احسان انصاری
دیدارنیوز ـ شاید زمانی که حسن روحانی پای «برجام» را امضا میکرد کمتر احتمال میداد که خیلی زود با جابهجایی قدرت در ایالات متحده آمریکا مهمترین دستاورد دولتش با مخاطرات جدی مواجه شود. امروز اما دونالد ترامپ شمشیر را نسبت به برجام از رو بسته و هرچه از عمر دولتش میگذرد به لحظه خروج از برجام نزدیکتر میشود. ترامپ اما به همین بسنده نکرده و با ایجاد بازیهای روانی در سطح رسانههای جهان تلاش میکند دوباره موقعیت بینالمللی ایران را به وضعیت قبل از برجام برگرداند، استراتژیای که البته با کمک برخی از کشورهای اروپایی در حال انجام شدن است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهمترین مخاطرات برجام، تأثیرتحولات منطقهای در برجام و همچنین آسیب شناسی رویکرد دولت حسن روحانی در عرصه سیاسی خارجی و سیاست داخلی با دکتر احمد زیدآبادی روزنامه نگار و تحلیلگر برجسته سیاسی گفتوگو کردیم که در ادامه متن این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
با توجه به متزلزل شدن وضعیت برجام و رویکرد مخاصمهجویانه ترامپ علیه ایران دولت آقای روحانی در ادامه مسیر خود با چه چالشهایی مواجه خواهد بود؟
به نظر من اگر خانم کلینتون نیز در آمریکا به قدرت میرسید سرنوشت برجام مانند امروز بود و هیچ تفاوتی بین ترامپ و کلینتون در این زمینه وجود ندارد. به صورت کلی آمریکاییها با این انگیزه وارد مذاکره با ایران شدند که سیاست ایران در موارد دیگر هم تغییر کند. به همین دلیل نیز هنگامی که این خواسته برآورده نشد، آمریکا تلاش کرد با اضافه کردن تبصرههای مختلف به برجام عرصه را برای ایران تنگ کند. این رویکرد در دولت اوباما آغاز شد و قرار بود در دولت کلینتون ادامه پیدا کند. در نتیجه برای آمریکا این مسأله که چه کسی در آینده به قدرت میرسید دارای اهمیت نبود و در اولویت بعدی قرار داشت. در داخل کشور این تلقی وجود داشت که بدون مرتفع کردن مشکلات خارجی امکان مدیریت اقتصاد داخلی وجود ندارد. این دیدگاه صحیح و منطقی بود و دولت نمیتوانست بدون حل کردن مشکلات خارجی مطالبات مردم را در داخل کشور و به خصوص در زمینه اقتصادی حل کند. با این وجود مهمترین چالش دولت آقای روحانی این بود که پیشبینیهای لازم را برای چالشهای احتمالی برجام در نظر نگرفته بود. این در حالی است که از یک تاریخ به بعد این مسأله برای همگان مشخص شده بود که بقای برجام دیگربا رویکرد فعلی امکانپذیر نیست و باید رویکردی دیگری در پیش گرفته شود. در چنین شرایطی دولت آقای روحانی به جای اینکه برای چالشهای برجام راه حل مناسب پیدا کند به مسائل دیگری فکر کرد که این رویکرد در بین دولتهای جمهوری اسلامی امر مرسومی است.
آیاکشورهای غربی و آمریکا در واقع به دنبال متوقف کردن برنامه هستهای ایران بودند و یا اینکه انگیزههای دیگری نیز در این زمینه وجود داشت؟ چرا این روزها ترامپ به شکلهای مختلف از ضرورت مذاکره مجدد با ایران سخن میگوید؟
انگیزه کشورهای غربی از امضای برجام وارد کردن ایران به یک معاهده تسلیحاتی و امنیتی بود تا در گامهای بعد، ایران سیاستهای منطقهای و جهانی خود را تغییر بدهد. در همان مقطع امضای برجام نیز در درون ساختار سیاسی آمریکا دو بحث وجود داشت. نخست اینکه ایران همه رویکردهای خود را به صورت یکجا تغییر بدهد و دوم اینکه ایران به صورت تدریجی و به مرور زمان در سیاستهای منطقهای و جهانی خود تغییر ایجاد کند. با این وجود در شرایط کنونی که خواستههای کشورهای غربی محقق نشده، این کشورها به این نتیجه رسیدهاند که دوباره باید به نقطه «صفر» بازگردند و دوباره ایران را به پای میز مذاکره بکشانند. فشارهای کنونی نیز به همین دلیل است و کشورهای غربی تلاش میکنند با فشارهای مضاعف دوباره با ایران وارد مذاکره شوند.
برخی از کشورهای اروپایی و از جمله آلمان و فرانسه زیاد تمایلی برای همراهی با ترامپ در مقابله با برجام ندارند. آیا شکافهای به وجود آمده بین این کشورها با رویکردهای مخاصمه جویانه ترامپ درنهایت عمیقتر خواهد شد؟
اگر ما به صورت عمیق به این مسأله نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که شکافهای موجود بین برخی از کشورهای اروپایی با آمریکا بیشتر شکل رسانهای دارد و در واقعیت هیچ شکافی وجود ندارد. در شرایط کنونی ترامپ عنوان میکند اگر ایران تمایل دارد ما همچنان به برجام متعهد بمانیم باید چهار موضوع را بپذیرد. نخست اینکه بند «غروب» باید از برجام خارج شود تا نظارتها بر برنامه تسلیحاتی همچنان ادامه پیدا کند. این بند بازه زمانی رفع محدودیتهای هستهای ایران را مشخص میکند که شامل افزایش سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم بعد از ۱۰ سال و افزایش حجم اورانیوم کمترغنی شده بعد از ۱۵ سال است. دوم عنوان میکند که نظارت بر برنامه موشکی ایران باید وجود داشته باشد و بازرسان بینالمللی باید به همه امکانات نظامی ایران دسترسی داشته باشد و سوم اینکه ایران سیاستهای خود را در منطقه خاورمیانه تغییر بدهد و سیاستهای دیگری را دنبال کند و چهارم اینکه ایران باید تضمین کند هرگز به تسلیحات هستهای نزدیک نخواهد شد. نکته قابل تأمل این است که کشورهای اروپایی ابتکار عمل را در این زمینه به دست گرفتهاند و اتفاقا صدای واحدی از همه آنها به گوش میرسد. در شرایط کنونی کشورهای اروپایی به این نتیجه رسیدهاند که برجام باید باقی بماند؛ با این وجود این توافق نیاز به تقویت و متمم دارد که باید هر چه سریعتر انجام شود. به نظر میرسد آمریکا و کشورهای اروپایی در مقابل ایران تقسیم کار انجام دادهاند. آمریکا فشارهای خود را نسبت به ایران افزایش داده و در مقابل کشورهای اروپایی تلاش میکنند در شرایطی که ایران تحت فشار است با ایران وارد مذاکره شوند تا نتیجه دلخواه هر دو گروه حاصل شود. همه کشورهای غربی نیز به دنبال این هستند که ایران از مواضع خود عقب نشینی کند تا شرایط برای شکلگیری یک «برجام2» و یا اضافه کردن مکمل به برجام به وجود بیاید.
چرا ترامپ در هر مقطعی که قرار است برجام را تمدید کند با سیاست «چماق و هویج» و ایجاد بازیهای روانی در رسانهها تلاش میکند فضا را متشنج کند و سپس درباره تمدید و یا عدم تمدید برجام تصمیمگیری کند؟
آنچه مشخص است این است که هر چه از دولت ترامپ گذشته، وی تلاش بیشتری برای لغو برجام از خود نشان داده است. به عنوان مثال چهار ماه قبل حاضر نشد پایبندی ایران به برجام را تأیید کند و به همین دلیل پرونده را به کنگره آمریکا ارسال کرد. در چنین شرایطی آمریکاییها عنوان کردند که اگر قرار است پایبندی ایران به برجام را تأیید کنیم باید در طول چهار ماه آینده که به 22 اردیبهشت منتهی میشود، اتفاقات مهمی در رویکرد ایران رخ بدهد و یا برجام اصلاح شود و شرایط جدیدی در آن لحاظ شود. با این وجود به دلیل سیاستی که در شرایط کنونی کشورهای اروپایی در پیش گرفتهاند خروج و یا عدم خروج آمریکا از برجام تأثیر چندانی در سرنوشت برجام نخواهد داشت. به نظر میرسد آمریکا و کشورهای اروپایی روی این مسأله اجماع کردهاند ک باب مذاکره باز شود. این در حالی است که اگر ایران به صورت داوطلبانه پای میز مذاکره بنشیند شرایط به صورت کجدار و مریز ادامه پیدا خواهد کرد تا توافق جدیدی صورت بگیرد. از سوی دیگر اگر ایران همچنان که اعلام میکند حاضر به مذاکره مجدد درباره برجام نباشد فشارها برعلیه ایران تشدید خواهد شد. در چنین شرایطی آمریکا از برجام خارج خواهد شد و برخی از مکانیزمهای تحریمها را مجددا فعال خواهد کرد.
با توجه به رویکردی که ترامپ در پیش گرفته به چه میزان احتمال دارد که آمریکا به صورت رسمی از برجام خارج شود؟ در چنین شرایطی واکنش ایران وجامعه جهانی چه خواهد بود؟
خروج آمریکا از برجام ارتباط زیادی با روانشناسی شخصیت ترامپ ندارد. دلیل اصلی این مسأله نیز این است که ساختارهای سیاسی و تصمیمگیری در ایالات متحده آمریکا مبتنی بر فرد نیست و بلکه سیستم سیاسی باید به این نتیجه برسد که آیا باقی ماندن در برجام به سود آمریکا خواهد بود یا خیر. در نتیجه این مسأله که چه کسی رئیس جمهور آمریکا است در این تصمیمگیری نقش ندارد. شاید اگر خانم کلینتون نیز در آمریکا به قدرت میرسید این تصمیم گیری صورت میگرفت. با این وجود اگر کشورهای اروپایی در مذاکره با ایران به نتایج خوبی دست پیدا کنند احتمال اینکه آمریکا از برجام خارج نشود نیز وجود دارد. این در حالی است که اگر این اتفاق رخ ندهد ترامپ برای اینکه فشارهای بینالمللی نسبت به ایران افزایش پیدا کند از برجام خارج خواهد شد.
ترامپ در عین حالی که به جنگ روانی با ایران مشغول بود در جبهه دیگر با کره شمالی نیز درگیر بود و این درگیری در حال تشدید شدن و احتمال یک جنگ خانمان برانداز پیش میرفت. با این وجود بحران آمریکا و کره شمالی پس از کش و قوسهای فراوان در نهایت به مذاکره قریب الوقوع نزدیک شده است. آیا ترامپ بازی با کره شمالی را با ایران نیز تکرار خواهد کرد؟
هنگامی ترامپ پذیرفت که با کیم جونگ اون مذاکره انجام بدهد که کره شمالی پذیرفت به برنامه هستهای خود در شبه جزیره کره پایان بدهد. در نتیجه کره شمالی دستهای خود را در مقابل آمریکا بالا برده و شرایط آمریکا را برای مذاکره پذیرفته است. بدون شک اگر ایران نیز شرایط آمریکا را بپذیرد مواضع ترامپ تغییر میکند و احتمال مذاکره ایران و آمریکا افزایش پیدا میکند. این در حالی است که فضای سیاست داخلی ایران این اجازه را به دولت نمیدهد که شرایط آمریکا را برای مذاکره مجدد بپذیرد.
با تحرکات اخیر بن سلمان ولیعهد عربستان و دیدارهایی که با رهبران کشورهای غربی و به خصوص ترامپ انجام داده به نظر میرسد نقش عربستان در تشدید جنگ روانی برعلیه برجام بیشتر از گذشته شده است. آیا تلاشهای عربستان در مقابله با سیاستهای ایران در منطقه میتواند در تعیین سرنوشت برجام تعیین کننده باشد؟
عربستان در طول تاریخ همواره امنیت خود را از آمریکا میخریده و برای بقای خود در منطقه خاورمیانه به یک حامی بزرگ مانند آمریکا نیاز داشته است. با این وجود پس از تحولات صورت گرفته در سوریه و یمن، سعودیها نسبت به قدرت ایران در منطقه هراس بیشتری پیدا کردهاند. در نتیجه در شرایط کنونی عربستان احساس میکند منافعش در منطقه بیش از گذشته در معرض خطر قرار گرفته است. از سوی دیگر باراک اوباما سیاست متفاوتی نسبت به دیگر روسای جمهور آمریکا با عربستان در پیش گرفت و تلاش کرد با ایجاد فاصله با عربستان کاری کند که این کشور بیشتر روی تواناییهای خود متکی باشد. به همین دلیل نیز عربستان پس از پایان دوران ریاست جمهوری اوباما به دنبال حضور رئیس جمهور جدیدی در آمریکا بودند که سیاستهای روسای جمهور قبل از اوباما را دنبال کند که با به قدرت رسیدن ترامپ این اتفاق رخ داد. با این وجود ترامپ به سیاستهای روسای جمهور قبل از اوباما درباره عربستان بازگشته اما برای آنها شرطهای جدی قرار داده است. ترامپ به دنبال این است که همه هزینههای دخالت آمریکا در منطقه خاورمیانه و تأمین امنیت کشورهای متحد آنها باید بر عهده خود آنها باشد و آمریکا هیچ هزینهای در این زمینه متقبل نشود. آمریکا در زمینه اقتصاد داخلی در وضعیت مناسبی قرار ندارد و به همین دلیل تمایل ندارد هزینه حضورش در منطقه خاورمیانه وضعیت اقتصاد داخلی این کشور را آشفتهتر کند.
رابطه ایران و عربستان در آینده با محوریت احتمالی بن سلمان چه چشم اندازی خواهد داشت؟ آیا رابطه این دو کشور در آینده به سود تنشهای بیشتر سوق پیدا میکند و یا اینکه برخی مناسبات منطقهای دو کشور را به هم نزدیک میکند؟
خاندان آل سعود و بن سلمان از وضعیت خاورمیانه با محوریت ایران به هراس افتادهاند و تا زمانی که این هراس ادامه داشته باشد «سیاست تهاجمی» عربستان نیز در مقابل ایران ادامه خواهد داشت. در شرایط کنونی عربستان احساس میکند اگر به سیاستهای گذشته خود در منطقه خاورمیانه ادامه بدهد شکست خواهد خورد و به همین دلیل به دنبال این است که سیاستهای جدیدی را در منطقه دنبال کند. تحرکات اخیر بن سلمان نیز در همین راستاست. تا زمانی که سعودیها از قدرت ایران در منطقه خاورمیانه هراس داشته باشند به تحرکات تنش آفرین خود چه در منطقه و چه در عرصه جهانی برعلیه ایران ادامه خواهند داد.
در شرایطی که برخی از اصولگرایان این روزها از ضرورت تشکیل دولت نظامی سخن میگویند به چه میزان این احتمال وجود دارد که پس از دوران ریاست جمهوری آقای روحانی دوباره قدرت در اختیار جریان رادیکال راست قرار بگیرد که در عرصه منطقهای بیش از آنکه به دنبال تدبیر ودیپلماسی باشند به دنبال تنش باشند؟
موضوع تشکیل دولت نظامی توسط افراد شاخص و مطرح جریان اصولگرایی مطرح نشده و بیشتر توسط افرادی مطرح شده که دارای نفوذ کافی در این جریان نیستند. با این وجود اگر یک نظامی لباس خود را کنار بگذارد و وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری آینده شود اتفاق خاصی رخ نداده و در گذشته نیز این اتفاق رخ داده است. به عنوان مثال در گذشته آقای محسن رضایی و یا علی شمعخانی شانس خود را برای رسیدن به قدرت امتحان کردهاند که البته با اقبال مردم مواجه نشدهاند. با این وجود مسأله مهمی که در شرایط کنونی جای سوال دارد این است که چرا برخی رسانهها فشارها را نسبت به دولت آقای روحانی افزایش دادهاند و تلاش میکنند روحانی در اجرای اهدافش موفق عمل نکند؟ البته من فکر میکنم استراتژی خاصی پشت این قضیه نیست و بیشتر حالت کورکورانه دارد. در شرایط کنونی برخی به این خیال افتادهاند که ساختارهای سیاسی کشور به حالت دو قطبی درآمده است و به همین دلیل نیز عدهای با چشمان بسته دنبال این هستند که قدرتی را که به گمانشان دوپاره شده، به صورت یکپارچه در آورند.
بسیاری از کارشناسان رویکرد سازنده دولت آقای روحانی در عرصه بینالمللی را نقطه قوت دولت ایشان قلمداد میکنند و به همین دلیل کمتر به بیان ضعفها در این زمینه اقدام شده است. به نظر شما دولت آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی با چه ضعفهایی مواجه بوده است؟
ما باید در مرحله نخست این مسأله را بپذیریم که دولت آقای روحانی در تصمیمگیریهای مهم منطقهای و جهانی اختیارات تعریف شدهای داشته است. برای همین ایرادی که در این مورد مطرح میشود این است که چرا با وجود دایره تعریف شده اختیارات، حرفهای بزرگ و بیرون از آن دایره زده میشود؟ باید دید ابزارهای قدرت به چه میزان در اختیار قرار دارد که با توجه به اندازه اختیار، وعدههای بزرگ داده نشود. این در حالی است که جهت گیری و سیاستگذاری دولت در زمینه سیاست خارجی صحیح بود و آقای روحانی رویکرد مناسبی را در پیش گرفته بود. با این وجود ایشان دارای قدرت محدودی بود که نمیتوانست برنامههای خود را به طور کامل جلو ببرد.
گذاشتن بیشتر تخم مرغهای دولت در سبد سیاست خارجی چه تأثیری در سیاست داخلی و به خصوص آزادیهای مدنی و سیاسی گذاشت؟
آقای روحانی در شرایطی به قدرت رسید که کشور با بحران تحریمهای بینالمللی مواجه بود. به همین دلیل در یک تصمیم منطقی تلاش کرد در مرحله نخست تنشهای بینالمللی را کاهش بدهد و تحریمها را از بین ببرد و در مرحله بعد به سیاست داخلی بپردازد. با این وجود آقای روحانی در سیاست خارجی قرار گرفت و نتوانست به سیاست داخلی بپردازد. این در حالی است که دولت آقای روحانی فاقد امکانات و ابزارهایی است که برای تحقق برنامههای خود مورد نیاز است. نکته دیگر اینکه دولت آقای روحانی در ظاهر و در فرم اقداماتی در زمینه آزادیهای سیاسی و مدنی انجام داده است. با این وجود این اقدامات عمق پیدا نکرده و تا زمانی که آزادیهای سیاسی در کشور عمق پیدا نکرده و نهادینه نشده نمیتوان عنوان کرد که اقدامات تأثیرگذاری در این زمینه انجام شده است. این در حالی است که برخی از نهادها تلاش میکنند دستاوردهای دولت را در این زمینه خنثی کنند. آقای روحانی در وضعیتی قرار دارد که اختیارات محدودی در اختیار دارد اما همه توجهات در زمینه تحقق مطالبات مردم متوجه ایشان است.
اگر قصد داشته باشید عملکرد پنج ساله دولت آقای روحانی را آسیب شناسی کنید به چه نکاتی اشاره میکنید؟
دولتها را باید براساس قدرت مانورشان در عرصه داخلی و بینالمللی مورد ارزیابی قرار داد. دولت آقای روحانی از اقتدار کافی برای پیشبرد اهداف خود برخوردار نبوده است. با این وجود مهمترین ضعف دولت آقای روحانی این بوده که از نظر ذهنی خود را درگیر روزمرگی کرده است و چشم انداز کلان و استراتژیکی از وضعیت آینده ندارد. به همین دلیل نیز تصویری از وضعیت کنونی برای افکار عمومی ارائه میکند که با واقعیت منطبق نیست. دولت احساس میکند در مسیر موفقیت حرکت میکند و در حال تحقق برنامههای خود است. این در حالی است که در واقعیت چنین نیست و مردم از وضعیت کنونی رضایت ندارند. نکته دیگر اینکه آقای روحانی پس از پایان دولت یازدهم و در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری برای جذب آرای مردم موضوعاتی را مطرح کرد که در واقعیت به شکل دیگری متجلی میشد. آقای روحانی تنها به مطالبات دامن زد و وضعیت رادیکالیزه کرد تا بتواند در انتخابات به پیروزی دست پیدا کند اما حالا دولت با چالشهای جدی مواجه شده است. از یک سو مطالبات افکار عمومی در داخل کشور نسبت به دولت افزایش پیدا کرده، از سوی دیگر چالشهای منطقهای جدیتر از گذشته شده و در نهایت نیز مهمترین دستاورد بینالمللی دولت آقای روحانی که برجام بوده با وضعیت متزلزلی مواجه شده و هر لحظه امکان دارد وارد بحران شود.
منبع: روزنامه آرمان/ ۱۸ اردیبهشت ۹۷