
بندرنشینان لیورپول این روزها حالشان با مربی آلمانیشان خوب است؛ اما آنها روزها را به یاد استیون جرارد به شماره مینشینند تا اسطوره همیشگی باشگاه را در قامت مربی در کنار خود داشته باشند.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: آنفیلد یکپارچه هیجان است. مسابقه دیگری در پیش خواهد بود. بسیاری لحظه شماری میکنند تا حریف شنبه شب پا به آنفیلد بگذارد. اشتباه نکنید نه خبری از شیاطین سرخ است و نه منچسترسیتی رقیب این روزهای بندرنشینان لیورپول؛ اصلا شور و هیجان زائدالوصف قرمزهای بندری لیورپول از جنس دیگری است. فراتر از بازیهای بیگسیکس لیگ جزیره و حتی شبهای رویایی آنفیلد در بازیهای اروپایی؛ استونویلا حریفی است که باید پای به آنفیلد بگذارد.
مرسی ساید حال و هوای دیگری را تجربه میکند، فضایی که تا کنون به یاد نداشته. اسطوره لیورپول قرار است پای به آنفیلد بگذارد، اما بر خلاف ۱۷ سال گذشته این دفعه در قامت سرمربی استونویلا. ورزشگاهی که ۱۷ سال از جوانیاش را در آن گذاشته و بازوبند کاپیتانی را برای سالهای طولانی بر بازو بسته بود و با حرکاتش شور و هیجان را به بندر مه گرفته میآورد و آنها را به عرش میرساند. اگر چه هیچ گاه موفق نشد کاپ لیگ برتر را کسب کند، اما کیست که فراموش کند لیگ قهرمانان ۲۰۰۵ اگر در موزه لیورپول خودنمایی میکند بیش از هر چیز و هر کس مدیون یک نفر است؛ «کاپیتان استیون جرارد».
از مدتها پیش همگان منتظر چنین لحظهای بودند. یورگن کلوپ بعد از آخرین بازی استونویلا به کاپیتان سابق سرخها گفته بود عملکردتان بد نبوده، به زودی تو را ملاقات خواهم کرد. او در کنفرانس قبل از بازی با خنده گفته بود: «در ابتدا باید بگویم به هیچ سوالی در مورد استیون جرارد پاسخ نمیدهم. آسان نیست که یک بازیکن بزرگ به یک مربی بزرگ نیز تبدیل شود، ولی این امر ممکن است.»
لحظه انتظار به سر آمد و اسطوره در قامت سرمربی استونویلا پا بر روی زمین آنفیلد گذاشت. حال و هوای ورزشگاه فراتر از آن بود که بتوان در قالب کلمات به تصویر کشید. کارگردان تلویزیونی مردد مانده بود که چهره تماشاگران مشتاق را به تصویر بکشد یا صورت بهت زده استیوی را نمایش دهد. تماشاگران به احترام کاپیتان ایستادند و او را به شدت تشویق کردند. شاید در ورای هیاهوی آنفیلد میخواستند به کاپیتان ابدی ثابت کنند «تو هرگز تنها قدم نخواهی زد»، حتی اگر با چهرهای آراسته در مقام رقیب به دیدارشان بیایی. میتوانیم آنچه را دوربین به تصویر نکشیده تصور کنیم. استیوی در بدو ورود به تابلوی مشهور This is Anfild رسیده آیا آن را لمس کرده؟ اگر از سر در ورودی شنکلی وارد شده با دیدن جمله معروف «هرگز تنها قدم نخواهی زد» چه حالی پیدا کرده است؟ آنچه مسلم است استیوی نیک میدانسته هرگز در آنفیلد تنها قدم نخواهد زد، حتی اگر بر عکس سالهای گذشته در قامت رقیب باشد.
بازی که شروع شد ورق برگشت دیگر اینجا هیچ کس و هیچ چیز مهمتر از لیورپول نبود و نیست. استیوی نیز این را به خوبی آموخته است. سرود معروف لیورپولیها در مرسی ساید طنین انداز شد. قرمزها بیمحابا حملهور شده بودند و آنفیلد، معبد فوتبال، چون دیگی جوشان در پی برتری بیچون و چرا بود. استیوی به خوبی با این جو آشنا و سالیان دراز آن را تجربه کرده بود. طفلکی مات و مبهوت مانده بود. او باید تیمش را هدایت میکرد و از جو جهنمی آنفیلد استونها را به سلامتی عبور میداد. دوربین بارها و بارها جرارد را نشان داد؛ او دست به سینه کنار زمین ایستاده بود. آنچه بیش از همه جلب توجه میکرد خطهای پیشانیاش بود که این روزها عمیق و عمیقتر شده...
یاد سال ۱۹۹۸ به خیر، او برای اولین بار در قامت قرمزها پا به آنفیلد گذاشت و امروز در هیبت اسطوره روبهروی آنها ایستاد. هر چند طرفداران وفادار آنفیلد هیچگاه تصور نکردند که استیوی روبهروی آنها است. استونویلا با توجه به داشتهها و اتمسفر آنفیلد راه چاره را در دفاع مطلق میدید همانی کرد که انتظارش میرفت. کمتر در دوران بازی، استیوی را این چنین دیده بودیم. او همواره به سمت دروازه حریف حملهور بود و با شوتهای وحشتناکش لرزه بر اندام حریف میانداخت. یکی از همین شوتها بود که روسونری را به زانو درآورد.
نیمه اول به این منوال گذشت و در نیمه دوم فشار بندرنشینان شدت گرفت تا صدای سوت داور به نشانه پنالتی بلند شد. همه نگاهها به ساق محمد صلاح بود. شاید استیوی یک لحظه خود را پشت ضربه پنالتی دید. طرفداران انتظار داشتند شماره ۸ پشت ضربه بایستد و با بوسه توپ بر تور با مشتهای گره کرده پیامآور شادی برای بندرنشینان باشد. ضربه، گل و فریاد و غریو شادی گوشها را کر کرد. نگاهها بیش از آنکه در آن لحظات به محمد صلاح باشد در پی کاپیتان ابدی بود. استیون جرارد همانطور مات و مبهوت نظارهگر آنفیلد بود و سعی میکرد نگاهش را از نگاه طرفداران همیشگیاش بدزدد. شاید میترسید از عمق نگاهش داستانها بگویند. هر چه بود بازگشت جرارد به آنفیلد بازی لیورپول و استونویلا را به حاشیه کشانده بود. جرارد حرفهایتر از آن بود که در برابر لیورپول وا بدهد. او هیچوقت برای تیمش کم نگذاشت همانطور که در آن ۱۷ سال هیچگاه کم فروشی نکرد. لیز خورد، رویای لیورپولیها در سال ۲۰۱۴ بر باد رفت، اما کاپیتان هیچ زمانی کم کاری نکرده بود؛ شنبه شب نیز کم کاری نکرد و آنچه در چنته داشت رو کرد تا استونها دست خالی آنفیلد را ترک نکنند. طرفداران نیز انتظاری جز این نداشتند.
پایان بازی است طرفداران خرق عادت میکنند. آن کسی که بیش از همه تشویق شد نه یورگن کلوپ بود و نه گلزن بازی محمد صلاح و یا کاپیتان این روزها جردن هندرسون؛ طرفداران، چون شروع بازی به اسطوره تمام تاریخ باشگاه ادای احترام کردند.
مایکل اوون پس از بازی به استیون جرارد گفت: «من از بازگشت به آنفیلد متنفر بودم تو چه حسی داشتی؟» و استیون جرارد بیدرنگ جواب داد: «اگر من هم در منچستر بازی کرده بودم از حضور دوباره در آنفیلد متنفر میشدم.»
او به بندرنشینان وفادار ماند و هرگز به طرفداران آنفیلد پشت نکرد و پیشنهاد رویایی مادریدیها را رد کرد چرا که استیوی هیچگاه نخواست تنها قدم بزند.