اسفندیار عبداللهی روزنامه نگار در یادداشتی طالبان امروز با طالبان بیست سال پیش را مورد مقایسه قرار داد و با مخاطب قرار دادن مسئولان نظامی، امنیتی و سیاست خارجی کشور از آنها خواست همه جوانب مسائل افغانستان را در تصمیم گیریها در نظر گرفته و متوجه شرایط اقوام شمال افغانستان و نسبتها و قرابتهای تاریخی و فرهنگی آنها با ایرانیان باشند.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: خدمت برادرم جناب سردار قآانی و کسانی که تلاش دارند در راستای منافع ملی، ایدئولوژی طالبانی را قابل هضم جلوه دهند و یا القا کنند که طالبان، طالبان گذشته نیست باید عرض کنم اتفاقا طالبان ۲۰۰۱ به مراتب واقعیتر و شفافتر از طالبان امروز بود. ولی قبل از اینکه به طالبان خطرناک ۲۰۲۱ بپردازم لازم است عرض کنم، در سیستمهای حکمرانی مانند ایران، که طبق قانون اساسی همه مسئولان اجرایی منتخب مردم هستند و از صدر تا ذیل حکومت -مستقیم و غیر مسقیم- را مردم انتخاب میکنند، اقدام و عمل حاکمان و کارگزارانش باید چکیده و عصارهای از نظر مردم باشد.
پس از سیطره نسبتا کم دردسر طالبها بر همه افغانستان، مردم ایران شاید بیشتر از خود افغانستانیها به شوک فرو رفتند. گرچه ایران هم مانند آمریکا از طریق جلساتی که با گروه سیاسی طالبان داشتند، از یکی دو سال قبل رسما به آن گروه شورشی و نامتعارف، مشروعیت بخشیدند، اما واقعا مردم ایران از مسئولان کشور انتظار نداشتند به این راحتی طالبان را بپذیرند و اگر هم تا کنون دچار خطای محاسباتی شده اند، انتظار این است که در رابطه با مسائل افغانستان هم راستا با نظر اکثریت مردم عمل کنند.
در مدت کوتاه استیلای طالب بر افغانستان، مردم ایران لحظه به لحظه اتفاقات این همسایه شرقی را دنبال میکردند و مسئولین ما خوب متوجه نظر مردم ایران نسبت به طالب و تاجیک، ازبک و هزاره بوده و هستند. همدلی مردم ایران به هیچ وجه بخشی و جناحی نبوده و از اصولگرایی مانند محمدحسن جعفریان گرفته تا اصلاح طلب، مخالف و مردم عادی، راضی به له شدن فارسی زبانان افغانستان نبودند و این نوع از واکنش مردم ایران اظهرمنالشمس بود و هست. در این مهم هم نباید شک کرد که مسئولان جمهوری اسلامی ایران با هر تعریف و تحلیلی، منافع کلان کشور را در این رهگذر در نظر داشتند. اما به این امر بدیهی هم باید توجه داشت که ما ایرانیان علاوه بر منافع اقتصادی یا امنیتی منطقه ای، نسبت به مردم افغانستان تعهد و وابستگی تاریخی و فرهنگی هم داریم و نباید منافع ذکر شده نافی این تعهدات و قرابتها شود.
هیچ ایرانی، حتی آنهایی که رسما طالبان را تطهیر میکنند، راضی نیستند مردم افغانستان زیر دست و پای تحجر طالبانی له شوند و همین همدلی یک دست ایرانیان بود که منجر به واکنش نسبتا مثبت وزارت خارجه، مجلس شورای اسلامی و فرمانده محترم سپاه قدس شد.
خدمت عالی جنابانی، چون مولوی عبدالحمید، سردار قاآنی و هر هموطنی که فکر میکند طالبان عوض شده و خطاب به صدا و سیمای رسمی کشور که ادعا میکند طالبان رویکردی نسبتا جهانیتر و روادارانهتر به حکمرانی پیدا کرده است، باید عرض کنم، اینچنین نیست.
طالبان ۲۰۲۱ فقط مقداری با هوشتر شده است. آنها امروز متوجه تاثیرگذاری رسانه شدهاند، تاثیر تجارت و مشروعیت در حکومت را گویی یادگرفتهاند، ادبیات دیپلماتیک را فرا گرفته اند و میدانند مشروعیتشان در گرو شناسایی آنهاست. اما این استراتژی ناشی از نیاز مقطعی آنهاست و موقتی است؛ لذا این طالبان بسیار خطرناکتر از طالبان گذشته است.
اما حکومت پشتونها که طی بیست سال گذشته در افغانستان توسط حامد کرزای و اشرف غنی اداره میشد، نسخه کرواتی طالبانِ غالبا پشتون زبان بود و متاسفانه این پوسته فریبنده دموکراسی دیگر اقوام را هم با خود به قهقرا بردند. شمالیهایی مانند تاجیکها، ازبکها و ترکمنها و شیعیان فارس زبان بامیان، هم طی دو دهه گذشته با مشارکت جبری در حکومتِ به ظاهر دموکراتیک پشتونهای کرواتی، خاصیت خود را در سیستمی کاملا فاسد و وابسته از دست دادند، به طوری که اولا در هنگام ورود طالبان به مراکز ولایات، مردم هم از رهبران اقوام و افرادی، چون عطا محمد نور، ژنرال دوستم، داود خان هراتی و رهبران شیعه بامیان که روزگاری مرد میدان جنگ و جهاد بودند، حمایت آنچنانی نکردند و خیلی ریز خود را از صحنه مقاومت کنار کشیدند، زیرا آنها را شریک در مفاسد و ناکارآمدی دولت کابل میدانستند. داستان اردوی ملی افغانستان و دلایل انفعال و بی عملی آنها در برابر لشکر حریص و تشنه طالب هم قصه درازی است که به نحوه مدیریت اشرف غنیِ پشتونزبان، نیات و عدم اخلاص او بر میگردد و اینکه شاید رئیس جمهور فراری افغانستان نمی خواست با قوم خودش حتی در لباس طالب بجنگد و یا دیگر اقوام قوی شوند، که در این مقال نمیگنجد.
مسائل زیادی دست به دست هم دادند که امروز شاهد طالبانی مرموز و در عین حال خطرناکتر از گذشته در افغانستان باشیم. شک نکنید طالب به وقت مناسب در ملاءعام سنگسار و تیرباران میکند، شیعه کشی راه میاندازد، با داعش و القاعده هم پیمان و هم خرج میشود، از گروههای تکفیری جنوب شرق ایران حمایت میکند و با علم، آگاهی، درس و دانشگاه، بیان، اندیشه و زن میجنگد.
مسائل را نباید با هم خلط کنیم. فارغ از انتقاداتی که نسبت به دکترین وزارت خارجه محمد جواد ظریف و کلیت جمهوری اسلامی نسبت به پذیرش و مشروعیتبخشی به طالبان وجود دارد، انصاف نیست اگر به احتیاطهای مثبت دیپلماتیک مسئولان ایرانی اشاره نکنیم. وزارت خارجه، مجلس و فرمانده محترم سپاه قدس طی روزهای گذشته مواضع دیپلماتیک مثبتی اتخاذ کردند و همین انتظار هم میرفت و در دغدغه مندی و صداقت آنها هم نباید تردید کرد. این را هم باید اضافه کنم کمتر ایرانی معتقد به دخالت نظامی ایران در افغانستان است.
اما یک نکته را حتما نباید از نظر دور داشت و آن اینکه به نظر میرسد در غیبت آمربکا، این پاکستان، ترکیه، امارات، عربستان سعودی و قطر است که در افغانستان قرار است میدانداری کنند و گویا جمهوری اسلامی نقش آنچنانی در معادلات افغانستان امروز ندارد.
نکته آخر خطاب به برادر سردار قاآنی است. فرمودید اوضاع افغانستان را از نزدیک رصد میکنید و از حکومتی همه شمول، فراگیر و با مشارکت همه اطراف افغان و قابل پذیرش برای مردم افغانستان حمایت میکنید. آیا فکر نمیکنید با معرفی ارکان امارت اسلامی! افغانستان، این مهم جاری نشده و طالبان با معرفی چند تن از اعضای حلقه حقانی و تعدادی مولوی و طالب برای اداره افغانستان؛ سر همه خوشبینهای ایران و جهان را کلاه گذاشته است؟ من به عنوان یک فعال سیاسی و روزنامهنگار با تمام انتقاداتی که نسبت به بعض دکترین منطقهای کشور دارم، ایمان دارم مسئولان سیاست خارجی و امنیتی و شخص رئیس جمهوری با حساسیت و دقت مسائل افغانستان را دنبال میکنند و شرایط ویژه شرکا و خانواده فرهنگی و تاریخی ما در شمال افغانستان و مناطقی، چون پنجشیر را درک خواهند کرد.
جناب آقای قاآنی شما و دیگر بلندپایگان نظامی و امنیتی کشور گوش، چشم و خروجی نظر مردم ایران در مواجهه با مسائل منطقهای و منافع و تهدیدهای آن هستید. آیا لیست وزرا و معاونان امارت اسلامی! طالبان که روز سه شنبه منتشر شد را رویت کردید؟ آیا منظور طالبان از تشکیل حکومتی همه شمول و فراگیر، معرفی دولتی متشکل از مولویهای طالب بود؟ آیا تلقی شما از دولت فراگیر با مشارکت همه افغانستانیها همین بود؟ حتما منظور شما این نبوده است؛ بنابراین پیشنهاد میکنم جمهوری اسلامی از تمام ظرفیت خود برای فشار بر طالبان و کمک به مردم غیر طالب افغانستان از جمله حمایت ویژه دیپلماتیک از رهبر ولایت پنجشیر (احمد مسعود) و دیگر گروههای سیاسی و اجتماعی استفاده کند.
نگاه بخش قابل توجهی از مردم افغانستان به اقدامات ایران است و وجدان جمعی مردم ما هم نشاندهنده قرابتهای تاریخی و فرهنگی ما به مردم افغانستان است. پس لازم است در اتخاذ تصمیمهای مهم درباره آینده مردم افغانستان، با قاطبه مردم کشور همراه و همراستا باشیم. آینده همین امروز است و قضاوت تاریخ را هم در نظر داشته باشیم.
*روزنامه نگار