
فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: امروز جریان اصلاحطلبی در پاسخ به این انتظار مردم با مشکلاتی مواجه است. نیاز به یک پوست اندازی، تحرک، خوانش جدید و از همه مهمتر یک نقد جدی و منطقی و درعین حال بی پروایانه و بدون تعارف و رودربایستی با مجموعه اصلاحطلب داریم.
دیدارنیوز: فضای سیاسی کشور پس از انتخابات در یک حالت سکون به سر میبرد، ازسوی دیگر احزاب فعالیتی ندارند یا کمتر رسانهای میشوند؛ افکارعمومی بیشتر متوجه تحولات و تنشهای رخ داده با همسایگان هستند تا تحولات سیاسی داخل کشور و در این میان عملکرد دولت در حوزههای مختلف چندان مورد توجه و انتقاد قرار نمیگیرد. برای بررسی این وضعیت «آرمان ملی» با دکتر محمد جواد حق شناس، استاد دانشگاه، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو سابق شورای شهر تهران به گفت وگو پرداخته است که میخوانید.
در شرایط فعلی کشور چرا صدایی از احزاب اصلاحطلب شنیده نمیشود؟
علی القاعده این یک روند طبیعی است که بعد از انتخابات با توجه به اینکه انتخابات یک رویداد بزرگ و مهم در فضای سیاسی هر کشوری و با توجه به موقعیتی هم که رئیس جمهور در کشور ما دارد و آثار و انتظاراتی که مردم دارند؛ آثار و انتظارات قابل توجهی است، انتظار این است که گروههای سیاسی چه حامیان رئیس جمهور و چه کسانی که در موقعیت رقابت و یا حتی احزابی که بنا به دلایلی در انتخابات شرکت نکردند به نظاره بنشینند و منتظر بمانند که آقای رئیسی چه افرادی را برای اعضای کابینه انتخاب میکنند و سیاستهای کلی در چه محوری است و با توجه به اینکه کابینه ایشان در ماه گذشته معرفی شد و رای اعتماد گرفت، به نظر میرسد هنوز زود باشد که احزاب سیاسی(چه حامیان و چه منتقدان) بخواهند وارد فضای واکنشی و عکسالعملی بشوند. در چنین مواردی باید یک ارزیابی از وضعیت موجود بتوان ارائه و نسبتی برقرار کرد بین آنچه که رئیس جمهور دارد عمل میکند و گام برمیدارد و آنچه که وعده داده و آنچه جامعه انتظار دارد و آنچه که اختیارات ایشان است. این ابعاد و نسبتها هر وقت مشخص و تبیین شد آن وقت احزاب، جریانات سیاسی و منتقدان ایشان یا کارشناسی که باید اظهار نظر کند، میتوانند بر اساس دادههایی که وجود دارد اظهار نظر کنند، پیشنهاد بدهند و یا نقد کنند. باید صبر کنیم که صد روز اول آقای رئیسی تمام بشود و به یک نقطه مشخصی برسد و بعد از پایان صد روز، اظهارات، نظرات و عملکرد ایشان مورد یک نقد و بررسی جدی قرار گیرد.
چهار سال زمان مناسبی برای بازسازی اصلاحات است؟
قطعا جبهه اصلاحات نیاز به یک بررسی مجدد، بازیابی و یک ترمیم دارد بر اساس آسیب شناسی که بتواند از عملکرد 8ساله دوره آقای روحانی،8ساله دوره آقای احمدینژاد و 8ساله آقای خاتمی داشته باشد. به هرحال جریان اصلاحطلبی وارد 25 سالگرد خودش میشود. ربع قرن از تولدش گذشت و جاهایی با توفیق همراه بود، جاهایی با اقبال عمومی بسیار گسترده روبهرو بوده و جاهایی هم به نظر میرسد که به موانعی برخورد کرده و برای عبور از موانع نتوانسته تدابیری اندیشه کند، مماشات کرده و یا دچار ایستایی شده. مردم از جریانات سیاسی انتظار پویایی، تحرک و ارائه طریق دارند. امروز جریان اصلاحطلبی در پاسخ به این انتظار مردم با مشکلاتی مواجه است. نیاز به یک پوست اندازی، تحرک، خوانش جدید و از همه مهمتر یک نقد جدی و منطقی و درعین حال بی پروایانه و بدون تعارف و رودربایستی با مجموعه اصلاحطلب داریم. اصلاحطلبان در 8 سال گذشته به طور جدی اشتباهات قابل توجهی داشتهاند که موجب رویگردانی مردم از اصلاحات در انتخابات شد و این مواردی هستند که نمیشود به راحتی از کنار آنها عبور کرد. عملکرد جریان اصلاحطلب در حمایت بی چون و چرا از آقای روحانی اقدام درست و دقیقی نبود، اصلاحطلبان باید به مردم میگفتند که انتخاب آقای روحانی در آن مقطع تنها گزینه ممکن و از سر ناچاری بود و به آقای روحانی هم باید اعلام میکردند که حمایت از ایشان به صورت مشروط خواهد بود. هنگامی که آقای روحانی و تیم ایشان نسبت به خواستهها و درخواستهای مردم براساس آنچه که با حمایت جریان اصلاحطلب به پای صندوقهای رای آمدند و به ایشان رای دادند؛ بعد از اینکه روی کار آمدند صریح و روشن با ایشان سخن گفته میشد و انتظارات جامعه را با زبانی که آقای روحانی و تیم ایشان متوجه بشوند منتقل می کردند اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد و در دوره دوم آقای روحانی حمایت بیچون و چرای جریان اصلاحطلب عامل حمایت از آقای روحانی در دوره دوم شد و عملا ریزش رای جریان اصلاحطلب را مشاهده کردیم که به گونهای اتفاق افتاد که بخش عمدهای از آرای اصلاحطلبان به پای صندوقهای رای نیامدند و بخشی هم که آمدند به شکل آرای باطله خود را نشان دادند و بخشی هم در سبد رای نامزدی وارد شد که کمترین نسبت با جریان اصلاح طلبی داشت و این رویکرد قطعا رویکرد قابل انتقادی است و باید جریان اصلاحطلبی به مردم توضیح دهند و اگر لازم است عذرخواهی کنند و این مقدمهای باشد برای ترمیم و بازسازی خودشان و برای جلب اعتماد دوباره مردم که بتوانند در این 4سال یک کنش جدی و رویکرد فعال در حوزه سیاست، جامعه و مسائل مبتلا به مردم داشته باشند.
تا چه اندازه اصلاح در بدنه تصمــیم گیــری جریان اصلاحات را ضروری میدانید؟
قطعا جناب آقای خاتمی و آقایان موسوی و کروبی سه شخصیتی هستند که به عنوان سران جبهه اصلاحات مورد احترام و اتفاق نظر هستند در بین عموم و اکثر قریب به اتفاق جریان اصلاحطلب، اما به دلیل وجود حصر برای دو چهره اصلی جریان اصلاحطلب در خلال دهه گذشته و وجود مشکلات برای آقای خاتمی طبیعتا با موانع جدی مواجه بودیم. در این میان ما شاهد شکل گیری یک ساختاری بودیم که به عنوان «شورای سیاستگذاری» در گام اول توانست موفقیتهای درخشانی را در انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس دهم و شورای شهر و حتی مجلس خبرگان تهران کسب کند. یک بخش آن بر میگردد به اتفاقات بعد از سال88 و اصول آقای هاشمی در زمان حیاتشان. این انسجام را در آن مقطع داشتیم که بخشی از جریان میانه و جریان اصولگرای معتدل توانستند در کنار اصلاحطلبان قرار بگیرند و فضای انتخاباتی سال 92 را به حریف واگذار نکنند و بعد از آن هم شورای سیاستگذاری با ترکیبی از احزاب سیاسی اصلاحطلب و تعدادی از شخصیتهایی که به عنوان شخصیتهای حقیقی از آنها نام برده میشد به نظر میرسد عملکرد موفقی داشتند تا دوره پیشین که نهایتا این شورا کارکرد خودش را از دست داد و با استعفای آقای محمدرضا عارف به عنوان رئیس این مجموعه و آقای موسوی لاری نایب رئیس مواجه شدیم و گام دوم مجموعه شکل گرفت که به نظر میرسید یک تقلید ناقص از شورای سیاست گذاری بود که به هر حال ریاست آن هم به آقای بهزاد نبوی واگذار شد که متاسفانه کاملا شکست خورد و نشان داد این ترکیب به هیچ وجه جوابگو نیست و نیازمند تلفیق خون جدیدی به مجموعه جریان اصلاحطلب است،و هم بازنگری در ایدهها و هم بازنگری در نگرش است؛ در خصوص نوع تعامل با مردم و نوع تعامل احزاب اصلاحطلب با همدیگر و نوع تعامل با جریانهای منتقدی که در بیرون از جریان اصلاحطلب که تلاش میکردند و علاقه مند نبودند از فضای اصلاحطلبی برای کنش خودشان استفاده کنند و همین طور تعاملی که با حاکمیت باید میشد و جاهایی که لازم بود سخن و بیان مناسبی را بتوانند از سوی مردم در این رویکرد پیش ببرند. در مجموع این ترکیب به شدت ناکارآمد نشان داد و درون خودشــان انسجام نداشتند و رهبری این مجموعه هم نتوانســت امــورات را آنگونه که باید و شاید مدیریت کند و به نتیجه برساند و از طرف دیگر نا امیدی و یأسی که در مردم صورت گرفته بود و مدتها بود که بر طبل عدم مشارکت در انتخابات میکوبیدند، این مجموعه نتوانست مردم را راضی کند. برای اینکه بتوانند نقش آفرینی کند و از آن طرف با تعامل با حاکمیت به این نتیجه برساند که فضای انتخابات را باز کنند و نامزدهایی که بتوانند حامل پیام اصلی و خواست اصلی مردم باشند را در فضای انتخاباتی نگه دارند و از طرفی جریان منتقدی که دیگر لازم نبود در ذیل جریان اصلاحطلب حرکت کند، نتوانستند با آنها را همراه شوند و همچنان بر طبل تحریم کوبیدند و در هر سه ماموریت یا وظیفه توفیق همراه با مجموعه نبود. اصلاحطلبان نیازمند سازوکار و رویکرد جدید هستند که در وهله اول بتواند با مردم سخن بگوید، با حاکمیت نیز بی پرده سخن بگوید، چون روزگار، روزگار سختی است و به نظر میرسد که ما فرصتی نداریم و جامعه ایران درگیر وضعیت بحرانی به لحاظ مسائل اقتصادی، مسائل سیاسی و هم مسائل فرهنگی و اجتماعی است. اگر نتوانیم از تمام منابع و امکانات موجود در جامعه که آماده همکاری و همراهی هستند، بهره بگیریم ممکن است فردا دیر باشد و به نتیجه نرسیم.
اخیرا در فضای سیاسی شــاهد گشایشهایــی هستیــم، این تغیــیرات چرا در دولت روحانی اتفاق نیفتاد؟
این اتفاقات را نمــیشود گفت گشــایش، یک رونــد ده سال حــاکــم بوده است، کسی که 8 سال رئیس مجلس بوده و حکم نمایندگی از امام خمینی داشته و کس دیگری که 8 سال نخست وزیر بوده است. به هر حال در یک مقطعی اعتراضی داشتند و سال 88 میتوانست بعد از یک سال و دو سال تمام بشود، تداوم این رویکرد یک امر دقیقی نبوده است. حالا ده درصد یا بیست درصد گشایش حاصل شده و ما فکر میکنیم ماجرا تمام است. اتفاقی نیفتاده و زودتر از اینها باید رخ میداد و امیدوارم این روند زودتر تمام بشود و این چهرهها بتوانند در یک فضای متعادل و مناسبی با مردم کار کنند و به عنوان سرمایه ملی بتوانند همچنان در خدمت مردم، کشور و آرمانهای انقلاب باشند