
بعد از اخراج سولسشایر از سمت سرمربی گری شیاطین سرخ، رالف رانگینک سرمربی پیشین هوفنهایم و لایپزیک سرمربی منچستریونایتد شد.
دیدارنیوز - مدیران باشگاه منچستریونایتد پس از دو بازی که هدایت تیمشان را بر عهده مایکل کریک گذاشته بودند، رالف رانگنیک سرمربی پیشین هوفنهایم و لایپزیگ را تا پایان فصل به عنوان سرمربی تیم خود معرفی کردند
بعد از اخراج اوله گنار سولسشر نام چند گزینه به عنوان سرمربی جدید شیاطین سرخ اعلام شد و در نهایت قرعه به نام کسی خورد که در این سالها بیشتر به عنوان مدیرورزشی در فوتبال آلمان مطرح بوده و نقشی مهم در ظهور نسل طلایی مربیگری در این کشور داشته است.
رالف رانگنیک از معدود کسانی است که هم در عرصه مربیگری و هم در سمت مدیر ورزشی موفقیتهای چشمگیری داشته وکمک شایانی به فوتبال آلمان کرده است. او که متولد ۲۹ ژوئن ۱۹۵۸ است، دوران فوتبال حرفهای خود را از سال ۱۹۷۶ با بازی در تیم دوم اشتوتگارت آغاز کرد و تا سال ۱۹۸۸ با بازی در تیمهایی مانند ساوتیک، هیلبرون، اولم ۱۹۸۴، ویکتوریا باکناگ و لیپولدزوایلدر کارنامه دوران بازی خود را تکمیل کرد که در سه تیم آخر به عنوان بازیکن- مربی مشغول بود.
رانگنیک از معدود کسانی است که هم در عرصه مربیگری و هم در سمت مدیر ورزشی موفقیتهای چشمگیری داشته است
رانگنیک در سن ۲۱ سالگی به مدت یکسال دانشجوی دانشگاه ساسکس در رشته زبان انگلیسی تحصیل کرد و همانجا عاشق فوتبال انگلیس شد. او که در حین دوران بازی خود بسیار به مربیگری علاقه داشت، توانست مدارک مربیگری خود را در همان دوران بازی خود کسب کند و در مقاطعی به عنوان مربی بازیکن تجربههایی را بدست آورد. رانگنیک اولین تجربه مربیگیری در بوندسلیگا را در سال ۱۹۹۹ با تیم اشتوتگارت بدست آورد. در ۳ مه ۱۹۹۹، رانگنیک برای ۵ بازی پایانی هدایت اشتوتگارت را به دست گرفت و لیگ را در رتبه یازدهم به پایان رساند. اولین فصل کامل او در بوندسلیگا در سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰ بود که باشگاه را در رتبه هشتم لیگ که رتبه قابل احترامی هم بود، قرار داد.
فصل بعد، اما شرایط خیلی سختتر بود علیرغم اینکه او توانسته بود اشتوتگارت را به نیمه نهایی جام حذفی و شانزده تیم برتر جام یوفا که از طریق جام اینترتوتو راه پیدا کرده بودند، برساند در بوندس لیگا، اما تیمش فرم خوبی نداشت حتی تا نیمه راه در منطقه سقوط قرار داشتند. پس از حذف از جام یوفا در فوریه ۲۰۰۱، اشتوتگارت رانگنیک را اخراج کرد. رانگنیک فصل بعد هدایت هانوفر در بوندسلیگا ۲ را بر عهده گرفت و توانست بعد از ۱۳ سال آنها را به بوندسلیگا بازگرداند و تا سال ۲۰۰۴ در این باشگاه ماند.
رانگنیک توانست مدارک مربیگری را در همان دوران بازی خود کسب کند
رانگنیک در سال ۲۰۰۴ هدایت شالکه ۰۴ را عهده گرفت که میتوان گفت نقطه عطف و سکوی پرتاب او در سالهای مربیگریاش به حساب میآید. او در فصل ۰۵-۲۰۰۴ توانست شالکه را تا فینال جام حذفی پیش ببرد، اما در نهایت با شکست مقابل بایرن مونیخ از کسب جام باز ماند. آنها در فصل بعد در لیگ قهرمانان اروپا حاضر بودند گرچه آنها در مرحله گروهی حذف شدند، ولی کسب مجوز حضور در این جام معتبر برای هواداران این باشگاه کافی بود تا نمره قبولی به رانگنیک بدهند. این موفقیتها باعث شد کارشناسان فوتبال رالف رانگنیک را به عنوان پدیده مربیگری فوتبال آلمان بشناسند.
رانگنیک در فصل ۲۰۰۶ در تصمیمی عجیب سرمربی هوفنهایم ۱۸۹۹ که در لیگ رجیونال ساد (سطح سوم فوتبال آلمان) حضور داشت، شد و در عرض سه سال این تیم را به سطح اول فوتبال آلمان یعنی بوندسلیگا رساند. کارنامهی رانگنیک هر سال درخشانتر از قبل میشد و نظر اهالی فوتبال را بیشتر به خود جلب میکرد. او تا سال ۲۰۱۱ در هوفنهایم حضور داشت و با ۷۹ برد، ۴۳ مساوی و ۴۴ باخت به کار خود در این تیم خاتمه داد تا فصل بعد را به عنوان جایگزین فیلیکس ماگات در شالکه ۰۴ سپری کند. او در این فصل توانست پدیده مسابقات لیگ قهرمانان اروپا شود و با حذف اینتر با نتیجه ۷ بر ۳ در مجموع دو بازی تا نیمه نهایی رقابتها پیش رفتند، اما مقابل منچستریونایتد حذف شدند. در پایان فصل رانگنیک به علت سندروم خستگی ناشی از کار زیاد از سرمربی گری شالکه کناره گیری کرد. او تا سال ۲۰۱۵ سه سال مدیر ورزشی این باشگاه بود، ولی در فصل ۲۰۱۵ وقتی لایپزیش در بوندسلیگای ۲ حضور داشت به عنوان سرمربی آنها انتخاب شد و با کسب رتبه دوم، تیم را به بوندسلیگای ۱ رساند. او پس از یک وقفه دو ساله به علت سمتهای مدیریتی در تیمهای تحت مالکیت ردبول یکبار دیگر در فصل ۱۹-۲۰۱۸ هدایت لایپزیش را به عهده گرفت ودر انتها جای خود را یولیان ناگلزمان داد. این آخرین تجربه او در سمت مربیگری تاکنون بوده است
رانگنیک در سالهای متوالی توانست نتایج قابل قبولی کسب کند و در زمره مربیان خوب قرار بگیرد او شخصیت قابل احترامی برای خود ساخته، اما چگونه او به این نتایج دست یافت؟
او از یک فلسفه بازی پیروی میکند که خود بارها در مورد آن در مصاحبههای مختلف به صحبت پرداخته است. رانگنیک یک مربی پیشگام است. او از اولین مربیانی بود که از تجزیه و تحلیل فیلم بازیها استفاده کرد. روش او که به اصطلاح گگن پرسینگ (پرسینگ متقابل) معروف است با استفاده از تحت فشار قرار دادن مدافعان حریف و بستن فضاها با دوندگی زیاد یک سبک بازی جدید را به فوتبال معرفی میکند. او معتقد است بهترین شانس برای به دست آوردن توپ در طی هشت ثانیه بعد از دست دادن آن توسط حریف است و بیشتر گلها در ۱۰ ثانیه از بازیابی مجدد مالکیت به ثمر میرسند. تیمهای او با سرعت زیاد و با پاسهای قطری با تغییر مدام جناح بازی و بردن توپ به فضای خالی کناره زمین بازی میکنند.
رانگنیک با افتخار به سبک فوتبال تیمهای لایپزیش و ردبول سالزبورگ به عنوان کسی که فوتبال مدرن را به آنها تزریق کرده نگاه میکند. زمانیکه او در سال ۲۰۱۵ به لایپزیش پیوست، این تیم در بوندسلیگا ۲ بود و در چند فصل اخیر آنها همواره مدعی قهرمانی بوندسلیگا بودند. او از سال ۲۰۱۲ به عنوان مدیر ورزشی تیم دیگر مجموعه ردبول یعنی سالزبورگ شروع به کار کرد و سعی به تزریق این فلسفه از فوتبال به تیم اتریشی کرد که دست آوردهایی درخشانی هم داشت. سالزبورگ رکورد گلزنی در اتریش را میشکست (۴۶ گل در ۱۰ بازی) آنها همینطور شروع خیره کنندهای در رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا در فصل ۲۰-۲۰۱۹ داشتند، با نتیجه ۶-۲ خنت را شکست دادند و در برابر لیورپول آماده یورگن کلوپ در دیداری تماشایی ۴-۳ شکست خوردند. فیلیپ اولترمان از نشریه "گاردین" در سال ۲۰۱۶ نوشت:" سالزبورگ تحت نظر مدیر ورزشی خود، رالف رانگنیک، فوتبال جذابی بازی میکند و انها به طور کلی روی بازیکنان جوان که کمتر از ۲۴ سال دارند، سرمایه گذاری میکنند " این باشگاه از زمان به خدمت گرفتن رانگنیک بسیار موفق بوده و ۹ بار موفق به پیروزی در بوندس لیگا اتریش شده است.
زمانی که ناگلزمان برای اولین بار به عنوان دستیار تیم زیر ۱۷ سالهها به هوفنهایم وارد شد، رانگنیک سرمربی بود. این دو بارها از یکدیگر تمجید کرده اند و ناگلزمان اغلب به عنوان شاگرد روش بازی رانگنیک یاد میشود.
بعد از یکسال استراحت پس از هدایت شالکه، در سال ۲۰۱۲، رانگنیک سمت مدیر ورزشی در تیمهای ردبول یعنی رد بول سالزبورگ و لایپزیش را قبول کرد. مسلما این چالش بزرگی برای او محسوب میشود. او که اولین بار در این سمت مشغول به کار شده بود در مدت سه سال توانست این تیمها را با تزریق تجارب خود به سطح عالی در کشور خود برساند.
در فصل ۱۹-۲۰۱۸ او یکی از دلایل موفقیت خود در تیم لایپزیش را اینگونه بیان میکند:" تیم تنها به این دلیل موفق شد که تمام بازیکنانی که در ترکیب داشتیم، کسانی بودند که من قبلاً به عنوان مدیر ورزشی با آنها قرار داد بسته بودم، بنابراین بین ما رابطه خوبی وجود داشت. انجام این کار در طولانی مدت غیرممکن بود. "
رالف رانگنیک که بعد از استعفا از سمت سرمربی گری باشگاه لایپزیش به مدیریت این باشگاه پیوست کمک شایانی به جذب استعدادهای این باشگاه کرد. او معتقد است با تئوری "سه K" که به آلمانی Kapital, Konzept , Kompetenz و به معنی پول، مفهوم و صلاحیت و ادغام آنها، تیمهای تحت نظر کمپانی ردبول را به یکی از استعدادیابترین باشگاهها تبدیل کرد. از نظر اوچند ستون وجود دارد که در سمت مدیر ورزشی یک باشگاه موثر است: تیم اول، آکادمی، مجموعه پزشکی و استخدام. او خاطر نشان میکند:"ما آن را مانند یک تکه بزرگ چوب میبینیم که با یک اره برقی به ۵۰۰ قطعه تبدیل میکنیم و نقش ما این است که اطمینان حاصل کنیم که هر قطعه را در اختیار داریم تا به هر بازیکن کمک کند تا بهبود یابد. ما به تک تک افراد کل باشگاه کمک میکنیم تا شکوفا شوند. "
اکنون مشاهده میکنیم آنها کجا هستند و بابت تصمیمات صحیحی را در آن زمان اتخاذ کردند، احساس خوبی دارند. درست است که هر دو باشگاه هزینه کردهاند، اما رانگنیک این نکته را بیان میکند که:" آنها تنها باشگاههای پر هزینه نیستند. سالزبورگ در ۵ سال گذشته بیش از ۲۰۰ میلیون یورو در فروش بازیکن سود کرده است. "
در حالی که نقش مدیر ورزشی، رانگنیک را وادار میکند تا قدمی به عقب برداشته و دید وسیع تری را در نظر بگیرد، اما هیچگاه از این واقعیت که مدیریت چیزی است که در قلب هر مربی وجود دارد، غافل نشده است.
اواعتقاد دارد:" تاکتیکها، تناسب اندام و قوانین بسیار مهم هستند، اما فقط وسیلهای برای رسیدن به هدف هستند. کار من، کار بهبود بازیکنان است. بازیکنان اگر احساس میکنند شما آنها را بهتر میکنید از شما به عنوان مدیر پیروی میکنند. این بزرگترین انگیزهای است که در من وجود دارد. "
اگر بخواهیم شاخصههای الگوی مدیریتی رانگنیک را بررسی کنیم به مواردی میرسیم که به شرح آن میپردازیم:
۱- او بر جذب بازیکنان زیر ۲۴ سال بسیار اصرار داشته واگر در پی دلیل این خواسته باشیم، بار دیگر به سبک بازی تیمهای تحت هدایت او میرسیم، چون این سبک بازی مسستلزم دوندگی وآمادگی جسمانی بالای بازیکن است برای همین آنها در آکادمی خود از بازیکنان و استعدادهایی بهره میبرند که به سبک بازی آنها کمک کنند. این را میتوان در استعدادهای شکوفا شده آنها دید؛ بازیکنانی مانند نبی کیتا، ارلینگ هالند، سادیو مانه، تیمو ورنر و بسیاری از بازیکنان دیگر.
۲- انتخاب مربیان که بتوانند ادامه دهنده سبک او باشند. زمانیکه رانگنیک از سمت سرمربیگری لایپزیش استعفا داد، ناگلزمان را برای فصل بعد برگزید. ناگلزمان به عنوان سرمربی بعد از رانگنیک بهترین گزینه برای حفظ فلسفه بازی لایپزیش بود. کسی که در هوفنهایم زمانی دستیار رانگنیک بوده و حتی توانسته به عنوان سرمربی، هوفنهایم را به چمپیونزلیگ ببرد. این انتخاب خود شخص رانگنیک بود که با استقبال ناگلزمان همراه شد.
اکنون باید دید رانگنیک بعد از نشستن روی نیمکت منچستریونایتد، چه تغییراتی در سبک بازی این تیم ایجاد خواهد کرد و احتمالا پس از آن چه نقشی در به خدمت گرفتن مربی جدید خواهد داشت. در حال حاضر از مائورسیو پوچتینو به عنوان گزینه بلندمدت مدیران یونایتد نام برده میشود، اما ۶ ماه در فوتبال زمان است و تا آن موقع ممکن است عملکرد رانگنیک باعث شود تا نقش بیشتری در تصمیمگیریها در نیمه قرمز شهر منچستر داشته باشد.