تا سال ۸۴ مرسوم بود که در مراسمی چون تنفیذ و تحلیف، از همه روسای قوا، مجمع تشخیص، شورای نگهبان و خبرگان رهبری دعوت به عمل میآمد، ولی بعد از حوادث سال ۸۸ و در تنفیذ و تحلیف دوم محمود احمدینژاد این سنت شکسته شد و عدهای از مسئولان جایگاههای ذکر شده، مانند هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی دعوت به عمل نیامد. برعکس دایره خودیها که هر روز کوچکتر میشود، دایره مطرودین بزرگتر و بزرگتر شده است تا جایی که به لیست افراد بالا، امروز باید محمود احمدینژاد و برادران لاریجانی را هم اضافه کرد.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: خانواده لاریجانی شاید یکی از دو یا سه خانوادهای باشند که در جمهوری اسلامی ایران از سه دهه پیش همواره در مناصب مهم حکومتی و در هر سه قوه مهم کشور بوده اند. علی و صادق لاریجانی دو برادر از خانواده لاریجانی در نظام بیشترین نقش و جایگاه را داشته و دارند.
علی اردشیر لاریجانی متولد ۱۳ خرداد ۱۳۳۶ که آخرین منصب مهمش ریاست در مجلس شورای اسلامی بود، پر سابقهترین و دارای بیشترین عناوین حکومتی از نیروهای نظامی گرفته تا رسانه، دانشگاه، وزارت و ریاست و مشورت است. علی لاریجانی ریاست واحد مرکزی خبر، جانشین رئییس ستاد مشترک سپاه پاسداران، معاون وزیر در چند وزارت خانه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بیش از ۱۰ سال ریاست صدا و سیما، دبیر شورای عالی امنیت ملی، ریاست مجلس شورای اسلامی و مشاور مقام معظم رهبری را در کارنامه خود دارد. لاریجانی رییس مجلس دهم، در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۹۸ نامزد نشد، اما برای سیزدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد، اما شورای نگهبان صلاحیت او را احراز نکرد.
علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری از میان تعداد زیادی از کاندیداهای دوره سیزدهم ریاست جمهوری، دو نفری بودند که به عنوان رقبای استخواندار عرصه انتخابات ریاست جمهوری از ماهها قبل از انتخابات شناخته میشدند و از جمله رجالی بودند که کسی فکرش را نمیکرد، از کنکور سازمان تحت مدیریت آیت الله جنتی عبور نکنند، اما این دو که همیشه از نزدیکان هسته مرکزی قدرت بودند، پس از دههها که در بالاترین سطوح حکومت حضور داشتند عملا از دایره خودیها اخراج شدند، مثل شخصیت هایی، چون هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، مهدی کروبی و علی اکبر ناطق نوری، محمود احمدی نژاد و یک دو جین چهره انقلابی دیگر.
صادق آملی لاریجانی هم مثل برادر بزرگترش، از نزدکترین و مورد اعتمادترین شخصیتها به هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی بوده است. صادق اردشیر لاریجانی متولد ۲۱ اسفند ۱۳۳۹ معروف به آملی لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو فقهای شورای نگهبان، رئیس هیئت امنای دانشگاه امام صادق و رئیس پیشین قوه قضائیه ایران است. وی از اعضای مجلس خبرگان رهبری در دورهٔ سوم، چهارم و پنجم از استان مازندران بود. آملی لاریجانی دروس سطح و عالی خود را نزد اساتید بنام حوزه گذرانده است و از این حیث یکی از معدود روحانیون کشور است که دارای بنیه علمی-حوزوی محکم و پُر و پیمانی است. در لیست اساتید او نامهای بزرگی دیده میشود. صادق آملی لاریجانی پس از پایان ریاستش در قوه قضاییه با حکم رهبری رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و هم زمان عضو فقیه شورای نگهبان است. همانجایی که جلوی چشم خودش علی لاریجانی را رد صلاحیت کردند.
دیگر برادران خانواده لاریجانی کمتر مورد توجه هستند و به نظر میرسد بدون سر و صدا به کارهای خود مشغولند. اما این دو طی ماهها اخیر گلایه و ناراحتی خود را از طرق مختلف ابراز داشتهاند. ریشه شرایط و وضعیت امروز لاریجانیها را باید از سال ۸۴ به بعد و بعد از نشستن محمود احمدینژاد بر صندلی ریاست و صدارت ساختمان پاستور جستجو کرد. شاید بتوان گفت بهمن ماه سال ۱۳۹۱ شروع یک سریال بلند و هزار قسمتی از خانواده لاریجانی است که نویسنده و کارگردان بخش زیادی از آن محمود احمدی نژاد بود. نمایندگان مجلس نهم در حال استیضاح عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر تعاون، کار و رفا اجتماعی احمدی نژاد بودند. یکی از دلایل اصلی استیضاح وزیر انتصاب قاضی سعید مرتضوی توسط او به عنوان رییس سازمان تامین اجتماعی بود. ریاستی که حاشیهها و فسادهای زیادی در پی داشت.
محمود احمدی نژاد در آن جلسه برای دفاع از وزیرش به مجلس آمد و به جای دفاع از عملکرد وزیر، شمشیرش را به روی خانواده لاریجانی کشید. آنجا که کلیپی از برادر کوچک علی لاریجانی (رییس مجلس) منتشر کرد که در آن فاضل لاریجانی از مرتضوی میخواهد امتیازات مالی از بابک زنجانی برایش بگیرد در عوض کمک خواهد کرد، مسائلی که در قوه قضاییه دارد رتق و فتق شود. اشاره به این بخش از تاریخ پر چالش خانواده لاریجانی از آن جهت است که میتوان گفت، احمدی نژاد آغاز گر قصهای است که امروز شاید آخرین فصل آن را میخوانیم. فصل اخراج لاریجانیها از دایره خودیهای نظام. پس از چالش لاریجانیها با محمود احمدی نژاد دوره جدیدی از داستان برادران لاریجانی آغاز شده است. اوج داستان هم از همین شورای نگهبان شروع شد. جایی که صادق لاریجانی عضو فقیه آنجا است و در بررسی صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری دوره سیزدهم شاهد رد صلاحیت برادرش علی لاریجانی بود. قبل از آن هم البته پس از اتمام ماموریت صادق در قوه قضاییه و زمانی که معاونش اکبر طبری را به دلیل فساد و رانت خواری بازداشت کردند، حواشی پیرامون او به وجود آمد و با آیت الله محمد یزدی رییس پیشین قوه قضاییه دچار چالش شد و این دو در نامههایی به هم تاختند.
صادق لاریجانی پس از رد صلاحیت برادرش علی در رشته توییتی اعتراض خود به این رویکرد را اعلام کرد و پس از آن بود که مقام معظم رهبری هم از ظلمی که در جریان ردصلاحیتهای داوطلبان ریاست جمهوری بر عدهای رفت گلایه کردند و شورای نگهبان تنها کاری که کرد تلویحا از افرادی که احتمال اجحاف به خود و خانواده هایشان رفته بود عذرخواهی کرد. شورای نگهبان دلایل رد صلاحیت علی لاریجانی را در نامهای محرمانه به او داده است، ولی گویا رییس سابق مجلس قصد ندارد دست از سر شورای نگهبان بردارد. او اخیرا در نامهای از آن شورا خواسته مهر محرمانه را از این نامه بردارد که بتواند آن را در اختیار رسانه ها و مردم قرار دهد.
این تمام قصه نیست. تا سال ۸۴ مرسوم بود که در مراسمی، چون تنفیذ و تحلیف از همه روسای قوا، مجمع تشخیص، شورای نگهبان و خبرگان رهبری دعوت به عمل میآمد، ولی بعد از حوادث سال ۸۸ و در تنفیذ و تحلیف دوم محمود احمدینژاد این سنت شکسته شد و عدهای از مسئولان جایگاههای ذکر شده، مانند هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی دعوت به عمل نیامد. رویکردی که بر عکس دایره خودیها که هر روز کوچک میشود از این طرف دایره مطرودین و خارج شدهها بزرگ و برزگتر میشود. در مراسم تنفیذ سید ابراهیم رئیسی علاوه بر افراد ذکر شده در سال ۸۸ و بعد از آن، محمود احمدینژاد هم افزوده شد و در تحلیف رئیسی علی و صادق آملی لاریجانی روسای پیشین قوای مقننه و قضاییه هم غایب بودند.
گویا "آسیاب به نوبت" این ضرب المثل ایرانی در نظام جمهوری اسلامی به معنای واقعی و به صورت منظم محقق و جاری میشود. بلاخره نوبت برادران لاریجانی هم رسید، نوبتی که انتظار نداشتیم قبل از اینها به احمدینژاد، رییس جمهور مورد اعتماد و نزدیک به قدرت، برسد. به نظر میرسد. خلاصه اینکه روح این ضرب المثل "دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد". همه این افراد که از ابتدای نوشتار تا کنون از آنها نامی و یادی رفت، در دایره بزرگی بنام نظام بودند، دایرهای که فکر میکردیم ژلهای و منعطف باشد، اما مغناطیسی و رو به جمع شدن است و سال به سال کوچک و کوچکتر میشود.