اینکه یک روز دعوای ساکت الهامی و محمد نوازی میشود تیتر یک خبرگزاریهای ورزشی قطعا پسرفت در ابتذال است. این کوچک کردن نوازی و الهامی نیست که مثل هر انسان دیگری در جایگاه خودشان قابل احترام هستند.
دیدارنیوز: ابتذال هم مراتب دارد. این امکان هر لحظه وجود دارد که آدم توی همین هم پسرفت کند. دعواهای همیشگی توی فوتبال ایران یک نوع ابتذال است و در این بین برخی دعواها و درگیریها مصداق پسرفت در ابتذال.
فینال جام حذفی با همه کاستیهای مدیریتی چه در تعیین محل برگزاری مسابقه و چه در مراسم اهدای جام جزو بازیهای کمحاشیه لیگ ایران در سال جدید بود. این بازی یکی از معدود رقابتهایی بود که نه اشتباه داوری تاثیرگذاری داشت و نه یک سمت آن دو تیم سرخابی بودند که بخواهند بعد از باخت آسمان ریسمان ببافند و وزیر استقلالی-پرسپولیسی راه بیندازند. اما افرادی پیدا شدند که از همین بازی کمحاشیه با شعار «مهم نیست چه اتفاقاتی رخ داد ولی من حاشیه میسازم» پریدند وسط و معرکهگیری کردند. آنهم سر چی؟ سر استفاده از رختکن! تیم بازنده از این گفت که نتیجه مسابقه در زمین بازی رقم نخورد و مربی تیم قهرمان نتوانست یک ساعت هم خودش را نگه دارد و خیلی سریع برگشت به تنظیمات کارخانه و با ادبیاتی زننده دیگران را خطاب قرار داد. آنقدر زشت که خودش فهمید و از خبرنگاران خواست آن قسمتی از حرفهایش را سانسور کنند. بعد هم نوبت به طرف مقابل رسید تا با همان ادبیات پاسخ بدهد.
اینکه یک روز دعوای ساکت الهامی و محمد نوازی میشود تیتر یک خبرگزاریهای ورزشی قطعا پسرفت در ابتذال است. این کوچک کردن نوازی و الهامی نیست که مثل هر انسان دیگری در جایگاه خودشان قابل احترام هستند. مساله ارزشگذاری دعوا هم نیست. داستان سر این است که چرا دعوای این دو نفر باید مورد توجه قرار بگیرد؟ لااقل از لحاظ ارزش خبری. لیگ ایران شده شبیه به محلههای لات و لوتپرور که ساکنینش با شنیدن کلمه دعوا بدون اینکه بدانند داستان از چه قرار است یا طرفین درگیری چه کسانی هستند با سر میدوند. معلوم نیست این لذت شهوتناک کلیک روی تیترهای حاوی کلمه «درگیری» از کجا آمده؟
بله! فوتبال دنیا هم پر است از چنین جنجالهایی. آنجا هم تیترهای مربوط به اخبار درگیری و حواشی کلیک بیشتری میخورد. ولی کل کل کریس رونالدو و وین رونی کجا و مثلا درگیری کمک مربی ساوتهمپتون و سرمربی برنلی کجا؟ دور نیست روزی که تیتر اخبار ورزشی ایران دعوای علی دایی و محمد مایلیکهن بود یا دعوای علی کریمی و دایی یا درگیری مجیدی و قلعهنویی. آدمهایی که نامشان را یک تریلی هم نمیتوانست بکشد. همان موقع هم آدمهای متوسط با هم درگیر میشدند یا جدال لفظی داشتند ولی کسی چندان اهمیت نمیداد. خود همان دعواهای پردامنه و بیدلیل نشانی از ابتذال بود. حالا همان ابتذال هم پسرفت کرده و کار رسیده به دعواهای امروزی.
اتفاقات بعد از بازی نساجی و آلومینیوم ثابت کرد خیلیها برخلاف ادعایشان دنبال دردسرند. اینکه میگویند به خاطر فلان اشتباه داوری یا فلان رفتار مدیران از کوره در رفتیم مزخرفی بیش نیست. اینها بالاخره یک چیزی پیدا میکنند تا سر آن دعوا درست کنند و خودی نشان بدهند. میخواهد ۱۵ دقیقه قفل بودن در رختکن باشد یا بازدید دو هفته پیش وزیر ورزش از یک استادیوم. جنبه باخت و موفقیت ندارند و مدام در حال فرافکنیاند. این وسط یکسری از رسانهها هم انگار آسمان سوراخ شده باشد و همین چند نفر از آن افتاده باشند پایین، جوری اخبار مربوط به اینها را پوشش میدهند که انگار ترامپ و مرکل به مشکل خوردهاند. یک نفر نیست به اینها بگوید وا بدهید تو را به خدا! ۲۰۰ روز دیگر تیم ملی ایران میرود جام جهانی و هنوز بازی دوستانه با نیوزیلند هم قطعی نشده. آن وقت شما دنبال دم موش میگردید!
سامان سعادت - روزنامه اعتماد