البته بالاتر هم میشود رفت، ولی دیگر مسئله از حالت منطقی خارج میشود؛ مثلا برندهایی «لامادلین ترافل» تا دوهزارو ۶۰۰ دلار هم شکلات دارند؛ اما اینها بسیار استثنائی است و مثل ماشینهایی مثل رولسرویس و ماشینهای لوکس ایتالیایی میماند.
دیدارنیوز ـ از قدیم کنجکاوی مردم درباره شکل زندگی ازمابهتران وجود داشته است و به آنها حسی از هیجان میدهد. جز مشاهده و یادآوری بحثهای محافل خانوادگی و دوستان که شما هم قطعا شاهد بحثی پرهیجان درباره شیوه زندگی اغنیا بودهاید یا حتی با نگاه به رفتار شخص خودتان به رمانها و قصه هم میشود رجوع کرد.
برای مثال در رمان «در جستوجوی زمان ازدسترفته» پروست میبینیم که در فرانسه اوایل قرن بیستم ماجرای میهمانان میهمانیهای چهرههای برجسته، اشراف و ثروتمندان در مجله چاپ میشده و مردم با کنجکاوی میخواندند! دلیل این احساس را یک روانشناس اجتماعی باید توضیح بدهد.
امروز ایران هم همینطور است فقط فرق کوچکی دارد. کوچکشدن سفره مردم و تنگناهای معیشتی حسی از عدم همدلی، شکست و بیعدالتی را هم در زیرنظرگرفتن زندگی اغنیا به وجود آورده است. در این شرایط دبیرکل بنکداران مواد غذایی به ایسنا گفته است بیسکویتهای وارداتی یکمیلیونی در کشور مورد استقبال قرار گرفته است و خبر از ورود بیسکویتهای یکمیلیونو ۵۰۰ هزار تومانی به کشور داد.
قاسمعلی حسنی دراینباره گفته بود: «با شیوع کرونا و کاهش سفرهای خارجی مصرف تنقلات و کالاهای خوراکی لوکس نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته و همین امر منجر به افزایش واردات این دست کالاها شده است».
همچنین گفت بهدلیل فروش فوقالعاده این تنقلات و استقبال بالای بخشی از افراد جامعه از این اقلام، بیسکویتهای یک میلیون تا یکمیلیونو ۵۰۰ هزار تومانی آلمانی، سوییسی، فرانسوی و انگلیسی در راه است. دبیر کل بنکداران مواد غذایی میگوید: «قیمت این بیسکویتها معادل یارانه دو سال اقشار آسیبپذیر جامعه است و بهصورت غیررسمی وارد کشور میشوند و دولت نیز حقوق گمرکی از آنها دریافت نمیکند».
او در پایان گفت: «به دولت پیشنهاد میکنیم که در این بخش شفافسازی انجام شود. اگر واردات این کالاها آزاد است، پس باید اجازه داده شود واردات کالاهای اساسیتر مانند شکر و... هم آزاد شود». با آقای حسنی تماس گرفتیم و حرفهایی شنیدنی از او شنیدیم.
اما اول گشت کوتاهی در شهر زدیم. به جاهایی که دست ما رسید، همه از تعجب چشمشان گشاد شد و گفتند که اصلا از این قیمتها روحشان هم خبر ندارد.
درنهایت با یکی از مغازههای فروش شکلات خارجی در منطقهای در شمال تهران تماس گرفتیم و دو کلمهای حرف دستگیرمان شد. درباره بیسکویتهای ۱.۵ میلیونی سؤال میکنیم. «ما خردهفروش هستیم، تازه اصلا مشتری این جنس را نداریم.
حتی بالای ۳۰۰ هزار تومان هم با این وضعیت اقتصادی مشتری ندارد». خب کجا دنبالش بگردیم؟ نمیدانم کجا دنبالش بگردید. حتی برندهای لوکس دنیا هم چنین قیمتی ندارند. مثلا گادیوا هم چنین قیمتی ندارد، تازه اصلا توی ایران نیست یا ما نداریم. احتمالا شکلاتهای دستساز را میگویند».
با یک ایرانی ساکن اروپا تماس گرفتیم. شکلات ۵۰ یورویی قیمتی طبیعی است؟ زیر خنده میزند و میگوید «نه معلوم است که نیست، توی سوییس شاید چنین چیزهایی باشد و طبیعی باشد، اما خب در سوییس درآمد و سطح رفاه هم مثل بقیه اروپا نیست. ۵۰ یورو خیلی زیاد است».
نگاهی به قیمتهای شکلاتهای معروف و به نسبت گران دنیا میاندازیم. حرفش درست است. از ۱۲ یورو تا ۲۰ یورو. البته شکلاتهایی هم هستند که قیمتهای خیلی بالاتر دارند؛ مثلا برندی هست به نام «آمِدی پروسلنا» که نسخههای محدود تولید میکند با بستهبندیهای اوج لوکس و قیمتهایی بعضا نزدیک ۲۰۰ یورو.
البته بالاتر هم میشود رفت، ولی دیگر مسئله از حالت منطقی خارج میشود؛ مثلا برندهایی «لامادلین ترافل» تا دوهزارو ۶۰۰ دلار هم شکلات دارند؛ اما اینها بسیار استثنائی است و مثل ماشینهایی مثل رولسرویس و ماشینهای لوکس ایتالیایی میماند.
درواقع میشود از آن صرفنظر کرد، همینطورکه وقتی در شرایط عادی در ایران از اشرافیت یک خانواده حرف میزنیم، خانواده سطنتی بریتانیا را مدنظر نداریم.
با «قاسمعلی حسنی»، دبیر کل اتحادیه بنکداران که خبر را منتشر کرده است، تماس میگیریم. بهسختی میتوانیم با ایشان صحبت کنیم، در جلسه هستند و سه بار مجبور شدیم مصاحبه را قطع کنیم که کمی باعث آشفتگی در سؤالها و جوابها شد. از ایشان میپرسیم:
این شکلاتها و بیسکویتها کجا هستند، چون ما که ردی پیدا نکردیم؟
«در دوهزار مغازه در تهران و کلانشهرها و مراکز استانها وجود دارند».
قاچاق هستند دیگر؟
بله قطعا.
خب شما اقدامی در این زمینه کردهاید؟
(با خنده) چه کار کنیم؟
وقتی سطح آن اینقدر گسترده است، باید قابل تشخیص و ردیابی باشد. نه؟
ببینید، هزارو ۵۰۰ کالای دیگر هم هستند که به همین شکل قاچاق وارد میشوند. این همه را چه کار کنیم؟
از حجم مصرف این بیسکویتها اطلاعی دارید؟
مصرف بالاست، بالاخره قشر متمولی هستند که برای ارضای خواستهشان پول خرج میکنند.
بهطورکلی واردات شکلات مجاز است؟
نه. کلا آبمعدنی خارجی هم وارداتش مجاز نیست.
این حجم از کالای قاچاق، شما میگویید هزارو ۵۰۰ قلم را که قاعدتا فردی وارد نمیکنند، آنهم به این شکل سراسری که میفرمایید؟
خیر، سازماندهی دارند، سیستم دارند، یک شبکه است.
خب چه نهادهایی باید با شما همکاری کنند که مسئله را پیگیری کنید؟
هیچ نظری دراینباره نمیدهم، با بقیه نهادها ما کاری نداریم.
هزارو ۵۰۰ رقم کالا چی هستند؟
چیپس، سس، انرژیزاها و.
یعنی شما هیچ کنترلی نمیکنید؟
ببینید در دنیا مبارزه با قاچاق شکست خورده. باید واردات را آزاد کرد تا رقابت باشد و کیفیت جنس ما هم بالا برود.
خب در این شرایط ارز برای واردات بیسکویت ۱.۵ میلیونتومانی خارج کنیم؟
نیاز کشور است، در دولت جدید این اتفاق میافتد و همهچیز به روال عادی بازمیگردد.
بیسکویت ۱.۵ میلیون تومانی باعث چه رقابتی میشود؟
(باخنده) سربهسر ما میگذاریدها!
نه باور کنید جدی است.
باعث شکوفایی و رونق میشود.
ما الان در دوران خاصی هستیم، برای واردات دارو مشکل داریم.
ببینید ارز و منابع به اندازه کافی هست. این همه نفتوگاز داریم.
خب الان تحریم هستیم، نمیتوانیم بفروشیم وگرنه که حرف درستی است.
مصرفکننده هم حق دارد. باید به او حق انتخاب بدهیم.
حتی در شرایط بیدارویی؟
مسئله اصلا اقتصادی است. تولیدکننده با رقابت مواجه بشود باعث پیشرفت میشود.
سؤال ما را جواب ندادید.
ببینید چه بخواهیم، چه نخواهیم این اتفاق میافتد. آزاد بشود اقلا دولت گمرکش را میگیرد. دارو هم داریم. یک درصد از جمعیت هم هست که هرچه بخواهد دارد. با رئیسجمهور جدید اتفاقی که باید بیفتد میافتد.
یعنی مشکل از دولت قدیم است.
نه من این را نگفتم، اما با دولت جدید بعد از سه سال ممنوعیت واردات آزاد میشود و همهچیز درست خواهد شد.
خب پس چرا اصلا آن مصاحبه را کردید؟ خیلی جنجال خبری کرد
ببخشید دارم میروم جلسه، بعدا تماس بگیرید... قطع میکند.
کالاهای لوکس: حق اغنیا یا ضربه به ضعفا؟
قضاوت درباره این مسئله از نظر اخلاقی که بسیار دشوار است و وارد مباحث فلسفی میشود؛ اما بدون ورود به بحثهای پیچیده هنگامی که نابرابری در درآمد و ثروت را طبیعی بدانیم، نمیتوانیم استفاده از بالابود درآمد اغنیا را از آنها سلب کنیم.
پول بالاخره برای خرجکردن است. همچنین از نظر اقتصادی حرف درستی است که قاچاق همان درآمد گمرکی دولت را هم که بالقوه میتواند خرج و کمکحال ضعفا باشد، میگیرد، پس آزادکردن واردات کالا عقلانی است؛ اما در شرایط کنونی ایران، وقتی تحت شدیدترین تحریمها قرار داریم، با کمبود درآمدهای ارزی مواجه هستیم و همان میزان درآمد ارزی را هم نمیتوانیم انتقال بدهیم، پول خرج بیسکویت یکمیلیونی و ماشین چندمیلیاردی و خودنویس چندده میلیونی کردن تا چه حد اخلاقی است؟
به نظر میرسد حتی این سؤال هم پاسخ سادهای نداشته باشد. وقتی جنس هست، حتی قاچاق، همیشه هم بوده، دوراهی پررنگتر میشود: آزادی واردات با دریافت گمرک یا ادامهدادن به مصرف جنس قاچاق؟ قاچاق را ازبینبردن؟ حرفش را نزنید!