سرانجام با رای اعتماد نمایندگان مجلس، پروژه استقرار دولت جدید کامل شد. اصولگرایان در سالهای گذشته مدعی بودند با تغییر روش و برنامه میتوان بر مشکلات فائق شد؛ حالا گوی و میدان آماده است.
دیدارنیوز ـ علی صافی*: دولت ابراهیم رئیسی را میتوان نماد بیش از یک دهه تلاش اصولگرایان برای روی کار آوردن دولتی خالص کرد. از همان سال ۸۸ که محمود احمدینژاد ساز مخالفت با اصولگرایان را به تدریج کوک کرد و خارج شد، اصولگرایان در حسرت تشکیل مجدد دولتی بودند که اصولگرای خالص باشد.
حالا ابراهیم رئیسی با وزرایی در پاستور مستقر خواهد شد که یکسره اصولگرا هستند و از آن مهمتر طیفها و جریانات مختلف اصولگرایان در آن سهم و نقش دارند.
در فهرست هیئت وزیران حالا از طیفهای مختلف اصولگرایی وزرایی حاضر هستند. جوانان مومن انقلابی در این میان ۲ کرسی خالص دارند. حجت عبدالملکی که در راس وزارت فوق استراتژیک کار تعاون و رفاه اجتماعی نشسته است که بخش بزرگی از اقتصاد کشور را زیر نظر خود دارد و عیسی زارع پور که او هم وزارتخانه بسیار مهم ارتباطات و فن آوری اطلاعات را از آذری جهرمی وزیر جوان روحانی تحویل میگیرد.
مجلس اصولگرای یازدهم هم دو نماینده خود را به صورت مستقیم به بهارستان فرستاده است. احسان خاندوزی که هدایت وزارت امور اقتصاد و دارایی را در دست خواهد داشت تا به وعده همیشگی اصولگرایان برای ساماندهی اقتصاد جامه عمل بپوشاند و سید جواد ساداتی نژاد در راس وزارت کشاورزی که باید با یکی از پیچیدهترین عرصههای اقتصاد و اجتماعی ایران یعنی اقتصاد روستایی کشاورزی دست و پنجه نرم کند.
وزارت کشور به احمد وحیدی سپرده شده است. سردار سپاه پاسداران و وزیر سابق دفاع. حضور او در این سمت تکرار تجربه مصطفی محمد نجار در دولت دوم احمدینژاد است. وزارت کشور در واقع ستون فقرات اصلی مدیریت کشور و کانال اصلی مبدل کردن اولویتهای سیاسی به اقدامات اجرایی است که تا دورترین نقاط کشور نفوذ و حضور دارد. تنها رقیب وزارت کشور در میزان گسترش و گستردگی را میتوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دانست و حضور وحیدی در این سمت بدیهی به نظر میرسد. هیچ سیاستمدار راستگرایی بدون هماهنگی با سپاه پاسداران توان و امکان پیشبرد ایدههای سیاسی این جناح را ندارد.
سپاه پاسداران و به خصوص بخش مربوط به فعالیتهای اقتصادی آن یک نماینده بسیار مهم دیگر هم در کابینه دارد. رستم قاسمی که به جای وزارت نفت به وزارت راه و شهرسازی رفته است. جایی که بخش بسیار بزرگی از پروژههای عمرانی و زیرساختی کشور در آن انجام میشود و با هزاران پیمانکار ریز و درشت سر و کار خواهد داشت؛ و در نهایت سپاه پاسداران یک وزیر دیگر نزدیک به خود هم در کابینه دارد. حسین امیر عبداللهیان که در میان اصولگرایان به دیپلمات انقلابی معروف است و در زمان تصدی معاونت عربی و آفریقای وزارت امور خارجه ارتباطی نزدیک با سپاه قدس داشت. آن چنان که برکناریاش از سوی محمدجواد ظریف با واکنش تند اصولگرایان مواجه شد.
جبهه پایداری هم وزرایی نزدیک به خود در کابینه دارد. حمایت همه جانبه آنها از سید حسین فاطمی امین وزیر پیشنهادی صنعت و معدن و تجارت به خوبی خرسندی این گروه از انتصاب او را نشان میداد و البته محمدمهدی اسماعیلی وزیر پیشنهادی فرهنگ هم نزدیکترین نگاه را به این گروه در عرصه مسائل فرهنگی دارد.
دست سیاستمداران قدیمی راستگرا هم خالی نیست. اگرچه در کابینه رئیسی برای سیاستمداران محافظهکار قدیمی جای چندانی نیست، اما حضور عزتالله ضرغامی در راس وزارت میراث فرهنگی و گردشگری یک سهمیه بسیار مهم برای آنهاست.
بقیه وزرا را هم باید به صورت کامل متعلق به بوروکراتهای اصولگرایی دانست که در دولت احمدینژاد تجربیاتی را در سطوح مختلف بوروکراسی کشور داشتهاند. حمید سجادی، محمدعلی زلفیگل، جواد اوجی و علیاکبر محرابیان از این دستهاند.
بهرام عینالهی وزیر پیشنهادی بهداشت و درمان هم پزشک اصولگرایی است که باید به مصاف هیولا هزار سر کرونا برود؛ و البته حجتالاسلام خطیب وزیر اطلاعات هم که به سنت کلی این وزارتخانه با هماهنگی با مقامات عالی نظام معین میشود و البته سالها تجربه حضور در بدنه وزارت اطلاعات را داشته است.
اصولگرایان در به کارگیری امکانات ساختاری و نهادی، جنگ رسانهای و سیاسی و به کارگیری ابزارهای تبلیغاتی علیه رقیب اصلاحطلب و میانهروها توانایی حیرت انگیزی دارند.
آنها دوبار، یک بار در زمان دولت سیدمحمد خاتمی و بار دیگر در دوران ۸ ساله دولت حسن روحانی این روند را با موفقیت آزمودند. آنها در ابتدای دوران این هر دو رئیس جمهور غیراصولگرا مدتی عقب نشستند و بعد با چنان قدرتی به صحنه مبارزه سیاسی وارد شدند که از ماشین سیاسی هر دو دولت قراضهای نابود شده ساختند. دولت خاتمی در تمام شعارهای محوری سیاسی خود شکست خورد و دولت روحانی در نهایت به اردک فلجی مبدل شد که گویی وزرا و حتی حامیانش برای پایان آن لحظه شماری میکردند.
جریان راست سنتی که پدر اصولگرایی فعلی محسوب میشود هم دمار از روزگار دولت دوم هاشمی رفسنجانی درآورد و کار را در نهایت به رویارویی با حامیان او کشید.
اصولگرایان، اما تنها یک بار با احمدینژاد تجربه اداره کشور را داشتند. آن تجربه البته در ۴ سال دوم به کام آنها زهر شد و احمدینژاد مانند خنجری در پهلوی اصولگرایی نشست و باقی ماند.
امروز، اما سرانجام بار دیگر قدرت را به صورت کامل قبضه کردند. حالا این گوی و میدان است که کامل در اختیار آنهاست. گوی و میدانی که البته بسیار ناهموار است. کرونا در ایران قتل عام به راه انداخته، تحریمها کمر اقتصاد را خم کرده، بحرانهای زیست محیطی از جمله کمبود آب هر روز فغان عدهای را به هوا بلند میکند و اعتراضات ریز و درشت اقتصادی و اجتماعی بسیارند.
اصولگرایان بارها گفتهاند که نسخههای شفابخش در نزد آنهاست. همه آنها در دولت سهم و نقشی دارند و همه در انتظارند.
*تحلیلگر مسائل سیاسی