ذهن عوامالملک در هفته گذشته بسیار درگیر افزایش قیمت خواربار و ارزاق عوام بوده اما این مژده را را به مردم داده که نگران نباشند و به آینده روشن بیاندیشند.
دیدارنیوز ـ عوامالملک:
جمعه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
جمعه را با خواندن صحبتهای یوسف، خواصالدوله امور آموزش و پرورش کشور شروع کردم. از معلمها طرفداری کرده و گفته حق دارند به شکل قانونی تجمع کنند و مطالباتشان را پیگیری کنند ولی اگر غیرقانونی تجمع کنند اخراج میشوند. منطقیست. معلمها باید این چیزها را بفهمند. هر وقت خواص صلاح بدانند اجازه میدهند تجمع کنند. تجمع وقتی قانونی میشود که خواص اجازه بدهند چون خواص، خودشان قانون هستند. از این به بعد هم معلمها بهتر است از یوسف بپرسند که آیا اجازه دارند مطالباتشان را پیگیری کنند یا خود یوسف برایشان پیگیری میکند. رویترز که یک رسانه مشکوک است با یکی از خواص که اسمش معلوم نبود مصاحبه کرد و گفت اقتصاد ایران چندان متکی به احیای برجام نیست. صحیح است. اقتصاد ایران کاملا متکی به کارت ملی افراد است. هر کسی کارت ملی داشته باشد میتواند نان و هویج و ماکارونی بخرد و شاید حتی بنزین بزند. البته بعضیها هنوز کارت ملیشان صادر نشده چون کاغذش به خاطر تحریمها وارد نشده است. عیبی هم ندارد. رسید صادر شده در دفاتر پیشخوان هم در نانواییها قابل استفاده است. محمدحسن، خواصالمله اراک اعلام کرد که ۹ میلیون خانوار زیر خط فقر هستند. عیبی ندارد. فقر مطلق که ابتدای امسال ریشهکن شد. این ۹ میلیون خانوار احتمالا گرفتار فقر نسبی شدهاند که حجت چند روز پیش گفت مشکل این نوع فقرا هم امسال حل میشود. امسال هم نشد سال دیگر حل میشود. چند روز پیش هم نوشتم که از اول عصر ابراهیم قرار شد دو سال تحمل کنیم تا همه مشکلات حل و وضعمان خوب شود. محمد، بزرگوار قمی هم گفت که فشار اقتصادی توطئه دشمن است. تقریبا منظورش همان چیزیست که رویترز نوشت. چون تحریمها تاثیر چندانی بر اقتصاد ندارند دشمن با توطئه میخواهد فشار اقتصادی درست کند. موفق نمیشود. هر چقدر هم فشار بیاورد تاثیری ندارد. ما عوام از این بدتر را هم دیدهایم. اتفاقا حسین، خواصالدوله امور خارجه هم به میشل، رییس خواصالدوله لبنان قول داده که ما آماده صادرات گندم به لبنان هستیم. شاهد از غیب رسید. نه تحریمها تاثیری داشته و نه توطئهها. تازه اگر گندم ما به لبنان برسد، عزیزان لبنانی بدون کارت ملی میتوانند نان و ماکارونی بخرند. نوش جانشان. شکم ما و آنها ندارد. امیدوارم گوشت بشود به تنشان. رسول، بزرگوار رشتی هم خبر خوبی داد و گفت به دلیل قدرت و نفوذ جهانی ما، آمریکا در حال افول است. باید آماده برگزاری جشن شد. ای کاش علیرضا یک تابلوی شمارش معکوس برای روزشمار افول آمریکا در یکی از میدانها نصب کند که آمادگی لازم برای برگزاری جشن را داشته باشیم. عصر خبر خبرگزاری بودجهبگیر خواصالدوله درباره تورم در ژاپن را خواندم. ۱/۹ درصد تورم دارند. وضعشان خوب نیست. نتیجه اعتماد به آمریکا و غربیها همین است. بدون تحریم و توطئه به این روز افتادهاند. احتمالا به زودی اقتصادشان از هم بپاشد. غروب یک نوار جدید منتشر شد. مهدی که از خواص خاص است درباره محمدباقر و خانوادهاش و خیلی چیزهای دیگر حرفهای مهمی زد. وقتی متوجه مظلومیت محمدباقر شدم گریه کردم. عوامالنسا نگران شد. فکر کرد اتفاق بدی افتاده است. برایش توضیح دادم و گفتم این آسیاب به نوبت است.
شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
صبح یادداشتهای روزنامههای بودجهبگیر را خواندم. در عین حال که با هم موافقند ولی یک جاهایی هم اختلاف نظر دارند. نشانه آزادی رسانه در کشور است. یکی از روزنامهها معتقد است در عصر ابراهیم همه چیز خوب است و گرانی نان خیلی کار خوب و لازمی است ولی اینکه عوام از گرانی نان نگرانند تقصیر عدهای از خواص بازمانده از دوران حسن است. یک روزنامه بودجهبگیر دیگر هم فهرست طولانی بیتدبیریهای دوران حسن را نوشت و توصیههای خوبی به ابراهیم کرد. باید توصیههای این روزنامههای بودجهبگیر را جدی بگیرد. در مجموع به نظر میرسد در عصر ابراهیم عوام باید فشارها را تحمل کنند تا تمرکز خواص برای حل مشکلات به هم نخورد. روزنامه بودجهبگیر اولی مطلبی هم درباره مزایای گران شدن نان با توجه به مصرف بالای نان توسط خانوادههای عوام مهاجر در ایران نوشته بود که از هر طرف که خواندمش جز یک سری کلمات غیرقابل نوشتن به ذهنم نرسید. واقعا باید این چیزها را آنطور که به ذهنم میرسد در آن یکی جلد خاطرات که تا بعد از مرگم نه منتشر و نه مفقود خواهد شد بنویسم. روزنامه بودجهبگیر بلدیه هم اعلام کرد که بعد از اصلاح قیمت آرد، قیمت روغن و بنزین هم اصلاح خواهد شد. خبر خیلی مهمیست. در دوران حسن قیمت همه چیز گران میشد اما در عصر ابراهیم اصلاح میشوند. ثابت میکند اصلاحی واقعی همین اصولیون هستند. متن استعفای عباس، معاون خواصالدوله که چند روز پیش دستور داده بود قیمتها به عدد پارسال برگردند را خواندم. اول نگران شدم که مبادا این خواص قوی به این راحتی کنار بروند و مسائل کشور دچار مشکل شود. ولی بعد خیالم راحت شد. چون نوشته بود حاضر است برود در یک سنگر دیگر مشکلات را حل کند. خدا را شکر کردم. فیلمی از صحبتهای محمود دیدم. مثل همیشه منطقی و خیلی خوب حرف زد و با محاسبات ریاضی ثابت کرد که گندم از کشور قاچاق نمیشود. وقتی هم رییس خواصالدوله بود هر جا که لازم میشد میگفت که مهندس است و حتی مسائل اقتصادی را با مهندسی حل میکرد. البته سخنرانی جدید محمود یک درس تاریخی هم داشت. فهمیدم انقلاب شش سال قبل از آن سالی که من فکر میکردم اتفاق افتاده است. آخر شب صحبتهای محسن درباره مسائل اقتصادی را خواندم و شنیدم. بالاخره محسن بر خلاف محمود اقتصاد خوانده و معاون اقتصادی ابراهیم است و حرفهایش مهم است. یک سری عدد و رقم اعلام کرد که البته تکذیب شد. قاعدتا محسن اشتباه نگفت اما از این مشکلات در پخش زنده پیش میآید. در آخر مصاحبه هم گفت عوام مطمئن باشند که خواص خودشان را به هیچ وجه کنار عوام نمیدانند. عوام تقریبا مطمئن بودند ولی با این حرف محسن خیالشان راحت شد. درستش هم همین است. اگر قرار باشد خواص کنار عوام باشند پس فرق بین عوام و خواص چه میشود؟ اصلا چه دلیلی دارد یک عده تلاش کنند که جزو خواص باشند؟
یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
در مسیر دفتر صحبتهای محمدباقر را شنیدم. خیلی نگران معیشت عوام بود و گفت نباید اتفاق ماکارونی درباره چیزهای دیگر بیافتد. مثل اینکه نظر خواصالمله و نظر خواصالدوله درباره مشکلات اقتصادی و معیشت عوام مثل هم است و همین باعث شده همه چیز با هماهنگی جلو برود و عوام احساس آرامش کنند. هر طور که فکر میکنم ماجرای سیسمونی فقط برای این بود که حواس محمدباقر را از پیگیری مشکلات عوام پرت کنند که خوشبختانه موفق نشدهاند. محمدباقر تاکید کرد که قرار است به عوام کالابرگ بدهند تا بتوانند کالاهای ضروری را با قیمت شهریور پارسال بخرند. معلوم است قیمتهای ماه اول عصر ابراهیم را قبول دارند. متاسفانه دوران حسن آنقدر بد بود که حتی با کالابرگ هم نمیشود آرزوی قیمتهای مرداد پارسال را کرد. ابراهیم هم گفت که تلاش دارند عوام مزه شیرین عدالت را در پرداخت یارانهها بچشند. کار بزرگیست. من فکر میکردم مزه عدالت فقط شور و ترش یا نهایتا ملس است. حدود ظهر ردهبندی آلودهترین شهرهای جهان را دیدم. تهران با ۴ واحد اختلاف بعد از کویت، دومین شهر جهان بود. علیرضا در این زمینه هم دستاورد خوبی داشته است. قبلا سابقه نداشت که از نظر آلودگی هوا چند بار پشت سر هم روی سکو قرار بگیریم. خوب است علیرضا این دستاوردش را هم روی بیلبوردها بنویسد. محسن فرزند مرحوم اکبر اعلام کرد برای نخستین بار در بیست و سه سال گذشته به ایشان اعلام شده خاطرات مرحوم اکبر در حدود صد مورد نیاز به حذف و اصلاح دارد. عجیب نیست. در عصر ابراهیم پردهها کنار رفته و معلوم شده خیلی از چیزهایی که مرحوم اکبر فکر میکرد اتفاق افتاده یا خیلی از افرادی که از نظر مرحوم اکبر وجود داشتهاند در واقع آن طور نبوده و درستش همین چیزهاییست که از حالا به بعد به عنوان خاطرات مرحوم اکبر منتشر خواهد شد. خوش به حال من که حداقل خاطرات این چند ماه را در عصر ابراهیم نوشتهام و هر چه هست همین است که هست. قبل از خواب با گوشی در فضای مجازی چرخیدم. مصاحبه سرمربی یک تیم فوتبال نسوان از شهرکرد را دیدم. ظاهرا داوریهای مسابقات خیلی به تیمشان ضربه زده است. از حدود ۱۲۰ گلی که در یک فصل خوردند نود گل در اثر اشتباه داوری بوده و فقط ۳۰ گل را با اراده خودشان خورده بودند. اگر اشتباهات داوری نبود جزو بهترین خطوط دفاعی لیگ بودند. توئیت علیرضا رییس بلدیه را خواندم. معلوم است وسط دستاوردهایی که برای تهران دارد از مسائل کشور هم غافل نمیشود. گویا یک نفر حرفهایی را به یک نفر دیگر نسبت داده اما علیرضا تکذیب کرد. فقط اینقدر پرکار است و مدام در حال منصوب کردن خواص و منسوبانشان در بلدیه است که فکر کرده بود حرف را هم به دیگران "انتصاب" میدهند. معلوم است ذهن علیرضا خیلی درگیر است. البته از قدیم گفتند دیکتهی ننوشته غلط ندارد. علیرضا هم احتمالا در دوران تحصیل خیلی علاقهای به دیکته نداشته و گرنه در بقیه درسها شاگرد اول بوده است. بیخود نیست که پزشکی هستهای حق مسلم ماست.
دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
مصاحبه رییس بلدیه یزد درباره تلاشهایش در جلوگیری از ورود سیل به شهر را خواندم. چند روز پیش در یزد سیل جاری شده بود. تازه فهمیدم که اگر رییس بلدیه جلوی آب را نبسته بود آب وارد شهر میشد. اتفاقا در همان شب فیلمی از ابتکارات بلدیه یزد را دیدم. در یکی از میادین مسیری طراحی کرده بودند که آب در تمام طول مسیرش از وسط خیابان نرود که اتفاق بدی بیافتد. فهمیدم رییس بلدیه یزد اصلا هم دنبال دیده شدن نیست. نوار صحبتهای علیرضا از مدیران رادیوی بودجهبگیر برای مدیرانش را شنیدم. تذکرات خوبی میداد. قرار شد مجریان رادیوی بودجهبگیر به جای انتقاد کردن از خواصالدوله و ایجاد نگرانی بیخودی در بین عوام فقط فضا را شاد کنند. کار ارزشمندیست. اتفاق خاصی هم نیفتاده که رادیوی بودجهبگیر بخواهد دربارهاش حرف بزند. فوقش چهار قلم کالا کمی گران شده است که آن هم به خاطر اشغالگری اوکراینیهاست. خبر ممنوعیت یک سری کارها در آرایشگاههای زنانه مشهد را خواندم. اقدام درستیست. هر یک از نسوان که به آرایشگاه میرود نهایتا بهتر است درخواست کند دستی به موهایش بکشند و بعد موهایش را به نحو مناسب بپوشاند و باوقار از آنجا خارج بشود. وگرنه نفس خواندن عنوان این کارهایی که ممنوع شده، افراد را به گناه میاندازد. تصویری از یک میثاقنامه که روسای یک خودروساز بزرگ امضا کرده بودند را دیدم. قول دادند از اول خرداد، خودروهای کامل به بازار بدهند. خبر مهمیست. قطعا خودروسازهای خارجی را برای ورود به بازار و رقابت با خودروسازان خودمان به وحشت میاندازد. آخر شب شنیدم ابراهیم با تلویزیون بودجهبگیر مصاحبه کرده و درباره شرایط اقتصادی حرف زده است. خوشبختانه همه چیز تحت کنترل ابراهیم و محمد باقر است و نباید نگران بود. گرانی چهار قلم کالا اصلا چیز مهمی نیست. مثل اینکه قرار شده به حساب برخی از عوام پول بریزند تا بتوانند آن چهار قلم کالا را بخرند. ابراهیم واقعا به فکر عوام است.
سهشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
اخبار مربوط به تغییر قیمت چهار قلم کالا همچنان مورد توجه است. غربیها و مسالهدارها در حال سوءاستفاده و جوسازی هستند. فیلم سخنرانی عبدالحسین، خواصالمله تهران را دیدم. الیاس که یکی دیگر از خواصالملههای تهران هست جلوی او ایستاد تا تصویرش معلوم نشود و گفت اشکالی ندارد که جلوی او ایستاده چون عبدالحسین قاعدتا برای دوربین حرف نمیزند. این تعاملات خیلی آموزنده است. نشان میدهد حتی در ساعات انجام کارهای خیلی مهم هم خواصالمله به فکر این هستند که به هم یادآوری کنند نباید حواسشان به دوربین و خودنمایی باشد و باید فقط به خاطر حل مشکلات عوام حرف بزنند و کار کنند. تصویر نامه رییس یکی از مراکز طب قانونی درباره ضرب و شتم جواد، رییس بلدیه یکی از نواحی را دیدم. چند روز پیش خبر آمد که در حین مبارزه با ساخت و سازهای غیرقانونی با قمه به او حمله کردهاند و مجروح شده است. عکسهایش را هم همان موقع دیدم. خونین و مالین افتاده بود. علیرضا هم به عیادتش رفت. طبق نامهای که امروز دیدم مشخص شده که احتمالا دشمن فرضی ایشان را مجروح کرده است. باز هم باید خوشحال باشیم که جانش از دست نرفته است. بالاخره علیرضا و تیمش در حال حل مشکلات تهران و از بین بردن فساد هستند و ممکن است بعضی وقتها دشمن، برای اینکه راحتتر با آنها برخورد کند به صورت فرضی در صحنه ظاهر شود. مهم این است که الان هم جواد و هم علیرضا و هم همه بلدیهچیها و خواصالبلدها سالم هستند. شرایط واریز پول به حساب عوام برای از بین بردن فشار گرانی چهار قلم کالا را خواندم. خیلی خوب و عادلانه است. تقریبا هر کسی که خودرویی غیر از پراید و تیبا داشته باشد یا در یکی از شهرها ملک داشته باشد مشمول دریافت پول نخواهد بود. طبیعی هم هست. کسی که سمند سیصد میلیونی سوار میشود یا مثلا ۴۰ متر آپارتمان دارد که قیمتش حدود یک و نیم میلیارد تومان است قطعا برای تامین نان و مرغ و تخممرغ و ماکارونیاش مشکلی نخواهد داشت. اگر هم داشت همان ماشین یا خانه را میفروشد و به جای اینکه پولش را به زخمهای زندگی بزند چهار قلم کالا میخرد. شب گزارش تلویزیون بودجهبگیر درباره کمبود روغن در بقیه نقاط جهان را دیدم. اشغالگری اوکراینیها باعث شده است بقیه جهان دچار بحران روغن شود. خوشبختانه ما کمبود نداریم. کمی قیمت بالا رفته است که این اخبار نشان میدهد عیبی ندارد. اینها همه نشانه ضعف و فروپاشی قریبالوقوع غربیهاست.
چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
لیست قیمتهای جدید مرغ و تخممرغ و شیر و ماست و روغن را دیدم. کمی افزایش داشتهاند. اگر عصر ابراهیم نبود حتما بیشتر افزایش پیدا میکرد. به دنبال راه ارتباطی با ابراهیم گشتم که از او تشکر کنم. هنوز موفق نشدهام. اگر مثل قدیمها میشد تلگراف بزنم برای ابراهیم و محمدباقر و چند نفر دیگر از خواص به نمایندگی از کل خواص تلگراف میزدم و مینوشتم: مرسی که هستی! آن موقعها تلگراف سه کلمهای ارزان بود. یکی از عوام برایم لیست قیمتهای جدید نوشابه و دوغ و ماءالشعیر را فرستاد. مثل اینکه آنها هم گران شدهاند. قاعدتا غیرقانونیست و غلط کردهاند. فقط چهار قلم کالا حق داشتند گران شوند. البته باید بروم دوباره اخبار را بخوانم. شاید مثلا گفتهاند هر یک ساعت یا هر یک روز چهار قلم کالا حق دارند گران شوند. صحبتهای محمدکاظم از اصولیون موتلف را خواندم. ظاهرا دیروز که از خانهاش بیرون آمده دیده همه عوام از اقدامات خواصالدوله و سخنان ابراهیم رضایت دارند و خوشحال هستند. احتمالا محمدکاظم از شروع عصر ابراهیم تا دیروز به خاطر کرونا از خانه بیرون نیامده بوده. چون عوام از همان روزی که فهمیدند عصر ابراهیم میخواهد شروع شود خیلی رضایت داشتند و رضایتشان در حال افزایش است. خوشحالم که محمدکاظم هم فهمید. تصویر گفتگوهای عدهای از اصولیون مجازی که در حال تبیین زحمات دستهجمعی همه خواص، مخصوصا ابراهیم و علیرضا هستند را دیدم. معلوم است اهل کار جمعی هستند. انگار همه هم فیلترشکن دارند. چون در حال هماهنگی برای نوشتن توییت بودند. خلاصه حرف این بود که طوری بنویسند که عوام بفهمند مهم است که علیرضا رییس بلدیه است و علیرضا خیلی شبیه ابراهیم است. مهم است که عوام از حالا به فکر فردای عصر ابراهیم باشند. قاعدتا هم چه کسی بهتر از علیرضا. البته اگر محسن و محمدباقر ناراحت نشوند. آخر شب مصاحبه تلویزیون بودجهبگیر با احمد، از خواصالدولههای ابراهیم را دیدم. تاکید کرد فقط مرغ و تخممرغ و لبنیات و روغن اجازه دارند گران شوند و هیچ کالای دیگری حق ندارد. حرفهایش ابهام داشت. چون روی چهار قلم تاکید داشت ولی نگفت کدام قلم لبنیات اجازه گران شدن دارد. شاید منظورش فقط سرشیر باشد.
پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
خبر برکناری جواد از ریاست بلدیه یکی از نواحی تهران را شنیدم. چند روز پیش توسط دشمن فرضی مورد ضرب و شتم قرار گرفت. احتمالا علیرضا از اینکه نفرات تیمش از دشمن فرضی کتک بخورند راضی نبوده است. مخصوصا که جواد رکورددار ضربه ساق پا هم بوده و انتظار علیرضا از او در بحث درگیری فیزیکی کاملا بجاست. محمدرحیم، فرزند صولت که معاون ابراهیم است به جای جواد آمد. علیرضا در اطرافش نفرات خوب و آشنا کم ندارد. از اول هم همینطور بود. در اخبار لیست واکسنهای کرونای مورد تایید عربستان برای صدور مجوز ورود به حاجیها را دیدم. خبری از برکت و بقیه چندین نوع واکسنهای ایرانی نبود. تعجب هم ندارد. وقتی از شدت خصومت، تیمهای فوتبالشان به کشور ما نمیآیند تعجب ندارد که با واکسن ایرانی هم مشکل داشته باشند. می خواهند زحمتهای محمد و همکارانش را زیر سوال ببرند. مخصوصا حالا که محمد معاون اول ابراهیم هم هست. اتفاقا بخشی از مصاحبه محمد را دیدم. اول فکر کردم درباره یکی از شخصیتهای سریال کلاه قرمزی صحبت میکند. ولی بعد فهمیدم درباره کشورهای همسایه اظهار نظر میکند. گزارش کوتاهی از خبرگزاری بودجهبگیر درباره آخرین وضعیت قیمتها را دیدم. معلوم است با اینکه چهار قلم کالا حق داشتهاند گران شوند اما از تمام حقشان هم استفاده نکردهاند. واقعا این همه شلوغکاری درباره قیمتها دلیلی ندارد. اخباری هم درباره بازار فرآوردههای نفتی خودمان در دیگر کشورها شنیدم. ظاهرا برادران روسمان در جاهایی که ما بودهایم آمدهاند و سر سفره نشستهاند. عیبی هم ندارد. کشور تحت ستم و اشغال هستند و بنیآدم اعضای یک پیکرند. البته چون روسها کمی درشتاندام هستند و سر سفره ناخودآگاه چهار زانوی گشاد مینشینند ما مجبوریم دو زانوی تنگ بنشینیم. عیبی ندارد. باید حواسمان به همسایههایمان باشد. محمد هم در آن مصاحبه داشت به همسایهها اشاره میکرد.