«فوتبال گیت» عنوان ستونی است به قلم سجاد شجاعی که به متن و حواشی فوتبال ایران میپردازد. در این مطلب او سراغ موضوع خصوصیسازی فوتبال رفته است.
دیدارنیوز ـ سجاد شجاعی: در سالهاي اخير افراد زيادي به عنوان سرمايه گذار بخش خصوصي وارد فوتبال ايران شدند كه اكثر آنها يا پس از مدتي عطاي تيمداري را به لقايش بخشيدند و يا سر از دادگاه و زندان در آوردند. همه اين افراد هم در بدو ورود به فوتبال وعدههاي پرطمطراق ساخت ورزشگاههاي چند ده هزار نفري يا فراهم كردن زيرساختهايي متناسب با استانداردهاي بين المللي باشگاهداري دادند اما نه تنها اين وعده ها محقق نشد بلكه بدهيهاي انباشته از خود به ميراث گذاشتند و در نهايت تيم را به امان خدا رها كردند.
اينكه اين افراد با چه انگيزه اي وارد فوتبال ميشوند يك بحث است و مكانيزم واگذاري باشگاهها به اين افراد يا مجموعه ها بحث ديگر كه البته در اين يادداشت هيچكدام از اين مسايل مورد بحث ما نيست، آنچه اكنون ميخواهيم به آن بپردازيم اين است كه ايا اصلا باشگاههاي ما با شرايط كنوني قابل واگذاري هستند يا نه.
سالهاست كه بحث واگذاري پرسپوليس و استقلال مطرح است همه هم ميدانند كه امكان اين كار بنا به دلايل سياسي و امنيتي فراهم نيست اما حتي اگر اين مسايل هم حل شود سوال اين است كه اساسا چرا بايد بخش خصوصي وارد باشگاهداري در ايران شود؟
باشگاههاي فوتبال در دنيا چند منبع درآمد معين و محدود دارند كه اصلي ترين آنها حق پخش تلويزيوني، بليط فروشي، تبليغات ميداني و جذب اسپانسر و درآمد حاصل از فروش بازيكن است. در ايران و به دليل انحصار رسانه اي بحث حق پخش تاكنون به نتيجه نرسيده و صدا و سيما حاضر به پرداخت حقوق فوتبال نيست. از تبليغات ميداني هم با وجود وعدههاي سازمان ليگ و فدراسيون فوتبال تا كنون عايدي به باشگاهها نرسيده. درآمد بليط فروشي هم بدليل نداشتن ورزشگاه اختصاصي هنوز به طور كامل به باشگاهها نميرسد. با اين حساب حداقل ۵۰ درصد از درآمدهاي متعارف فوتبال و باشگاهها در ايران محقق نميشود.
تجربههاي خصوصي سازي باشگاهها در ايران كه آخرينش هم تجربه تراكتورسازي و ماشين سازي بود نشان داده از اين خصوصي سازي ها خيري به فوتبال و باشگاهها نرسيده و فقط باعث خون دل خوردن هواداران و نابودي تيم هاي ريشه دار فوتبال ايران شده است.
با اين اوصاف و در شرايطي كه هيچكدام از شرايط درآمدزايي فراهم نيست بايد پرسيد اينهمه اصرار بر خصوصيسازي براي چيست و چرا اين اتفاق براي تيمهاي صنعتي مثل سپاهان و فولاد و ذوب آهن نميافتد؟
اگر بنا به صرفهجويي در هزينه هاي دولتي باشد كه بيشترين بودجه دولتي به تيمهاي صنعتي اختصاص ميیابد و بايد اين تيمها در صدر ليست واگذاريها قرار گيرند اما هيچ وقت بحثي در مورد واگذاري اين باشگاهها مطرح نبوده و آنها همچنان بودجههاي كلان دولتي را خرج باشگاهها ميكنند و با رانتي كه در اين زمينه دارند يك رقابت كاملا نابرابر را در فوتبال ما ايجاد كردند.
به هر حال تجربه خصوصي سازي تيم پرطرفدار تراكتور يك بار ديگر ثابت كرد كه خصوصي سازي بدون فراهم كردن الزامات فوتبال حرفه اي كار غلطي است و علي الحساب و با شرايط حاكم بر باشگاهداري در ايران بايد بگوييم تا اطلاع ثانوي فوتبال ايران غير قابل خصوصي سازي است و اصرار بر واگذاري باشگاهها جز نابودي آنها سرنوشتي به بار نخواهد آورد.