تیتر امروز

گزارش دیدار از تاراجی که قدمت هشت ساله دارد

"گِلَک" را دزدیدند/ وزیرمیراث فرهنگی: مسوولیت جزایر کشور با مناطق آزاد است

موضوع بردن خاک جزیره هرمز در ایام نوروز ۱۴۰۴ توسط گردشگران چند روزی است که در صدر اخبار قرار گرفته، اما خوب است بدانید که این تاراج قدمت هشت ساله دارد و کلید آن از سال ۹۷ زده شد.
حسین سلاح‌ورزی: امسال، شاهد ضعیف‌تر شدن حکومت و فقیرتر شدن جامعه خواهیم بود/ عده‌ای با بلاهت و به بهانه مسئله حجاب بر طبل تفرقه در کشور می‌کوبند/ تداوم دولت رئیسی، کشور را به جای قله، راهی قعر دره می‌کرد!
در گفت‌وگوی دیدارنیوز با رئیس پیشین اتاق بازرگانی ایران مطرح شد

حسین سلاح‌ورزی: امسال، شاهد ضعیف‌تر شدن حکومت و فقیرتر شدن جامعه خواهیم بود/ عده‌ای با بلاهت و به بهانه مسئله حجاب بر طبل تفرقه در کشور می‌کوبند/ تداوم دولت رئیسی، کشور را به جای قله، راهی قعر دره می‌کرد!

در شرایطی که وضعیت معیشت و اقتصاد مردم به شکل بغرنجی درآمده، شاهد بلاهت و حماقت عده‌ای هستیم که خود را همواره هسته سخت قدرت و صاحبان کشور دانسته و با دستاویز قراردادن مسائلی نظیر حجاب بر طبل...
حضور زنان در ورزشگاه؛ از مجادله تا مناقشه سیاسی
دیدار در برنامه کنکاش بررسی کرد

حضور زنان در ورزشگاه؛ از مجادله تا مناقشه سیاسی

کنکاش در یکی دیگر از برنامه‌های خود به سراغ موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌ها رفت و این موضوع را با یک روزنامه‌نگار ورزشی و یک جامعه‌شناس و هر دو از جامعه زنان بررسی کرد.

نوجوان متهم به قاچاق مواد مخدر

News Image Lead

زندگی دردناک پسر نوجوانی که متهم به حمل و نگهداری مواد مخدر شده است، زمانی فاش شد که قضات از او خواستند از دلیل اعتیادش و قاچاقچی‌شدنش بگوید.

کد خبر: ۶۵۳۳
۱۰:۱۱ - ۱۷ مرداد ۱۳۹۷
دیدارنیوز ـ پسر نوجوان که برای محاکمه به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران برده ‌شده ‌بود، اتهام نگهداری هروئین و شیشه را رد کرد اما گفت خودش به مواد اعتیاد دارد.

او وقتی در مقام دفاع از خود قرار گرفت، به قضات گفت: 9ساله بودم که مادرم فوت کرد. خواهر و برادرانم ازدواج کرده بودند و من تنها فرزندی بودم که در خانه بودم. یک سال از مرگ مادرم نگذشته ‌بود که یک روز پدرم کیفی دستم داد؛ چند دست لباس در آن بود. مرا جلوی در برد و گفت برو برای خودت زندگی کن و دیگر به این خانه برنگرد. من در یاسوج زندگی می‌کردم. وقتی پدرم در خانه را بست، کاملا تنها شدم. به سمت اتوبوس‌های مسافربری رفتم، سوار ماشین شدم و به تهران آمدم. خیلی تنها و کوچک بودم. چندجایی برای کار رفتم و در نهایت مردی در یک گاراژ به من کار داد. در آنجا زندگی می‌کردم؛ سراغ خواهر و برادرم هم نرفتم. فکر می‌کردم حالا که پدرم طردم کرد، دیگر هیچ‌کسی من را قبول نمی‌کند. چندسالی در آن گاراژ بودم. صاحب گاراژ مرد ثروتمندی بود اما اعتیاد داشت و مواد می‌کشید؛ من را هم به هروئین معتاد کرده ‌بود. مرد خوبی بود؛ هزینه مواد من را می‌داد. یک روز به من پول داد تا برایش مواد بخرم. به جایی که همیشه از آنجا مواد می‌خریدم رفتم.
 
کنار اتوبان حکیم با یک موادفروش قرار داشتم. به محض اینکه رسیدم، پلیس حمله کرد و موادفروشان را گرفت. تیراندازی شدیدی بود، من هم خیلی ترسیده‌ بودم، قدرت حرکت نداشتم. فقط جایی نشسته‌ بودم و نمی‌توانستم تکان بخورم. وقتی مأموران نفر به نفر می‌گشتند، مردی به سمت من آمد و کنارم نشست؛ پلیس از مقابل پای او مواد پیدا کرد و آن مرد هم ادعا کرد که مواد به من تعلق دارد درحالی‌که مواد برای من نبود. مأموران من را بازداشت کردند.

این نوجوان افزود: بعد از دستگیری‌ام شوهرخواهرم به سراغم آمد؛ او در حق من پدری کرده ‌است. برایم سند گذاشت و من را به خانه‌اش برد. خواهرم از من مراقبت می‌کند؛ زندگی‌ام روبه‌راه شده و حتی حالا که با وکیل به دادگاه آمده‌ام؛ شوهرخواهرم هزینه وکیل را پرداخت کرده ‌است. او به من قول داده اگر خوب زندگی کنم، از من حمایت کند. درخواست برائت دارم تا بتوانم زندگی خوبی داشته باشم. در پایان قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

منبع: شرق
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
بنر شرکت هفت الماس صفحات خبر
رپورتاژ تریبون صفحه داخلی