گزارش «دیدار» از روستایی در جنوب کرمان که کودکانش میخواهند با سواد باشند
دیدارنیوز - ریحانه جولایی: در قلعه گنج مردمان همچنان سنتهای خود را حفظ کردهاند و زندگیها به شکل سنتی در کپرها ادامه دارد؛ کپرنشینی در این مناطق دو حالت دارد یا از روی فقر است یا به خاطر حفظ کردن آدابورسوم؛ هر چه که هست این مردم هنرمندانه از برگهای نخل برای خودشان خانه و کاشانه ساختهاند و زندگی میکنند. البته در کنار بیشتر کپرها یک اتاق ساختهشده از سیمان هم وجود دارد، اما بیشتر آنها ترجیح میدهند در کپرها بمانند تا خانههای سرد ساختهشده از سیمان و آهن.
برای رسیدن به جتو کارمان چندان آسان نبود. بارندگی و سیلابهای اخیر جاده را با خود برده بود و ما مجبور شدیم از رودخانهای فصلی که چند وقتی میشود خشکشده، عبور کنیم. به دلیل وزش باد شدید، شن و خاکهای نرم بستر رودخانه حرکت کرده و رد چرخ ماشینها را برده بود و این کارمان را کمی سختتر کرد، بههرحال ما به جتو رسیدیم. روستایی کوچک و زیبا، با رودی خروشان و نخلستانهای بینظیر.
مدرسهای که با دست بچهها ساختهشده
مانتوهای صورتی و بنفش با مقنعههای سفیدشان رنگ سبزه صورتشان را تندتر کرده بود و همین موضوع نظرم را جلب کرد؛ به سمت ساختمانی که پرچم ایران بالایش نصب بود رفتم. چهار دختر و چهار پسر تمام دانش آموزان جتو بودند که حالا در غیاب معلمشان بیرون کلاس بازی میکردند. دخترها با چوب روی خاک لیلی کشیده بودند و باهم مشغول بودند، اما با دیدن یک غریبه بازی را نیمهکاره گذاشتند و به کلاس کوچکشان پناه بردند و تظاهر به روخوانی از کتاب فارسی که هیچ شباهتی به کتابهای قدیم نداشت، کردند. پسرها هم بیخیال زیر آفتاب نشسته بودند و باهم حرف میزدند.
اینکه روستایی که با چند خانواده و ۸ دانشآموز مدرسه دارد برایم عجیب بود. تجربهام در مناطق محروم سایر استانها از این حکایت داشت که وقتی روستایی جمعیت دانشآموز پایین دارد در آنجا مدرسه ساخته نمیشود و دانش آموزان باید برای فراگرفتن دوره ابتدایی به روستاهای اطراف که جمعیت بیشتری دارند بروند، اما در جتو اینگونه نبود.
کلاس کوچک بچهها در جتو با بقیه کلاسها متفاوت بود. بچهها با کمک یکی از مادران دیوارهایی که رو به تخریب و زردی گذاشته بود را نقاشی کرده بودند، روزنامه دیواری چسبانده بودند، حروف الفبا را با یک مثال از هر حرف کنار تخته زده بودند و خلاصه مدرسه کوچک زیبایی درستشده بود.
یکی دیگر از چیزهایی که در مدرسه کوچک جتو نظرم را جلب کرد ۲ کشو پر از کتاب بود. بچهها در کنار درس خواندن مطالعه خارج از مدرسه هم داشتند. دانشآموزان با کمک معلم و مادرانشان ۲ کشو پر از کتابهای داستانی داشتند و هرکسی میتوانست کتابها را قرض بگیرد و بخواند. مادر یکی از بچهها میگوید: «بیشتر کتابها را در روزهای تعطیلی میخوانند. معلم مدرسه در روزهای تعطیل کتاب خواندن را تکلیف میکند و بچهها موظف میشوند کتاب بخوانند. اوایل خیلی تمایلی به خواندن کتاب نداشتند، چون روخوانی اکثر بچهها خوب نبود، اما باگذشت زمان و خواندن کتابهای مختلف هم روخوانی بچهها خیلی بهتر شده و هم نمرههای بهتری در املا میگیرند.»
جتو، روستایی محروم با ساکنان روشنفکر
نکته جالبی که نهتنها در جتو بلکه در تمام منطقه قلعه گنج کرمان دیدم، اهمیت تحصیل برای خانوادهها بود؛ تا آنجا که با هر زور و زحمتی که است بعد از اتمام دوره دبستان فرزندانشان را به شهر میفرستند تا در مدارس شبانهروزی ادامه تحصیل بدهند. برخی از این بچهها به قلعه گنج و برخی دیگر به کهنوج میروند و سالانه با مبلغی حدود یک تا یک میلیون و پانصد هزار تومان میتوانند در پانسیونهایی که آموزشوپرورش منطقه برایشان ساخته زندگی کنند.
چندساعتی که در جتو مهمان یکی از خانوادهها بودم با مریم، زنی روشنفکر و اهل تفکر آشنا شدم. زنی که هیچ شباهتی به زنان روستایی نداشت و آنقدر زیبا و شیوا حرف میزد که میتوانستم ساعتها به صحبتهایش گوش کنم. این زن تمام فرزندانش را برای ادامه تحصیل به خارج از استان فرستاده بود. دخترش در گرگان مهندسی معماری خوانده بود و حالا به کرمان برگشته و ازدواج کرده بود. پسر دیگرش حفاری نفت اهواز میخواند و جز نفرات برتر کنکور شناختهشده بود، دختر کوچکش هم دوره دبیرستان را در کهنوج به پایان رسانده بود و این روزها مشغول درس خواندن برای کنکور است.
موضوع درس خواندن و اهمیت دادن به تحصیل محدود به چند خانواده نیست. چه در جتو چه در سایر روستاهای قلعه گنج بیشتر بچهها تحصیلات خود را لااقل در دوره ۱۲ سال عمومی به پایان میرسانند و آنهایی که وسعشان بیشتر باشد و دستشان به دهانشان برسد وارد دانشگاه میشوند.
تلاشها برای سرپا نگهداشتن مدرسه جواب نمیدهد
چند ساعتی که در جتو بودم با زنی آشنا شدم که یکتنه تمام بار سختیهای روستا را به دوش میکشد. زنی که پر از شور و نشاط برای ساختن است و رؤیاهای زیاد و زیبایی برای آبادانی روستای کوچکش دارد. از ایجاد اقامتگاه بوم گردی برای دیده شدن زیباییهای جتو تا آسان کردن شرایط درس خواندن بچهها در مدرسه.
رقیه ارجمند، دهیار جتو و زنی که بیشترین تلاش را برای درس خواندن بچهها میکند؛ تا کلاس پنجم بیشتر درس نخوانده، اما زیر نظر پدرش تحصیلات قرآنی دارد. او میگوید تمام آرزویش این بوده که بتواند درس بخواند، اما چون آن زمان درس خواندن دختران خیلی مرسوم نبوده، درس خواندن را بوسیده و معلم شدن تبدیل به آرزوی محالش شده، اما حالا تمام سعیاش را میکند تا فرزندان خودش و بقیه بچههای جتو درس بخوانند و هرکدام کارهای شوند و در اجتماع سرشان را بالا بگیرند. به عقیده او محرومیت و روستانشینی نمیتواند بهانهای برای درس نخواندن باشد.
باوجود چنین فضا و دهیار دلسوزی، اما بچهها در محرومیت هستند. برای مثال به دلیل بافت کوهستانی منطقه، مدرسه دستشویی ندارد؛ البته ساختمان دستشویی ساختهشده، تمام وسایل خریداری و نصبشده، اما اهالی روستا فقط توانسته بودند یک متر و نیم از زمین را برای فاضلاب حفر کنند و نبود دستگاههای حفر سنگکارشان را خوابانده است. ساختمان مدرسه هم که بیش از ۴۰ سال پیشساخته شده، تا امروز هنوز هیچ تعمیرات اساسی روی آن صورت نگرفته؛ حتی پیگیریهای دهیار برای تعمیر کردن مدرسه هم کارساز نشده و هنوز کسی کاری برایشان انجام نداده است.
رقیه ارجمند که مادر دو نفر از بچههای مدرسه است تلاش زیادی برای بهبود شرایط و آباد کردن ساختمان کوچک مدرسه انجام داده است. او از افرادی است که برای ساختن سرویس بهداشتی پیگیریهای زیادی کرده است، از تهیه کردن مصالح ساختمانی از فرمانداری تا پیدا کردن پیمانکار، اما کار ساخت سرویس بهداشتی هنوز نیمهتمام مانده و انگار کسی قصد ندارد به اینجا سری بزند و از نزدیک با مشکلات آنها آشنا شود.
معلمی عشق میخواهد و امید
امینالله رئیسی معلم مدرسه کوچک جتو است. او سه سالی میشود که زندگیاش را صرف آموزش کودکان جتو کرده و هرروز مسیر زیادی را طی میکند تا به اینجا برسد؛ البته باید به این نکته هم اشارهکنم که او هرروز سه دانشآموز را از خارج جتو با خود به مدرسه میآورد تا آنها بتوانند در کنار بچههای دیگر درس بخوانند. او در کنار عشقی که به تدریس و بچهها دارد به مشکلات آموزشی و فرهنگی این منطقه هم اشاره میکند. به گفته رئیسی یکی از مشکلات اساسی بچهها این است که وسایل آموزشی ندارند برای مثال تازه چند وقت میشود که برای کلاس وایت برد آوردهاند یا اینکه کلاس برق ندارد و هیچ مسئولی هم به این مسئله توجه نمیکند. ا جتو نسبت به سایر نقاط استان منطقهای کوهستانی و سردسیر است و هیچ وسیله گرمایشی در کلاس وجود ندارد. از سوی دیگر، بر اساس دستورات وزارت آموزشوپرورش مدارس اجازه استفاده از بخاری نفتی را ندارند، مدرسه هم نه گاز کشی شده و نه برق دارد که بتوانند کلاس را گرم کنند. در طول زمستان کلاس سرد است و همین امر بچهها را اذیت میکند.
از طرفی، کمبود معلم یکی دیگر از مواردی است که باعث ضعف آموزشی میشود. این معلم با اشاره به این نکته در ادامه میگوید: من در حال حاضر ۵ پایه را درس میدهم، این موضوع باعث میشود به همه دانش آموزان آنطور که شایسته است نرسم؛ بچهها هم فقط در کلاس آموزش میبینند و به دلیل بافت فرهنگی این منطقه خانوادهها نمیتوانند به بچهها درس بدهند یا با آنها کار کنند، درنتیجه بچهها در درس ضعیف هستند. برای زنگهای تفریح و ورزش هم هیچ وسیلهای ندارند، یک طناب و توپ فوتبال تنها وسیله سرگرمی و ورزش بچههاست. پارک و وسیله بازی هم نیست که بچهها کمی دلشان خوش باشد.
از رئیسی پرسیدم تا امروز در میان دانشآموزانش کسی بوده که استعداد خاصی داشته باشد، اما بهواسطه شرایط و محروم بودن منطقه کسی به او توجهی نداشته باشد؟ جوابش مثبت بود. به گفته او چند مورد بودهاند که به مسئولان آموزشوپرورش منطقه اطلاع داده، اما کسی به این موضوع اهمیت نداده و درنهایت مجبور شده مثل بقیه بچهها به دامداری مشغول شود.
همانطور که پیشتر گفتم به دلیل بارشها و بارندگیهای فصلی جاده خرابشده و معلم این مدرسه مجبور است در کنار روزانه ۳۷ کیلومتری که تا جتو میآید حدود ۳۰ دقیقه مسیر اضافه را دور بزند تا به مدرسه برسد و هیچ نهادی هم حاضر به درست کردن جاده نیست و این مسئله در زمانهای بحرانی میتواند برای بچهها و خانوادههایشان مشکلساز باشد. بااینحال این معلم با عشق و امیدی که به بچهها و آینده آنها دارد تمام سختی و کمبودها را جان میخرد، چون میداند آنها آیندهای روشن خواهند داشت.
مسئولان نگاه ویژهای به مناطق محروم داشته باشند
قصه جتو شیرینی زیاد دارد و تلخی کم. با این حال لزوم توجه بیشتر دولت و نهادهای وابسته به آموزشوپرورش به مناطق محروم امری است که نباید فراموش شود. نسلی که قرار است آیندهساز کشور باشد. مسئولین موظفاند بدون توجه به جغرافیا امکانات در اختیار کودکان و دانش آموزان بگذارند تا استعدادهای پنهان آنها شکوفا شود. بیشک کودکان ساکن در مناطق محروم چیزی کم از بچهها ساکن در شهرهای بزرگ ندارند و لزوم توجه و رسیدگی به این افراد از واجبات است.
*عکسها از زهرا رمضانی