جهانیار محبی مربی آنالیزور تیم لوانته است که در گذشته مسیر پیشرفت خود را با دستیاری افشین قطبی آغاز کرده و حالا امروز دستیار خاویر پریرا در لالیگا است.
دیدارنیوز - جهانیار محبی یکی از نامهایی است که این روزها در رسانههای ایران مطرح شده است. جهانیار محبی به عنوان دستیار خاویر پریرا در لوانته فعالیت میکند تا اولین مربی ایرانی شاغل در لالیگا لقب بگیرد. در همین راستا به سراغ او رفتیم و با او به گفتگو نشستیم.
جهانیار محبی که سالها دستیار افشین قطبی بوده، در خصوص شروع کارش در مربیگری، آشنایی با افشین قطبی و کار کردن با خاویر پریرا صحبتهای بسیار جالبی را مطرح کرده که خواندن آنها حتما توصیه میشود.
به ابتدا برگردیم؛ نقطه اول. چه اتفاقی رخ داد که به دنیای مربیگری وارد شدی؟
من بزرگ شده ایران هستم و زمانی که در ایران بودم، ۱۵ یا ۱۶ سال سن داشتم که افشین قطبی به پرسپولیس آمد. اگر اشتباه نکنم سال ۲۰۰۸ بود. آن موقع لیستی برای سرمربیگری در پرسپولیس مطرح شده بود، یادم میآید نام حمید استیلی، محمد خاکپور و چند نفر دیگر مطرح شد، ولی همان موقع شایعاتی در خصوص یک مربی ایرانی الاصل که در خارج حضور داشته هم مطرح بود. این خبر مثل بمب بود، من هم خیلی علاقهمند شده بودم. یادم است ۵ یا ۶ هزار نفر به تمرینات پرسپولیس میرفتند. شخصیت افشین قطبی به شکلی بود که در نگاه اول تاثیر زیادی روی من گذاشت. دوران افشین قطبی به شکلی بود که حتی وقتی پرسپولیس میباخت هم از او حمایت میشد. شخصیت بسیار ارزشمند و تاثیرگذاری داشت.
خیلی تلاش کردم با او ارتباط برقرار کنم و درنهایت این موضوع از طریق نامه عملی شد. افشین گفت اگر میخواهی وارد این کار شوی از ایران برو، هم تحصیلاتت را در خارج از کشور ادامه بده و هم به کلاسهای مربیگری برو. من هم این کار را انجام دادم.
به کدام کشور؟
اتریش، کشوری با زبان جدید که هم در آنجا تحصیل کردم و هم مربیگری را شروع کردم. در کلاسهای مربیگری که تحت نظارت فدراسیون اتریش برگزار میشد شرکت کردم. یوفا مدارک مختلف مربیگری دارد و اگر شما بخواهید مدرک بین المللی را به دست بیاورید، باید حتما چندین سال در تیمهای پایه کار کنید. شروع به کار کردن در تیمهای زیر ۸ و ۹ سال کردم، بسیار به مربیگری علاقه داشتم و این کار را با اشتیاق و شور زیادی انجام میدادم. همین موضوع باعث شد یکی از باشگاهای لیگ دسته اول اتریش به سراغم بیاید، قبلا در چند باشگاه در درستههای پایینتر کار کرده بودم. در ۱۷ یا ۱۸ سالگی مسئول آکادمی در یکی از تیمهای لیگ اتریش شدم. در آنجا فرصتی پیش آمد که گاهی به دعوت باشگاه و گاهی هم خودم با تیم سفر میکردم و ما با باشگاههایی مثل میلان و بایرن مونیخ هم بازی کردیم و حتی به پیروزی رسیدیم.
مسیر خیلی خوبی را طی کردی؛ مسئول آکادمی یک باشگاه اتریشی آن هم در ۱۷ سالگی عالی است!
بله شرایط خوب شده بود. افشین قطبی آن زمان در شیمیزو اس - پالس ژاپن حضور داشت. بعد از آن متوجه شد من به اروپا رفتم و چند سالی است در حال فعالیت در عرصه مربیگری هستم. راستش را بخواهید دیگر در اروپا نمیشود مدرک سازی کرد، فلان کار را وقتی انجام میدهید، ثبت میشود. همه چیز براساس آمار و داده هاست. مثل دنیای فوتبال که برخی روی بازیکنان و استعدادهای جوان سرمایه گذاری میکنند، در مربیگری هم به همین شکل است. بعد از آن قطبی به بوریرام یونایتد رفت و کار مربیگری را آغاز کرد و رسما از من دعوت کرد به عنوان آنالیزور به کادرش اضافه شوم. پیشنهاد را قبول کردم، ولی تا بخواهم کارهای مربوط به ویزا و سفرم را انجام دهم، او با مدیران این تیم به مشکل خورد و از این باشگاه تایلندی جدا شد.
پس بدشانسی هم آوردی.
بله، البته افشین قطبی چند ماه بعد به سوپرلیگ چین رفت و آن جا هدایت تیم شیجیاژوانگ اور برایت را برعهده گرفت. این تیم در دسته اول بود و از آنجا کارم را با افشین قطبی شروع کردم. سوپرلیگ چین آن زمان مارکتینگ خیلی خوبی داشت و مربیان بزرگی در آنجا حضور داشتند. مثلا اریکسون در یکی از تیمهای لیگ دسته اول مربیگری میکرد و برخی مربیان بزرگ دیگر مثل کاناوارو و سیدورف هم در چین حضور داشتند. چین مارکتنیگ بسیار خوبی داشت و همین باعث شده بود مربیان بزرگ به آنجا بیایند. اواسط سال ۲۰۱۷ هدایت این تیم را به عهده گرفتیم و سوم شدیم. با وجود اینکه صعود نکردیم، ولی آنقدر عملکردمان خوب بود که مدیران قراردادمان را تمدید کردند. البته سال بعد شرایط آنطور که دوست داشتیم پیش نرفت و نتوانستیم نتیجه بگیریم.
دلیلش چه بود؟ مصدومیت؟
چند بازیکنمان مصدوم بودند، ولی دنبال بهانه نیستم. نمیخواهم وارد جزییات شوم، هرچه بود تمام شد و رفت. البته افشین قطبی و اعضای کادرفنی رفتند، ولی مدیران باشگاه به من پیشنهاد کردند بمانم. من خیلی چیزها را مدیون افشین قطبی هستم و به خاطر ارادتی که به او داشتم من هم رفتم. البته پیشنهادی که برای ماندنم بود هم از لحاظ مالی و هم کاری بسیار مناسب بود، ولی تصمیم گرفتم جدا شوم.
و بالاخره فولاد خوزستان و فوتبال ایران.
بعد از جدایی ام به اتریش برگشتم و حدود دو ماه تیمی نداشتم تا اینکه افشین قطبی به فولاد خوزستان رفت. او دوست نداشت به فولاد برود، ولی قصد داشت در فولاد نتایج خوبی بگیرد و دوباره نامش برای نیمکت تیم ملی مطرح شود. آن زمان بعد از جام ملتها بود و صحبتهایی زیادی در مورد جدایی کارلوس کی روش مطرح شده بود. قطبی هم دوست داشت نتایج خوبی با فولاد بگیرد تا به نیمکت تیم ملی برسد.
ولی در فولاد شرایط آنطور که میخواستید پیش نرفت.
وضعیت فولاد خوب نبود، مثل الان لوانته که در رتبه هجدهم جدول حضور دارد. با همان شرایط پرسپولیسی را بردیم که ۲ سال هیچ تیمی آن را نبرده بود و در تبریز و جو وحشتناک یادگار امام هم تراکتور را شکست دادیم. فصل که تمام شد حاشیههای زیادی به وجود آمد، مربیان بومی دوست نداشتند افشین قطبی بماند و او را مربیای میدیدند که خارجی است و به فولاد آمده است. همین موضوع توی ذوقمان زد، البته با این حال با مدیران توافق کردیم که بمانیم، ولی در نهایت همکاری ادامه پیدا نکرد. کاری به افشین قطبی ندارم، ولی باید احترامها حفظ میشد.
بعد از آن شایعه حضور افشین قطبی روی نیمکت پرسپولیس مطرح شد.
اصلا چنین چیزی واقعیت ندارد. برخی از مذاکره با قطبی در رستوران گفتند، ولی اصلا چنین چیزی واقعیت ندارد. من در ایران کارهای افشین قطبی را انجام میدادم و ۲۴ ساعت کنار او بودم، چنین چیزی مطرح نیست. اصلا با قطبی حرف نزدند. شامی که در رسانهها میگفتند واقعیت نداشت. آن زمان میگفتند برانکو به خاطر مسائل مالی و اینکه در پرسپولیس به همه چیز رسیده میخواهد جدا شود، در رسانهها نوشتند با قطبی مذاکره شده، ولی او گفته علاقهای به بازگشت ندارد، مگر میشود؟ دروغ نگوییم. مثل این میماند به علی دایی بگویند به پرسپولیس بیا و او بگوید دوست ندارم! پرسپولیس باشگاه بزرگی است. الان رئال مادرید به رائول بگوید بیا و سرمربی شو، میگوید نه؟ ۱۰۰ درصد قبول میکند. درست مثل یک شناگر میماند که تمرین میکند و میخواهد بالا و بالاتر بیاید، الان مثلا من و پریرا در لوانته هستیم، آیا اهداف بزرگتری نداریم؟ دوست نداریم به تیمهای بزرگتر برویم؟ هدفمان از حضور در لوانته این است به تیمهای بزرگتر برویم. آن زمان به من گفتند ایجنت برانکو میخواهد او را پروموت کند و او پرسپولیس را ترک کرده و به یک تیم خارج از ایران خواهد رفت. من و افشین قطبی با هم تفاوت تفکری داریم، ولی افشین قطبی آن زمان با هیچ کسی شام نخورد، ساعت ۵ صبح ایران را به خاطر عمل جراحی همسرش ترک کرد، حتی برای اینکه شایعات تمام شود پاسپورت او را به رسانهها دادیم.
افشین قطبی مربی تیم ملی ایران نشد، ولی فاجعهای به نام ویلموتس در ایران رقم خورد!
بله، نتایج ویلموتس واقعا افتضاح بود. اگر یک مربی ایرانی کار را به دست میگرفت، مثل الان خوب نتیجه میگرفتیم، ولی این اتفاق رخ نداد.
بعد از آن دوباره به چین برگشتید.
شیجیاژوانگ اور برایت دوباره با افشین قطبی و من تماس گرفت و دعوت کرد به این باشگاه برگردیم. ۱۳ بازی تا پایان فصل مانده بود، ۱۰ بازی را بردیم و به سوپرلیگ چین رسیدیم. پس از آن خوب نتیجه نگرفتیم و از این تیم جدا شدیم. دیگر تصمیم گرفتم از افشین قطبی و کادرش جدا شوم. به او مدیون هستم و خیلی کمک کرد، اما این تصمیم فوتبالی بود؛
و میرسیم به همکاری با خاویر پریرا.
همان موقع پیشنهادهایی از اتریش و فوتبال ایران هم داشتم، ولی تصمیم گرفتم با پریرا همکاری کنم.
میتوانم بپرسم کدام تیم ایرانی بود؟
تیم ملی.
پیشنهاد تیم ملی را رد کردی؟
من به عنوان آنالیزور در خارج از ایران فعالیت کرده بودم و دوست نداشتم با همان عنوان به فوتبال ایران برگردم. دوست داشتم لول خودم را ارتقا بدهم. همانموقع که پریرا به من پیشنهاد داد تا در هنان با او همکاری کنم، از شاندونگ هم پیشنهاد داشتم، تیمی که بسیار پولدار است، ولی مربی آنها چینی بود. ترجیح دادم با نصف آن مبلغ به هنان چین بروم. پریرا گفت قصد ندارم در چین بمانم و میخواهم به لیگ برتر انگلیس برگردم. با من همکاری کن و من هم ادامه مسیر درست در مربیگری ات را به تو نشان میدهم. بازیهای سوپرلیگ چین متمرکز برگزار شد و بعد از پایان مقطع اول، فراتر از انتظارات نتیجه گرفتیم. البته شرایط به گونه دیگری رقم خورد و پریرا به فوتبال اسپانیا آمد، آن موقع بحث لالیگا مطرح نبود، ولی پریرا به اینجا آمد و من هم به عنوان مربی کنارش حضور دارم.
مسیر فوق العاده را طی کردی. یک سوال، برخی مربیها مثل گابریله پین هستند که محدودهای را برای خود تعیین کرده و در آن محدوده حرکت میکنند. مثلا پین شاید شانس سرمربیگری را داشته، ولی ترجیح داده در تمام سالهای گذشته به عنوان مربی در کادرفنیهای مختلف حضور داشته باشد. آیا جهانیار محبی هم چنین ایدهای دارد یا رویاهایش چیز دیگری است؟ دوست داری سرمربی شوی؟
صد در صد. برنامهای برای خودم تعیین کردم و در تلاش هستم طی ۳ یا ۵ سال آینده به این جایگاه برسم. بالاترین مدرک یوفا را سال هاست گرفتم و دوست دارم تلاش کنم روزی سرمربی شوم. میخواهم تلاش کنم و میدانم از تلاش کردن پشیمان نخواهم شد. میخواهم هرکاری لازم است انجام دهم تا حتی اگر چنین اتفاقی رخ هم نداد، پشیمان نشوم.
در خصوص فوتبال چطور؟ منظورم به عنوان بازیکن است.
در حد آماتور فوتبال بازی کردم، ولی در همان سنین پایین متوجه شدم به درد اینکار نمیخورم و به سراغ مربیگری رفتم. شخصیت خودم را در مربیگری دیدم. مسیر سختی را رفتم و احساس میکنم درست بوده است. شما تصور کنید یک انسان مو و ابرو مشکی از ایران برود و در ۱۸ سالگی مسئول آکادمی یک باشگاه اتریشی شود. شما تصور کنید یک مربی هندی در کشتی بیاید ایران، چه میگویند؟ او را قبول میکنند؟ در کشوری مثل اتریش هم کار دشوار است، در کشورهایی مثل اسپانیا راحتتر است، ولی کار در پایهها در اتریش دشوار است. البته آنها فردی را به عنوان مدیر ورزشی دارند که وقتی مربیان جوان به مشکل میخورند، کمکش میکند. در اروپا به این نتیجه رسیده اند بازیکنان نسل جوان با مربیان نسل جوان میتوانند ارتباط برقرار کنند.
دقیقا. یکی از انتقاداتی که به مربیان نظیر مورینیو وارد میشود هم در همین رابطه است. کارشناسان میگویند مربیای مثل مورینیو نمیتواند نسل جوان را درک کند و دقیقا همین موضوع باعث شده او طی سالهای گذشته در تیمهای مختلف با بازیکنان به تنش بخورد.
بله، نسل تغییر کرده است. باید مربیان با بازیکنان هماهنگ و به اصطلاح مچ بشوند. من هم مسیرم را از ۱۷ سالگی به صورت جدیتر دنبال کردم، کلاسهای مختلف را پشت سر گذاشتم و به صورت عملی هم کار کردم. اینطور نیست که بگویید خانواده اش اسپانیایی یا اتریشی بوده و حمایت آنها را داشته است (با لبخند).
به ایران بیاییم، سبک کدام یک از مربیان ایرانی را دوست داری؟
در مورد افشین قطبی که به صورت مفصل صحبت کردم، در میان مربیان فعلی با احترام به تمام مربیان به نظرم جواد نکونام تبدیل به مربی بزرگی خواهد شد. او هم کارش را از لیگهای پایینتر آغاز کرد و در فولاد هم موفق بود. من آنجا کار کردم و میدانم کار کردن در فولاد چقدر سخت است، چون انتظارات بسیار بالا است. جواد نکونام مربی باکلاسی خواهد شد. در اسپانیا همه جواد نکونام و مسعود شجاعی را میشناسند، آنها کارنامه و اسم خوبی از خود به جا گذاشته اند. حتی دوست دارم نکونام روزی مربی تیم ملی شود. البته این را هم بگویم نه تاکنون جواد نکونام را دیده ام و نه با او صحبتی انجام داده ام و هیچ ارتباطی با نکونام ندارم.
الگویت در میان مربیان خارجی چطور؟
زمانی که بچه بودم مورینیو را دوست داشتم. مسیری که طی کرده بود را خیلی دوست داشتم. به خصوص در لیگ قهرمانان اروپا، او مترجمی بود که موفق شد به این جایگاه برسد. به خصوص اینکه فوتبالیست بزرگی هم نبود، ولی مربی بزرگی شد. البته طی سالهای اخیر از لحاظ فنی یورگن کلوپ را هم دوست دارم چرا که لیورپول را در شرایط بدی گرفت و نجات داد. هم لیگ برتر قهرمان شد و هم رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا. او در دورتموند هم که آن موقع خیلی قوی نبود، مقابل بایرن قدرتمند قهرمان شد. گواردیولا را خیلی دوست ندارم، چون بهترین بارسلونای تاریخ را داشت و در منچسترسیتی هم با بودجه زیاد، بهترینها را به خدمت گرفته است.