هر چند در ایران کار حزبی بسیار سخت و نقش احزاب در انتخابات ناچیز است، اما همین قدر که شاهد بها دادن به خرد جمعی در یکی از قدیمیترین و تاثیرگذارترین احزاب ایران بعد از انقلاب هستیم جای امیدواری است.
دیدارنیوز - اسفندیار عبداللهی: عصر سهشنبه گذشته شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در یک جلسه سخت و در حالی که غلامحسین کرباسچی دبیرکل آن حزب غایب بزرگ این جلسه بود، حسین مرعشی را به عنوان دبیرکل جدید حزب انتخاب کردند. حزب کارگزاران سازندگی یک پای تحولات ایران در بیست و پنج سال گذشته بوده، به گونهای که در بزرگترین پیروزیها و شکستهای جریان موسوم به اصلاحات منشا اثر بوده است. این حزب، اما در سالهای اخیر با یک سری اختلافات داخلی دست به گریبان بوده است. این اختلافات هم ریشه در نگاه سیاسی و ایدئولوژیک به مسائل سیاسی و اقتصادی دارد و هم ناشی از دستهبندی موجود منطقهای است. به عنوان مثال دو طیف اصفهانیها و کرمانیهای حزب همیشه نسبت به هم موضع داشتهاند. یکی دیگر از اختلافات درون این حزب کیفیت و میزان تعامل یا مقاومت و دوری و نزدیکی به هسته مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی است.
عدهای از یاران مرحوم هاشمی رفسنجانی دو سال مانده به پایان دوره دوم ریاست جمهوری او برای حضور پر رنگ، تاثیرگذاری بر انتخابات دوره پنجم مجلس شورای اسلامی و حفظ و تداوم اندیشههای هاشمی رفسنجانی در نظام جمهوری اسلامی ایران با حرف و حدیثهای فراوان و مقاومتهایی که از سوی اکثریت نمایندگان مجلس چهارم، اقدام به تاسیس این حزب کردند. در انتخابات مجلس پنجم چند عضو شاخص کارگزاران وارد مجلس شدند و از آنجا بود که ائتلاف نیم بند جناح چپ به رهبری مجمع روحانیون مبارز و راست مدرن شکل گرفت و دلیل آن هم اصطکاکی بود که بین راستیهای نزدیک به هاشمی و جامعه روحانیت مبارز در پایان مجلس چهارم ایجاد شده بود. به هر روی مجلس پنجم محل اتحاد چپها و کارگزاران تحت فراکسیونی به رهبری “عبدالله نوری” بود که نمود آن حضور کارگزاران در ۱۸ گروه تشکیل دهنده جبهه دوم خرداد و جمع حامیان “سید محمد خاتمی” در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ بود.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، گروههای اصلاحطلب از مصطفی معین یا مهدی کروبی حمایت کردند و کارگزاران پای هاشمی رفسنجانی ماند. گرچه اتحاد و ائتلاف کارگزاران با اصلاحطلبان -که بیشتر خاستگاه چپ دارند- در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ تا مرز جدایی پیش رفت، اما در دور دوم انتخابات این ائتلاف دوباره شکل گرفت و تا به امروز ادامه داشته است و حزب کارگزاران در تعاریف سیاسی ایران در جریان اصلاح طلب و حتی از احزاب اصلی و موثر این جریان شناخته میشود.
در حزب کارگزاران تعدادی از اعضای خانواده هاشمی رفسنجانی و قوم و خویشهای ایشان حضور داشته یا دارند که میتوان از مهدی، فائزه و فاطمه به عنوان فرزندان، محمدهاشمی برادر و حسین مرعشی برادر خانم مرحوم هاشمی نام برد، بقیه بزرگان حزب هم به نوعی با هاشمی یا یاران و وزرای دولتهای او نسبتهای سببی یا نسبی دارند.
حزب کارگزاران سازندگی از نظر اساسنامه، ارکان و ساختارهای تشکیلاتی تقریبا با تمام احزاب کشور متفاوت است و چارت متفاوتی دارد. این حزب کنگرههای استانی دارد و کنگره سراسری آن جمعی متشکل از روسای کانونهای حزبی است که به صورت سالانه برگزار میشود و وظیفه انتخاب شورای مرکزی را بر عهده دارد.
همیشه و در مقاطع مهم سیاسی مانند انتخاباتهای مختلف، زمزمههایی از اختلاف نظر در حزب کارگزاران به گوش میرسید و گاهی نشانههایی از آن هم در رسانهها منعکس میشد، ولی هرگز در رویدادهای ملی و خبری نمود نداشت و افواه، چند صدایی درون حزب را به عنوان یک مزیت میدانستند. برداشت عمومی این بود که اگر آنها اختلاف دارند، ولی پرنسیب هم دارند و علیه همدیگر غوغا درست نمیکنند.
در آخرین کنگره سراسری حزب کارگزاران نصف اعضای شورای مرکزی تغییر کردند و طیف غلامحسین کرباسچی اکثریت را در این شورا از دست دادند و حدود شش ماه طول کشید تا دبیرکل جدید انتخاب را انتخاب کنند. بی شک غلامحسین کرباسچی دبیرکل قبلی این حزب ناراحتترین شخص از این انتخاب است و عدم حضور او در جلسه شورای مرکزی حاکی از همین دلخوری او است. اما این انتخاب برای فعال حزبی کشور یک پیام مشخص داشت و آن اینکه پست انتخابی مادامالعمر نیست و جایگاه ارثی محسوب نمیشود و این امیدواری را به وجود میآورد که در دیگر احزاب کشور هم شاهد تغییر دبیرکلهای مادامالعمر باشیم.
اُلیگارشی حاکم بر احزاب کشور و تا جایی که نگارنده اطلاع دارد در احزاب اصلاحطلب مانع این سنخ از تغییرات و انتخابات درون حزبی شده است و افرادی با تفکر بسته مانع هرگونه حرکت، پویایی و به تبع آن انگیزه در احزاب شدهاند. از طرفی تعداد زیادی از احزاب معروف به تک نفره با نمایشهایی به نام کنگره موفق به اخذ پروانه فعالیت از وزارت کشور شدهاند که فقط یک نفر در آنجا همه کاره است و بسیاری از انشعابات هم ریشه در همین ذهن بسته دارد. آخرین انشعاب در حزب اعتماد ملی اتفاق افتاد. در غیبت مهدی کروبی اداره حزب بر عهده حجتالاسلام رسول منتجبنیا قرار گرفت، ولی او از جمله افرادی بود که در بیرون از حزب به عنوان چهرهای اهل تسامح، تساهل، معتقد به خرد جمعی، کادرسازی، جانشین پروری و آزادی بیان و تکثر شناخته میشد، ولی در درون حزب غوغایی بود و نهایتا هم اکثریت اعضای حزب عذرش را خواستند و کنگره را برگزار و اعضای جدیدی را وارد شورای مرکزی کردند. البته این به این معنی نیست که مالکان جدید اعتماد ملی باز و دموکراتیک عمل میکنند یا خیلی علیهالسلام هستند.
جداشدگان از اعتماد ملی در سال ۹۷ آقای منتجب را دعوت کردند که حزب جدیدی تشکیل دهند و نهایتا در آبان سال ۹۸ پروانه حزب جمهوریت صادر شد. اکثریت اعضای حزب پس از صدور پروانه فعالیت قصد داشتند در انتخاباتی دبیرکل قانونی خود را انتخاب کنند و چون آقای منتجب نیا احتمال میداد انتخاب اول اعضا نباشد بازی را به هم زد و تا به امروز مانع تشکیل جلسه شورای مرکزی شده است و با لطائفالحیل تلاش کرده دست به حذف و نادیده گرفتن نظر اکثریت شود و امروز اقلیتی او را دبیرکل و اکثریت در تلاشند از طرق قانونی مانع تک روی او شوند و این قصه ادامه دارد.
قصه احزاب در ایران طولانی، پر حرف و حدیث و جای بحث و بررسی زیاد دارد و به نظر من نیازمند به یک آسیبشناسی جدی است. فرقی هم نمیکند که احزاب بزرگی مانند کارگزاران و اتحاد ملت باشد یا احزاب تک نفره دیگر. هر کدام از این احزاب قصههایی دارند که هم خنده دار است، هم تامل برانگیز و هم تاسفآور، که در این مقال نمیگنجد.
به عنوان کسی که اندک آشنایی با فعالیت حزبی و تشکیلاتی دارد، انتخاب حسین مرعشی به عنوان دبیرکل حزب کارگزاران را به فال نیک میگیرم و برای این سکوت همراه با دلخوری احتمالی غلامحسین کرباسچی به عنوان بازیگری مهم در سیاست ایران احترام زیادی قائل هستم و امیدورام پس از مدتی شاهد حضور آقای کرباسچی در فعالیتهای حزب کارگزارن باشیم؛ که اگر او به مرور اتفاق اخیر در حزب را هضم کند و به عنوان یک عضو موثر حزب در کنار دوستانش قرار گیرد، به اصل تشکیلاتی بودن و تشکیلاتی عمل کردن اصالت خواهد داد و جای این امیدواری باقی میماند که اقدام و کنش او تبدیل به یک فرهنگ حزبی در کشور و الگویی برای کسانی شود که در برابر نظر اکثریت مقاومت جانانه میکنند.
البته این امیدواری نسبت به رفتار حزبی کرباسچی، در ۴۸ ساعت گذشته کمی رو به ناامیدی رفت چرا که با تعطیل کردن روزنامه «سازندگی» که به عنوان ارگان حزب شناخته میشد و از نگاه سیاسیون جزئی از فعالیتهای حزبی معمول در ایران به حساب میآمد، نشان میدهد که احتمالا شخص کرباسچی نسبت به اتفاقات درونی اخیر دچار آزردگی شده است. با این حال با شناختی که از او داریم میتوان امیدوار بود کرباسچی این سنگر حزبی را نیز به نفع تشکیلات حفظ کند.