نجمه جمشیدی
دیدارنیوز ـ بازار گمانیزنی درباره انتخاب شهردار پایتخت این روزها بسیار داغ شده است؛ پس از رفتن نجفی، احزاب مختلف برای جلوس بر کرسی بهشت با یکدیگر به رقابت پرداختهاند. چهارم اردیبهشت در جلسه شورای شهر تهران، هفت گزینه نهایی شهرداری تهران از میان ۲۸ گزینه انتخاب شدند؛ آنها باید برنامههای خود را به شورای شهر ارائه دهند تا از میان آنها، دو نفر به عنوان کاندیدای نهایی انتخاب شوند.
اما روز گذشته، برخی شایعات حاکی از آن بود که محمد ابراهیم انصاری لاری، یکی از هفت گزینه نهایی انصراف داده و همین موضوع انتخاب شهردار تهران را وارد مسیر تازهای کرد و بسیاری از معادلات را بههم ریخت. البته برخی از رسانهها این موضوع را تکذیب کردند به هر ترتیب تهران بهعنوان پایتخت کشور سالهاست از نبود شهرداری از جنس مدیریت شهری رنج میبرد. تاکنون مدیرانی از جنس سیاسی بر کرسی بهشت تکیه زدهاند و پیامد این مدیریت سیاسی، کلاف سردرگمی بهنام تهران است. امروز تهران، نیازمند مدیری متخصص، با درک و پشتوانه سیاسی است، اما هرگز نباید فراموش کرد که بارزترین ویژگی شهردار پایتخت باید سلامت او باشد که هیچ جریان سیاسی علیه او بهانه نداشته باشد تا بتواند به او فشار وارد کند.
پیروز حناچی، یکی از گزینههای نهایی شهردار تهران است. او سیاستمداری اصلاحطلب و البته متخصص در مدیریت شهری است. حناچی تاکنون سمتهایی مانند معاون فنی شهرداری تهران، دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، معاون معماری و شهرسازی وزیر راه و شهرسازی، معاون نظام مهندسی و اجرای ساختمان، وزیر مسکن و شهرسازی و نخستین رییس مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی معماری و شهرسازی و... را در کارنامه خود داشته است. با او درباره چالشهای تهران و انتخاب شهردار بهگفتوگو پرداختهایم که با یکدیگر میخوانیم.
در چند دهه اخیر شهرداری تهران به سکوی پرتابی برای ریاست جمهوری تبدیل شده است و بیشتر مدیرانی از جنس سیاسی بر این کرسی تکیه زدهاند، نه مدیرانی از جنس مدیریت شهری. هزاران مشکل بزرگ و کوچک این کلانشهر سالها در سایه سیاستزدگی شهردار بهوجود آمده است. به اعتقاد شما انتخاب شهردار سیاسی برای تهران درست است؟
انتخابات محلی در تمام دنیا، قدم نخست در رقابتهای سیاسی است. احزاب میآیند، نهادهای مدنی خواستهها و مطالبهها را بیان میکنند، احزاب آنها را دستهبندی کرده و برای آن برنامه تعریف میکنند؛ احزاب در نهایت از مردم رای اخذ کرده و برنامهها را اجرایی میکنند و نسبت به شعارهای انتخاباتی در مقیاس محلی نیز متعهد هستند. تمام این رقابتها از جنس رقابتهای سیاسی نیز است، اما در مقیاس محلی بهدنبال اهدافی مانند رضایت مردمی و تاثیر مثبت در زندگی شهروندان و جوابگویی به درخواست گروههای مختلف هستند و به همین دلیل مردم رای میدهند. حالا اگر از انتخابات و رای شهروندان تنها برای مسائل سیاسی استفاده شود که متاسفانه در دورههای گذشته این اتفاق رخ داده، درنهایت به بی اعتماد و سرخوردگی مردم منجر خواهد شد. در انتخابات شوراهای دوره پنجم کشور، در میان ۱۰ کلانشهر کشور تغییرات معناداری رخ داده است.
مردم بعضی از این شهرها در انتخابات شورا بسیار فعالتر از ریاست جمهوری بودهاند. این مساله حاکی از آن است که شهروندان بهراستی بهدنبال تغییر در نظام مدیریت شهری بوده و این خواسته را عملی کردهاند. باید این موضوع را قدر دانست، بهآن توجه کرد و به آن سمت و سو حرکت کرد. شهروندان آمدهاند، تغییر را ایجاد و اعلام کرده اند که پیشینه سیاسی مهم است ولی میخواهند شهر را به دست متخصصان بسپارند. هنگامیکه چنین پیامی از سوی شهروندان صادر میشود، به ازای آن باید برنامههای تخصصی اجرا شود که در نهایت رضایتمندی شهروندان را فراهم کند. مردم ما بسیار فهیم هستند و تلاش پوپولیستی را از اقدامات زیربنایی تشخیص میدهند.
باتوجه به اینکه شما بیشتر از مرد سیاست، به مدیر شهری معروف هستید، شانس شهردار شدن خود را در پایتخت سیاسی چقدر میدانید و در نهایت اگر شهردار شوید، قدرت و توان شما برای ارتباط با نظام چه میزان است؟
مهمترین ویژگی من ایجاد تعامل و برقراری ارتباط است. تجربهای که در دولت در اینباره کسب کردهام، تاثیر فراوانی بر تعامل شهرداری و دولت خواهد گذاشت. با ادبیات نظام آشنایی کاملی دارم و میدانم چگونه رفتار کنم یا سخن بگویم که بر حوزههای مختلف تاثیرگذار باشد. همچنین میتوانم با هیات وزیران ارتباط برقرار کرده و با آنها درخصوص حل مسائل شهری مذاکره و همکاری کنم. نکته قابل توجه اینجاست که تهران از یک سو در نگاه مدیران شهری، پایتخت و بزرگترین کلانشهر کشور است، اما از سوی دیگر در نگاه نظام، تهران قلب ایران است. باید بین این دو نوع نگاه، تعادل ایجاد کرده و به نگرانیهای نظام توجه کنیم. در دورههای گذشته، شهرداران شهر را به تنهایی اداره میکردند و چوب آن را شهر، مردم و نظام خوردهاند. نباید این مسائل دوباره تکرار شود. تلاش کنیم برای حل مشکلات تهران با دستگاههای مختلف تعامل و همکاری داشته باشیم. اگر اختلافی بین مسئولان در دولت و شهرداری وجود داشته باشد و نیروها بخواهند یکدیگر را خنثی کنند، مشکلات تهران چند برابر خواهد شد. هر فردی که بتواند این هماهنگی را ایجاد کند، خدمت بیشتری به مردم و شهر انجام میدهد. همچنین از شورا تشکر میکنم که این اقبال را به من نشان داده و فضا را فراهم کردهاند. جدا از اینکه شهردار تهران بشوم یا خیر، تمام تلاشم را برای تبدیل این نقطه نظرات تخصصی به خواسته یا مطالبه دایمی خواهم کرد.
باتوجه به اینکه شما پیش از آنکه بهعنوان معاون عمرانی شهرداری تهران مشغول فعالیت شوید، در سمت دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و معاون معماری و شهرسازی وزیر راه مشغول به کار بودهاید، چه تصوری درباره شهرداری تهران داشتهاید و چه میزان این تصورات با وضعیت فعلی شهرداری تهران، تطبیق داشته است؟
تصور من قبل از ورود به شهرداری، یک سازمان عظیم با چارچوب محکمی بود که میتواند مشکلات جاری خود را در دراز مدت و کوتاه مدت حل کند، اما این مساله با واقعیت فاصله بسیاری داشت. درحال حاضر شهرداری تهران با دو چالش اصلی مواجه است. از یک سو حجم اندک منابع مالی پایدار در مقابل منابع ناپایدار است که به جرات میتوان گفت: بخش عمده منابع مورد نیاز شهرداری از محل منابع ناپایدار تهیه میشود. این خود مشکلات آتی را در پی خواهد داشت.
من در گذشته باتوجه به شواهد و آمار، این وضعیت را برای شهرداری تهران پیش بینی کرده بودم. اما این موضوع تنها ویژه تهران نیست بلکه بسیاری از شهرهای کشور هماکنون با همین وضعیت، تامین منابع و کسب درآمد میکنند. یعنی بسیاری از ارزشها و داراییهای خود را به حراج میگذارند تا هزینههای جاری مانند حقوق را پرداخت کنند و شهرداری تهران نیز از این قضیه مستثنا نیست. همچنین به دلیل تامین هزینههای جاری، شهرداریها نمیتوانند خدمات ویژهای یا پروژههای عمرانی مناسبی با نگاه علمی و پایدار در شهرها اجرا کنند و شهر را به تعادل برسانند. نتیجه این امر کاهش کیفیت زندگی در شهرها خواهد بود.
درحال حاضر باوجود آنکه نجفی این نگاه را قبول داشته، اما در این مسیر گام برداشت، حدود ۶۵ درصد بودجه شهرداری تهران صرف هزینههای جاری میشود. مهمترین دلایل آن کاهش بودجه، عدم تعریف درآمدهای جدید و تعهدات بیشمار است. در دوره جدید مدیریت شهری، تاکنون حدود ۶ هزار میلیارد تومان از بدهیهای شهرداری پرداخت شده است.
دومین چالش انباشت نیروی انسانی است. در زمان مدیریت کرباسچی در شهرداری تهران حدود ۲۳ هزار نیرو وجود داشت، در زمان مدیریت الویری ۴۲ هزار نیرو و هماکنون ۶۷ هزار نیرو بهصورت مستقیم و تعدادی دیگر نیز بهصورت غیر مستقیم از سوی شرکتها در شهرداری تهران کار میکنند. این درحالی است که پستهای رسمی شهرداری کمتر از ۱۶ هزار است، اما این معضل تنها مختص به تهران نیست بلکه در دیگر شهرهای کشور نیز چنین مشکلی رخ داده است. شاید مهمترین دلیل آن تبعات بدون کنترل اجرای قانون شوراهاست. اختیارات را واگذار کردهایم، اما سیستم کنترلی که سازمان شهرداریهای وزارت کشور بوده، به وظیفه خود در طول اجرای قانون در دورههای قبل عمل نکرده است. این سازمان وظیفه کنترل، آموزش، استانداردسازی آموزش و تشکیلات و هدایت تخصصی شهرداریها را بر عهده دارد. نقش این سازمان از آغاز تصویب قانون و تاسیس آن بسیار ضعیف بوده است.
به اعتقاد شما چالش اصلی کلانشهر تهران چیست؟
در گذشته مطالعهای برای ۱۰ کلانشهر کشور انجام دادهایم. براساس این تحقیقات، بهطور متوسط حدود ۷۹ درصد از منابع درآمدی این شهرداریها، ناپایدار است. این مساله، تهدید بزرگی برای مدیریت شهری کشور است. این بهآن معناست که اگر تقاضایی برای صدور پروانههای ساختمانی و ... نباشد، شهرداری با بحرانی در تامین بودجه و انجام امور جاری خود مواجه میشود. از آنجاییکه شهرداریها در چنین زمانهایی باید امور جاری خود را انجام دهند به سمت و سوی درآمدهای ناپایدار هدایت میشوند.
هنگامیکه شهرداری به درآمد ناپایدار وابستگی شدیدی داشته باشد، در دوران رکود دچار مشکلات بیشماری میشود. در چند سال اخیر به دلیل اشباع بازار، تورم، تحریم و آرزوهای بلند پروازانه که اجرای برنامه ۲۰ ساله را در سه یا چهار سال میخواستند، انجام دهند، هزینههای بسیاری به تهران تحمیل شد.
براساس آمارهای کالبدی در فاصله سالهای ۹۲- ۹۰ سالانه ۳۳ میلیون متر مربع در تهران پروانه صادر شده است. این آمار یعنی معادل یک شهر ۸۰۰ هزار نفری در سه سال متوالی در قلب تهران ایجاد کردهایم و این مساله، پیشخور کردن ظرفیتهای تهران برای آینده بوده است. چرا باید چنین اتفاقی که غیر قابل جبران است، رخ دهد؟
باتوجه به مسائلی که پیش آمده، حال تهران در چنین وضعیتی قرار گرفته است؛ به همین دلیل برای حل این بحران نیازمند برنامههای روشنی برای کاهش هزینههای جاری و غیر ضروری هستیم. این کاهش هزینهها باید انجام شود. نجفی نیز در روزهای نخست گامهایی در راستای کاهش هزینههای غیرضروری برداشت و به نظر من شهردار بعدی نیز باید ادامه دهنده این مسیر باشد.
نظرسنجی را نجفی در روزهای نخست در شهرداری تهران انجام داد؛ در این نظرسنجی، از مردم تهرانی سوال شدکه مهمترین چالشهای شهر تهران چیست؟ بخشی از نقشه راه شهرداری از میان همین نظرسنجی بیرون میآید و اولویتهای تهران مشخص میشود. به اعتقاد من، شهردار آینده باید کاری کند که بدنه شهرداری کمترین اصطحکاک را با مردم داشته باشد. هرجایی که اصطحکاک بدنه با ارباب رجوع وجود دارد، زمینه ساز فساد شده است. اگر کاری کنیم که این کار به حداقل برسد، برنده خواهیم بود. همچنین بحثهای آلودگی هوا و ترافیک به یکدیگر مرتبط هستند. متاسفانه نتوانستهایم باوجود همه این اقداماتی که انجام شده، روی ترافیک و آلودگی تهران تاثیر مستقیمی بگذاریم. اگر هم تاثیری گذاشتهایم بهدلیل انجام پروژههای دیگر، آنها را خنثی کردهایم؛ به عنوان نمونه مترو را توسعه دادهایم و در چشم انداز اجرای مترو، بایدترافیک تهران ۵۵ درصد کاهش داشته باشد؛ هماکنون این تاثیرگذاری کمتر از ۱۸ درصد است.
به موازات اجرای پروژههایی برای کاهش آلودگی هوا و ترافیک، تراکم مسکونی در بخشهای بسیاری از شهر را افزایش دادهایم. این ظرفیت محدود را هنگامیکه بارگذاری سنگین در اطراف آن انجام میدهیم از میزان تاثیرگذاری آن میکاهیم و این نکته مهمی است که باید به آن توجه ویژهای شود؛ برنامهها باید در امتداد یکدیگر اجرا شوند تا موجب کاهش یا خنثی کردن تاثیرگذاری یکدیگر نشوند.
به عنوان نمونه در شهری که اعلام میکنیم انسانمحور است، برنامههای عملیاتی با هدف توسعه فضاهایی درحوزه قلمرو عمومی، تعریف میشوند. اما در عمل میبینیم در شهر تهران که مدیران شعار انسان محوری سر میدهند، صدر را دو طبقه میکنند و این بهآن معناست که درست مخالف آنچه میگوییم، عمل کردهایم.
هماکنون در آستانه برنامه سوم شهرداری قرار داریم؛ توصیه من به همکارانم، اجرای روح مدیریت راهبردی است. برای رسیدن به آن نیز باید آسیبشناسی مشکلات صورت گیرد و از تجربهها استفاده شود تا آگاه باشیم که در چه موقعیتی قرار داریم و با چه مشکلاتی روبهرو هستیم؛ در نهایت بایدچشم اندازی مورد قبول و مشترک را برای حل مشکلات تعریف کنیم و روشهای رسیدن به این چشمانداز نیز مشخص باشد.
برای درک بهتر این موضوع مثالی را بیان میکنم. اگر از شهرداران مناطق سوال شود که برنامه شهرداری برای سال ۱۴۰۴ چیست؟ پاسخی ندارند. حتی من بهعنوان معاون شهردار نیز نمیتوانم پاسخ دهم؛ چرا که برنامه دوم شهرداری را تهیه کرده، اما چشم انداز مشترکی تهیه نکردهایم. چشمانداز مشترک یعنی اگر از ۶۰ درصد تهرانیها سوال کنند که چشمانداز تهران برای ۱۴۰۴ چیست، همه آنها بتوانند خصوصیات آن را بگویند.
به باور بسیاری از کارشناسان، کاهش هزینههای جاری، یعنی تقابل بدنه شهرداری با شهردار، نظر شما در اینباره چیست؟
کاهش هزینههای غیرضروری، ایستادن مقابل بدنه شهرداری نیست؛ چراکه بدنه شهردار نیز با این هزینهها که جنبه ریخت و پاش دارد و غیر شفاف هزینه میشود، مخالف است و حتی در این موضوع از شهردار نیز حمایت میکنند. ممکن است افرادی که منافعی در هزینههای غیرضروری دارند، مخالفت و موانعی بهوجود آورند، اما نباید آن را بهپای بدنه شهرداری نوشت. اما کاهش نیروی انسانی میتواند شهردار را مقابل بدنه شهردار قرار دهد؟
بهاعتقاد من با استراتژی برد -برد این مساله قابل حل است. اگر برای نیروهایی که تعدیل میشوند، منافعی را به شکل رسمی تعریف کنید و این منافع جذاب باشد، تعدیل نیرو رخ خواهد داد. نکتهای که کمتر به آن توجه شده، نقطه قوت شهرداریها به ویژه تهران در بحث اشتغالزایی است. به اعتقاد من شهرداری تهران، توان بیشتری از دولت در اشتغالزایی در تهران دارد و این مساله را میتوانیم اثبات کنیم. این ظرفیتی است که در شهرداری تهران وجود دارد. میتوانیم این ظرفیت را به صورت رانت توزیع کرده یا درجهت حل مشکلات شهرداری برای کاهش بدنه استفاده کنیم؛ اگر راه دوم را انتخاب کنیم، نیروهای شهرداری راضی خواهند شد با اخذ امتیازی از بدنه شهرداری جدا شوند. تاکنون به این ظرفیت توجه نشده است، امیدواریم با برنامههای روشنی، از آن استفاده کنیم و این دوران سخت ریاضتی را پشت سر بگذاریم و به تعادل دست یابیم. تعادل زمانی رخ میدهد که منابع مالی پایدار با هزینهها برابری کند؛ بهعنوان نمونه، ایدهآل دولت در تامین هزینههای کشور این است که با مالیات و صادرات غیرنفتی بتواند کشور را اداره کند. برای شهرداری نیز اداره شهر با منابع مالی پایدار و درآمد سالم نقطه هدف است. تهران شهری است که طرح تفصیلی آن با آنچه در شهر اجرا شده است، مغایرت حتی ۸۰ درصدی دارد. در چند دهه اخیر شهرداران بدون برنامه و چشمانداز مشخصی، تنها بهصورت سلیقهای تهران را اداره کردهاند. حال به اعتقاد شما میتوان چشمانداز مشترکی را برای پایتخت تعریف کرد؟
گاهی اوقات قطار مدیریت شهری تهران از ریل خارج شده است. در بحث مغایرت طرح تفصیلی نیز از زمانی اخبار آن رسانهای شد که دولت تغییر کرد. دبیرخانه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران به کارکرد نظارتی و اصلی خود بازگشت؛ مسائل را پیگیری کرد و موضوع را به هیات دولت کشانده و هشدارهای بسیاری درباره پیامدهای منفی مغایرت طرحهای جامع و تفصیلی دادیم. این اتفاقها باید به صورت دایمی، رخ دهد. نکته قابل توجه اینجاست که طرح تفصیلی یا جامعه وحی منزل نیست و میتواندبازبینی شود. اما نباید راه را گم کرد. شهر یک موضوع داینامیک است و مولفههای بسیاری در شهر وجود دارند که آنها را شناسایی میکنند و براساس آنها برنامهریزی میشود. اما گاهی اوقات در اجرا مشاهد میکنید که بسیاری از این برنامهها قابلیت اجرا ندارند. باید بتوانیدبازگردید و آن را اصلاح کنید و به همین دلیل میگویم، طرح تفصیلی وحی منزل نیست. قانونگذار در دهه ۵۰ بهدرستی تشخیص داده بود که کمیسیون ماده ۵ موضوع قانون تاسیس شورایعالی شهرسازی و معماری ایران تشکیل شود و این کمیسیون محلی برای بازبینی همین طرحهای شهری است.
باتوجه به بدهی ۵۳ هزار میلیارد تومانی شهرداری و رکود در بخش مسکن و هزینههای سرسامآور جاری در شهرداری، برنامه شما درخصوص بحث تحقق درآمد پایدار برای حل بحران مالی در کوتاه مدت و بلند مدت چیست؟ آیا شما بحران مالی شهرداری را آسیب شناسی کرده اید؟
در مسئولیت قبلی، من متولی شهرهای ایران از جمله تهران بودهام. مطالعاتی را در بحث بحران مالی شهرداریها انجام دادهایم. در همین راستا گزارشی را به دولت ارسال کردیم که این گزارش موجب تشکیل کمیسیون کلانشهر شد. به هیات دولت گفتیم که سد شهرسازی در کشور فرو ریخته است؛ به این معنا که روی هر نقطهای از کشور که دست بگذارند، میتوانند ساخت و ساز انجام دهند و این بزرگترین تهدید برای شهرسازی کشور محسوب میشود. شهر، روستا، بیابان، جنگل و کوه نیز در این میان تفاوتی ندارد.
در بهترین زمینهای شمال، گردنه حیران و حتی وسط تنگه واشی نیز میتوانستند ویلاسازی انجام دهند. ما توانستیم حساسیتهای موضوع را افزایش دهیم و در نهایت رییسجمهور بیان کردند که این موضوع مهمی است و دستور دادند که در کمیسیون کلانشهرها این مسائل مطرح و حل شوند.
در این کمیسیون اتفاقهای خوبی رخ داده است. لایحه منابع مالی پایدار نیز در اینباره تهیه، اما متاسفانه با بدشانسی مواجه شد و بهدلیل مشکلات کسری بودجه به نتیجهای نرسید، اما به اعتقاد من میتواند به نتیجه برسد.
هنگامیکه پیشنهاد میدهید که بخشی از مالیاتهای محلی به شهرداریها تخصیص یابد، بخشهای اقتصادی دولت ممکن است که واکنش نشان دهند. به نظر من این کار باید انجام شود. شهردار بعدی تهران با همکاری مابقی شهرداران کلانشهرها باید این لایحه را پیگیری کنند و این کمکی بود که دولت روحانی به شهرداریها کرد.
مدیران پیشین شهرداری تهران بارها اعلام کردهاند که دولت هیچ کمکی به شهرداری تهران نکرده است، اما دولت اول روحانی ۱۱ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان به شهردار اسبق تهران از محل مالیات بر ارزش افزوده پرداخت کرده است. البته این رقم کاهش یافت؛ چرا که سهم شهری و روستایی در تهران در مصوبات بعدی تغییر کرد. البته یکی از کارهای خوبی که نجفی انجام داده، افزایش این رقم است و شهردار بعدی برای تحقق درآمد پایدار این مسیر را باید ادامه دهد.
در بحث تحقق درآمد پایدار، چه برنامهای دارید؟
بسیاری از شهرهای دنیا در ایجاد جاذبههایی که تولید ثروت کند، با یکدیگر رقابت میکنند. در پاریس، فرانسویها موزه لوور را توسعه دادند. توسعه لوور و پیرامید شیشهای آن را بهعنوان نماد که جاذبه گردشگری محسوب میشود، احداث کردهاند. همچنین طرحهای دیگر را در ادامه بافت تاریخی در لدیفنس اجرا کردهاند که درنهایت منجر به درآمدزایی برای شهر شده است. در مقابل در انگلستان نیز لندنآی و توسعه موزه ملی بریتانیا و... و در مادرید، سئول، استانبول وطرحهای مشابههای اجرا شد. در اسپانیا و ایتالیا نیز طرحهایی اجرا شد که باوجود توسعه اقتصاد مبتنی بر فرهنگ، ایجاد جاذبه و ثروت کردهاند. نمونه ملموس آن در تهران، پل طبیعت است. در اطراف پل طبیعت حتی یک دکه نیز میتواند به اندازه مغازه بزرگی درآمد داشته باشد. در شهر به اندازه ایجاد جاذبههایی از این جنس، میتوانیم تولید ثروت داشته باشیم. تبدیل تهدید به فرصت نیز بخش دیگری است. فضاهای متروکهای در شهر هستند که پتانسیل آن را دارند به چرخه حیات شهر بازگردند، مسئولیت بپذیرند و به جاذبه و کانون تولید ثروت در شهر تبدیل شوند. به عنوان نمونه سیمان ری، قدیمیترین کارخانه سیمان ایران است. میتوانیم بگوییم ایران را با این کارخانه ساختهایم؛ به همین دلیل باید از آن نگهداری کرده و مسئولیت جدیدی برای آن تعریف کنیم. همچنین سیلوی تهران، کارخانه دخانیات، روغن نباتی قو، برق الستوم و... نیز میتوانند به جاذبهای ثروتساز برای تهران تبدیل شوند.
پرداخت حقوق درحال حاضر یکی از چالشهای اصلی شهرداری تهران است، برای این مساله، چه تدبیری اندیشیدهاید؟
مجموعه برنامههایی مانند کاهش نیروهای شهرداری با رضایت، کاهش هزینه جاری وکمک مالیات بر ارزش افزوده، میتواند تعادل را بهوجود بیاورد. البته یک دوره سختی را در پیش روی خواهیم داشت، اما درحال حاضر وضعیت درآمدهای شهرداری تهران نسبت به روزهای نخست کار نجفی بهتر شده است.
برای پرداخت بدهیهای شهرداری، چه برنامهای دارید؟
موضوع بدهی نمیتواند نگران کننده باشد؛ از قدیم گفتهاند مرداست و قرضش، شهرداری است و بدهی، اینکه تمام بودجه را هزینه کنید نیز خیلی عجیب و اتفاق بدی نیست. اما هنگامیکه شهرداری بدون برنامه و طرح یا با ایجاد رانت، بدهی ایجاد میکند، آن وقت این مساله خطرناک است.
منبع: روزنامه قانون/۹ اردیبهشت ۹۷