دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: بحران ناکارآمدی و نارضایتی گروههای هدف تحت پوشش بهزیستی سالهاست که گریبان گیر این سازمان است. مشکلات ساختاری، ضعف در حوزه سیاست گذاری و کمبود بودجه از جمله دلایل ایجاد ناکارآمدی موجود است.
کامران عاروان مدیرعامل جامعه معلولین ایران، در گفتوگو با
دیدارنیوز به بررسی وجوه مختلف ناکارآمدی سازمان بهزیستی میپردازد.
تبدیل شدن معلول به مستمری بگیر دائمی
کامران عاروان در آغاز صحبت خود با موضوع نقد ساختار بهزیستی گفت: مشکل اصلی که در ارتباط با سیاستهای سازمان دامن گیر معلولان شده، دور شدن سازمان از اهداف اولیه خود در دهه ۶۰، یعنی ایفای نقش تسهیلگری و تبدیل کردن معلول به مستمری بگیر دائمی است. رویکردی که بهزیستی در سالهای ابتدایی فعالیت خود به ویژه در زمان تصدیگری دکتر فیاضبخش به عنوان موسس بهزیستی داشت، توانمند کردن معلول و رساندن او به جایگاهی بود که بتواند به صورت مستقل زندگی کند. نظر دکتر این بود که معلول باید شغل و حرفه بیاموزد، ازدواج کند و زندگی معمول خود را داشته باشد، بنابراین بهزیستی میبایست نقش تسهیلگر را در زندگی معلول ایفا کند.
متاسفانه با شهادت دکتر فیاضبخش، تمام این سیاستها ابتر ماند، فاصله یک معلول از زمانی که مستمری میگیرد تا زمانی که مستقل میشود محو و معلول عملاً به مستمری بگیر مادامالعمر تبدیل شد. شرایط به گونهای درآمد که نه معلول به استقلال خود اندیشید و نه جامعه به توانایی و استقلال او فکر کرد. در حالی که شیوه درست، موقتی بودن مستمری و خدمات است. باید برای معلول امکان اشتغال و توانبخشی ایجاد شود تا بتواند با وسایل توانبخشی به سر کار رفته و ازدواج و زندگی کند. نزدیک به ۴۰ سال است که این رویه غلط بر سیاستهای سازمان حاکم شده و در طول این مدت هیچ دگردیسی در اندیشهها و سیاستها رخ نداده است.
خط فقر ۸ میلیون، مستمری معلول ۲۰۰ هزار
عاروان افزود: در کنار این مساله عامل دیگری که زیست معلول را در چند دهه اخیر دشوار کرده آوار شدن پیامدهای بحرانهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی بر مسائل اجتماعی است. به این معنا که بحرانهای مختلف بیشترین فشار را بر اقشار آسیب پذیر و کم توان مالی از جمله معلولان وارد میکند. به عنوان مثال قیمت ویلچر به نسبت دهه ۶۰ بسیار بیشتر شده است. این مساله در کنار سایر بحرانهای معیشتی معلول را عقب میاندازد. زیرا درآمدش محدود است، معلول شغل ندارد و مستمری بسیار اندکی دریافت میکند؛ پولی که هیچ تناسبی با افزایش هزینههای زندگی در طول سالیان اخیر ندارد. واقعا در ۲۰ سال اخیر چقدر به مقدار مستمری اضافه شده است؟ افزایش مستمریها از ۵۰ تومان به ۷۰ و از ۷۰ هزار تومان به ۸۰ و از ۸۰ به ۲۰۰ هزار تومان رسیده، آن هم در کشوری که اعلام میشود خط فقر ۸ میلیون تومان است؛ یک معلول که در بالاترین مقدار مستمری، ۲۰۰ هزار تومان دریافت میکند، چطور زندگی کند؟
بر اساس آمار رسمی بهزیستی یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر معلول داریم، این عدد را ضرب در خانوادههای آنها کنید، زیرا کل خانواده معلول درگیر معلولیت او هستند، اگر معلول زخم بستر بگیرد یا ویلچر او خراب شود، هزینه دارد و فقط خوراک و نگهداری او مطرح نیست. اگر معلول ژنتیکی باشد، قیمت داروهایش وحشتناک است. همچنین قیمت داروهای ام اس و بچههای دیستروفی و کسانی که بیماریهای ژنتیک دارند و داروهای خارجی مصرف میکنند، چند برابر افزایش یافته، آیا درآمد این خانوادهها نیز چند برابر شده است؟ به علاوه اینکه بسیاری از افراد معلول در خانوادههای فقیر و کم درآمد زندگی میکنند و هنگامی که معلولیت در یک خانواده ایجاد شود، سطح زندگی آن خانواده تنزل مییابد، زیرا حتی با قرض کردن برای معلول خود هزینه میکند. این درحالی است که پوشش سازمان در برابر این هزینهها بسیار اندک است.
بودجه بهزیستی کم است، چون سیاسی نیست
کامران عاروان در ادامه به بحث ناکافی بودن بودجه بهزیستی از زمان تاسیس اشاره کرد و گفت: هنگامی که بهزیستی تاسیس شد، دولت برای بهزیستی ۳۰۰ میلیون تومان بودجه در نظر گرفت. در حالی که نهادهای دیگر در همان زمان ۵۰۰ میلیون و بیشتر بودجه داشتند و متاسفانه این درصدهایی که هر سال به بودجه بهزیستی اضافه میشود، نسبت به همان ۳۰۰ میلیون تومان است؛ بنابراین از همان ابتدا بودجه کمی به بهزیستی تعلق میگرفت، زیرا یک سازمان است و قدرت چانه زنی کمی دارد و همچنین دارای اهمیت سیاسی نیست. همین الان هم بهزیستی بخشی از بودجه خود را از بنیاد مستضعفان، بسیج و نهادهای مذهبی، آن هم به فراخور تلاش شخصی رئیس سازمان میگیرد. به این ترتیب است که بهزیستی از پس مسئولیتهای گسترده خود برنمی آید. با این حال، دولت اجازه واگذاری مسئولیت کودکان خیابانی و زنان بی سرپرست را به کمیته امداد نمیدهد.
از تولید یک آلیاژ برای بریس عاجزیم
عاروان ادامه داد: یکی از مشکلات حوزه توانبخشی سازمان، چند پارگی و فقدان سیاست واحد است. به این معنی که در بحث توانبخشی، بهزیستی، وزارت بهداشت، شرکتهای خصوصی و بنیاد شهید هم متولی هستند و به دلیل نبود یک خط مشی مشخص، امکان حمایت از تولید کنندهها برای حداقل تولید ویلچرهای داخلی وجود ندارد. هنوز متکی به ویلچر چین و تایوان و سنگاپور هستیم، هنوز مواد اولیه بریسی که در پای من است و بچههای فلج اطفال استفاده میکنند از آلمان و تایوان وارد میشود و شرکتهای داخلی هنوز نتوانستهاند آلیاژ مورد نیاز برای بریس را تولید کنند. پیامدهای این وابستگی در زمانهای تحریم بدتر است، قیمت ویلچر ۵۰۰ تومانی به سه میلیون تومان رسیده. ما الان استفاد کننده لوازم تعمیری و استوک شدهایم، برخی از بچهها به دلیل وضع مالیشان، مجبورند برای دوام آوردن بیشتر بریس، آن را جوش دهند بعضی دیگر هم وسائل استوک یا دست دوم میخرند.
ویلچرهای غیراستاندارد و درد مضاعف معلولان
کامران عاروان در ادامه نقد سیاستهای بهزیستی در ارتباط با معلولان گفت: مشکل دیگری که سازمان علیرغم تلاشهای ما برنامهای برایش ندارد، بحث بیمه توانبخشی است. در ایران بر خلاف همه جای دنیا وسایل توانبخشی جزو بیمه نیستند. در سایر کشورها هر سه سال یک بار بیمه وسایل توانبخشی مورد نیاز معلول مثلا ویلچر او را تقبل میکند. تلاشهای ما به دلیل مخالفتهای بیمه و وزارت بهداشت تا به الان ثمری نداشته، بنابراین تهیه وسائل برعهده خود معلول است. ویلچری هم که بهزیستی میدهد استاندارد نیست. بین راه خراب میشود و امکان رفتن به حمام یا سرویس با ویلچر غیر حرفهای برای معلول فراهم نیست.
بهزیستی بار خود را سبک کند
کامران عاروان در خصوص راهکارهای پیشروی بهزیستی در راستای حل بحران ناکارآمدی این سازمان گفت: بار بهزیستی سنگین است. مسئولیت بیش از ۲۳ گروه هدف را برعهده دارد که به هیچ کدام رسیدگی نمیکند، این سازمان باید یک سری از مسئولیتهایش را به نهادهای دیگر واگذار کند. به ویژه اینکه تمام حوزهها مانند اعتیاد، تخصصی است در همین کرونا بهزیستی اعلام کرد توان نگهداری معتادان را ندارد و آنها در همه جا خاصه شوش و مولوی رها بودند.
یک سازمان باید اصل کارآمدی را داشته باشد و اگر نداشته باشد، حتی اگر ۳۰ ساختمان و ۱۰۰۰ کارمند هم اضافه کند، وقتی کارایی ندارد، اثر و فایدهای هم ندارد. یکی دیگر از مشکلاتی که وجود دارد این است که جامعه هدف با سازمان فاصله دارد. یعنی نه جامعه هدف درکی از اقدامات سازمان دارد و نه سازمان درکی از جامعه هدف، حلقه واسط بین این دو گم شده، این حلقه واسط انجمنها و NGO ها، رسانهها، افراد واسطه، کارشناسان و اساتید دانشگاه هستند که میتوانند انتقال دهنده مطالبات معلولان باشند و برای حل مشکلات آنها و حل بحران ناکارآمدی بهزیستی طرح ارائه کنند.
مشکل دیگری که در کنار سنگین بودن بار بهزیستی وجود دارد این است که سازمانهای دیگر برای خود مسئولیت اجتماعی قائل نیستند، در حالی که تمام ارگانها مانند وزارت مسکن، راه و شهرسازی و وزارت ورزش و جوانان و ... میبایست در کنار بهزیستی ایفای نقش کنند. نکته دیگر ضرورت هماهنگی و هم پوشانی وزارتخانهها و نهادهای مختلف با بهزیستی است، در وضعیت فعلی این هماهنگی دیده نمیشود و سیاست بهزیستی با صداوسیما و وزارت بهداشت و... همراه نیست و در این میان این معلول است که آسیب میبیند.
قانون معلولان در دوره احمدینژاد و روحانی
کامران عاروان در خصوص تغییرات قانون معلولان گفت: زمانی که قانون در دوران احمدینژاد اصلاح شد، یعنی قانون سال ۸۵ و ۸۳ را تصویب کردند، با تغییری که ایجاد شد مواد قانونی به ۶۰ الی ۷۰ ماده رسید خیلی هم دقیق و جامع بود. این قانون در دولت روحانی به دو شقه شد. ۳۰ تا از آنها را دولت تصویب کرد که هیچگاه اجرا نشد و در نهایت پارسال ملغی شد، ۳۰ ماده دیگر که به مجلس رفت و اغلب مواد حذف شدند، به مواد باقی مانده نیز شورای نگهبان ایراد بودجهای گرفت. قانون ابتر و ناقص حمایت از معلولین در اسفند ۹۶ تصویب شد که همین قانون ناقص هم اجرا نمیشود. به عنوان مثال در همین قانون آماده که به اندازه یک حقوق پایه باید به معلولین با معلولیت شدید که توانایی کار کردن ندارند، مستمری اختصاص یابد و همچنین وزارت بهداشت موظف است خدمات کاردرمانی و خدمات توانبخشی به معلولین اختصاص دهد، اما این مصوبات مانند بسیاری دیگر از مواد قانونی اجرایی نشد. در واقع پروژهای که مد نظر ما بود به جایی رسید که در آخر هیچ منفعت و حمایتی برای معلول باقی نماند.
مشکل دیگری که ما با بهزیستی داریم عدم شفافیت مالی سازمان است. برای مثال سازمان باید به ما اعلام کند که بودجه توانبخشی و مشارکت را در کجا هزینه کرده یا در بحث مسکن معلولین کشور، چه مقدار مسکن ارائه شده است؟ ما سعی کردیم در حوزه کاری خودمان شفاف عمل کنیم برای مثال در شعبه جامعه معلولین زاهدان با مسئولیت و کمک آقای نخعی نزدیک ۱۵۰ واحد مسکونی به معلولین دادیم.
همه تخم مرغهایمان را در سبد دولت نگذاشتیم
کامران عاروان پس از نقد و بررسی دلایل ناکارآمدی بهزیستی گفت: جامعه معلولین در ۲۴ آبان سال ۵۷ تاسیس شد یعنی عمر ما از بهزیستی بیشتر است. ما سعی کردیم متکی به سازمان و تداوم بخش سیاست «مستمری مادام العمر» نباشیم و بکوشیم معلولین را در راستای توانمندی و مهارتهای شغلی آموزش دهیم به عنوان مثال سازمان رعد الغدیر و رعد شهرک غرب و کارخانه فیروز، با مدیریت آقای موسوی که به صورت مستقل از بهزیستی کار میکنند، در راستای اشتغال معلولین موفق عمل کردهاند؛ بنابراین نباید تمام اتکای ما به دولت باشد و بکوشیم از سایر منابع اجتماعی، افکار عمومی و فضای مجازی کمک بگیریم؛ که البته با فیلتر شدن تلگرام این امکان هم از ما گرفته شد، در دوره کرونا، خیلی از آموزشها را در کانالها ارائه دادیم، اما به دلیل فیلتر بودن بسیاری دسترسی نداشتتند و این مساله در واقع ضایع کردن حق معلول است.