علی نصری، تحلیلگر روابط بینالملل با بیان اینکه سیاست خارجی ما در مقطع فعلی بر اساس «واکنش» شکل گرفته است، گفت: تلاش آمریکا برای پیروزی در «بازی تقصیر» و هموارسازی راهِ اجماع جهانی علیه ایران است.
دیدارنیوز: یک تحلیلگر روابط بینالملل گفت: امروز شاید مهمترین دغدغه دولت بایدن این است که آمریکا در نظام حقوق بینالمللی، «بازی تقصیر» (blame game) را پیروز شود و ایران را به جای خود، «مقصر» نهایی شکست برجام معرفی کند. امری که باعث اجماع مجدد جهانی علیه ایران میشود و راه آنها برای اعمال انواع فشارهای بینالمللی، از جمله بازگرداندن پرونده ایران به شورای امنیت، را هموار میسازد.
علی نصری، در تحلیل این موضوع که در پی قطعنامه شورای حکام علیه ایران و واکنش تهران با قطع فعالیت دوربینهای فراپادمانی و البته دو اقدامی که متعاقبا عملی خواهد شد، امروز برخی چهرهها مجددا موضوعاتی، چون خروج از NPT را مطرح میکنند که مشخصا سازمان انرژی اتمی با آن مخالف است، همچنین مطرح میشود که رهبر انقلاب هم با بالابردن تنش مخالف هستند که البته از سخنان اخیرشان هم این مفهوم قابل درک است و در پاسخ به این سوال که اساسا بالا بردن تنش در برهه کنونی چه مخاطراتی را پیش روی کشور قرار خواهد داد، گفت: به نظر میرسد که دولت بایدن مدتهاست که رغبت خود را برای مذاکره با ایران از دست داده یا لااقل - برخلاف دولت اوباما - آن را از اولویتهای سیاست خارجی خود نمیداند. سایر کشورهای غربی هم همینطور؛ دیگر از آن جنب و جوشهای سیاسی و کشمکشهای داخلی بین احزاب و جریانهای موافق و مخالف مذاکره با ایران و لابیگریهای بیوقفه رقبای منطقهای و آن فضای رسانهای که - در آن زمان - به طور لحظهای اخبار مذاکرات با ایران را پوشش میدادند و به صدر خبرهای جهان رسانده بودند، کمتر اثری دیده میشود.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، امروز وضعیت اقتصادی ایران هم به گونهایست که اگر تحریمها صرفاً به همین روال کنونی تداوم یابند و حتی قطعنامههای شورای امنیت هم به فشارها اضافه نشود، معضلات اقتصادی و اجتماعی کشور همچنان روز به روز افزایش خواهند یافت و تمام منابع و نیروی نظام، صرف مدیریت بحرانهای داخلی خواهد شد. قطعاً در چنین شرایطی، حضور و نفوذ منطقهای ایران به مراتب کمرنگتر میشود.
وی افزود: همچنین، به نظر میرسد، که رژیم صهیونسیتی هم چراغ سبز گرفته، تا با افزایش بیسابقه عملیات تروریستی و خرابکارانه و حملات سایبری در داخل ایران، برنامه هستهای ایران را دچار اختلال کند و روند پیشرفت آن را به تاخیر بیاندازد.
این کارشناس ارشد سیاست خارجی گفت: امروز شاید مهمترین دغدغه دولت بایدن این است که آمریکا در نظام حقوق بینالمللی، «بازی تقصیر» (blame game) را پیروز شود و ایران را به جای خود، «مقصر» نهایی شکست برجام معرفی کند. امری که باعث اجماع مجدد جهانی علیه ایران میشود و راه آنها برای اعمال انواع فشارهای بینالمللی، از جمله بازگرداندن پرونده ایران به شورای امنیت، را هموار میسازد.
وی ادامه داد: طبیعتاً، در چنین شرایطی، افزایش تنشها از سوی ایران، آن هم از طریق اهرمسازیهایی که صرفا جنبه «مقابله به مثل» دارند و تاثیر چندانی در تولید قدرت واقعی مذاکره برای کشور ندارند. افزایش تنش تنها زمانی میتواند موثر باشد که جزو یک نقشه راه و استراتژی کلیتری و گام بعدی آن مشخص است.
نصری در پاسخ به این سوال که بطور مشخص واکنش تهران به گزارش مدیرکل آژانس و قطعنامه شورای حکام را چگونه ارزیابی میکنید، آیا چنین واکنشی میتواند منجر به تغییر رویه آژانس شود و افق پیش روی همکاری ایران با این نهاد چیست، گفت: مشکل در همینجاست که سیاست خارجی ایران در این مقطع، بیشتر بر اساس «واکنش» به عملکردها و طرحهای طرف مقابل شکل گرفته، تا بر پایه یک دیپلماسی فعال که خود طرح و برنامه و نقشه راه و چشمانداز معینی ارائه بدهد و روی میز مذاکره بگذارد و طرف مقابل را به حرکت در آن مسیر ترغیب یا وادار سازد.
وی افزود: مثلاً آنطور که دکتر ظریف در جلسات مذاکرات ۵+۱ و مذاکرات منطقهای، خود نقشه راه، روح نشستها و چشمانداز آینده را مشخص و سپس بر اساس آن، جلسات مذاکره را مدیریت میکرد. بخش بسیار مهمی از دیپلماسی، به اینگونه قابلیتها و توانمندیهای فردی دیپلماتها برمیگردد و به همین دلیل بعضاً دیپلماسی را یک «فن» و «هنر» مینامند.
وی ادامه داد: وقتی دیپلماسی صرفاً «واکنشی» و «مقابله به مثل» میشود، پیشبینی روابط آینده نیز دشوار میگردد، چرا که عملاً قدرت تصمیمگیری را به طرف مقابل میسپاریم تا او گام بعدی را تعیین کند. اینکه هم سیاستمداران و هم جامعه ما، مدام در این اضطراب بسر میبرند که مثلاً «لحن» قطعنامه بعدی تا چه اندازه «تند» یا «ملایم» است و این چه تاثیری بر نرخ دلار و تورم و سایر مسائل اقتصادی خواهد گذاشت، یعنی کنترل روند مذاکرات را به آنها سپردیم و حس ثبات روانی در جامعه و تاثیرش بر اقتصاد و بازار ارز و ... را به واکنشهای آنها گره زدیم، بیآنکه خود نقش چندانی در آن داشته باشیم. این شرایط به نفع کشور نیست و باید راهی برای خروج از آن جست.
تحلیلگر روابط بینالملل گفت: امروز ایران یک «واکنش» به گزارش مدیرکل آژانس و قطعنامه شورای حکام نشان میدهد و توپ را بار دیگر در زمین آنها میاندازد و باید منتظر بنشیند تا آنها تصمیم بگیرند که از این واکنش چگونه در جهت اهداف خودشان بهرهبرداری کنند، تا بار دیگر واکنش جدیدی به آن نشان بدهیم! سوال باید این باشد که این واکنشهای ایران در کجای نقشه راه دستگاه دیپلماسی ایران جا دارند و قرار است خودمان چگونه از آن بهرهبرداری کنیم؟
نصری همچنین در پاسخ به این سوال که موضوع پرونده پادمانی و برجام هرچند بصورت غیر رسمی، اما دارای رابطه مستقیمی با یکدیگر هستند، تا چه میزان بسته شدن این پرونده را وابسته به حصول توافق در وین میدانید و با گذشت بیش از سه ماه از توقف مذاکرات در ۲۰ اسفندماه آیا بازگشت به وین میسر است، گفت: طبیعتاً تا زمانی که ایران تحت تحریمهای ظالمانه اقتصادی است و آژانس اتمی هم رویکرد مغرضانه سیاسی در پیش بگیرد و رابطه آژانس با اسرائیل و جریانهای مختلف برجام، بر روند کار و گزارشات آن تاثیر میگذارد، همکاری ایران هم «حداقلی» خواهد بود و صرفاً جنبه رفع تکلیف خواهد داشت. زمانی که تحریمها برداشته شود، همکاری ایران هم در این پرونده بهتر خواهد شد، که البته این هم نیازمند یک نقشه راه و اراده مشخص برای به نتیجه رساندن مذاکرات است.