خوزستان تشنه است. اما کلاف سردرگم تشنگی خوزستان از یک سو ریشه در تاریخ توسعه در ایران دارد، از یک سو ریشه در لابی قدرتمند کویر و از سوی دیگر زخمی است که سانتیمانتالیسم بر آن نمک میپاشد!
دیدارنیوز – رسول شکوهی: از قدیم در هر استان رقابت و دعوای شهر به شهر وجود داشته و این جنجال قدیمی تا امروز نیز با ما همراه شده است. مثلا دوگانه انزلی – رشت، خرم آباد – بروجرد، آمل – بابل و .... این دعوا بعضا به ماجراهای بین استانها هم کشیده میشود و در شکلی کلانتر به دوگانه تهرانی – شهرستانی نیز میرسد.
ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که تقابل بالا میگیرد و کار به منافع افراد و گروهها و شهرها و استانها میرسد. آن زمان است که گسلهای اجتماعی فعال میشوند و سخت میتوان جلوی زلزله احتمالی را گرفت.
در این روزها که بخش زیادی از انسانها داغدار خوزستان هستند و برای آب و هوا و جان آدمها ابراز نگرانی میکنند برخی عمدا یا سهوا دست روی مسائل خطرناکی میگذارند. خوزستان این روزها به شدت ناآرام است. دیشب هم درگیری و ناآرامی در برخی از شهرستانهای خوزستان ادامه داشته است و فیلم و تصاویر مختلفی درشبکههای اجتماعی دست به دست میشود. اعتراضات اجتماعی و اقتصادی حالا سیاسیتر هم شده است و همه ایران را در تشویش و خشم فرو برده است.
با افزایش بحران آب در خوزستان و نارضایتی گسترده مردم بحثهای مختلفی در شبکههای اجتماعی شکل گرفت و هر کس از زعم خود به این موضوع پرداخت. برخی این ایده را مطرح کردند که آب رسانی به استانهای دیگر باعث شده که تنش آبی شکل بگیرد و گروهی دیگر بحثهای کلان تری را دلیل این بحران آبی میدانند که به اندازه تاریخ (حداقل تاریخ ۵۰ سال اخیر) ریشه دار است. برخی به طرحهای انتقال آب در دو دهه اخیر و احداث سد در این استان اشاره دارند. این بحثها متاسفانه در سطح کارشناسی باقی نماند و کار به اهانت و گردن کشی هم کشید.
فیلمی از یک مرد اصفهانی منتشر شد که در آن با زبانی توهین آمیز و کنایی به بخشی از این دعوا که درباره زاینده رود و رودهای استان خوزستان است اشاره داشت و باعث رنجش خاطر بسیاری از مردم شریف و نجیب خوزستان شد. در ادامه هم چند نفر از اهالی خوزستان از خود فیلمی در فضای مجازی منتشر کردند و با زبانهای مختلف آن مرد اصفهانی را تهدید کردند و جواب او را با زبانی تند و باز هم توهین آمیز و به همراه قداره و قمه در کادر تصویر دادند.
«میرآب» به فردی در تاریخ ایران گفته میشد که مسئولیت آب رسانی به خانهها و مناطق مختلف کشور را داشت و به همین علت فرد مورد اعتماد و پر قدرتی محسوب میشد. میرآبها تنها کسی بودند که اجازه بازکردن یا بستن آب به خانهی مردم را داشتند وظایف اصلی میرآبها تقسیم عادلانه آب، حل مناقشات محلهای و حضور در خلوت و اندرونی خانهها بود و به همین علت میرآبها تلاش میکردند مورد اعتماد باشند و مسائل محلی را حل کنند.
میرآبهای امروز هم اگر اقداماتی انجام دهند که اختلاف بین مناطق مختلف و گروههای قومی بالا بگیرد بیش از هر چیزی دودش به چشم خودشان میرود. قومیتهای مختلف میتوانند بر اساس منافع مشترک با هم زندگی کنند همانطور که در تاریخ این کشور کنار هم زندگی کردند.
احتمالا دعای معروفی که از داریوش اول نقل شده است را شنیده اید: «اهورامزدا این کشور را از دشمن، خشکسالی و دروغ دور بدار». چند سال پیش توییتی از یک دوست دیدم و توجه ام را به خود جلب کرد. او هم از این ترکیب استفاده کرد، ولی با کمی تغییر نوشت: خدایا این کشور را از شر خشکسالی، دروغ و سانتیمانتالیسم دور کن (نقل به مضمون).
در ویکی پدیای فارسی این عبارت نوشته شده است: «سانتیمانتالیسم یا احساساتیگری یا احساساتگرایی عبارت است از انتظار چنان واکنشی عاطفی از خواننده یا بیننده که با موقعیت موجود تناسبی نداشته باشد یا در آن اثر، زمینه لازم برای آن فراهم نشده باشد». به تعبیر عرفیتر سانتیمانتال به پدیدهای گفته میشود که به شدت احساساتی است و هیچ نسبتی با واقعیتهای موجود ندارد.
در فعالیتهای اجتماعی و با رشد شبکههای اجتماعی این مشکل که نگاه افراد و حتی فعالین اجتماعی به یک معضل جدی و اغلب ساختاری و تاریخی بسیار سانتیمانتال بوده و این نگاه نه تنها کمکی به حل معضلات اجتماعی نکرده بلکه مشکلات عدیدهای نیز به بار آورده است.
نرگس کلباسی در چند سال اخیر به عنوان یک سلبریتی در عرصه فعالیت خیرخواهانه مطرح شد و فعالیتهای گوناگونی را ساماندهی کرد. درباره او و تلاشش برای جمع آوری پول و رساندن آب به مناطقی که در خوزستان با بحران روبرو هستند در این چند روز صحبتهای زیادی شد. اما بیش از هر چیز باید به این نوع اقدامات به اصطلاح خیرخواهانه پرداخت.
فعالیت اجتماعی با فعالیتهایی از این دست که پول جمع کنیم و برای بحران آبی که در یک استان وجود دارد آب معدنی تهیه کنیم بیشتر به یک شوخی شباهت دارد تا یک فعالیت اجتماعی منسجم و موثر. برخی از کاربران شبکههای اجتماعی این اتفاق را دست مایه طنز کردند و حتی پیشنهاد خرید پنکه برای حل بحران ریزگردها را هم دادند.
سانتیمانتالیسم در کمین ما است و میتواند فعالیتهای جدی اجتماعی را هم تخریب کند. فعالین اجتماعی به جای مطالبه گری و انجام کارهای میدانی با استفاده از گروه حرفهای بر اساس دستاوردهای پژوهشی مشغول فعالیت در اینستاگرام شده اند و از مخاطبان خود طلب پول میکنند تا برای فلان منطقه آب ببرند یا برای بهمان دانش آموز تبلت بخرند. حال اینکه بحران آب و محرومیت از تحصیل و هزاران بحران دیگر در کشور ما نه تنها با اقداماتی از این دست سامان پیدا نمیکند بلکه فعالیتهای حرفهای و موثر و منسجم دیگران را هم تحت الشعاع قرار میدهد.
در برندینگ و مخصوصا برندینگ سیاسی بحثی وجود دارد به نام «تداعی برند». یعنی اگر اسم فرد یا برندی مطرح شود مخاطب چه نکاتی را به خاطر میآورد و آن فرد و برند تداعی کننده چه مسائلی است. مرحوم هاشمی رفسنجانی از نگاه برخی یکی از چهرههای تاثیرگذار و ویژه در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود و در مقابل منتقدانش او را مسبب بسیاری از مشکلات امروز در ساختار سیاسی اقتصادی کشور میدانند.
اما نکتهای که در رابطه با این سیاستمدار مطرح است بازسازی برند توسط شخص خودش بود. تا قبل از سال ۸۴ «رفسنجانی» یعنی بخش دوم فامیلی او بیشتر در گوشه و بازار شنیده میشد و جنبه منفی برای او داشت. رفسنجانی نماد ثروت و قدرت و اشرافیت و گرانی و رانت و توجه به نزدیکان و مسائلی از این دست بود. اما از حدود سال ۸۴ ماجرا عوض شد و بیشتر بخش اول فامیلی او یعنی «هاشمی» مورد استفاده قرار گرفت.
هاشمی در مقابل رفسنجانی با همراهی با مردم و مقابله با تمامیت خواهان و توسعه خواهی تداعی میشود و دیگر خبری از آن نکات منفی نیست. این بازسازی برند سیاسی و تغییر رویههای گوناگون در نهایت به نتیجه رسید و رفسنجانی که در کوچه و خیابان سوژه اهانت بود با برند هاشمی کار خود را در عرصه سیاسی و عرصه زندگی پایان داد و با یک تشییع جنازه باشکوه به خانه ابدی اش رفت.
همه اینها را گفتم تا به این موضوع برسم که بخش زیادی از مشکلات آبی امروز در استان خوزستان برای دوران اخیر نیست و به دوران رفسنجانی بر میگردد. او اولین دولت بعد از جنگ تحمیلی را تشکیل داد و نیاز به سازندگی در روزهای بعد از جنگ بیش از هر زمان احساس میشد. سردار سازندگی به میدان آمد و پروژههای گوناگونی را راه اندازی کرد.
در این بین استان خوزستان نیز وارد ماجراهای تازهای شد. احداث صنایع گوناگون و استفاده از آبهای سطحی و سدسازیهای گوناگون باعث شد که این استان شرایط جدیدی را تجربه کند و بعد از چند دهه بحرانی مانند اتفاقاتی که این روزها رخ میدهد را شاهد هستیم.
این نکته را هم نباید فراموش کنیم که بسیاری از مدیران رده بالای کشور در مناطق کویری مانند کرمان، اصفهان، قم، یزد و ... متولد شده اند و به صورت کلی با مسالهای مانند آب بیگانه هستند. این رویه غلط در دولتهای بعد هم ادامه پیدا کرد و امروز به فجایع مختلف زیست محیطی مانند بحران آب و ریزگردها رسیده ایم.
شاید در گذشته توسعه و محیط زیست رابطه خوبی با هم نداشتند و این تلقی وجود داشت که اگر میخواهیم به توسعه برسیم باید برخی مسائل محیط زیستی را کنار بگذاریم. اما در بحثهای جدید توسعه، محیط زیست و رعایت تمام نکات مربوط به آن به عنوان یک اصل شناخته میشود و تکنولوژی و دانش نوین به کمک توسعه آمده تا دیگر شاهد فجایع محیط زیستی نباشیم.
میتوان رویکرد رفسنجانی را دنبال کرد، میتوان تغییر رویه داد با رویکرد هاشمی به مسائل مختلف نگاه کرد. قاعدتا همراهی با مردم و تلاش برای بیشینه کردن منافع آنها رویکرد بهتری است و مدیران حال حاضر کشور و دولت آینده نیز باید انتخاب کنند که کدام راه را میروند و چه کارهایی انجام خواهند داد.
شرم کنید