تحلیلگر ارشد سیاست خارجی گفت: به نظر میرسد در تیم و مواضع مذاکراتیِ ایران نوعی آشفتگی وجود دارد و در بیان نظرات گاهی دقت لازم صورت نمیگیرد. کلمات انتخاب شده گاهی دقت لازم را ندارند و همین میتواند سبب سردرگمیِ همه طرفها شود و البته در داخل هم ما به عنوان ناظر، این سردرگمی را مشاهده و احساس میکنیم.
دیدارنیوز - دیاکو حسینی در تحلیل بازگشت ایران به مذاکرات وین برای احیای برجام و در پاسخ به این سوال که با توجه به موضع تیم مذاکرهکننده جدید هستهای مبنی بر عدم نام بردن مذاکرات ۸ آذر به عنوان هفتمین دور مذاکرات و با توجه به اینکه با پایان دور ششم مذاکرات، معاون سیاسی پیشین وزارت امور خارجه عنوان کردند که بیش از هر زمان دیگری به توافق نزدیک هستیم و دور بعد باید دور تصمیمگیری باشد، روز دوشنبه قرار است مذاکرات از کجا شروع شود، از جایی که در دولت قبلی متوقف شده یا قرار است مذاکرات به شکل دیگری از سر گرفته شود، گفت: از نگاه طرف غربی آنچه ما از سوابق و صحبتها میفهمیم این است که انتظار میرود مذاکرات از نقطهای که رها شده از سر گرفته شود، اما از نگاهِ طرف ایرانی هرچند این موضوع به صراحت رد نشده، اما در عین حال صحبتها و نحوه بیان به گونهای است که گویا قرار است مذاکرات کاملاً چارچوبی جدید داشته باشد و به طور کامل از دور گفتگوهای قبل منفصل باشد.
وی ادامه داد: از آنجایی که اساساً شکل مذاکرات امری توافقی است، یعنی میبایستی هر دو طرف درباره نقطه آغاز مذاکرات و چارچوب مذاکراتی تفاهم داشته باشند، طبیعتاً نمیشود توقع داشت حتی اگر طرف ایرانی از گفتگوهای پیشین راضی نیست، حتماً در چارچوب و نقطه جدید، گفتگوها از سر گرفته شود، در حالی که به نظر میرسد طرف غربی رضایتی درباره چنین مسئلهای ندارد.
وی افزود: عملاً نهتنها طرفهای غربی بلکه به نظر میرسد در چین و روسیه هم چنین استنباطی ایجاد نشده و چنین ضرورتی را احساس نکردند؛ بنابراین فکر نمیکنم ما قرار است از نقطه جدیدی گفتگو را شروع کنیم، اما فکر میکنم نوع نگاهِ طرفِ ایرانی به موضوع و مذاکرات احتمالاً با گذشته بسیار متفاوت خواهد بود و باید ببینیم که چه مقدار این تفاوت و شکافی که در فهم چارچوب مذاکراتی وجود دارد و نقطه از سرگیری مذاکرات، میتواند به نتیجه برسد و دیدگاه طرفین را حول نگرانیهای مشترک به هم نزدیک کند.
این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی همچنین در پاسخ به این سوال که آقای امیرعبداللهیان میگویند که ما برای مذاکره و رسیدن به توافق با توجه به منافع ملی جدی هستیم، از طرف دیگر معاون ایشان معتقد است که اگر همه تحریمها برداشته نشود مذاکرات شکست میخورد. آقای رئیسی میگویند ما میخواهیم در کمترین زمان به توافق برسیم و مذاکرات فرسایشی نباشد، با توجه به این سه موضعی که از طرف دولت مطرح میشود، فکر میکنید آیا مذاکرات دور بعدی خواهد داشت یا چقدر قرار است این دور مذاکرات طول بکشد، گفت: نقطه اول این است که به نظر میرسد در تیم و مواضع مذاکراتیِ ایران نوعی آشفتگی وجود دارد و در بیان نظرات گاهی دقت لازم صورت نمیگیرد. کلمات انتخاب شده گاهی دقت لازم را ندارند و همین میتواند سبب سردرگمیِ همه طرفها شود و البته در داخل هم ما به عنوان ناظر، این سردرگمی را مشاهده و احساس میکنیم.
وی افزود: واقعیت این است که باید استراتژی مذاکراتی ایران کاملاً روشن باشد و همه طرفها البته پیش از همه طرفها خودِ ما باید بدانیم که دقیقاً از کدام نقطه میخواهیم به کدام نقطه برویم و چه حساسیتها و خطوط قرمزی را داریم. گاهی صحبت از این میشود که اختلاف فقط درباره چند کلمه است و به زودی میشود این چند کلمه را هم حل و فصل کرد و گاهی تصور میشود که یک شکاف عظیمی بین انتظارات وجود دارد که به راحتی قابل پر شدن نیست. فکر میکنم این شکل مواجهه با موضوع، در بدترین حالتِ خودش به معنای اختلافِنظر عمیق درون تیم مذاکراتیِ دولت درباره سرانجام مذاکرات است و در خوشبینانهترین حالت نوعی سردرگمی است که به نظر میرسد هنوز استراتژی مذاکراتی ما چارچوب درستی پیدا نکرده است.
وی ادامه داد: فکر میکنم اگر قرار است در این مذاکرات به نتیجه برسیم باید حقوق ضایع شده ایران را با جدیت دنبال کنیم، اما در عین حال هم باید برای طرف خودمان روشن باشد که دقیقاً روی چه موضوعاتی باید اصرار داشته باشیم و روی چه موضوعاتی باید انعطاف را در جایی که ضرورت دارد داشته باشیم. اگر این جدیت و قاطعیت توأم با انعطاف در موارد ضروری و امکانپذیر و همزمان با هم وجود داشته باشد و طرف غربی هم در سوی مقابل این جدیت و اراده را برای به ثمر نشاندن مذاکرات داشته باشد، میشود به رغم دشواریها و اختلافات موجود، در نهایت به نقطه مطلوبی رسید، اما در صورتی که یکی از طرفین فاقد جدیت باشد یا از انعطاف و واقعبینیِ لازم برخوردار نباشد، به مشکل برخواهیم خورد.
وی خاطرنشان کرد: آقای امیرعبداللهیان بارها گفتهاند که این دولت عملگراست؛ خب عملگرایی به این معناست که باید خودش را با واقعیتهای روی زمین در مذاکرات سازگار کند و با ایدهآلها و مطلوبات یکطرفه نباید به قضیه نگاه شود. باید ببینیم آیا موضع مذاکرات ایران هم همین عملگرایی را بازتاب خواهد داد یا صرفاً در تحقق مطالبات انعطافناپذیر ما پیش خواهد رفت و البته چنین عملگرایی هم طبیعتآً باید از طرف غربی وجود داشته باشد تا بتوانیم مذاکرات را از شکست نجات بدهیم و برجام را از وضعیت امروز که در آن گرفتار است، بیرون بکشیم.
حسینی در پاسخ به این سوال که برخلاف چیزی که طرف ایرانی میگوید که زمان و فاصلهای که بین دو دوره مذاکرات افتاده، به نفع ما بوده است. به نظر میرسد مسئلة برجام در حال خروج از اولویت سیاستخارجی آمریکاست و شاهد اظهاراتی هستیم که میز مذاکرات وین تا ابد وجود نخواهد داشت و ما پس از دیپلماسی گزینههای دیگری داریم؛ آمریکا چقدر در این برهه زمانی قرار است به دیپلماسی فرصت بدهد و چقدر منتظر توافق میماند، گفت: واقعیت این است که طرف آمریکایی هم چارهای جز دیپلماسی ندارد. البته گزینههای کمتر عاقلانهای وجود دارند که در صورتی که آمریکا مرتکب آنها شود، مجبور است هزینههای بسیار زیادی را تقبل کرده و اشتباهات پیشین خودش را تکرار کند، اما اگر به دنبال یک راهحل منطقی و عاقلانه برای حل و فصل این موضوع است، هیچ راهی جز دیپلماسی نیست و در دیپلماسی هم هیچ راهی جز احیای برجام به رغم همه نواقصش برای طرفین وجود ندارد.
وی افزود: با این حال بهرغم اینکه این یک واقعیت است و به نظر میرسد همه طرفها به این اعتراض دارند، اما به این معنا نیست که دولتها امکان ندارد که دچار اشتباه شوند و امکان ندارد به سمت گزینههایی که میدانند گزینههای مطلوب نیستند، حرکت کنند. همیشه این احتمال هست، اگر مذاکرات به نتیجه نرسد و همه طرفها به تدریج از آن ناامید شوند، خیلی طبیعی است که به سمت گزینههایی حرکت خواهند کرد که هرچند نامطلوب است و ایدهال نیست، اما در غیاب راهحلهای دیپلماتیک ممکن است بتواند تا اندازهای خواستههای ما را برآورده کند.
وی ادامه داد: این را هم دقت کنید که در طرف آمریکا فشار قابل توجهی از طرف اسرائیل و جمهوریخواهان وجود دارد، مبنی بر اینکه مذاکرات با ایران یا انجام نشود یا از مواضع سرسختانهای انجام بگیرد، بنابراین اگر به طور طبیعی گفتگوها در مدتزمانی که برای رفع نگرانیهای برنامههای هستهای ایران لازم است به نتیجه نرسد، در آن صورت فشارها میتواند دولت بایدن را به سمت انتخابهای بسیار بدتری سوق بدهند که البته به زیان دولت آمریکاست، اما در عین حال به زیان ما هم هست.
وی تاکید کرد: بنابراین فکر میکنم ما باید به خوبی فشارهای مختلف را درک کنیم و از این تفکر ایدهآلی که صرفا باید به خواستههای خود برسیم خودداری کنیم. البته این را درک میکنم که لازم است در شروع مذاکرات طرفین به مواضع خودشان در رسانه پافشاری کنند، ولی در عین حال آنچه اهمیت دارد این است که حداقل خودمان بدانیم در کدام نقطه و روی چه موضوعاتی میتوانیم به قدری انعطاف نشان دهیم که در نهایت گفتگوها به نتیجه برسد، در عین حال هم باید مواردی که واقعاً باعث نگرانی ایران شده است در حد امکان با جدیت در مذاکرات تعقیب شود.
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه دولت ایران میخواهد در کمترین زمان به توافق برسد و به هر حال طرفهای غربی هم مدت طولانیای هست که مذاکرات را پیگیری میکنند، چقدر امکان دارد که توافقی موقت مانند چیزی که در خصوص برجام رخ داد، در دور هفتم مذاکرات اتفاق بیفتد، گفت: به نظرم خیلی زود است که درباره این موضوع با قاطعیت صحبت کنیم، اما اگر واقعاً مواضع دو طرف بسیار از هم فاصله داشته باشد و امکان تحقق آن کم باشد، به طور طبیعی یا مذاکرات فرسایشی خواهد شد یا به شکست منجر میشود.
وی افزود: برای اجتناب از این وضعیت در حالی که تمام طرفها اذعان دارند دیپلماسی تنها راهحل مطلوب است یا برجام بهترین راهحل در دسترس است، در این حالت به نظر میرسد فکر کردن به توافق موقت میتواند ما را از شکست و به بنبست رسیدن مذاکرات یا فرسایشی شدن بیش از حد آن دور کند و اجتناب بدهد و این میتواند اتفاق خوبی باشد. من فکر میکنم در این شرایط امکان توافق موقت که هدف از آن خرید زمان برای طرفین باشد تا فشار زمانی را از دوش همه طرفها بردارد، میتواند کمککننده باشد و در نهایت به اینکه مذاکرات در یک بازة زمانی معین به نتیجه برسد نیز کمک کند.
وی ادامه داد: در این حالت یک توافق موقت میتواند به عنوان مسکن در کوتاهمدت مفید باشد، اما باید توجه کنیم در نهایت توافق موقت همانطور که اسمش روی آن است، موقت است و به طور بنیادی مشکلی را حل نخواهد کرد و فقط برای طرفین زمان میخرد تا بتوانند مشکل را حل کنند؛ بنابراین حتی اگر توافق موقت صورت بگیرد تمرکز اصلی باید همچنان روی توافق اصلی باشد. همانطور که گفتم در شرایطی که امکانِ رسیدن به توافق در میانمدت وجود نداشته باشد برای خریدِ زمان و برای اینکه انرژی دوبارهای به مذاکرات بدهد، توافق موقت میتواند یکی از گزینههایی باشد که طرفین روی آن فکر میکنند، البته فارغ از محتوایش، چون محتوای آن هم میتواند مورد مجادلهای باشد که باید در میز مذاکره حل و فصل شود.