
همه راهها از نظر دولت سیزدهم به شرق و به خصوص به مسکو ختم میشود به گونهای که پس از شکست مذاکرات دوحه، روبوسی عاشقانه رئیسی و پوتین و سفر باقری کنی به روسیه موید این تحلیل است.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: پس از حدود ۱۰۰ روز رکود و در پی سفر انریکه مورا معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و لاوروف وزیر امور خارجه روسیه به ایران، دو طرف (ایران و آمریکا) کمربندها را بستند و به دوحه رفتند. از همان زمان توقف مذاکرات، همه طرفها در این اصل متفق بودند که در مورد بازگشت طرفین به برجام -بدون اینکه بر آن افزوده شود یا از آن توافق کاسته شود- به توافق رسیدهاند و مشکل و مانعی در آن نیست. فقط برخی از تحریمها و درخواستهای غیر برجامی آمریکا باقی مانده که حل آن در گرو اراده سیاسی رهبران دو کشور در تهران و واشنگتن است.
اما با همان سرعتی که به قطر رفتند بازگشتند و مذاکراتی که به نظر میرسید مقدمات توافق آن در سفر انریکه مورا و شاید لاوروف، در تهران مورد بحث قرار گرفته و تقریبا این پیام را به مخاطب میداد که باقری کنی و رابرت مالی میدانند برای چه به دوحه میروند، بازهم فریز ماند و دیپلماتهای هر دو سو هر کدام با ادبیاتی از دلایل شکست آن سخن گفتند. آمریکاییها و اروپاییها از زیادهخواهیهایی و درخواستهای غیر منطقی ایران گفتند و دیپلماتهای ایران با اصرار بر برداشته شدن تحریمهای آمریکا از برخی از نهادها و شخصیتها تاکید دارند که باید این توافق برای ایران سود اقتصادی داشته باشد که به نظر این موضوعگیری ایرانیها معطوف و مربوط به تحریمهای آمریکا بر علیه قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا سپاه پاسداران و بخشهای اقتصادی مرتبط به این نهاد نظامی باشد.
پس از عقیم ماندن مذاکرات غیر مسقیم و با واسطه اخیر ایران و آمریکا، تقریبا همه طرفهای غربی به ایران پیشنهاد دادند تا دیر نشده با آمریکا توافق کند که شاید در آینده دست یافتن به همین موضوع جاری هم به راحتی امروز نباشد. اما جالب ماجرا اینجا بود که تقریبا آمریکاییها از توافق ناامید شدهاند، ولی دیپلماتهای ایرانی همچنان میگویند توافق دست یافتنی است و به مذاکرات ادامه میدهیم.
تفاوت نگاه دو سوی ماجرا پس شکست مذاکرات دوحه را به راحتی میتوان مورد ارزیابی قرار داد. حسین امیرعبداللهیان در نخستین واکنش نسبت به پایان مذاکرات در دوحه، در گفتگو با همتای قطری خود گفت: ارزیابی ما از مرحله اخیر مذاکرات در دوحه مثبت است. تاکید میکنم که ما برای رسیدن به توافقی خوب، قوی و پایدار جدی هستیم و در صورت واقع بینی آمریکا، توافق دست یافتنی است. مذاکره کننده ارشد ما همواره با ابتکار عمل و در مسیر تحقق توافقی قابل قبول گام بر میدارد و ما بر ادامه مذاکره تا رسیدن به توافق مبتنی بر واقعبینی مصمم هستیم.
در غرب هم در جهت جمعبندی آنچه تا امروز و در جریان مذاکرات دوحه اتفاق افتاده بود، روز پنجشنبه جلسهای در شورای امنیت سازمان ملل متحد منعقد شد. جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پایان این نشست در حساب توئیتر خود نوشت: با گذشت بیش از یکسال از مذاکرات، "ما خطر عبور نکردن از نقطه پایان را داریم". باید در اسرع وقت توافق را نهایی کنیم و به اجرای کامل برجام بازگردیم.
مجید تختروانچی، نماینده ایران در سازمان ملل نیز در این نشست در سخنانی گفت: ایران به دیپلماسی چندجانبه متعهد است که نتیجه آن باید تضمین کننده لغو موثر و قابل راستی آزمایی همه تحریمهای غیرقانونی باشد. ایران ضمانتهای قابل راستی آزمایی و عینی از آمریکا درخواست کرده به گونهای که مثل دوره ترامپ زیر تعهد خود نزند. تیم ما آماده تعامل سازنده برای دستیابی به توافق است.
هرچند روند فرسایشی مذاکرات برای احیای برجام موجب شد تا اعلام شکسته شدن بن بست و سفر طرفین به قطر حتی نتواند تحرکی را در میان افکار عمومی و نخبگان کشور پدید بیاورد، اما کوچکترین روزنههای امید شکل گرفته در جامعه یکی پس از دیگری با پایانهای بینتیجه دورهای مذاکراتی به ناامیدی مبدل شده و شاید در آینده خیلی نزدیک دیگر خبرهای مرتبط با برجام حتی نتواند ساعتی بر بازار ارز و سکه تاثیر بگذارد و از این جهت نیز کارآیی خود را از دست بدهد.
گویا قصه مذاکرات در دولت انقلابی سیدابراهیم رئیسی سر دراز دارد، بنابراین به نظر جامعه نه اینکه موافق مرگ برجام باشد، ولی انتظار دارد، حداقل آقای رئیسی با شجاعت یکبار برای همیشه این بحث را تمام کند و اعلام کند، مفهومی به نام برجام از رفتار سیاسی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، حذف شده و راهی که فکر میکند و فکر میکنند برای کشور بی خطرتر و کم هزینهتر است را طی کند. به هر حال خاستگاه حاکم همیشه مخالف مذاکره با آمریکا و به ویژه مخالف برجام بوده است واینکه این بحث به بنبست خورده مطلبی جدید و عجیب و خارج ازانتظار نیست، فقط مردم در پاسخ این پرسش ماندهاند که حالا که این دولت و این جناح سیاسی حاکم هیچ نسبتی با برجام و عواید احتمالی آن ندارند، چرا تمامش نمیکنند. توافقی که دیرزمانی است مانند بیمار مرگ مغزی شده و تنها با دستگاه زنده است.
همین مسیری که دولت سیزدهم در روابط بینالملل انتخاب کرده بسیار به تفکر و سیاست جریان آنها نزدیکتر است و به نظر باید همین مسیر را طی کنند، یعنی رفت و آمد مکرر و متعدد به مسکو و دمشق. برای بخشی زیادی از جامعه روشن شده که آنقدر که آقای رئیس جمهور از روبوسی و ملاقات متعدد با آقای پوتین خوشحال و سرمست است، به اندازه کسری از آن منافع ملی ایران در ذهن ایشان مفهوم و تعریفی ندارد؛ لذا به نظر بر همین رویکرد خود اصرار ورزند و اگر فکر میکنند، ثبات اقتصادی و به تبع آن رونق در دیگر حوزهها از راه مسکو، دمشق و کاراکاس میگذرد، بروند، نتیجه بگیرند و گزارش و کارنامه به مردم تحویل دهند.
زیرا معاون سیاسی وزیر خارجه هنوز عرق سفر دوحهاش خشک نشده بود هوس سیبری کرد و به مسکو رفت و رئیسش یعنی جناب امیرعبداللهیان هم که دلش برای بشار اسد تنگ شده بود، برای چندمین بار به دمشق رفت. در حالی باقری کنی به مسکو میرود که رئیسی و پوتین یکی دو روز قبل از آن در عشقآباد عاشقانه روبوسی کردند و احتمالا پیرو همان گفتگو در عشقآباد بوده که رییس جمهور به باقری کنی ماموریت داده به آنجا برود. گرچه رییس جمهور ایران میتوانست آنچه را که باید با پوتین مطرح و نهایی کند که نیازی به سفر باقری کنی نباشد. البته این حدس هم وجود دارد که پیرو مذاکرات رئیسی و پوتین و بحث توافق بریکس، معاون وزیر خارجه خارجه ایران به روسیه رفته باشد که آن را نهایی و یا امضا کند.
اما آخرین خبری که از آقای امیرعبداللهیان از دمشق در دقایق پایانی تنظیم این گزارش به دست ما رسید این بود که جناب وزیر امور خارجه گفته است که؛ «هدف سفرش به سوریه این است که بتواند در مسیر استقرار صلح و امنیت بین سوریه و ترکیه قدم بردارد». امیرعبداللهیان این چندمین بار است که در یکسال اخیر به سوریه سفر میکند.
در کل آنچه که از بررسی رفتارها و اقدامات دولت سیزدهم و دیپلماتهای این دولت به دست میآید این است که آنها مقصد نهایی خود را در شرق و چین و روسیه و نگاه شرقی جستجو میکنند و فعلا و تا اطلاع ثانوی نباید شاهد اتفاق ملموس و قابل توجهی در مسائل اقتصادی و البته دیپلماسی ایران باشیم. برجام هم عملا تمام شده و حتی اگر هر دو طرف به سطحی از آن هم راضی شوند، چون ارادهای از هر دو سو برای اجرای واقعی آن وجود ندارد، نتیجهای برای مردم ایران در بر نخواهد داشت. چون روشن است ایران همچنان علاقهمند به توسعه صنعت هستهای است و آمریکا به شدت مواظب سپاه و بحثهای دیگر است؛ بنابراین بر فرض داشتن امید به نتیجه مذاکرات احتمالی بعدی و حصول توافق، آمریکاییها در آزاد سازی تحریمها قطره چکانی عمل خواهند کرد و جمهوری اسلامی هم تحت این دستاویز، راه همیشگی در توسعه صنعت هستهای و نفوذ منطقهای خود را ادامه میدهد.