اگر سیاستمدار یا حاکمیتی قصد داشته باشد تضامینی برای ابدی بودن توافقها دریافت کند، امکانپذیر نخواهد بود. در این شرایط سیاستگذاران و تصمیمسازان کشور باید با اولویت قرار دادن منافع ملی کشور به سمت احیای برجام حرکت کنند.
دیدارنیوز: «دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد/ تکیه بر عهد تو باد صبا نتوان کرد»؛ حافظ شیرین سخن این عبارات را به کار میگیرد تا از سست عهدی، عدم قطعیت و ناپایداری جهان سخن بگوید.
این روزها افکار عمومی ایرانیان با نگرانی اخبار مرتبط با پرونده هستهای کشور را دنبال میکنند، چراکه تحولات اخیر بینالمللی این خطر را ایجاد کرده که پرونده ایران بعد از تلاشهای مستمر دولت قبل، یکبار دیگر راهی شورای امنیت شود. دیدگاههای مختلفی در این میان مطرح میشود، برخی دلواپسان و مخالفان برجام در داخل به بهانه عدم ارایه تضامین لازم از سوی امریکا و اروپا در شیپور مخالفت با برجام، خروج از NPT و پایان همکاریهای بینالمللی میدمند.
دلیل اینکه این دسته از مخالفان روی ارایه تضامین لازم سفت و سخت پافشاری میکنند در خوشبینانهترین حالت، ناشی از آن است که اشراف و دید عمیقی نسبت به توافقنامههای بینالمللی و مراودات جهانی ندارند. بررسی تحلیلی قراردادهای دوجانبه و چندجانبه ایران و سایر کشورها نشان میدهد که هرگز نمیتوان تضامین عینی و غیرقابل خدشهای را مطالبه کرد. این روند در مناسبات ارتباطی سایر کشورها با هم نیز مسبوق به سابقه است. در قرارداد ترکمانچای و معاهده گلستان که در زمان قاجار با روسیه منعقد شد، روسها فراتر از توافقات، شهرهای ایران را اشغال و به روسیه الحاق میکردند.
طی دهههای اخیر و در سالهای ابتدایی انقلاب نیز، هزینههای فراوانی برای برخی جنبشهای آزادیبخش صورت گرفت، اما برخی از این گروهها در راستای منافع خود عمل کردند. جنگهایی که حزب امل در لبنان با گروههای شیعی ترتیب داد، نمونه دیگری از سستی عهد و پیمانها در راستای منافع ملی، گروهی و حزبی است. با پایان گرفتن نبرد سوریه با گروههای داعشی هم مشاهده شد که سوریه پس از جنگ، بازارهای خود را به جای ایران در اختیار روسها و ترکها قرار داده است. در عراق نیز چهرهای مانند مقتدی صدر که سالها در ایران حضور داشت، بهرغم همه سرمایهگذاریهای ایران برای ایجاد وحدت در عراق به دنبال تفاهم با عربستان، امریکا و حتی گروههای مارکسیستی است.
مجموعه این دادههای اطلاعاتی گویای این واقعیت است که هیچ تفاهمی صددرصد نیست و هیچ عقل سلیمی نباید توقع تضامین قطعی از قراردادهای بینالمللی را داشته باشد. قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر میان ایران و عراق و قراردادهای صدام با کویت نیز نمونههای منطقهای چنین بدعهدیهایی است.
اساسا ممکن است گروههای یمنی در آینده در راستای منافع ملی خود، راه جدیدی را انتخاب کنند. بنابراین اگر سیاستمدار یا حاکمیتی قصد داشته باشد تضامینی برای ابدی بودن توافقها دریافت کند، امکانپذیر نخواهد بود. در این شرایط سیاستگذاران و تصمیمسازان کشور باید با اولویت قرار دادن منافع ملی کشور به سمت احیای برجام حرکت کنند. حتی اگر برجام نشد، یک توافق ۵ ساله یا ۲ ساله میتواند در دسترس قرار بگیرد تا خطرات به تعویق افتند.
این در حالی است که قبل از انتخابات ۱۴۰۰ برخی افراد و جریانات دولت قبل را مینواختند و اعلام میکردند که اقتصاد و معیشت کشور را به تحریمها گره نمیزنند. امروز باید از این افراد پرسید که همه آن وعدهها چه شد و چرا نتوانستهاند، مشکلات اقتصادی را حل و فصل کنند؟ شخصا در هفتههای قبل از انتخابات ۱۴۰۰ در جریان گفتگو با اعتمادآنلاین اشاره کردم که هیچکس نمیتواند ادعا کند، اقتصاد و سیاست خارجی از هم منفک هستند. طی دهههای اخیر مشخص شد، دماسنج شاخصهای اقتصادی به هوای پرونده هستهای وابسته است. هرگاه امیدی برای حل پرونده ایجاد شد، قیمتها در وضعیت باثبات قرار گرفتند و هر زمان که نشانههای تشنج و قطعنامه هویدا شد، ثبات از بازارهای اقتصادی رخت بر بست. بنابراین واضح است، کسانی که تلاش میکنند ارتباط معیشت مردم با تحریمها را انکار کنند در واقع خود را به خواب زدهاند.
در نامه ۱۶۱ اقتصاددان به دولت نیز به روشنی مشخص شد، دلایل وابستگی سیاست خارجی به اقتصاد چیست و چرا باید تحریمها لغو شوند. اقتصاددانان کشور یادآور شدند تا زمانی که ارزهای خارجی به صندوق ذخیره ارزی واریز نشود برای هزینههای کشور ارز کافی وجود ندارد. بر همین اساس بهای پول کشور کاهش مییابد و نرخ تولیدات داخلی افزایش مییابد و نوسانات پی در پی بازارها را دربرمیگیرد. اما متاسفانه به نظر میرسد، برخی افراد و جریانات به منافع ملی بیتوجه هستند. کره شمالی نمونه روشنی از کشورهایی است که بمب هستهای دارند، اما مردم آنها در فقر و فلاکت به سر میبرند.
امروز روسیه با قدرت هستهای در اوکراین زمینگیر شده است، چراکه در جهان امروز اقتصاد است که تعیینکننده است. خروج از NPT که برخی افراد و جریانات با ذوق و شوق از آن سخن میگویند، بسیار آسان است، به هیچ سیاستورزی خاصی نیز نیاز ندارد. به راحتی میتوان از آن خارج شد و ۸۰ میلیون نفر را گرفتار فقر و مشکلات معیشتی کرد. این در حالی است که از طریق خرد میتوان هم عزت و استقلال ایران را حفظ کرد و هم اینکه مناسبات اقتصادی و ارتباطی ایران با جهان را بهبود بخشید.
چین یک نمونه موفق از کشورهایی است که دارای رشد اقتصادی بالایی است، از دانش فنی غرب بهره گرفته و در کنار آن رقابت خود را با غرب ادامه داده است. ایران میتواند هم عزتمندانه رفتار کند و هم اینکه خطر صدور قطعنامههای پی در پی را به جان نخرد. نباید فراموش کرد که حتی امریکا به سایر کشورها وابستگی دارد. شرکتی مانند بویینگ، بخش قابل توجهی از نیازهای خود را از طریق سایر کشورها تامین میکند. در شرایطی که بیش از ۳۰ کشور در شورای حکام علیه ایران قطعنامهای را امضا کردهاند، باید به سمت تنشزدایی حرکت کرد. حتی میتوان به یک توافقنامه موقت فکر کرد تا برای مدتی، مشکل به تعویق بیفتد. امروز باید فکر بود، چراکه فردا ممکن است دیر باشد...
اسماعیل گرامیمقدم - اعتماد