همان پیشنهاد علیاصغر سعید است؛ یعنی فراهم کردن زمینه مشارکت مردم در مدیریت منابع آب: «چارهای نداریم جز اینکه مردم جوامع محلی را به بازی بگیریم. مردم در قالب گروههای آبداران و یاریگران حفظ منابع آب نسبت به منابع احساس تعلق خاطر خواهند کرد.»
۱۰- گفتوگو با جامعه محلی
استفاده از ظرفیت جوامع محلی همان راهکاری است که رویا اخلاصپور، پژوهشگر آب، هم در مقام تسهیلگر جوامع محلی در استان کرمان در پیش گرفته است. گفتوگوی جدی، مشارکتی و از موضع برابر با کشاورزان راهبردی است که اخلاص پور در عمل دنبال میکند. او میگوید: بحران کمآبی روشن است و نمیتوان آن را کتمان کرد، اما راهحلهای بحران هنوز مورد توافق نیستند. او هم نگاه دستوری به مدیریت منابع را یکی از آفتهای جدی این حوزه میداند و میگوید به جای آنکه از تعطیلی کشاورزی و چنین ایدههایی حرف بزنیم، قبل از هر اقدامی باید با جوامع محلی گفتوگو کنیم. نویسنده کتاب «مدیریت جمعی بر منابع آب زیرزمینی: امکانسنجی ایجاد تشکلهای آببران» بر لزوم رفع موانع مشارکت مردم در مدیریت منابع آب تاکید میکند: «گفتوگو با تمام ذی نفعان میتواند ما را به راهحلهای واقعی، عملگرایانه و قابل تحقق برساند.» این ما و این هم صدای کارشناسانی که بحران آب را توهم نمیدانند و توطئه تعطیلی کشاورزی را هم در سر ندارند بلکه درباره آینده پیش رو هشدار میدهند و خواستار اصلاح نظام روابط میان دولت و بهرهبرداران هستند. هنوز برای شنیدن این صداها وقت هست.
منبع: روزنامه اعتماد/ ۲۲ اردیبهشت ۹۷