تیتر امروز

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟
گفت و گوی دیدار با یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره کلینیک ترک بی حجابی

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟

خبر راه اندازی کلینیک ترک بی حجابی دلیل گفت و گوی دیدارنیوز با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاح طلب شد. او معتقد است: راه‌اندازی کلینیک برای درمان جسم انسان است نه روح و اعتقادات مردم.
محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود
واکاوی چرائی عدم توسعه در ایران در گفت‌وگوی دیدار با مدیر مسئول ماهنامه آگاهی نو

محمد قوچانی: با این قانون اساسی به توسعه نمی‌رسیم/ یک جریان معتقد است که توسعه خلاف شرع است/ تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی‌شود

اهمیت موضوع عدم توسعه در ایران بهانه گفت و گو با محمد قوچانی، روزنامه نگار شد؛ او معتقد است: در هر کشوری تا یک جامعه مدنی شکل نگیرد، توسعه محقق نمی شود.
لازم نیست خواص جایی بروند
افاضات اضافه

لازم نیست خواص جایی بروند

عوام الملک در نامه‌ای به حضرت مسعود نوشت: بر خلاف تبلیغات برخی از این رسانه‌های بیگانه وابسته، لازم هم نیست خواص جایی بروند. ما عوام خودمان داریم می‌رویم. داریم کم می‌شویم. داریم خودمان را می‌کشیم...
دگرگونه‌گی زیست بوم حیات آدمی از VR & ARبه PR

تئوری واقعیت موازی

مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و آینده‌پژوه در یادداشت اختصاصی دیدار؛ عبور جامعه در بستر فضای مجازی را مورد بررسی قرار داد و معتقد است امروز از واقعیت مجازی و واقعیت افزوده به واقعیت موازی رسیده‌ایم.

کد خبر: ۱۱۸۱۷۰
۱۳:۳۰ - ۱۸ دی ۱۴۰۰

تئوری واقعیت موازی

 

دیدارنیوز ـ مهدی مطهرنیا*: در آستانه دهه ۱۳۸۰ هجری شمسی بود که در باب فضای مجازی و تبدیل آن به واقعیت موازی در آینده‌ای نه چندان دور، به ارائه سخن پرداختم. در نشستی در همین زمینه دیدگاه‌هایی را در نزد اصحاب دین، فرهنگ و تیلیغات در سازمان تبلیغات اسلامی با همکاری معاونت پژوهشی این سازمان ارائه کردم، و در همان زمان بهت و حیرت با چاشنی استهزاء هویدا بود.
امروز این سخنان تا حدود زیادی دیگر آن بهت و حیرت را به دنبال ندارد. اما هنوز در جامعه ما پذیرش آن دشوار و راه برای باور به آن پرسنگلاخ است. اما آشنایی نیم بند و لرزان جامعه ما حتی در همین سطح محدود به واقعیت مجازی (Virtual Reality) و  واقعیت افزوده (Augmented Reality) تا حدود قابل توجهی زمینه پرور پذیرش سخنانی از این دست شده است. این زمینه مناسبی برای طرح جدی تر نظریه واقعیت موازی یا «Parallel reality»، را فراهم می سازد.

نگارش رساله «آینده رسانه‌ها و نقش آن‌ها در جنبش های نوین اجتماعی»، در دهه ۱۳۹۰ برای اخذ درجه دکترای آینده پژوهی اجتماعی – فرهنگی، و علم و فناوری از یک سو و آغاز قریب الوقوع دوران جدید پساکرونا ناشی از به هم چسبندگی رویدادهای روندسازی مانند ضد واقعه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ و ارتباط آن به وقایع پس از آن در صحنه‌های و ساحت‌های گوناگون، تا وقوع کرونا و پاندمی ناشی از کوئید ۱۹ ، و مقاله ای که در این باب یعنی “پساکرونا” نگاشتم، زمینه مناسبی برای بیان این دیدگاه را در زمانه حاضر با ظهور طلیعه طلوع خورشید متاورس فراهم می نماید.

نمی خواهم در این باب و در این مجال زیاد بنویسم و شما را خسته کنم. در محیط رسانه‌ای طرح چنین واژه سار- اصطلاح - هایی باید با زبان ساده‌تر، کوتاه‌تر و در همان حال تخصصی و علمی همراه باشد. از این رو تنها بر آنم که آغازگاهی کوتاه بر طرح بیشتر و موثرتر بیان این واژه سار علمیِ برساخته خود را برای شما پیام خواهان عزیز و به ویژه  دوستانی که خواستار بیان آن بوده اند، بنگارم و منتشر نمایم.

به یاد داشته باشیم، هر گونه کار و کسبی داریم. هر شخصیت فردی، و رفتار شخصی، هر شخصیت اجتماعی و کنش جمعی، و هر مقامی و نقشی در ساختار سازمانی و صحن عمومی و سیاسی خود داریم به عنوان حیوان ناطق و سیاسی ناگزیر و ناگریز از ارتباط و استفاده از ارتباطات هستیم. واقعیت مجازی (Virtual Reality) و واقعیت افزوده (Augmented Reality) دو روی یک سکه هستند. واقعیت افزوده اشیاء مصنوعی را در محیط واقعی شبیه‌سازی می کند؛ اما واقعیت مجازی یک محیط مصنوعی برای قرار گرفتن در آن ایجاد می‌کند به زودی متاورس این واقعیت مجازی را درارتباط با دولت – کشور های فرااینترنتی آکنده از اینترنت اشیاء و “اعضا”، به «واقعیت موازی Parallel reality» وارد می کند به گونه ای که امر واقع و واقع امر حیات ما را بر واقعیت عینی اکنون زندگی ما چیره می سازد. جهان آدمی و کارو کسب ها و حتی زیست جهان هایش نیز دگرگونه خواهند شد.

بندرگاه‌های چنین عزیمت تاریخی را در خود تاریخ باید جست و جو کرد. آن جا که بشر متفکر بر آن می شود تا سن و زمان موجودیت کیهان وجودی خویش و دیگر موجودات را تخمین بزند. باورهایش را راستی‌آزمایی کند و بر اساس کیهان‌شناسی مستدل و متقن خود، هستی‌شناسی‌اش را مرور کند. در پس این تکاپو به معرفتی صحیح برای باورهایش و شیوه‌نامه زندگی و مرامنامه کنش‌ها و بیانیه خواسته‌هایش نایل آید.

جیمز آشر و جان لایت‌فوت از خلقت گرایانی هستند که تلاش کردند با پی‌گیری این موضوع زمان حیات زمین را حدس بزنند.

جیمز آشر اسقف اعظم کالج ترینیتی در دوبلین بود که وظیفه محاسبه زمان خلق جهان را بر عهده گرفت. برای انجام این کار، او اسناد عبری و انجیل را مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که خلقت در ۲۲ اکتبر ۴۰۰۴ قبل از میلاد اتفاق افتاده است. بلافاصله بعد، جان لایت‌فوت از دانشگاه کمبریج آشر را تصحیح کرد و اظهار داشت که تاریخ واقعی سپتامبر ۳۹۲۸ قبل از میلاد است.

از این جمله نگرش‌ها را می‌توان در تاریخ ادبیات خلقت مطالعه کرد و اما امروز نه جیمز آشر که «جیمز وب» به فضا پرتاب شده تا بشر آین اغاز را نسبت به گذشته این نظریات بفهمد و بداند آیا خالقی وجود دارد و انفجار انفجارها زمینه‌پرور حدوث کیهان موجود شده است یا اراده خدای خدایان آن را برساخته است. این خود می تواند انقلابی بزرگ تر از همه انقلاب های گذشته را در بافت و بافتار حیات آدمی در آینده نزدیک ایجاد کند. انقلابی بالاتر از انقلابی که «جیمز وات» با ماشین بخار ایجاد کرد؛ در پیش است. آیا «جیمز وب» با موفقیت خواهد توانست «مقدمه ای بر اختراع ماشین زمان» ایجاد کند؟ بله؛ این همان آغازگاه تلاشِ بشر برای ورود به «شکافت زمان» است که در دهه ۹۰ هجری شمسی بر آن پای‌فشاری می کردم و بیان کردم ما را به سمت «فلک آبگینه» خواهد برد. در قرن بیست و یکم میلادی شکافت اتم، بر سریر تلاش آدم پیشتاز نیست، فتح سرزمین‌های آسمانی و خرید املاک و مستغلات زمینی، به آسمان و فلک آبگینه در دو سطحِ «واقعیت موازی» یعنی "واقعیت مجاز" و"  واقعیت کیهانی" مهاجرت خواهد داد.

بله؛ همه مفاهیم گندزده و حال به هم زن و دست ساز انسان خود فراموش کرده و دور شده از آدمیت نیز تلاش خواهد داشت تا دوباره در این فضا خود را بازآفرینی کنند. اما؛ با ترفندها و حیله ورزی های کلاسیک و مدرن این جهانی این امکان وجود نخواهد داشت. جهان برای خوبان و نیکان اگر اندکی زودتر از این هم نوعان و همتایان شرور بجنبند، بسیار بهتر از این خواهد شد. اگر چه بر این باور هستم که «دیالکتیک چالش و سازش همتایان» که بارها بر آن اصرار ورزیده ام، در این گیتی موازی بر دیالکتیکِ «ستیزش و وحدت ناهمتایان» هراکلیت و هگل پیشی خواهد گرفت.

آثار چنین انقلابی در آغزین دهه های طلوع خورشید هزاره سوم میلادی و قرن پانزدهم هجری قمری ، برای بشر باورمند به آخرالزمان در باریخ شناسی فرجام گرا نقطه عزیمتی است. باور به سوشیانت، آرماگدون، عصر ظهور آخرالزمان، در این د‌هه‌ها و دهه‌های آینده پیش از امروز چهره نشان خواهد داد.

اما همان‌گونه که ماده در جهان عینی مرگ ندارد و سرمایه و سرمایه داری بی موطن است، زمان نیز در کیهان وجود موجودیتی فناناپذیر دارد؛ و این است که بر همه چیز حتی ماده نامیرا، و سرمایه بی موطن چیره است.

زمان «اَمَدی» است، این «زمانه» است که پایان می پذیرد و در زمانِ دیگری دوباره جان می‌گیرد و آخرالزمانه به آغاز زمانه دیگری پیوند می خورد. ما در آخرالزمانه و آغاز یک زمانه دیگر قرار گرفته‌ایم . انقلابی بزرگ‌تر از همه انقلاب‌ها در پیش است. شاید انفجار دیگری بزر‌گ‌تر از انفجار قبل هم شایان یا ممکن، به نظر برسد اما زندگی را پایانی نیست. چون آفرینش و زمان برای آفرینش ادامه خواهد داشت. تا حقیقت مطلق خلق و آفرینش همیشگی و واقعیتِ مطلق زمان و زمانه اَمدی وجود دارند، در دیالکتیک چالش و زایش همتایان زندگی ادامه خواهد یافت.

دلیل ندارد مورچه در آب بیافتد بگوید جهان و هرچه در آن است؛ غرق شد.
 

*استاد دانشگاه و آینده‌پژوه
 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی