تیتر امروز

حسین سلاح‌ورزی: امسال، شاهد ضعیف‌تر شدن حکومت و فقیرتر شدن جامعه خواهیم بود/ عده‌ای با بلاهت و به بهانه مسئله حجاب بر طبل تفرقه در کشور می‌کوبند/ تداوم دولت رئیسی، کشور را به جای قله، راهی قعر دره می‌کرد!
در گفت‌وگوی دیدارنیوز با رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران مطرح شد

حسین سلاح‌ورزی: امسال، شاهد ضعیف‌تر شدن حکومت و فقیرتر شدن جامعه خواهیم بود/ عده‌ای با بلاهت و به بهانه مسئله حجاب بر طبل تفرقه در کشور می‌کوبند/ تداوم دولت رئیسی، کشور را به جای قله، راهی قعر دره می‌کرد!

در شرایطی که وضعیت معیشت و اقتصاد مردم به شکل بغرنجی درآمده، شاهد بلاهت و حماقت عده‌ای هستیم که خود را همواره هسته سخت قدرت و صاحبان کشور دانسته و با دستاویز قراردادن مسائلی نظیر حجاب بر طبل...
حضور زنان در ورزشگاه؛ از مجادله تا مناقشه سیاسی
دیدار در برنامه کنکاش بررسی کرد

حضور زنان در ورزشگاه؛ از مجادله تا مناقشه سیاسی

کنکاش در یکی دیگر از برنامه‌های خود به سراغ موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌ها رفت و این موضوع را با یک روزنامه‌نگار ورزشی و یک جامعه‌شناس و هر دو از جامعه زنان بررسی کرد.
نامه مستقیمم غیرمستقیم به دستت خواهد رسید
افاضات اضافه

نامه مستقیمم غیرمستقیم به دستت خواهد رسید

عوام‌الملک پس از نامه‌های متعدد به حضرت مسعود و عدم دریافت پاسخ، این بار مسیر جدیدی را امتحان کرده که کاملا جوابگو و موفق خواهد بود؛ او قرار است نامه‌های مستقیمش را به شکل غیرمستقیم بفرستد تا...

راز دختر فراری بعد از ۶ سال فاش شد

۶سال پیش وقتی دختر ۱۲ساله به طرز مرموزی ناپدید شد، مادرش همه‌جا را به‌دنبال او گشت تا اینکه چند روز قبل یک تماس تلفنی اسرار ناپدید شدن دخترگمشده را فاش کرد.

کد خبر: ۱۲۳۲۰۲
۰۹:۴۷ - ۰۷ اسفند ۱۴۰۰

راز دختر فراری بعد از ۶ سال فاش شد

دیدارنیوز ـ مهناز مهر سال۹۴ وقتی فقط ۱۲سال داشت ناپدید شد.

در همان زمان مادرش به اداره پلیس رفت و گم شدن دخترش را گزارش کرد و گفت: از وقتی از شوهرم جدا شدم، دخترم با من زندگی می‌کرد، اما آخرین بار برای رفتن به مدرسه از خانه بیرون رفت و ظهر هرچه منتظرش ماندم برنگشت. نگران شدم و به هرجا که فکر می‌کردم رفتم، اما هیچ‌کس اطلاعی از او نداشت. حتی دوستانش هم نمی‌دانستند که چه بر سر دخترم آمده است.

با اظهارات این زن، تیمی از مأموران جست‌وجو برای یافتن دختر گمشده را شروع کردند تا اینکه معلوم شد او همراه پسری افغان به ترکیه فرار کرده است.

مادر مهناز گفت: ما در یکی از مناطق جنوبی پایتخت زندگی می‌کنیم. روبه‌روی خانه ما مردی افغان به نام محمد زندگی می‌کرد که کارگر ساختمانی نیمه کاره بود. آنطور که متوجه شدم محمد در راه مدرسه دخترم را فریب داده و با او طرح دوستی ریخته و با هم به ترکیه فرار کرده‌اند.

۶سال بعد

در این سال‌ها تلاش‌ها برای شناسایی محل زندگی دختر گمشده بی‌نتیجه بود تا اینکه چند روز قبل تماسی با مادر وی گرفته و معلوم شد که مهناز به ایران بازگشته است.

در این شرایط مادرش راهی اداره آگاهی تهران شد و گفت: چند روز قبل موبایلم زنگ خورد و فردی ناشناس گفت اطلاعاتی از دخترم دارد. مرد ناشناس می‌گفت دخترم از ترکیه به ایران بازگشته و در یکی از محله‌های تهران زندگی می‌کند. وقتی از او خواستم آدرس و نشانی او را بدهد، طفره رفت و گفت باید ۲میلیاردتومان به‌حساب او واریز کنم تا آدرس و نشانی او را در اختیارم قرار بدهد. التماسش کردم، اما فرد تماس گیرنده تلفن را قطع کرد و گفت هر وقت این مبلغ را تهیه کردی تماس بگیر. او حتی تهدید کرد که اگر پای پلیس را به ماجرا باز کنم، ممکن است جان دخترم به خطر بیفتد.
با اظهارات این زن، تیمی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران، با دستور بازپرس دادسرای جنایی وارد عمل شدند و توانستند تماس گیرنده را که مردی افغانستانی بود شناسایی کنند.

او محل زندگی مهناز را لو داد و مدعی شد که وقتی پی به راز این دختر برده قصد اخاذی از خانواده‌اش را داشته که ناکام مانده است.

به این ترتیب دختر گمشده که حالا زنی ۱۸ساله و مادر ۳فرزند است شناسایی شد و پس از احضار به دادسرا گفت: از کودکی با مادرم بزرگ شدم و او همیشه به من می‌گفت که پدرت تصادف کرده و فوت شده است، اما پیش از اینکه خانه را ترک کنم متوجه شدم که او در تمام این سال‌ها به من دروغ گفته بود. پدرم زنده بود و وقتی به سراغش رفتم متوجه شدم که هنگام جدایی از مادرم حتی از باردار بودن او خبر نداشته و نمی‌دانسته که دختری دارد.

این تنها دلیل ناراحتی من از مادرم نبود، چرا که او همیشه مرا اذیت می‌کرد و کتکم می‌زد. گاهی مرا مجبور به تکدی‌گری می‌کرد و در سن ۱۲سالگی قصد داشت به اجبار مرا به عقد یکی از بستگانش درآورد، اما من مخالفت کردم. در آن دوران سخت بود که با محمد (جوان افغان) که مقابل خانه ما کارگری می‌کرد آشنا شدم.

وقتی ماجرای زندگی مرا شنید، پیشنهاد کرد که همراه او به ترکیه بروم و من هم قبول کردم. ما قاچاقی به ترکیه رفتیم و در آنجا ازدواج کردیم و کار می‌کردیم. من کارنظافت خانه‌ها را انجام می‌دادم و محمد باغداری می‌کرد. در این مدت صاحب ۳فرزند (۲پسر و یک دختر) شدیم. اما این اواخر مشکلات مالی به سراغمان آمد و ناچار شدیم به ایران برگردیم.

از سوی دیگر دلم برای مادرم خیلی تنگ شده بود و دلم می‌خواست باردیگر صدایش را بشنوم و او را ببینم. در فکر پیدا کردن او بودم که متوجه شدم، یکی از آشنایان شوهرم به قصد اخاذی از مادرم با او تماس گرفته و همین باعث شد که همه‌چیز لو برود.

بازپرس پرونده پس از شنیدن حرف‌های مهناز، اظهارات او را ثبت کرد. تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

منبع: همشهری
برچسب ها: حوادث
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی