حجتالله عبدالملکی در حالی از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی رفت که احتمال استیضاح او در همین روزها در مجلس شورای اسلامی جدی بود و به نظر میرسد این استعفا بیشتر جنبه فرار از استیضاح از سوی مجلس یا برکناری از سوی رئیس جمهور، داشت.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: حجتالله عبدالملکی وزیر ۴۱ ساله سید ابراهیم رئیسی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پس از ۳۰۰ روز و ماهها انتقاد و اعتراض فعالان اجتماعی، سیاسی و رسانهای نسبت به عملکرد و کارنامه ضعیفش از کرسی صدارت دل کَند و رفت. عبدالملکی یکی از چند ده نفر مدیر جوان انقلابی دولت سیزدهم است که تا قبل از دولت سیزدهم مدعی بودند ظرف مدت کوتاهی همه مشکلات کشور قابل حل است و ریشه مشکلات کشور را نه در سیاست خارجی و تحریمها که مدیریتی میدانستند. حال، چون موضوع آقای عبدالملکی است، به دیگر وزرا و مسئولان عالیرتبه رئیسی نمیپردازیم.
وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت انقلابی سید ابراهیم رئیسی از جمله کسانی بود که در دولت حسن روحانی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی تریبون ثابت داشت و راهحلهایی سهل و آسانی برای عبور از مشکلات ارائه میدادند. برخی از آنها از جمله همین آقای عبدالملکی میگفتند، اگر دولت روحانی نباشد، در دولت بعد هیچ کاری هم که نکنیم، تورم ۱۵ درصد کاهش مییابد و همین جناب عبدالملکی صراحتا گفت: «در کوتاه و میانمدت ایران به کشوری توسعه یافته و بعد به کشور اول جهان از حیث قدرت، عزت و اقتصاد تبدیل خواهد شد. اگر ما با حدود ۱۵ کشور که رابطه تجاری داریم با پول ملی خودمان معامله کنیم، دلار آمریکا نابود خواهد شد، لذا به قول آقای احمدینژاد آمریکا اینقدر تحریم کند که تحریمدانش پاره شود. آمریکا و غرب فقیر و بیچاره و انقلاب اسلامی تنها ابر قدرت جهان خواهد شد.
این حرفها در دوره حسن روحانی برای صدا و سیما و طرفداران جریان انقلابی جذابیت داشت و مانند برنامه ۷۰۰ صفحهای رئیسی در حد حرف باقی ماند، به گونهای که بعد از گذشت حدود یکسال از استقرار دولت آرمانی و انقلابی آقایان، کشور در همه ابعاد، اقتصادی، اجتماعی، روابط خارجی و سیاسی به عقب رفت یا دچار بحران شد. نشانه آن هم افزایش قابل توجه اعتراضات مداوم و سریالی اصناف، گروهها و مردم عادی طی یکسال گذشته است.
اما عبدالملکی؛ او که در صدا و سیما یک برنامه داشت، در یکی از شوهای تلویزیونی خود گفت: «کره جنوبی صنعت خودرو خود را با ما شروع کرد. اما ما کجاییم و آنها کجا؟ طبق قواعد معماری که کشور کره برای خود تعریف کرده، [مردم آن کشور]درِ پارکینگهای خود طوری طراحی میکنند که ماشینهای بزرگ آمریکایی نتوانند وارد آن شوند». گفته بود بروید فیلمها و عکسهای کره جنوبی را ببینید. او راز موفقیت کره جنوبی را طراحی درب پارکینگها عنوان کرده بود.
در ویدئویی که روزهای اخیر به فراوانی در شبکههای اجتماعی وایرال شد، تاکید کرده بود که تورم هیچ ربطی به تحریمها ندارد و افزوده بود؛ که ایران نیازی به سرمایهگذاری خارجی ندارد و هرکس غیر از این بگوید احمق است. عبدالملکی در برنامه میدان صدا و سیما و در اظهار نظرهای مختلف، قبل از این دولت، همواره همه مشکلات را ناشی از مدیریت ضعیف دولت اعتدالی حسن روحانی میدانست و ادعا کرده بود، با یک میلیون تومان میتوان برای یک نفر شغل ثابت ایجاد کرد. هم او بود که قول داد در سال یک میلیون شغل ایجاد خواهد کرد و در پایان چهار سال تقریبا بیکاری را ریشهکن میکند. همه این موارد به جایی که نرسید بماند، که نسبت به دولت قبل شرایط به مراتب بدتر هم شد.
عبدالملکی همین چند ماه قبل هم از اظهار نظر قبلی خود مبنی بر ایجاد شغل با یک میلیون تومان عقب نشینی نکرد و گفت: «سهسال پیش گفتیم با یک میلیون تومان میشود شغل ایجاد کرد، اکنون نیز با وجود گرانی مواد اولیه میتوان با یک میلیون تومان شغل ایجاد کرد.» همچنین او در همین اردیبهشت ۱۴۰۱ گفت با حذف یارانهها «میتوانیم ادعا کنیم که تا آخر امسال فقر را با تعاریف جهانی به طور کامل حذف خواهیم کرد». همانگونه که در بالا هم ذکر شد او به سرمایهگذاری خارجی اعتقادی نداشت و در سال ۱۳۹۴ در یک سخنرانی به عنوان «استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق» گفته بود جمهوری اسلامی «میتواند به قدرت اول جهان تبدیل شود». در دورانی که عبدالملکی وزیر کار بود، اعتراضات صنفی، کارگری و بازنشستگان ایران به طور فزایندهای ادامه یافت. در روزهای اخیر هم بازنشستگان تأمین اجتماعی در شهرهای مختلف ایران به برگزاری تجمع و اعتراضات خود ادامه دادند.
در مورد حجتالله عبدالملکی میتوان تا فردا نوشت، اما، چون همه مردم کم بیش طی این ۳۰۰ روز وزارت، با چهره و نظرات او آشنا شدهاند تا همین میزان پرداختن به مواضع او کفایت میکند. او رفت و شخصی دیگر به جای او وارد ساختمان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی واقع در خیایان آزادی، بین خوش و بهبودی خواهد شد. تغییر و تحولی که به ظاهر باید مثبت ارزیابی شود، اما کارشناسان معتقدند، شرایط بد رفاهی، اجتماعی و اشتغال ایران معلول دلایل متعدد ساختاری دیگری است که با جابجایی مدیران قابل حل نیست و به نظر هم درست است. چون هیچ کارگاهی بازدهی نخواهد داشت مگر اینکه همه ابزارها و مواد و نیازهای اولیه آن وجود داشته باشد و با تعویض سرپرست کارگاه، مادامی که زیرساختهای تولید برای آن کارگاه محیا نشده باشد، اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد.
البته عباس عبدی فعال سیاسی و روزنامهنگار اصلاحطلب رفتن عبدالملکی را به فال نیک گرفته، این اقدام را نقطه قوت دولت رئیسی قلمداد کرده و نوشت: «نکته مهم در برداشتن عبدالملکی این است که رییسی حاضر شده این کار را علیرغم هزینههایش انجام دهد و این گام مدیریتی مثبتی است و باید از آن حمایت کرد. به نظرم مصالح ملی ایجاب میکند که این را نه ضعف دولت بلکه نقطه قوت آن دانست».
عبدی در یک توییت دیگر خود اضافه کرد: «عبدالملکی فردای روزی که وزیر شد بلافاصله مسئول حراست وزارتخانه را تغییر داد. لطفا مقامات مسئول توضیح دهند که مسئول جدید حراست چه نسبتی با وزیر داشت و چرا پس از مدت کوتاهی عزل شد؟ پاسخ به این پرسش همه چیز را درباره این وزارتخانه روشن خواهد کرد». اینکه عباس عبدی از پشت پرده این داستان چه اطلاعی دارد و چه تاثیری بر روند برکناری یا استعفای عبدالملکی داشته، یک وجه ماجرا است، بحث اصلی این است که خوشبینی عبدی از این اتفاق، ریشه در چه گذشته یا آیندهای دارد و مگر نه اینکه او و بیشتر کارشناسان معتقدند، کشور محتاج اصلاحاتی ساختاری است و با تغییر افراد اتفاق قابل توجهی رخ نخواهد داد؟ او در مورد اول، منتظر میمانیم تا روزی که پشت پرده ماجرای تغییر رییس حراست وزارتخانه متبوع عبدالملکی روشن شود.
اما به نظر و از آنجا که زمزمه برکناری این وزیر دولت سیزدهم از ماهها قبل وجود داشت و مجلس انقلابی هم به سمت و سوی استیضاح عبدالملکی و چند وزیر دیگر رئیسی پیش میرفت، استعفای او در واقع فرار از استیضاح بوده است. چه نسبت به استعفای وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خوشبین باشیم یا بدبین، از آنجا که اصل استعفا و مفاهیمی، چون عذرخواهی و برکناری در کشور ما غریب و ناشناخته است، این حرکت را میتوان بدیع و کم مانند در نظر گرفت و از این منظر آن را باید اتفاقی جالب دانست. البته این سوال همچنان باقی است که آیا استعفای عبدالملکی میتواند سرآغازی برای اصلاحاتی جدی و واقعی در سیستم اجرایی و حکمرانی کشور باشد و آیا ترکش این استعفا به دیگر مدیران دارای شائبه و حرف و حدیث هم خواهد خورد؟ این را هم باید به آینده سپرد، آیندهای که در آیینه پژوهشگران گویا از هم اکنون قابل رویت است، اما ما به آن خوشبینانه مینگریم.
ارنست همینگوی زمانی که مشغول نوشتنِ رمان "پیرمرد و دریا" بود، بارها بَدحال شد و بعد از انتقالَش به بیمارستان، پزشکان علت را دریازدگی تشخیص دادند، در حالی که او در زمانِ نوشتن آن رُمان، کیلومترها از دریا فاصله داشت؛ لذا لحظه به لحظهی زندگی ما حاصل تفکر در دنیایی است که در آن غرق شدهایم درست یا غلط ِحال و آینده ما نتیجه افکار و اعمال دیروزِ ما است.
پس:
گرچه هیچ نشانه نیست اندر وادی / بسیار امیدهاست در نومیدیای
دل مبر امید که در روضه جان / خرما دهی ار نیز درخت بیدی
و اینکه صلاح مملکت خویش خسروان دانند در بیت زیر:
«چرا خسرو نیندیشی تو امروز / از آن فردا که پسفردا ندارد؟»