
اصولگرایان هیچ گاه به برجام علاقهای نداشتهاند. با این حال حالا که تمام قدرت را در اختیار دارند، به برجام به چشم چکی نگاه میکنند که باید نقد شود و دست آنها را در رفع مشکلات کشور بگیرد. ماجرا اما پیچیده تر از این حرفهاست...
دیدارنیوز ـ گروه سیاسی: برجام یا همان "برنامه جامع اقدام مشترک" که محمدجواد ظریف وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی ایران خالق آن است، تاریخ کوتاه اما پر حاشیهای دارد.
سرانجام پس از بیست و دو ماه مذاکرهٔ دولت روحانی، محمدجواد ظریف به همراه تیم مذاکرهکننده ایرانی بعد از ۱۷ روز مذاکره فشرده، سهشنبه ۱۴ ژوئیه (۲۳ تیرماه) در وین پایتخت اتریش موفق به دستیابی به یک توافق جامع و نهایی با گروه ۱+۵، بر سر آینده برنامه هستهای ایران شدند. فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در یک نشست رسمی در مقابل رسانهها در وین با خواندن بیانیهای به زبان انگلیسی و فارسی اعلام کردند که توافق نهایی در برنامه هستهای ایران به دست آمدهاست.
بر اساس این توافق، ایران ذخایر اورانیم غنی شده متوسط خودش را پاکسازی خواهد کرد و ذخیرهسازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸ درصد قطع میکند، تعداد سانتریفیوژها را حدود دو سوم و حداقل به مدت ۱۵ سال کاهش میدهد. ایران هم موافقت کردهاست که اورانیوم را بیش از ۳٫۶۷درصد غنیسازی نکند یا تأسیسات غنیسازی اورانیوم جدید یا رآکتور آبسنگین جدیدی را نسازد. فعالیتهای غنیسازی اورانیوم به مدت ۱۰ سال به یک تک ساختمان که از سانتریفیوژهای نسل اول استفاده میکند محدود خواهد بود. دیگر تأسیسات نیز طبق پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای اجتناب از خطرهای تکثیر سلاحهای اتمی تبدیل خواهند شد. برای نظارت و تأیید اجرای توافقنامه توسط ایران، آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) باید به تمام تأسیسات اتمی ایران دسترسی منظم داشته باشد. در نتیجه این توافقنامه که تاییدیه پایدار متعهدین آن را به همراه دارد، ایران از تحریمهای شورای امنیت ملل متحد، اتحادیه اروپا و تحریمهای ثانویه ایالات متحده بیرون خواهد آمد.
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ شمسی، دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحدهٔ آمریکا رسماً از برجام خارج و بازگشت تحریمها به صورت گذشته را اعلام کرد. در شب ۱۵ دی ۱۳۹۸، دولت حسن روحانی نیز پس از چهار مرحله کاهش تعهدات خود، طی بیانیهای گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات ایران در برجام را اعلام کرد. مطابق این بیانیه، جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده و تحقیق و توسعه) مواجه نیست.
ترامپ رفت و روحانی و بایدن تلاش کردند برجام را احیا کنند. شش دور مذاکره هم به مدیریت و سرتیمی سید عباس عراقچی برگزار شد و نزدیک به توافق بودند که به موعد انتخابات رسیدیم و همه چی c به دولت جدید موکول شد. این داستان کوتاه مذاکرات هستهای منجر به برجام بود. البته تاریخ مذاکرات ایران و غرب بر سر مسئله هستهای ایران به اوایل دهه ۸۰ برمیگردد. بیش از ۸ سال از آغاز مذاکرات برجامی میگذرد، مذاکراتی که حسن روحانی به عنوان رییس جمهوری ایران به آن اعتقاد و وابستگی زیادی داشت، خواست و توانست، ولی ترامپ آن را خراب کرد.
اما نکته جالب ماجرای برجام فقط ترامپ نبوده و نیست. قسمت قابل تامل و پر از پرسش های بی پاسخ رفتار جریان اصولگرا از ابتدا تا کنون است. آنها از ابتدا با مذاکرات مخالف بودند و تا توانستند در آن مسیر سنگ انداختند و بعد از توافق هم آن را ترکمنچای عصر حاضر نامیدند و آن را آتش زدند. ابرجامی که گاه مشاهده می شود مسئول تیم مذاکره کننده یعنی آقای باقری کنی عمدا تلاش دارد اسم آن را به زبان نیاورد و از واژههای دیگری به جای "برجام" بهره ببرد.
آتش توپخانه اصولگرایان علیه برجام و و رویکرد دولت روحانی در مذاکره با غرب آن چنان شدید بود که امروز هم حتی از بردن نام این توافق اکراه دارند. اکراهی که در نزد مذاکره کننده ارشد نیز به خوبی قابل مشاهده است.
پرده جدید جریان انقلابی حاکم بر کشور در باره برجام این است؛ باید چک برجام را نقد کرد! همه از توافق حرف می زنند حتی پاره کنندگان و آتش زنندگان اصلی برجام هم برجام را می خواهند. رفتار برادران انقلابی آن گمانه را که می گفت؛ توافقی که ما نکرده باشیم توافق نیست، را به واقعیت نزدیک می کند.
حجت الاسلام ذوالنوری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در جلسه علنی روز چهارشنبه ۱۷ آذرماه در جمع خبرنگاران ضمن افتخار به آـش زدن برجام در مجلس دهم گفت: «برجام باید با رفع کامل تحریمهای جمهوری اسلامی ایران اجرایی شود.» امروز حرف ما آن است که برجام باید احیا شود چرا که ما تعهدات خود را انجام دادیم، اما آنان انجام ندادند و حتماً باید حقوق ملت ایران محقق، همه تحریمها برطرف و "چک برجام باید نقد شود".
محمد مهاجری که همیشه طرفدار برجام بوده به این مذاکرات خوشبین نیست. او در مورد رویکرد تیم جدید مذاکره کننده میگوید: اهالی رسانه به یاد دارند در دوران احمدینژاد و جلیلی، خبرهای مذاکرات و حتی تحریمهایی که بهصورت رگبار قطعنامه میبارید، تنها در قالب چند سطر خبر فرمایشی برای همه ارسال میشد و حتی انتشار کمی متفاوت میتوانست برای اصحاب رسانهها دردسر بیافریند. تیم مذاکره ظاهرا تصورش این است که ۹ـ ۸ سال گذشته همهچیز فریز شده و مذاکرات دوباره به نقطه اول برگشته و میتوان مانند سابق، رسانهها را مدیریت کرد.
جریان اصولگرایی امروز حاکم بلامنازع کشور است. همه نهادهای قدرت را در اختیار دارد و همه راهها به دفاتر مردان قدرتمند این جناح ختم میشود. با این حال ایران با مشکلات بزرگی رویاروست. آن چنان که ماههاست خیابانهای شهرهای مختلف از معترضان گوناگون تهی نشده است. وجه مشترک همه این اعتراضات هم بحران منابع در ایران است. بحرانی که به خاطر کسر ناگهانی درآمد نفت از بودجه کشور و البته وضعیت فوق العاده اقتصادی ناشی از تحریمها ایجاد شده است. این وضعیت فوق العاده سرمایهگذاری بخش خصوصی را متوقف کرده، تورم را به صورت سرسام آور بالا برده، بخش خصوصی مولد را تضعیف کرده و به تبع آن درآمدهای دولت را هم به شدت کم کرده است. ترکیب تورم بالا با کمبود منابع فشار بسیاری را به گروههای مختلف اجتماعی وارد میآورد.
به نظر میرسد در این شرایط اصولگرایان به تدریج به برجام به شکل چکی نگاه میکنند که باید نقد شود. یعنی طلب اقتصادی مهمی که باید به هر نحو به منابع مالی مبدل شود و به آنها در مدیریت بحرانهای موجود کمک کند.
این چک اما به سادگی نقد نمیشود. واقعیت این است که مسئله غرب با جمهوری اسلامی ایران و به خصوص اصولگرایان نه فقط پرونده هستهای که کل ماهیت سیاست خارجی کشور است. این سیاست خارجی جزو عناصر هویتی اصولگرایان است و البته نهادهای بسیار قدرتمند سیاسی و نظامی هم حامی تام و تمام آن هستند. حتی اگر مذاکرات وین علی رغم اکراه مذاکره کنندگان به ثمر برسد، بعید است که از حجم دردسرهایی که غرب در عرصه اقتصاد و روابط بین الملل ایجاد میکند کاسته شود.
گذشته از آن حتی نقد کردن این چک نیازمند به انعطافهایی است که در صورت رخ دادن بدنه سیاسی اصولگرایان را دچار مسئله خواهد کرد. البته که نقد نشدن این چک هم به تداوم وضع فعلی منجر خواهد شد. وضعی که البته حاصلی جز کاهش اعتبار سیاسی اصولگرایان نخواهد داشت؛ چه آن که مهمترین شعار آنها سامان دادن به مشکلات معیشتی و حل مسائل اقتصادی مردم بوده است و به جز آن وعده و شعار دیگری در چنته این گروه سیاسی یافت نمیشود.
در هر حال داستان برجام به سادگی برای اصولگرایان حاکم نقد نخواهد شد. چکی که کسی که به دنبال نقد کردن آن است حاضر به نام بردن از آن نیست، مدتها به چشم سند خیانت نگریسته و معرفی شده است و البته بدهکاری بدحساب و بدقلق به نام آمریکا و غرب آن را صادر کرده است.