
گفتگو با محسن مهرعلیزاده در استودیوی دیدار بیشتر حول محور اقتصاد کلان ایران و مشکلات آن گذشت. مشکلاتی که مهرعلیزاده کمبود تولید و سرمایهگذاری را در راس آنها میداند و برای رفع آن راهحلهایی دارد.
دیدارنیوز ـ اسفندیار عبداللهی: اقتصاد ایران یکی از ناشناختهترین اقتصادهای جهان از حیث مکتب اقتصادی است. این اقتصاد آش شلهقلمکاری از سوسیالیسم، سرمایهداری و آن چیزی است که با عنوان اقتصاد اسلامی نام برده میشود. بر عامل مشخص نبودن مکتب متعارف اقتصادی در ایران، عواملی چون سوء مدیریت، دخالت سازمانها و نهادهای مختلف در کار هم، موازی کاری، روابط خارجی و مسائلی، چون تحریمها و معطل ماندن تکلیف روابط مالی بینالمللی ایران با جهان افزودهشده و وضعیتی را رقم زدهاست که شاهد آنیم. همهگیری ویروس کرونا نیز خود قوز بالا قوزی شده که همه لنگیها و گرفتاریهای فوق را دو چندان میکند.
این مسائل بهانهای شد که دیدار از مهندس محسن مهرعلیزاده معاون سابق رییسجمهور و رییس سازمان تربیت بدنی در دولت اصلاحات، استاندار پیشین استانهای خراسان و اصفهان و رییس فدراسیون ورزشهای زورخانهای برای بررسی شرایط اقتصادی ایران و راههای برون رفت از گرههای موجود دعوت بهعمل آورده و عرصه اقتصاد ایران را با او بهبحث بنشینیم.
فیلم کامل گفتگو را این جا ببییند
متأسفانه مسائل اقتصادی در ایران وابستگی شدیدی بهروابط بینالملل پیدا کردهاست و مسائل دیگری را در حاشیه این مسئله قرار دادهاست. پیمانهای بینالمللی مانند FATF و دیگر پیمانهای بینالمللی که ایران نسبت به آنها مقداری دست بهعصا راه میرود مزید بر علت شده و مشکلات اقتصادی ما را دو چندان کردهاست. این گزاره درست است؟
امیدوارم از شر این ویروس منحوس که بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در همه نقاط جهان از جمله ایران را زمین گیر کرده رهایی پیدا کنیم. بهویژه اقتصادهای ضعیفی مثل اقتصاد کشور ما حساسیت بیشتری نسبت بهاین تعطیلیها و رکودها و لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی نشان میدهند. وضعیت اقتصادی خوب نبود و قطعاً این شرایط وضع را بدتر میکند.
مسائل اقتصادی ایران یک چهرهساختاری و برنامهمحور دارد که ریشه در تعاریفی است که نظامهای حکومتی برای آن دارند. یک چهره دیگر تحت تأثیر عوامل کوتاه مدت داخلی و بیرونی، سیاستهای مقطعی و سیاست خارجی قرار گرفتهاست. بهعنوان کسی که در این کشور تجارب زیادی دارید راهحل کوتاه مدت عبور از مشکلات و گرههای کنونی چیست؟
اجازه میخواهم در کنار آن دو محوری که فرمودید یک محور دیگر اضافه کنم. در واقع ما سهتا محور و سه موضوع داریم که اقتصاد ما متأثر از آن وضعیت زندگی عادی مردم را ترسیم میکند؛ یکی وضعیت اقتصادی کل جهان است. در سال ۱۴۰۰ و در سال ۲۰۲۱ میلادی قرار داریم. یک روند مشخصی در اقتصاد جهان وجود دارد. باید دید اقتصاد جهان با وسعتی کهجهان دارد با سطح مبادلات و تولیدی که در زمینه کشاورزی، صنعت، تولید و صادرات، نفت، پتروشیمی و موارد مختلف، سهم ما چیست؟ ما در کجای اقتصاد جهانی قرار داریم؟ اصولاً در عمل میبایست جزو کشورهای پیشرفته باشیم یا جزو کشورهای درحال توسعه و پتانسیلی باشیم؟ یعنی این ظرفیت را داریم که یک کشور پیشرفته باشیم؟ همین چین در سال ۱۹۷۸ یعنی درست یک سال قبل از انقلاب اسلامی تصمیم بهاصلاحات گرفت و سیستم مائوئیستی را عوض کردند بهتدریج امروز بهنقطهای رسیدهاند که بهنظر من در خیلی ابعاد از آمریکا جلوتر هستند. اکنون دارند بهبرترین قدرت جهان تبدیل میشوند. اگر چین این تغییرات را انجام نمیداد الان با جمعیت یک میلیارد و دویست میلیونی گرسنه بودند و یک وضعیت وحشتناکی رخ میداد. پس عملاً الان چین در اقتصاد جهانی چهموقعیتی دارد؟ و بهشکل بالقوه چگونه میتوانست باشد؟ در خصوص ایران هم باید این سؤالات را پرسید. یک جهت دیگر اینکه در این بستر کلی کهفراهم است اگر ما بهموقع تصمیم بهاصلاح، تغییر نگرش، تغییر گرایشها و تدوین یک استراتژی مشخص بگیریم یا میگرفتیم در آن صورت وضع ما چگونه میشود؟ بهعبارتی بر اساس برنامهها و زیربناهای اقتصادی، موجودیهای تولید، نیروی انسانی، معدن، بازارهای صادراتی، کارخانهها، صنعت و سطح تولید چهچیزهایی داریم؟ آیا این روند مطلوب است؟ و داریم بهچهسمتی میرویم؟ یک جهت هم همین است که شما فرمودید. اینکه ما داریم پیش میرویم بر روی مواضع کشور ما در دنیا تأثیر داشتهاست. بالاخره در سال ۱۳۵۷ یک انقلابی داشتیم. موافقان و مخالفانی داشتهایم. در مقاطع مختلف در این ۴۰ سال گذشته موافقان و مخالفان ما عوض شدهاند. حال امروز شرایطمان اینگونهاست. همراهی و عدم همراهی با همهکشورها و پیمان بینالمللی مختلف مثل FATF، سی اف تی، پالرمو از مواردی است که در تبادلات مالی، پولی و تجاری ما با دنیا اثر میگذارد.
معدن، تجارت، نفت، خدمات، گردشگری، توریسم و سرمایهگذاری باید وجهمشترکی داشته باشند. چه لوازمی برای جاری شدن این مؤلفهها نیاز داریم؟
در واقع در وجه سوم بحث این است کهبر اساس موجودی که داریم آیا خوب پیش میرویم یا خیر؟ آیا راهحلهای کوتاهمدت و میان مدت برای رفع مشکلات فعلی داریم یا خیر؟ من فکر میکنم اساسیترین عامل برای توسعهاقتصادی و بهبود وضع معیشتی و افزایش ارزش پول یک کشور فقط تولید است. ممکن است یک کشور در شرایطی قرار بگیرد که نتواند در موقعیت تولید قرار بگیرد و موقعیت تجاری داشتهباشد. مثلاً در خصوص وضعیت ۲۰ سال پیش دبی، آنها هیچ چیزی برای تولید نداشتند. مواد اولیه، برق و زیربنا نداشتند. الان تا اندازهای هم در زمینه تولید هم کار میکنند. اما ما یک کشور خیلی بزرگی هستیم. همهامکانات موجود است. کشاورزی، معدن، نیروهای باهوش و با استعداد و تحصیل کردههای خیلی زیادی داریم. در کشور ما تولید کلید اصلی است. در تولید یکی از ایرادات ما حتی قبل از انقلاب مثلاً از دهههای سی و چهل یک سری قوانین در مورد تولید بر اساس شرایط آن زمان نوشته شدهاست. اما متأسفانه هنوز هم قانونی که مثلاً در سال ۱۳۲۷ در مورد بهرهبرداری از معدن نوشتهشده، همچنان باقی است. گرچه در پایان هر قانون جدیدی مینویسند که هر گونه قوانین مغایر با این ملغی است، ولی متأسفانه استنباط این قضیه که این قانون جدید آن را ملغی کرده امکان پذیر نیست. گفته نمیشود قانون شماره فلان ملغی شد بلکه گفته میشود هر گونه قانون و مقرارت قدیمی مغایر با این قانون جدید ملغی است. به نظر من یکی از مشکلات اساسی ما این است که در هر زمینهای از جمله مسئله تولید قوانین دست و پا گیر خیلی زیادی داریم و متأسفانه دیوانسالاری و روابط اداری حکام بر تولید بهنحوی است که چند نفر کارشناس در سیستم اداری را بر همه مقدارت تولید حاکم کردهاست. در حالی که اصولاً در تولید اگر چه مواد اولیه، کارگر، پول و سرمایه مهم است، اما مهمتر از همه اینها مدیریت آن کار توسط بخشی که بر روی آن سرمایهگذاری کردهاست. مدیریت کردن یعنی اینکه تمام امکانات کنار هم گذاشته شود و از نتیجه اینها چیزی حاصل شود. جایی که مدیریت باید اعمال شود و بخش خصوصی با فراغ خاطر بر اساس آنچه که منفعت خودش است در آن این حیطه برنامهریزی کند.
میبینیم که یک نفر کارشناس با آن تجربه و سواد محدود خود اجازه دارد در خصوص آن واحد بزرگ تولید آری یا نه بگوید. من نمیگویم باید کنترل صورت گیرد، ولی بهجای اینکه قوانین دست کارشناسان مختلف بهگونهای باشد که هر لحظه اراده کند ـ اگر چه به غیر عمد و بر اساس تفکر خود ـ تولید را متوقف کند یا آن را محدود کند. قانون باید صریح و روشن باشد که من آن را خلاصهسازی قوانین مینامم. چهار یا پنج هزار بند قانونی در مورد صنعت و تولید میتوانید بیاورید که همه هم معتبر است. در بخش تولید با تورم قوانین مواجه هستیم. همه قوانین صنعتی میتوانست در بیست یا سی یا بند، در سه صفحه خلاصه شود و ملاک عمل بین تولید کننده اعم از کارفرما، کارگر، بانک، گمرگ و مالیات و دارایی قرار گیرد. من خودم چندین سال در کشور مسئولیتهای مختلف داشتهام. اگر یک فردی در ادارهای اراده کند کاری انجام دهد میتواند این قانون را دربیاورد و بر اساس بند فلان و ماده فلان بگوید شما میتوانید هزاران واحد از فلان محصول را وارد کشور کنید و حتی از گمرک هم معاف هستید. این فرد میتواند بر اساس بند دیگر از قانون دیگر بگوید آوردن این کالا قاچاق است! با این روند مشخص است که تولید عملیاتی نمیشود. در تهران ۱۸ شهرک صنعتی وجود دارد و هزاران واحد تولیدی با دهها هزار کارگر در این ۱۸ شهرک صنعتی مشغول فعالیت هستند. اینها واحدهایی هستند که تحریم بر روی آنها اثر ندارد، چون اغلب با تولیدات داخلی مشغول بهفعالیت هستند. جالب است بدانیم ۹۰ درصد آنچه که شما نیاز دارید و در جامعه فراوانی دارد اغلب تولید همین واحدهای کوچک و متوسط است. هیأت مدیرهشهرکهای صنعتی تهران نزد من آمده و میگویند بیش از ۶۰ و ۷۰ درصد از ظرفیت ما تعطیل است، چون ما نقدینگی نداریم. بانک هم نقدینگی با هزار منت در اختیار ما میگذارد. اگر چه با سود ۱۸ درصد، اما عملا ۲۴ درصد سود بابت آن گرفتهمیشود و بعضا، چون تضمینی نداریم نمیتوانیم وام هم بگیریم، لذا تعطیل کردهایم. من گفتم شما وقتی پول نداشتهاید چگونه این کار را ایجاد کردهاید؟ میگویند ما پول داریم مالیات بر ارزش افزوده زیاد است
در خارج از کشور وقتی از جایی خرید میکنید مثلاً ۲۰ یورو جنس میخرید، گفته میشود ۱۰ درصد مالیات ارزش افزوده است؛ لذا ۲۲ یورو میپردازید. بعد همانجا آن ۲ یورو مالیات ارزش افزوده به سیستم دارایی میرود و ۲۰ یورو هم وارد صندوق فروشندهمیشود. در ایران وقتی من میخواهم مواد اولیه بخرم حتی قبل از تولید باید مالیات بر ارزش افزوده آن را بپردازم. در نتیجه من باید مواد اولیه را گران بخرم لذا پول ندارم. بعد میگویند وقتی کالا را تولید کردم و محصول در حال خروج از کارخانه بود، مالیات ارزش افزوده از من میگیرند. الان دهسال است گرفتار این مسئله هستیم و متأسفانه سیستم دیوانسالاری ما نتوانسته این قضیه را حل کند. این دیگر فشار آمریکا و تحریم نیست. این خودتحریمی است؛ بنابراین در مورد مسائل زود بازده این است که ابتدا باید مسیر تولید را باز کنیم. بعد از آن اتوماتیک وار مسیر اشتغال فراهم میشود و در جامعه فراوانی ایجاد میشود و قیمتها پایین میآید.
مسئله دوم صادرات است. متأسفانه با بیتدبیریهایی که داریم با همه همسایگان قهر هستیم. با همسایگانی مثل ترکیه، عراق هم که روابط دوستانه داریم، با یک مسئله کوچک روابط تیره میشود. مثلاً سیستم اجازه صادارت تخم مرغ را میدهد بعد وقتی در عراق بازاریابی شد، یکباره تخم مرغ در اثر سوء تدبیر در توزیع در داخل کمیاب میشود، اولین کاری که کارشناس انجام میدهد این است که صادرات تخم مرغ ممنوع شود؛ لذا بازار آن طرف برای همیشه از دست میرود. یک بار در اتاق بازرگانی ایران و عراق یک عراقی بهمن گفت ما هر چه جنس از ایران وارد میکنیم مثلا بر روی بار، سیبها کیفیت خیلی خوبی دارد، اما در لایههای بعدی کیفیت سیب پایینتر میشود. ما چند بار چشم پوشی کنیم؟ لذا رقیب ما این مسئله را متوجه است و استاندارد خروج کالا از کشورش را با دقت کامل کنترل میکند. هر محصولی اعم از کشاورزی و محصولات دیگر با یک کیفیت مشخص صادر میشود.
مسئله صادرات مسئله دوم است که اگر با کشورهای همسایه چه از نظر فرهنگ تجاری و چه از نظر قوانین روابط خوب داشتهباشیم، میتوانیم وضعیت بهتری پیدا کنیم. من بارها گفتهام اولاً تحریم باید رفع شود. بالاخره این یک زورگویی بینالمللی است، اما ما میتوانیم کاری کنیم که این تحریمها اثری بر روی ما نداشته باشد. اگر ما بتوانیم سالی ۳۰ یا ۴۰ میلیارد دلار با همین کشورهای همسایه خودمان تبادل داشته باشیم از نظر تبادل پول نیاز بههیچ گونه ارتباطی با این سیستمهای بینالمللی آمریکا و غیره ندارد. تاجر میتواند با کیف هم دلار را ببرد یا دینار عراق را بیاورد و تبدیل کند. در ترکمنستان، آذربایجان، افغانستان و دیگر کشورهای همسایه میتوان چنین کارهایی را انجام داد. اگر ما بتوانیم محصولات عمومی را سالی ۷۰ یا ۸۰ میلیارد دلار صادر کنیم دیگر نیازی نداریم. البته منظور این نیست که نیازمان صفر میشود. حداقل سالی ۲۰۰ میلیارد دلار نیاز بهسرمایهگذاری در کشورمان داریم. در برنامههای ششم و برنامههای طولانی مدت دیگر هم دیده شدهاست که اگر سالی صد میلیارد دلار سرمایهگذاری میکردیم میتوانیم اشتغال مورد نیاز جوانان را تأمین کنیم. در این ۷ و ۸ سال گذشتهو حتی نزدیک ۱۶ سال است سرمایهگذاری اساسی، خارج از پول داخلی خودمان در کشور ما سرمایهگذاری صورت نگرفته و تقریبا نزدیک بهصفر بودهاست. ما عقب هستیم؛ لذا اگر در ۵ و ۱۰ سال آیندهسالی دویست میلیارد دلار در این کشور سرمایهگذاری بشود ما بهشکل پایدار صاحب اشتغال و تولیدات میشویم. هم سطح معیشت و زندگی مردم بالا میرود و هم ارزش پول ملی حفظ میشود و هم تورم کنترل میشود. از همین فردا اگر یک سری سیستمهای تشویقی خاص برای صادرات در منطقه بگذاریم و دوم کنترلهای ویژه برای اجرای استانداردها و کیفیتها و هم برای جلوگیری از صدور بخشنامههای مانعزا قرار دهیم و به مسئله صادرات در منطقه به شکل ویژه نگاه کنیم مطمئن باشید میتوانیم سالی ۶۰ یا ۷۰ میلیارد دلار بههمین همسایهها بفروشیم و از این طریق رفع نیاز کنیم. ضمن اینکه تولید ۶۰ و ۷۰ میلیارد دلار در داخل بهمعنای ایجاد اشتغال جدید یا احیای اشتغالهای از دست رفتهاست؛ لذا در نتیجه به نظر من بخشی از راههای برون رفت از این وضعیت سادهسازی قوانین تولید و بانک و بیمه و سادهسازی روابط و کار و کارگر که بسیار مهم است. بالاخره کارگر باید در کارش احساس امنیت کند. در عین حال کارفرما هم احساس کند خیلی روان با کارگر کار میکند. بین این دو خصومت ایجاد نشود. همچنین این تشویقهای خاص برای صادرات میتواند موجب بهبود وضعیت شود. من زمانی مخالف پرداخت یارانه مستقیم بهمردم بودم. میگفتم اگر این پول در جهت ایجاد تولید مصرف شود و این فرد را مشغول کنیم نتیجه مثبتتری دارد. اما الان وضعیت اقتصادی مردم بهنحوی است که میگویم حداقل باید یارانه نقدی که پرداخت میشود چند برابر شود. برای حداقل سهدهک باید چند برابر شود که جبران کسری در زندگی فرد شود.
برای عبور از این شرایط شما پیشنهاد میکنید که کما فی سابق برای دهک پایین یارانه پرداخت شود؟
حتی برای دهکهای پایین باید چند برابر باشد. بر اساس آمار در این روندی که در ۱۶ سال گذشته به این سمت داشتهایم بعضیها میگویند ۷ دهک زیر فقر هستند. برخی میگویند حداقل ۶۰ میلیون زیر خط فقر هستند. من بهجرأت میگویم بیش از نیمی از مردم ایران یعنی بالای ۵۰ درصد زیر خط فقر هستند. در نتیجه یک زمانی گفتهمیشد یارانه سه دهک بالا حذف شود و عینا آن را به سه دهک پایین دهید. کسی که ثروت انبوه دارد نیازی به این یارانه ۴۵ هزار تومانی ندارد. یک زمان این یارانه پول یک ساندویچ بود، اما الان حتی هزینه یک ساندویچ هم نیست.
الان حتی جرات نمیکنیم نام سه دهک آخر را ببریم. با این وضعیت خط فقر اگر ۷ دهک باشد آن سه دهک بالا باقی میماند که نمیگویم غنی هستند بلکه گفته میشود زیر خط فقر نیستند. در نتیجه دست کم سه دهک پایین خیلی تحت فشار هستند یارانهشان باید چندین برابر شود و حتی به صورتی شود که دو دهک اول را چند برابر کنیم. حداقل باید یارانه ۶ دهک جامعه را به صورت پلکانی چند برابر افزایش دهیم. ۴۲ هزار میلیارد تومان در سال ممکن است چهار برابر شود، ولی نمیتوانیم مردم را گرسنه نگه داریم. این مسئله از نظر مسائل امنیت ملی هم مشکل ایجاد میکند.
شما پایهشتاب توسعهاقتصادی را تولید میدانید. آخرین کار اجرایی که داشتید استانداری اصفهان بود. اصفهان یک استان صنعتی است. جدای از اینکه قوانین دست و پا گیر هستند، تورم قانون هم در بخش تولید داریم، با وجود این موانع قانونی شما برای تولید چهکاری کردید؟
من کارهای زیادی در راستای تولید انجام دادم. مدت محدودی آنجا بودم. اخیراً دیدم تلویزیون یک برندی را به عنوان خودکفا شدن ماشین آلات لوازم برقی خانگی مثل تلویزیون در اصفهان معرفی میکرد. مدیر این واحد خیلی بزرگ نزد من آمد و وضعیت نقدینگی و نیاز کارگران و درآمدش را شرح داد و گفت اگر اینگونه پیش بروم دو ماه بعد باید تعطیل کنم. حتی امروز اگر تعطیل کنم با ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر کارگر بیکار مواجه میشویم و ممکن است از نظر امنیتی مشکل ایجاد شود. من گفتم شما اجازه ندارید چنین کاری انجام دهید. من هم بهخودم اجازه نمیدهم اینجا بیکار بنشینم. خودم تضمینها و گرفتن وام و را عهدهدار شدم. من سالهای ۱۳۹۶-۱۳۹۷ آنجا بودم. زمانی که آقای ترامپ آمده بود و از برجام خارج شده بود یک فضای خیلی منفی در تولید و قیمتها و قیمت ارز ایجاد شده بود. کارخانهها مثل برگ خزان میریختند. کارخانههای کوچکتر زودتر تعطیل میشدند و کارخانههای بزرگ با فاصله بیشتری. شاید دهها واحد تولیدی سنگین را به هر حیلتی که شد حفظ کردیم، پول تزریق کردیم، قوانین و صادرات و واردات آنها را تامین کردیم که نه تنها یکی از آنها تعطیل نشد بلکه برخی از واحدها تولیدی فعالتر هم شدند و مدلهای جدیدی را آورند.
پس هنوز هم پیگیر بخشهای تولیدی استان اصفهان هستید؟
حداقل ۷۰ یا ۸۰ هزار نفر کارگر در آنجا اشتغال داشتند. ما درآنجا چند واحد بزرگ داشتیم. فولاد مبارکه، ذوب آهن، پتروشیمی و چند واحد دیگر هر کدام ۲۰ هزار یا ۳۰ هزار نفر نیرو داشتند که نگه داشتن آنها به مدیریت نیاز داشت.
پس با تمامی این احوال میتوان کار کرد؟
میشود کار کرد. منتهی باید صددرصد انرژی بگذارید و اگر خیلی زرنگ باشید ۵۰ درصد برداشت کنید. یک ستادی تحت عنوان تسهیل و رفع موانع است که ستادی خیلی قوی است و در رأس آن معاون اول رییس جمهوری قرار دارد. در استانها، استاندار مسئول آن است. در آنجا استاندار اجازه دارد. حتی اگر بانکی بگوید به این فرد وام دادهام و هنوز وام خود را برنگردانده است و بر اساس قانون نمیتوانم دوباره به او وام دهیم. در صورت نیاز آن فرد به وام برای برای مواد اولیه، استاندار میتواند دستور دهد که وام پرداخت شود. این در خصوص مسائل مالی است. در مورد مسائل دیگر مثل اجازهها و مجوزها و مواردی از این دست، اگر استانداری قوی باشد و کار را بشناسد و از حداکثر سقف مجاز آن قانون بتواند حداکثر استفاده را بکند، میتواند کار را پیش ببرد. منتهی آنجا یک سقف وجود دارد از آنجا به بعد یک جاهایی کاملاً مغایر قانون است. مثلاً وقتی جنس را بستهبندی کردهاند و میخواهند از مرز خارج کنند، دیگر همهچیز از دست شما خارج است. مثلا یک جنس در گمرک ۱۰ روز خوابیده است و بازار را از دست دادهاست. نمیشود که شما مدام در اصفهان تولید کنید و تولید کننده یا صادر کننده در مرز بهمشکل برخورد کند. اگر قوانین اصلاح و سادهسازی شود و همان تعبیری که مقام معظم رهبری هم به کار بردند حمایت شود و مانع زدایی شود، خیلی مهم است. ما عادت کردهایم تا گفته میشود شعار سال چیست از یک ساعت بعد صدا و سیما آرم آن را میگذارد و مقدمه کلام همه شعار سال میشود، ولی در واقع تکرار همان کارهای مصیبت بار سالهای گذشته است. اگر واقعا کلمه مانع زدایی و رفع موانع را در صادرات، واردات، گمرک و تولید را یک تیم ماهر اجرایی آن را بنویسند و در مجلس تبدیل به قانون شود و همه آنچه که دست و پا گیر بوده کنار رود و قوانین مختصر و مفید محور کار میشوند، این کشور در عرض ۶ و ۷ ماه آینده یک روز روشن میبیند. نمیگویم همهچیز عوض میشود. اگر از اصلاح امروز به یک وضعیت پایدار برسیم در عرض ۵ تا ۶ سال طول میکشد. اما اگر ارادهای باشد و این کار انجام بگیرد میتوان در ۶ ماه تا یک سال دیگر در مسیری قرار بگیریم که به سمت استقرار یک رونق پایدار برویم.
سیاست گذاری چقدر مانع این مباحثی است که شما مطرح میکنید؟ در حال حاضر اقتصاد ما چقدر سیاسی است؟
متأسفانه اقتصاد ما در حال حاضر به مقدار خیلی زیادی سیاسی است. یکی از مشکلات ما همین مسئله است. الان در اثر اختلافاتی که به وجود آمده اولاً در یک زمان بندی مشخص چند سال گذشته یک کارشناسی شده تعداد قوانینی که به شکل طرح توسط مجلس ارائه شده در مقاسیه با قوانینی که به شکل لایحه دادهشده دو برابر است. لایحه چیزی است که دولت بهشکل کارشناسی کارش را انجام میدهد و میگوید برای اصلاح این امر لازم است که یک لایحه قانونی طرح شود و یک قانون را اصلاح کند که به آن لایحه میگویند. یعنی از یک فکر و بدنه کارشناسی ـ مثلا سازمان صمت ـ بعد از چندین سال مطالعه به نتیجه میرسد که یک قانون باید اصلاح شود. این منبعث از فکر و ایده و کارشناسی است. طرح به این معنی است که چند نماینده یک پیشنهاد دهند که از فردا مثلا گمرک چگونه باشد. البته در کمیسیونهای اقتصادی یک بررسیهایی میکنند، اما آن بررسی هرگز کارشناسی نیست. ما یک بدنه دولت داریم. مثلا یک وزرات خانه در حیطه کاری خودش چند دهه تجربه دارد و متوجه شده یک قانون جاری چه مشکلی دارد و یک قانون جدید باید بیاورد. این یک کار کارشناسی است. اصولاً در مقابل ۱۰ لایحه باید ۱ طرح داده شود، طرحی که احیاناً دولت متوجه آن نبوده است یا ضرورت دارد. الان تعداد طرحهایی کهتبدیل به قانون شدهاست دو برابر لوایح است. یعنی تصمیمات خلق الساعه غیر کارشناسی بیشتر است و این به معنای سیاسی بودن اقتصاد است. بدین معناست که مجلس به دولت، از نظر خط فکری اعتماد ندارد و تفکر خود را درست بداند. این حالت خوشبینانه است. برخی از مواقع مجلس میخواهد کاری کند که مانع برخی اقدامات دولت شود. مجلس کارش این است که لوایح دولت را بررسی کنند و ایرادات اساسی تخصصی این کار را بگیرند نه اینکه تصمیمات سیاسی بگیرند. بعضا در سطوح بالاتری هم این مشکلات وجود دارد. بالاخره اگر واقعا همسویی بوده باشد اگر یک مسئله کارشناسی به نفع نظام و امنیت ملی است، باید بعد از چندین سال حل شود. الان چندین سال است از ۱۳۸۹ تا کنون داستان لوایح مربوط به FATF و کنوانسیونهای مرتبط وجود دارد.
کنوانسیونهای مرتبط با FATF بحثی مستقل از تحریمها است که ۱۹۴ کشور به آن پیوستهاند. این مسئله در کشور ما چقدر سیاسی است؟ میگویند برخی آقایان میخواهند خودشان کار را انجام دهند. این روندی که طی شد چقدر آسیب زد و چقدر تحریمها را تشدید کرد؟
من تا این حد بدبینانه مسئله را نگاه نمیکنم که بگویم یک گروه بخواهد این کار را خودش انجام دهد. چون دیدهام در موارد دیگری هم گفته میشود برخی کارها را مسکوت گذاشتهاند که خودشان آن را انجام دهند. اگر اینگونه باشد بسیار بد است و در شأن جمهوری اسلامی نیست. در یک حکومت عادی غیر اسلامی هم انسانی نیست که شما برای حل یک مسئله ده سال آن را معطل نگه دارید تا به نقطهای برسیم که خودتان حل کنید. من بر روی این مسئله صحه نمیگذارم. اما اگر خط فکری و نگرش خودمان را اعمال نکنیم و بههر مسئله در چارچوب تخصصی خودش نگاه کنیم در آن صورت خیلی راحت به نتیجه میرسیم. مثلاً کرونا یک موضوع علمی است و بر سر رعایت موارد بهداشتی مثل فاصله اجتماعی اتفاق نظر داریم. کرونا ویروس اعتقادی نیست. در مورد مسائل کلان و اساسی کشور در زمینههای مرتبط با حوزه توسعه کشور خیلی بی انصافی صورت میگیرد. یا بهخاطر عدم آگاهی یا بعضاً آگاهی بر سر لجاجت و سطحی نگری است. مردم در این بین گرفتار میشوند. این موضوع FATF چندین بار به مجلس و تشخیص مصلحت نظام رفته است و از دستور خارج شدهاست. رهبری دستور داده که دوباره در دستور کار قرار بگیرد ما لطمه این کارها را میخوریم.
کرهجنوبی که اخیراً نخستوزیرش به ایران آمده بارها اذعان کردهاند که به خاطر بحث مراودات مالی و معادلات مالی بینالمللی نتوانستهایم این چند میلیارد شما را پرداخت کنیم. تحریم وجود دارد ما میتوانیم این تحریمها را بی اثر و تسهیل کنیم، چرا این کار را انجام نمیدهیم؟
تحریم یک اقدام ظالمانه و زورگویانه است. یک زورگویی است که ما داریم با او میجنگیم در مقاطعی هم موفق بودهایم و دنیا را پشت سر خودمان قرار دادهایم. زورگو را منزوی کردهایم برجام را نوشتیم و بهجلو رفتیم. بعدا یک فرد خاصی به نام آقای ترامپ پیدا شد و از برجام خارج شد. در داخل کشور هم یک عدهای موضوع را خراب کردند و نتیجه وضعیتی شد که اکنون در آن به سر میبریم. ما باید هر موضوعی را در جای خودش با تخصص کافی بررسی کنیم. چرا خودمان را در مظان برخی از اتهامات در دنیا قرار میدهیم. کسی که بیطرف است ما را در مظان اتهام قرار میدهد و کسی که مغرض است از آن بهعنوان یک ابزار برای فشار بیشتر استفاده میکند.
آیا به آینده سیاسی کشور در سال ۱۴۰۰ امیدوارید؟
بله، خیلی امیدوارم. معتقدم مردم ایران بسیار هوشیار هستند. چون چند هزار سال تمدن دارند. اذهان تیزی دارند. تحلیلگر و باتجربه هستند. صبور و فهیم هستند. دوم اینکه مردم پای این نظام مهر تایید گذاشتهاند. در چندین سال گذشته فراز و نشیب زیادی داشتهایم. مردم به لحاظ مسائل اقتصادی خیلی لطمه خوردهاند. از مدیران و گردانندگان گلهمند هستند. از مجموعه قوانین به حق عصبانی هستند. عصبانیتشان را نشان دادهاند. با این وجود یک جوان را با دوران جوانی خودم که اوایل انقلاب بود مقایسه میکنم میبینم خیلی جدیتر و دقیقتر است. ارتباطات دنیا را خوب میفهمد. ما این سرمایهها را داریم. این سرمایه، کشور را میسازد. هم از نظر فیزیکی نیروی جوانی داریم. هم از نظر فکری این جوان خیلی پیشرفتهتر و جلوتر از جوان ۴۰ سال پیش است؛ بنابراین من خیلی امیدوار هستم. ولی باید با دقت تمام انتخاب انجام شود. آن گروهی که انتخاب میشوند باید کاملا از طرف مردم پایش شوند. مردم باید دقت کنند اسیر برخی از این حاشیهسازیها و روشهایی که در چند انتخابات گذشته داشتیم نشوند. مردم ایران شایسته و متناسب با شخصیت خودشان فردی را انتخاب کنند.
یعنی فرد مورد نظر آنها باید در میدان باشد؟
حق با شماست، ولی بالاخره باید از آنچه موجود است استفاده کرد. ما میخواستیم صد نزد ما باشد، اما نیست. آنچه در مقابل ما چیده شده از ۲۰ تا ۶۰ است. حداقل اجازه ندهیم انتخاب ما ۲۰ باشد تا اوضاع را از این خرابتر کند. این وضعیت اقتصادی تداوم داشتهباشد. اوضاعی پیش میآید که در شأن ایران و ایرانی نیست. ما خیلی ملت بزرگ و فهیمی هستیم؛ لذا من خیلی امیدوار هستم. فرهنگ و شعور و آگاهی و آیندهنگری مردم خیلی مهم است. میتوانیم بگوییم انتخابات ۱۴۰۰ نقطهعطفی خواهد بود که خیلی از این مسیرها و نگرشها در زمینههای مختلف قانونگذاری، پایشها و وضعیت معیشتی مردم یک برگشت محسوس رخ دهد. البته منظور بازگشت بهعقب نیست.
آقای دکتر ضمن تشکر بابت قبول زحمت، اگر سخن پایانی دارید گوش میدهیم.
امیدوارم تلاش شما در جهت رساندن اطلاعات و تحلیلها به مردم و این افزایش آگاهی بتواند نقش واقعی اعتلای جامعه ایرانی و مردم ایران را عملی سازد.