
«ماجراهای پینوکیو» اثر کارلو کلودی (۱۸۹۰-۱۸۲۶) نویسنده ایتالیایی به ظاهر داستانی برای کودکان است، اما بیان نمادین عمیقی از نظام اداری، سیاستگذاری عمومی، تصمیمسازی و تصمیمگیری در ایران نیز هست.
دیدارنیوز ـ محمد فاضلی: پدر ژپتو، نجار پیر، فرزندی ندارد، اما عروسکی چوبی میسازد و فرشته مهربان در آن جان میدمد. پینوکیو، راهی مدرسه میشود تا دانش بیاموزد، اما در میانه راه گربه نره و روباه مکار او را میفریبند و سر از سیرکی درمیآورد. ملعبه دست سیرک میشود؛ سکههایش را هم گربه نره و روباه مکار از کفش میربایند. خصیصه پینوکیو این است که وقتی دروغ میگوید دماغش دراز میشود و دروغ را نمیتواند پنهان کند. پینوکیو به خانه که بازمیگردد ژِپِتو برای یافتن و نجات او دل به دریا زده، اما در شکم نهنگ فرورفته است. پینوکیو نیز در پی ژپتو وارد شکم نهنگ میشود. پینوکیو و ژپتو، اما در نهایت از تاریکی شکم نهنگ خارج میشوند و فرشته مهربان در نهایت او را به پاس سختیهایی که کشیده، و تحولی که در او رخ داده، آدم میکند.
«ماجراهای پینوکیو» اثر کارلو کلودی (۱۸۹۰-۱۸۲۶) نویسنده ایتالیایی به ظاهر داستانی برای کودکان است، اما بیان نمادین عمیقی از نظام اداری، سیاستگذاری عمومی، تصمیمسازی و تصمیمگیری در ایران نیز هست. ایرانیانِ خسته و فرسوده از توسعهنیافتگی (ژپتوی پیر)، پینوکیو چوبی ساختهاند (نظام سیاستگذاری عمومی) که بهواقع چوبی است (انعطافها، کارآییها، ظرفیت فکر کردن و بینش انسان واقعی را دارا نیست.) خصیصه مهم این نظام سیاستگذاری آن است که اگر دروغ بگوید (سیاستهای غلط بهکار بندد) به سرعت دماغش دراز میشود. دیدهاید که نظام سیاستگذاری یکی دو ماه تا یکی دو سال بعد از هر سیاست غلطی، ناکارآمدیش آشکار میشود و عین دماغ پینوکیو افتضاح به بار میآورد. فرق نمیکند سیاست بانکی باشد یا کشاورزی، آب و خاک، ارز و سکه، یا سیاست رسانهای. دماغ نظام سیاستگذاری دراز میشود و کار دستش میدهد.
درآمد نفت و منابع طبیعی و انسانی بیشمار سرزمین ایران، فرشته مهربانی است که نیمهجانی در این عروسک چوبی دستگاه اداری و نظام سیاستگذاری میدمد، به این امید که به مدرسه برود (دانشپایه شود) و آدم شود (رفتار و کردار واقعی و شایسته یک نظام سیاستگذاری را بیاموزد)، اما همواره گربه نرهها و روباههای مکاری (تفکرات عجیب، تعارض منافع، دوست و آشنابازی، ایدئولوگهای چربزبان، و ...) هستند که این عروسک چوبی را میفریبند، آنرا در راستای منافع خود به بیگاری میگیرند (به کاشتن درخت سکه وامیدارند) و از تصمیمهای سخت بر حذر میدارند و توصیه میکنند راهی شهر بازی و سیرک شود (پوپولیستهای کوتاهمدتنگر).
پدر ژپتوی بیچاره ـ مردمان آرزومند توسعه ـ به انتظار نشستهاند که این عروسک چوبی بالاخره راه تعالی بپیماید و آدم شود؛ اما هر بار سر از شکم نهنگ بیرون میآورند. اقیانوس حوادث، که گاه آرام میشود و نهنگ برای تنفس به سطح آن میآید، و گاه طوفانی است و نهنگ با خود ژپتوی پیر و پینوکیو را به اعماق میبرد، خطیر است.
دستگاه سیاستگذاری عمومی بعد از چند دهه کارهای آزمون و خطا، بار دیگر در دل تاریک نهنگ قرار گرفته است؛ نهنگی از میراث اشتباهات گذشته؛ اما فرصت برای اصلاح رویهها، تصمیمهای درست و گام نهادن در مسیرهای جدید هنوز وجود دارد. پینوکیوی چوبی میتواند آدم شود، روح پیدا کند، منعطف باشد، دروغ نگوید و به مدد فرشته مهربان که البته تنش زخمی و روحش رنجور است؛ پا در راه رشد و تعالی بگذارد.
پینوکیوی کارلو کلودی وقتی انسان شد که با ژپتو از در صداقت بیرون آمد، از گربه نره و روباه مکار برید، از تاریکی و اعماق شکم نهنگ نهراسید، شجاع بود و تصمیمهای سخت گرفت، اقیانوس را فرصت پالایش و تعالی خود دانست، و امیدوارانه برای خارج شدن از شکم نهنگ تلاش کرد و به زیستن در آن تاریکی رضایت نداد. آیا عروسک چوبی و نامنعطف نظام سیاستگذاری عمومی در ایران، از اقیانوس حوادث و اعماق شکم نهنگ بیرون خواهد آمد؟ آیا آنقدر پالوده خواهد شد که از چوبی بودن به در آید؟ انعطاف، روح و بینش کسب کند و زبان سخن گفتن صادقانه بیابد؟ آیا آنقدر آدم خواهد شد که برای زیستن در کنار بقیه آدمها شأن و منزلتی بیابد و عروسک چوبی در خدمت گربه نره و روباه مکار تلقی نشود؟
معتقدم این دستگاه چوبی نامنعطف، میتواند تصمیمهای سخت در عرصههای اقتصاد، محیطزیست، جامعه، سیاست و فرهنگ بگیرد؛ اما به سختی و آنگاه که یقین کند هر کار نادرستی عین دماغ پینوکیو، دراز میشود و بیاعتمادی و ناکامی به بار میآورد.
زمان، اما به سرعت میگذرد.