تیتر امروز

ایران بمب اتم می‌سازد؟/ تحریم‌های شدید ترامپ علیه ایران/ انزوای فرش داخلی در بازار‌های جهانی
مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز با اجرای محمدرضا حیاتی

ایران بمب اتم می‌سازد؟/ تحریم‌های شدید ترامپ علیه ایران/ انزوای فرش داخلی در بازار‌های جهانی

این چهل و هفتمین برنامه مجله خبری تحلیلی دیدارنیوز است که با اجرای محمدرضا حیاتی و با حضور کارشناسان و صاحب نظران تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟
گفت و گوی دیدار با یک فعال سیاسی اصلاح طلب درباره کلینیک ترک بی حجابی

زهرا نژادبهرام: تصمیم گیران دوباره دارند راه را اشتباه می‌روند/ دارویی برای مقابله با بی حجابی کشف شده که ما نمی‌دانیم؟

خبر راه اندازی کلینیک ترک بی حجابی دلیل گفت و گوی دیدارنیوز با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاح طلب شد. او معتقد است: راه‌اندازی کلینیک برای درمان جسم انسان است نه روح و اعتقادات مردم.

نویدکیا درباره دعوای پرسپولیس و سپاهان: مردم را به غلط تحریک کردیم

سرمربی سپاهان می‌گوید به غلط مدیریت فضای دوستانه بین دو تیم را تحریک کرد و باعث شد این فضا بین مردم به وجود بیاید اگر بازی دوستانه میان دو تیم برگزار شود مشکلات حل می‌شود.

کد خبر: ۱۰۸۸۵۸
۱۴:۱۸ - ۲۷ شهريور ۱۴۰۰

نویدکیا

دیدارنیوز - محرم نویدکیا؛ این نام کافی است تا برای یک مصاحبه، انگیزه بگیرید. ستاره‌ای که به دلیل مصدومیت بدموقع، به نیمی از آنچه شایسته‌اش بود هم نرسید. او حالا در اوج پختگی روی نیمکت سپاهان نشسته و همچنان مانند روزهای جوانی باصداقت و شجاعانه حرف می‌زند. مردی که هواداران به شدت و مانند یک ابرقهرمان افسانه‌ای دوستش دارند و این همه محبت، مایه عذاب او شده که نکند روزی شرمنده مردم شهرش شود. گفت‌وگو با چنین شخصیتی همیشه یک اتفاق جذاب برای یک خبرنگار است. این گفت‌وگو را از دست ندهید:

یادتان می‌آید اولین بار در چه سنی پایتان به توپ فوتبال خورد؟
اولین بار کلاس پنجم ابتدایی بودم که معلم ورزش ما برای تیم مدرسه تست گرفت و قبول شدم. همراه با تیم مدرسه به مسابقات ناحیه ۴ اصفهان رفتم. بعد برای تیم ناحیه انتخاب شدم و سرانجام به تیم آموزشگاه‌های اصفهان رسیدم. اولین بار ۱۱ ساله بودم. این شروع فوتبال من بود و مربیان رده‌های پایه، فوتبال مرا از همانجا دیدند.

و در چند سالگی به تمرین سپاهان رفتید؟
اولین بار برای تیم نوجوانان به تمرین سپاهان رفتم. فکر می‌کنم ۱۴ ساله بودم. یادم می‌آید یکی از هم‌کلاسی‌هایم اولین بار مرا برای تست به ذوب‌آهن بردو تست دادم که مرا رد کردند. بعد رفتم تمرین سپاهان که خوشبختانه قبول شدم. آن موقع آقای عباس رضایت سرمربی نوجوانان سپاهان بودند. من بچه که بودم موهایم خرمایی رنگ بود. ایشان بازی مرا در تیم آموزشگاه‌ها دیده بود و گوشه ذهن ایشان بودم. اولین روز تست، مرا پذیرفتند و این آغاز ماجرای من در سپاهان بود. 

اولین مربی‌ای که در تیم بزرگسالان سپاهان به شما بازی داد مرحوم یاوری بود؟

خیر. سال ۷۷ من ۱۶ سالم بود که اجازه دادند به تیم بزرگسالان اضافه شوم. آن موقع آقای مهدی مناجاتی سرمربی سپاهان بودند. اما فردی که به صورت ثابت و ۹۰ دقیقه‌ای به من بازی داد استانکو بود. همه مربیانی که برایم زحمت کشیدند برای محترم هستند؛ اما استانکو برایم حکم پدر داشت. او با وجود انتقادهای فراوان به من بازی ثابت داد. همیشه به من می‌گفت تو بهترین بازیکن ایران می‌شوی و مثل پدر از من حمایت کرد. از دست دادن این مربی و همین طور کرانچار برایم خیلی سخت بود.

در حضور ستاره‌های بزرگ آن روز سپاهان از مجید بصیرت گرفته تا عبدالله ویسی، ادموند بزیک و ... کاپیتان تیم شدید. آن هم در ۲۲ سالگی. چه حسی داشتید سختتان نبود؟  
سال ۸۱ بود. من تازه از بازیهای آسیایی بوسان برگشته بودم. ما همراه با تیم امید و به مربیگری برانکو در بوسان طلا گرفته بودیم و بزرگان تیم می‌خواستند برایم کادو بگیرند. آن موقع لئون استپانیان، آرمناک پطروسیان، ادموند بزیک، مجید بصیرت، هوشنگ لوینیان و خیلی‌های دیگر در میان بزرگان تیم بودند. بازی اول آقای فرهاد کاظمی به من استراحت داد و بازی دوم که قرار شد به تیم اضافه شوم، بزرگان تصمیم گرفتند هدیه‌شان به من، بازوبند کاپیتانی باشد. این پیشنهاد آرمناک بود که گفت هدیه ما به این جوان باید چیزی باشد که در ذهنش بماند. تصمیم گرفتند در رختکن بازوبند را روی بازوی من ببندند. این یک کادو بود که ماند روی بازوی من.     

الان با آرمناک و لئون در تماس هستید؟
دوستان بسیاری در اصفهان دارند که برای دیدن همه آنها می‌آیند. هر بار هم که بیایند آنها را می‌بینم.   

وقتی بازوبند، هدیه بزرگان بود، قطعا از شما حرف شنوی هم داشتند. درست است؟
اصلا این طور نبود چون اصلا با بچه‌ها حرف نمی‌زدم. نه تجربه هدایت جمعی را داشتم نه تجربه کاپبتانی. دوستانم که به من می‌گویند در سپاهان یک لیدر خوب شدی، به آنها می‌گویم این نتیجه هدیه آن روز بزرگان تیم بود. از ۲۱ سالگی یادم دادند که می‌توانم تیم را هدایت کنم. می‌توانم لیدر تیم باشم.

حس رهبری تیم به همان شکل که به وجود آمده بود در شما باقی ماند یا پخته‌تر شد؟‌ یعنی تا انتها همان طور ساکت ماندید یا تغییر کردید؟
اوایل مسئولیت کاپیتانی، کمی برایم سخت بود؛ اما شرایط به مرور تغییر کرد. اگر بخواهم منطقی باشم باید بگویم اوایل بچه بودم و زیاد متوجه چیزی نمی‌شدم. بعدها بزرگترهای سپاهان از تیم جدا شدند و من هم به یکی از بزرگترها تبدیل شده بودم. آن زمان احساس کردم باید تغییری انجام شود. به این نتیجه رسیدم واقعا باید کار خاص انجام بدهم. قبل از آن فقط پیش از همه وارد زمین می‌شدم؛ اما بعد از آن تغییر، به این باور رسیدم که باید رهبر تیم باشم. از آن زمان خیلی ایده‌ها به ذهنم رسید. بعد که پیشنهاد استقلال و پرسپولیس رسید به خودم گفتم اگر این پیشنهادها را بپذیری کار شاقی نکرده‌ای. اگر بمانی یعنی می‌خواهی بزرگی کنی. اگر می‌خواهی ثابت کنی فوتبالیست بزرگی هستی باید کار بزرگ کنی تا بیشتر به چشم بیاید. بماند و برای این تیم بزرگی کن. این بود که ماندم و خصلت‌های کاپیتانی من هم با این تصمیم، تغییر کرد. ۹۹ درصد بازیکنان بزرگ که تصمیم گرفتند از تیم خود جدا شوند و به سرخابی‌ها بپیوندند، بازیکنان قابلی هم شدند؛ اما من دنبال این بودم که کاری متفاوت انجام دهم. البته این را هم بگویم که سپاهان تیمی بزرگ بود و شانس قهرمانی داشت. اگر تیمی معمولی بود که شانس قهرمانی نداشته باشد، شاید من هم جدا می‌شدم و به تهران می‌رفتم چون بازیکنان بزرگ، یک جاه‌طلبی مثبت در وجودشان دارند. نه بازیکنان ما که همه بازیکنان بزرگ دنیا دنبال جام هستند. من با جدایی از سپاهان دنبال جام نبودم. می‌خواستم در تیم بمانم و با سپاهان جام بگیرم که همین طور هم شد.

از بوسان که برگشتید از سرخابی‌ها پیشنهاد داشتید؟‌
همان سال اول نه اما از سال بعدش پیشنهاد آمد. بعد از اولین قهرمانی ما استقلال پیشنهاد داد. آقای قلعه‌نویی تازه رفته بودند استقلال. من در تیم ملی با علی سامره دوستی داشتم. توسط ایشان من با آقای قلعه‌نویی صحبت کردم. الان برای خود من جالب است که چگونه در اوج جوانی من به این پیشنهادها خیلی راحت جواب رد می‌دادم. چند سال بعد که من به آلمان رفتم، آقای انصاری‌فرد دنبال آقای زوبل آمدند آلمان و در شهر بوخوم به من پیشنهاد بازی در پرسپولیس دادند که آن پیشنهاد را هم محترمانه رد کردم و گفتم دلم می‌خواهد در ایران فقط برای سپاهان بازی کنم.

اگر بخواهم صادقانه حرف بزنم نه. معتقدم اگر کسی می‌خواهد کاری بزرگ انجام دهد نباید از اول دنبال عایدی‌اش باشد. همیشه گفته‌ام آدم خودش نمی‌تواند تنهایی تاریخ را بنویسد. باید کار بزرگ را انجام دهد... افرادی هستند که تاریخ را یادداشت کنند. دلم می‌خواست کارم را به نحو احسن انجام دهم. به آینده اصلا فکر نمی‌کنم. الان به عنوان سرمربی سپاهان هم دقیقا همان طور فکر آن زمان فکر می‌کردید به چنین جایگاهی برسید و به اسطوره شهر تبدیل شوید؟‌می‌کنم. فقط تصمیمی را که فکر می‌کنم بهترین تصمیم برای تیم است همان تصمیم را می‌گیرم. اشتباه هم فراوان داشته‌ام؛ اما نگران آینده نیستم. بدترین حالتش این است که می‌گویند نمی‌توانیم ادامه دهیم و من دست می‌دهم ‌می‌روم.

شما با این تفکر ماندید و با سپاهان قهرمان شدید؟
بله.

سپاهان با محرم نویدکیا ۹ جام گرفت؛ ۵ لیگ و ۴ جام حذفی. آیا سپاهانی‌ها برای قهرمانی فقط باید چشم به محرم نویدکیا داشته باشند؟   
نمی‌دانم چرا این طور شد. شاید این طور پیش آمد. خیلی‌ها شاید بگویند این رکورد است. در زمان خودش شاید جذابیت‌هایی هم داشته باشد؛ اما معتقدم نسل آینده از نسل من بهتر هستند و اتفاقات بهتر می‌افتد. همان طور که فکر می‌کنم از نسل قبل بهتر بودم، معتقدم نسل آینده هم از نسل من بهتر خواهند بود. حتما بازیکنانی که الان بازی می‌کنند از من بهتر هستند و بازیکنان آینده از آنها بهتر خواهند بود چون این بازیکنان با علم روز و تکنولوژی‌های مرتبط، تمرین و بازی می‌کنند و کارایی فیزیکی بیشتری دارند. من شاید در زمان خودم که بازیکنان، ایستا بازی می‌کردند کارایی زیادی داشتم؛ اما شاید در فوتبال امروز با سرعت بالایش نمی‌توانستم بازی کنم. من باور ندارم که اگر الان بازی می‌کردم با رقم قراردادم رکورد می‌شکستم و میلیارد می‌شدم. الان فوتبال تغییر کرده. پلی‌میکری که چند تا پاس بدهد شاید در فوتبال امروز اصلا کارایی نداشته باشد.

هواداران سپاهان برای رسیدن به جام دهم باید چقدر منتظر باشند؟ محرم نویدکیا چه زمانی را به آنها وعده می‌دهد؟
می‌دانم که هواداران به من اعتماد دارند. اصلا همین که اینجا هستم برای این است که آنها به من اعتماد داشتند. من به خاطر آنها سعی می‌کنم همیشه بهترین باشم. اما نمی‌توانم قول جام بدهم. یک زمانی در زمین بودم به آنها قول می‌دادم بهترین عملکردم را در زمین خواهم داشت. الان بیرون زمین هستم. کاری از دست من برنمی‌آید. تنها چیزی که به آنها قول می‌دهم این است که بهترین تصمیم‌ها را برای تیم می‌گیرم. دلم می‌خواهد تیمم متفاوت بازی کند. دوست دارم تغییر ایجاد کنم. فکر می‌کنم تا اینجا خوب کار کردم. اما اینکه چقدر می‌توانم این طور ادامه دهم مشخص نیست. در مربیگری یک روزهای سختی وجود دارد. وقتی در نقش جهان ۵۰ هزار نفر نشسته‌اند و تیمت ۳ گل جلو است، کار سختی نداری؛ ولی وقتی با یک تیم بزرگ بازی داری و دو گل عقب هستی، آن موقع تصمیم‌گیری سخت می‌شود. کدام بازیکن می‌تواند بازی را برایت دربیاورد؟ من همیشه از خودم می‌پرسم اگر در این فصل سه هفته پشت سر هم شکست بخورم، می‌توانم تیم را نجات بدهم؟ اگر در آن فشارهای بالا بتوانم تصمیم درست بگیرم حتما قول جام خواهم داد.  

همه کارشناسان بر این باورند بازیکنی که پیش از گرفتن توپ، تصمیمش را برای پاس گرفته باشد و درزهای دفاع حریف را ببیند، خیلی در فوتبال ما کم است.
با این حال معتقدم از نسل امروز بازیکنانی بسیار باکیفیت‌تر به فوتبال ما معرفی خواهد شد. آن زمان شاید سیستم‌های دفاعی تا این حد متراکم نبود؛ اما حالا مدافعان بسیار فشرده بازی می‌کنند. زمانی که سرمربی سپاهان شدم سروش رفیعی را صدا زدم و گفتم دوران اینکه بایستی و پاس بدهی تمام شده. باید به جنگ‌های یک در برابر یک تن بدهی. تمام شده آن زمانی که تیم فقط برای یک نفر بازی می‌کرد. او بهترین پاسور تیم شده. ۱۱ اخطار گرفته فقط برای همین جنگیدن. برای من ارزشمند است که هافبک نفوذی تیمم این طور برای هدف تیم می‌جنگد و برای اینکه توپ را به دست بیاورد خودش توی را می‌گیرد.

همه کارشناسان می‌گویند مثل محرم نویدکیا تکرار نمی‌شود اما شما اصرار دارید بازیکنانتان را بهتر از خود معرفی کنید. مثلا می‌گویید یاسین سلمانی بهتر از شماست. چه دلیلی برای این ادعا دارید؟‌
یاسین ۱۹ سال سن دارد. او خیلی جسورتر از من بازی می‌کند. در چند پست بازی می‌کند؛ اما من این کار را نمی‌کردم. از نظر قدرت بدنی هم یاسین بهتر از من است. به خاطر همین مطمئنم فوتبالیست قابلی می‌شود. او دو حسن دارد: با سر خیلی خوب ضربه می‌زند کاری که من نمی‌کردم و دوم با پای چپ خوب شوت می‌زند.

اما شما هم سر می‌زدید و دو پا بودید...  
منظورم نبرد هوایی نیست. ضربه سری است که با چشم باز به نقطه مورد نظر بزنی. بازی با دو پا هم منظورم شوت با چپ است که من نمی‌توانستم مثل او با چپ بزنم. اینها شاید به نوع آموزش من مربوط می‌شود. نه در ژن من بود و نه آموزش اینها را دیده بودم.

فقط یک بار حاضر شدید سپاهان را برای رفتن به اروپا ترک کنید که البته مصدومیت نگذاشت به هدفتان برسید. اگر زمان به عقب برگردد همان تصمیم را می‌گیرید؟
دقیقا همان کار را می‌کنم. چون آن تصمیم را برای بهتر شدن و دید بهتر نسبت به فوتبال گرفتم. فکر می‌کنم هفته ۲۲ بود که برای پیام نیازمند پیشنهاد اروپایی آمد بلافاصله به او گفتم برو. با آنکه داشتم دروازه‌بان اول تیمم را از دست می‌دادم. در مورد محمد محبی هم هم همین طور. او هم تازه در تیم جا افتاده بود؛ اما گفتم حتما بروید و با دید بهتر و حرفه‌ای‌تر به فوتبال ایران برگردید. بازیکن اگر باهوش باشد و دید فوتبالی داشته باشد، آنجا ساختار و شکل درست تیمداری را می‌بیند، یاد می‌گیرد و تجربه می‌کند. این را به آنها گفتم چون خودم در آلمان چیزهایی یاد گرفتم که اگر همه عمرم را در ایران می‌ماندم نمی‌آموختم. روزی که به آلمان رفتم متوجه شدم شهرداری شهر بوخوم ورزشگاهی مجهز را برای تیم بوخوم ساخته و آن را به یک یورو به تیم فروخته است؛ اما این قرارداد واگذاری، بندهای متعددی داشت که شرایط را برای باشگاه سخت می‌کرد و باشگاه مجبور بود ورزشگاه را با بهترین کیفیت، نگهداری کند. باشگاه مجبور بود ورزشگاهش را مثل دسته گل نگهداری کند. آنجا به ما یاد دادند ساختن خوب است اما نگه داشتن مهمتر از ساختن است. دلم می‌خواهد بسازم و بعد خوب حفظش کنم. من و همکارانم تیم خوبی ساختیم؛ اما آیا می‌توانیم این وضعیت را  نگهداری کنیم؟   

همه بر این باورند که اگر مصدومیت می گذاشت محرم نوید کیا ۱۵۰ بازی ملی داشت نه ۱۹ بازی ملی و یک گل زده. مصدومیت زانو تلخ ترین اتفاق ورزشی‌ شما بود؟  
در ذاتش که خیلی تلخ بود چون ۹ جراحی روی زانو انجام دادم.

فکر کردید دنیا تمام شده؟
نه. اتفاقا مصدومیت‌ها باعث شد به ایران و سپاهان برگردم، سالها در سپاهان بازی کنم و این همه جام بگیرم. موجب شد در سپاهان دارای جایگاه شوم تا الان بدون مدرک مربیگری تیم را به من بدهند. پس دنیا برایم تمام نشد و پایانش شیرین بود. شاید از لحاظ فوتبالی خیلی پیشرفت نکردم اما مصدومیت برای آینده‌ام خوب شد.   

در فوتبال ایران اسم محرم نویدکیا با درخشش در تیم امید شنیده شد. چرا آن تیم خوب به المپیک نرسید؟
سوال خیلی سختی است. آن تیم یکی از بهترین تیم‌های امید ما بود. الان خیلی گذشته از آن زمان نمی‌دانم می‌شود درباره آن تیم صحبت کرد یا خیر.

چون خیلی گذشته اتفاقا می‌شود درباره آن تیم حرف زد.
الان که مربی شدم باید بگویم آن تیم در همه خطوط بالانس نبود و بازیکنان هم‌تراز نداشت. تیم هم در ترکیب اصلی هم بازیکنان ذخیره‌اش باید بالانس بسته شود. آن تیم یک هافبک دفاعی ششدانگ نداشت. ما در بوسان قهرمان شدیم و بعدش در مقدماتی المپیک، جواد نکونام را از دست دادیم. بازیکنانی مثل نیکبخت واحدی را از دست دادیم. اینها به ما ضربه زد. یکی دیگر از اشتباهات این بود که ایمان مبعلی یک خط عقب‌تر بازی‌ کرد که هم با آن پست غریبه بود و خوب عمل نکرد و هم در پست تخصصی ایمان ما یک بازیکن فوق‌العاده را از دست دادیم. من اصلا قصد زیر سوال بردن مربیان آن زمان را ندارم. شاید تمام بضاعت ما همان بود.

در میان تیم‌های امید، تیم‌های پرستاره‌ای بودند که حقشان حضور در المپیک بود. از نظر شما کدام تیم امید باید به المپیک می‌رسید؟‌
یک تیم قبل از ما خیلی خوب بود. بازیکنان بسیار بزرگی داشت آن تیم. خیلی حیف شد. همه تیم‌ها خوب بودند. ما هر ۴ سال یک بار تیم‌های خوبی را از دست می‌دهیم چون معظلی بزرگ در رده‌های پایه داریم. فرهنگ ما برای کارهای تیمی مشکل دارد. به ما یاد نمی‌دهند کار تیمی کنیم. همیشه به ما گفته‌اند درست را بخوان برای خودت آدم مهمی شوی. برای خودت جایگاهی پیدا کنی. برای خودت پول به دست بیاوری. این «برای خودت برای خودت»، ما را از کار تیمی دور کرده. اصلا بلد نیستیم کار تیمی کنیم. شاید وقتی بزرگ شویم انسانهای موفقی باشیم اما مفرد هستیم. ما باید کار تیمی را تمرین و به برنامه بلندمدت عادت کنیم.

فکر می‌کنید مهدی مهدوی‌کیا در تیم امید موفق می‌شود؟
موفق می‌شود. چون خیلی در اروپا تجربه کسب کرده. می‌داند که چگونه باید در رده‌های پایه کار کند. ولی همه باید به او کمک کنیم. چه ایرادی دارد مربیان تیم‌های ملی و مربیان لیگی جلسات ماهیانه داشتبه باشند و در مورد موضوعات مختلف به نقطه مشترک و هماهنگی برسند؟ اگر این هماهنگی به وجود بیاید همه به تیم ملی و تیم امید کمک می‌کنند.

این سالها تقریبا همه آنها که به سپاهان می‌آمدند از شما دعوت می‌کردند در تیم باشید اما قبول نمی‌کردید. چرا سال قبل پذیرفتید بیایید؟
من سال آخر با مدیریت باشگاه به مشکل خوردم و تصمیم گرفتم از فوتبال خداحافظی کنم. بعد دو بار آقای کرانچار به من پیشنهاد کرد برگردم که نپذیرفتم و گفتم با این مدیریت برنمی‌گردم. بعد آقای قلعه‌نویی به من پیشنهاد کرد برگردم قبول نکردم. چون فکر می‌کردم بهتر است وقتی برگردم که مسئولیتی سنگین‌تر داشته باشم.

یعنی سرمربیگری نه کمک مربیگری  
بله. صادقانه بگویم خیلی دلم نمی‌خواست به عنوان دستیار برگردم. باید خودم را تست می‌زدم که ببینم می‌توانم چالشی بزرگ مثل سرمربیگری را پشت سر بگذارم؟ ترجیح دادم تا زمان رسیدن به آن نقطه کار کنم.    

به اولین فصل مربی‌گری تان چه نمره‌ای می‌دهید؟
از نظر مدیریت تیم نمره خوبی گرفتم اما به عنوان یک سرمربی راهی طولانی پیش رو دارم تا کامل شوم. من هنوز یک تمرین دهنده خوب نیستم.

سخت‌ترین روز مربیگری شما در فصل قبل چه روزی بود؟
فکر می‌کنم هفته پنجم. مقابل نفت مسجد سلیمان دومین باختم را آوردم. هفته قبلش در خانه مساوی کرده بودم. هفته اول باخته بودم. روزهای خیلی سختی بود چون در ۵ هفته ۷ امتیاز گرفته بودیم.

هوا در اصفهان ابری شده بود؟‌
اصلا و همین آزارم می‌داد. اگر از من انتقاد می‌شد راحت‌تر می‌توانستم کار کنم؛ اما آنقدر به من اعتماد داشتند که روزگار برایم سخت شد حتی شبها نمی‌خوابیدم. در این فضا، تصمیم‌گیری برایم سخت شده بود اما خوشحالم که این چالش را با موفقیت پشت سر گذاشتیم و عبور کردیم.

بزرگترین اشتباه فصل قبل شما چه بود؟
فکر می‌کنم اشتباهاتم زیاد نبود. اما یک بار در اصفهان با شهرخودرو بازی داشتیم و یک – یک بودیم. برای تهاجمی شدن تیم، دو تعویض انجام دادم تا ۳ امتیاز را بگیرم؛ اما روی ضد حملات دو گل خوردیم و باختیم. آن بازی به من یاد داد خودم را در شرایط سخت کنترل کنم.

 و بهترین تصمیم فصل قبل؟
شاید بازی با گل‌گهر در اصفهان بود که یاسین را از اول بازی دادم. تصمیم بزرگی بود که جوابم را هم گرفتم.

چرا رسول نویدکیا از تیم محرم نویدکیا جدا شده است؟
ما هنوز داریم کلنجار می‌رویم در مورد رسول. همه همکارانم و همین طور بازیکنان تیم به من می‌گویند رسول را برگردانم؛ اما خود رسول معتقد است فصل قبل نتوانسته به تیم کمک کند و بهتر است که نباشد. خیلی مایل نیست که برگردد. واقعا نمی‌دانم چه بگویم. این یکی از تصمیم‌های سخت من است.

فوتبالی‌ها می‌گویند خوشبخت‌ترین انسان روی زمین مربی سپاهان است چون باشگاهی همیشه پول دارد.
شاید خیلی‌ها این طور فکر کنند؛ اما من چون خودم این یک فصل از همه چیز باشگاه و هیات مدیره و بودجه باخبر شدم باید بگویم این طور نیست. ما آنقدر هم که می‌گویند پولدار نیستیم. من این فصل ۷ یا ۸ بازیکنم را از دست دادم و ۴ بازیکن گرفتم. سعی کردم شرایطی فراهم کنم که نفرات مورد نیاز به تیم اضافه شوند. من معتقدم بازیکن فیکس که به تیم کمک می‌کند، گران نیست. ذخیره‌ای که به تیم کمک نمی‌کند، گران است. بازیکنی که برای یک فصل مثلا ۳ میلیارد می‌گیرد و ۳۰ بازی انجام می‌دهد به ازای هر بازی ۱۰۰ میلیون از شما گرفته که اصلا گران نیست؛ اما بازیکن ذخیره‌ای که ۳ میلیارد می‌گیرد و در تمام فصل ۳ بازی انجام می‌دهد، به ازای هر بازی یک میلیارد از شما گرفته و این گران است. برای همین من تلاش می‌کنم بازیکنان اصلی را بخرم و برای نیمکت از بازیکنان پایه‌های خودمان استفاده کنم که هم ارزان باشد هم به رده‌ها کمک کرده باشم. اما به ما می‌گویم ما بودجه کلان نداریم؛ اما بازیکنان مطمئن هستند هر مقدار قرارداد ببندند عین آن را می‌گیرند چون من در همه امور کنار و حامی باشگاه هستم جز حقوق بازیکنانم.  

رقابت فصل قبل یکی از شیرین‌ترین رقابت‌های ورزشی در فوتبال ما بود. چه زمانی در ذهنتان گفتید دیگر قهرمان نمی‌شوید. آن کدام هفته فصل بود که امید به قهرمانی را از دست دادید؟  
هرگز امید به قهرمانی را از دست ندادیم. ما تا هفته آخر جنگیدیم. رقابت ما خیلی جذاب و خوب شد. ولی خب شرایط روز آخر کمی برای ما سخت شد.

آیا پرسپولیس فصل قبل را شایسته قهرمانی می‌دانید؟
قهرمان شدند. الان درباره شایستگی این تیم حرف زدن فایده‌ای ندارد.

هر دو باشگاه پرسپولیس و سپاهان ریشه شاهینی دارند. این همه خصومتی که الان به وجود آمده به چه دلیل است؟
تقصیر ماست که مردم را تحریک می‌کنیم. بعضی از مدیران با تصمیم‌های اشتباهاشان باعث این اتفاقات شدند تا این تنش‌ها آغاز شود. اگر آن روزها آن مدیران خود را برای هواداران لوس نکرده بودند الان اوضاع این طور نبود. ما نباید در مصاحبه‌ها به دنبال خودشیرینی باشیم که آدم برای خودمان جمع کنیم. فوتبال همین است. بک سال ما می‌بریم یک سال پرسپولیس یک سال استقلال. ما مربیان و مدیران باید درست کنیم تا هواداران ارتباط و برخورد محترمانه و بهتری با هم داشته باشند. من از دیدن این وضعیت خیلی ناراحتم. وقتی بچه بودم تنش بین ذوب‌آهن و سپاهان وجود داشت؛ اما چند بازی دوستانه تنش‌ها را کمتر کرد. چه ایرادی دارد ما با پرسپولیس بازی دوستانه کنیم تا این فضا را بهتر کنیم؟ روزهای اولی که سرمربی شدم خیلی تلاش کردم به همه احترام بگذارم و آرامشم را حفظ کنم. روزهای اول سخت بود اما خوشحالم که حالا ثابت شده با این روحیات هم می‌شود مربیگری کرد. ما موظفیم به هم احترام بگذاریم.          

بعد از آنکه قهرمانی را از دست دادید فضای اصفهان همچنان پر از احترام و اعتماد بود؟
بله و این احترام و اعتماد بیشتر هم شد. مسئولیت ما در این فصل بسیار سخت است. چون باید جواب این اعتماد را بدهیم. همه منتظر ادامه روند موفق تیم هستند و ما باید چند برابر کار کنیم.

این جایگاه که به محرم نویدکیا به چشم یک ابرقهرمان نگاه می‌کنند که هم باید افتخار ورزشی بیاورد هم حواسش به زندگی مردم باشد، زندگی را برای شما سخت نکرده؟‌
بسیار سخت است. اینکه این همه اعتماد به تو داشته باشند و قرار نباشد به اعتماد آنها خیانت یا از آن سو استفاده کنی، کار را خیلی سخت می‌کند. بعضی مواقع زندگی در میان مردم برایم خیلی سخت می‌شود. این باعث می‌شود همیشه مراقب خودم باشم.

مدعیان قهرمانی این فصل، علاوه بر سپاهان، چه تیم‌هایی هستند؟
نمی‌شود از حالا پیش‌بینی کرد؛ اما همیشه سه تیم سپاهان، پرسپولیس و استقلال مدعی هستند و این فصل باید گل‌گهر را هم به مدعیان اضافه کنیم.      

نظرتان در مورد اسکوچیچ و تیم ملی
مربی‌ای که همه بازیها را برده قابل احترام است. خیلی‌ها می‌گویند تیم ملی زیبا بازی نمی‌کند. من می‌گویم اگر تیم ملی زیبا بازی می‌کرد و می‌باخت آیا از اسکوچیچ حمایت می‌شد؟ همه انتقاد می‌کردند. از یکی از مربیان آلمانی پرسیدند بهترین دوستت کیست گفت جدول. تا زمانی که بالا باشم کسی به من کاری ندارد؛ اما به محض پایین آمدن از جدول همه دست به تخریب من می‌زنند. من می‌گویم تیم ملی تحت رهبری اسکوچیچ بالای جدول است پس شایسته احترام است.  

هدفگذاری شما برای آینده چگونه انجام شده؟ محرم نویدکیا در مربیگری می‌ماند یا به سمت مدیریت می‌رود؟
فقط مربیگری. هرگز به سمت مدیریت نمی‌روم.

چرا؟
من یک فرد ورزشی هستم و ترجیح می‌دهم کار ورزشی کنم. برای مدیریت باید با آدم‌های سیاسی سروکار داشته باشم. من این کار را دوست ندارم. اگر آدم‌های سیاسی دخالتی در ورزش نداشتند شاید یک روزی به مدیریت فکر می‌کردم؛ اما چون سیاست را بلد نیستم دوست دارم مربیگری کنم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی