آن چه در سخنان خاتمی غایب بود، بیان اصولی راهبردی برای پیشبرد اصلاحات بود. خاتمی در این سخنرانی باز هم ترجیح داد که اصول و ارزشهای خود را بیان کند و از لزوم تغییر رفتارها بگوید و بر آشتی ملی تاکید کند. با این حال به نظر مهمترین بحران جریان اصلاحات در ایران نه در سطح اصول و ارزشها که در سطح راهبرد است. روشن نیست که چه نسبتی بین خواستها و مطالبات و امکانات اصلاحطلبان وجود دارد و خلاصه این که آنها «چگونه» میخواهند تغییرات سیاسی مورد نظر خود را در ایران پیش برند.
دیدارنیوز ـ گروه سیاسی: سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین ایران که سال هاست رسانههای رسمی حتی تصویر او را هم نمیتوانند منتشر کنند، طی سالهای گذشته (از سال ۸۸ تا کنون) جسته و گریخته و در مناسبتها و ایامی خاص اظهار نظر میکند و البته عمده ظهور و بروز او در فضای رسانهای به پوشش خبری ملاقاتهای او با افراد و گروههای اصلاحطلب اختصاص دارد. اصلاحطلبان این روزها در شرایطی دشوار قرار گرفتهاند و طبیعی است که بحث و بررسی در مورد نحوه رهبری و مدیریت این جریان نُقل ونَقل محافل سیاسی و رسانهها باشد. بعد از استعفای عبدالواحد موسوی لاری از عضویت شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و واکنشهای افرادی، چون غلامحسین کرباسچی، حسین مرعشی و پاسخهای موافقین و مخالفین شرایط ویژه جبهه اصلاحات بیش از پیش هویدا شد.
شاید به همین دلیل بود که آخرین موضعگیری رییس جمهوری پیشین ایران که از طریق فضای مجازی به صورت زنده با مردم صحبت کرد و توجهات زیادی را به خود جلب کرد.خاتمی در این سخنرانی نسبتا طولانی از صلح امام حسن مجتبی (ع) تا انتخابات مجلس یازدهم، از نقد به اصلاحطلبان تا نصیحت آنها، از کرونا و موهبتهای آن و هر آنچه فکر میکرد نیاز به بیان است را مطرح کرد.
چند بخش از سخنان خاتمی مورد توجه ویژه افکار عمومی قرار گرفت. نخست آن که او تاکید کرد که کوچکترین نگاهی به عرصه قدرت ندارد: "هیچ نگاهی به قدرت ندارم و نخواهم داشت و یک ذره دلم برای قدرت تنگ نشده".
نکته مهم دیگر اما اشاره او به مقوله آشتی ملی بود."من سه چهارسال پیش از سرخیرخواهی مساله آشتی ملی را مطرح کردم. منی که هیچ نگاهی به قدرت ندارم و نخواهم داشت و یک ذره دلم برای قدرت تنگ نشده و فقط و فقط خدایم شاهد است برای این مملکت، برای نظام و مردم آنچه به نظرم خیر میآید، مطرح میکنم و گفتم آشتی ملی که مورد اعتراض هم قرار گرفت. معتقدم اگر این آشتی مورد قبول واقع شده بود شاید امروز بسیاری از مشکلات را نداشتیم و وضع بهتری داشتیم".
اشاره به امام حسن (ع)
شاید، اما نقطه اوج و سیاسیترین بخش سخنان سیدمحمد خاتمی پرداختن به صلح و استراتژی امام حسن مجتبی (ع) بود. خاتمی گفت: «امام حسن مظلوم بزرگ تاریخ است؛ این نه بدان معناست که ما جز امام حسن (ع) مظلومی نداریم یا او حتی بزرگترین مظلوم است، نه! "مظلوم در تاریخ زیاد است". امام مجتبی در یک موقعیت حساس و سرنوشت سازی قرار گرفت، ایشان دلبسته به زندگی و قدرت نبود. تمام مفاد پیمان امام توسط طرف مقابل یعنی معاویه زیر پا گذاشته شد و نیز آن امانی که او در پیمان خود برای اصحاب مستقل و آزاده رسول خدا گرفته بود، وقتی همه آن اصحاب دچار قتل و نهب و دربه دری، انزوا و سرکوب شدند و دروغ و تزویر در همه جا نشر داده شد، امام تا حدود زیادی ماهیت پدیده جدید را آشکار و جهان را برای کار بزرگ اباعبدالله الحسین (ع) مهیا کرد.»
اشاره به مشی سیاسی ائمه معصومین و الهام گرفتن از زندگی سیاسی آنها برای تبیین شرایط سیاسی و طرح راهبردها، در میان سیاستمداران جمهوری اسلامی امری رایج است. به خصوص آن که نام امام حسن (ع) به خصوص با مظلومیت و صلح او همراه است و معمولا سیاستمداران برای اشاره به در پیش گرفتن سیاست صبر و انتظار حکیمانه به آن اشاره میکنند.
خاتمی در سخنان خود نقدی تند هم نثار یاران اصلاحطلبش کرد و گفت، شما که این همه نقد میکنید و به هم میپرید وقت برای این کارها زیاد است و به آنها تشر زد که در این اوضاع به مردم کمک کنید و حتی از اصلاحطلبان خواست با گروههای رقیب همراه و یکی شوند. خاتمی البته منتخبان مجلس یازدهم را با لحنی خاص خطاب قرار داد و ضمن گوشزد موضوع رد صلاحیتها و مشارکت پایین مردم به آنها گفت، شما محصول هر نوع انتخابی که باشید، اکنون نماینده همه مردم هستید و مطالبات اکثریتی که رای ندادند را هم در نظر گرفته و از معدود منتخبان اصلاحطلبان مجلس کمک بگیرید.
سازندگی خطاب به خاتمی: بر آتش عدم شرکت در انتخابات دمیدید!
سید اصلاحات از چه نوع آشتی صحبت میکند؟ "آشتی که قهرش مورد پذیرش طرف مقابل نیست"؟
این شروع نقد تندی بود که ارگان حزب کارگزاران سازندگی خطاب به سید محمد خاتمی منتشر کرد. علاوه بر اظهارات معمولا جنجالی غلامحسین کرباسچی ، روزنامه سازندگی هم در گزارش روز دوشنبه خود با عنوان «کدام آشتی ملی؟» از خاتمی گرفته تا حزب اتحاد ملت را زیر تیغ انتقادات تند گرفت. سازندگی در بخشی از گزارش خود نوست: «سخنان سیدمحمد خاتمی در باب ضروروت آشتی ملی، در حالی بیان میشود که دو سه ماه پیش در آستانهی انتخابات مجلس و درحالی که سردار قاسم سلیمانی توسط آمریکاییان ترور شده بود و کشور به مانور همبستگی نیاز داشت، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که مدیریتش با محمدرضا عارف است حاضر به شرکت در انتخابات مجلس نشد. نه شورای عالی و نه احزابی مانند اتحاد ملت هیچیک نهتنها مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب نکردند، بلکه حتی بر آتش عدم شرکت نیز دمیدند. حتی سیدمحمد خاتمی نیز که در مقام رهبری اصلاحات قرار گرفته است، حاضر به حمایت یا ترویج شرکت در انتخابات نشد و این انتخابات با کمترین میزان رایدهنده در پس از انقلاب روبهرو شد. اکنون شاید پرسش این باشد که چرا رهبری اصلاحات به دنبال آشتی ملی است درحالی که احزاب حامی وی حاضر به مشارکت در انتخابات نبودند؟»
روزنامه سازندگی نقدی هم بر یادداشت علیرضا علویتبار داشت و سخنان او که رهبری و مدیریت اصلاحات را دو مقوله جداگانه ارزیابی کرده بود را عجیب و در راستای مبرا کردن سید محمد خاتمی دانست. سازندگی جدا کردن «مدیریت اصلاحات» از «رهبری اصلاحات» توسط علویتبار را "یک جملهسازی" دانست تا یک واقعیت عینی. در نهایت و برای آن که دیدگاه طیف مهمی از حزب کارگزاران سازندگی شفافتر از قبل شود، این روزنامه نوشت: «رهبر سیاسی یک جناح که منادی آشتی ملی است آیا میتواند چشم بر انتخابات مجلس ببندد و از ضرورت حضور مردم در این انتخابات سخن نگوید؟ آیا میتواند بر عوامل و افرادی که اصلاحات را به این روز نشاندند و کشاندند چشم ببندد و مثلا رفتار محمدعلی نجفی شهردار اصلاحطلب تهران را در شلیک به قلب همسر جوان خود تقبیح نکند؟ آیا میتواند بیتفاوت به حزب متبوع خود باشد که در صدد تحریم انتخابات است؟»
مرزبندی طیفی از کارگزاران با اصلاحطلبان: هم راهبرد و هم تاکتیک
طیفی از حزب کارگزاران سازندگی به رهبری غلامحسین کرباسچی و سخنگویی محمد قوچانی تا این جای کار در پی آن بودهاند که تکلیف خود را با همه در جبهه اصلاحات روشن کنند. این طیف نه فقط حزب اتحاد ملت و سایر احزاب اصلاحطلبی که در انتخابات حاضر نبودند، که حالا شخص سید محمد خاتمی را نشانه گرفته و به تندی مینوازند. به نظر میرسد که رفتار سیاسی آنها مبتنی بر این تحلیل است که اصلاحطلبی نیازمند جلب اعتماد حاکمیت و حضور در قدرت است و باید از هر رفتاری که اعتماد هسته سخت قدرت را خدشهدار کند، دوری کرد. آنها در این مسیر احتمالا ایجاد دوقطبی میان خود و سایر احزاب جبهه اصلاحات را یک اقدام تاکتیکی و حتی راهبردی میدانند. از این منظر کارگزاران در پی نوعی تفکیک در جبهه اصلاحات است که در آن این حزب در سمت اعتماد حاکمیت و سایر اصلاحطلبان در سوی دیگر بایستند. روشن نیست که نفوذ این طیف در درون حزب کارگزاران سازندگی چقدر است و در نهایت کل این تشکیلات به کدام سو خواهد رفت، اما به هر حال این طیف از کارگزاران که صدای بسیار بلندی هم دارند روشنترین رویکردها را در پیش گرفتهاند.
با این حال تکلیف سایر جریانات اصلاحطلب هنوز چندان روشن نیست. آن چنان که خود سید محمد خاتمی هم در سخنانش به درستی از جزئیات راهبردها و تاکتیکهای آنها میپرسد. در هفتهها و ماههای آینده باید منتظر بود و دید که سایر جریانات اصلاحطلب نسبت خود را با جامعه، حاکمیت و ... چگونه تعریف میکنند. البته که تعلیق در رفتار سیاسی اصلاحطلبان سابقه بسیاری دارد و ممکن است باز هم تداوم تعلیق دستورکار بسیاری از جریانات اصلاحطلب باشد.
اصلاحطلبان، خاتمی و دست خالی از راهبرد
مشکل اما فراتر از روند و رویه طیفی از کارگزاران است. خاتمی که شخصیت مورد احترام همه اصلاحطلبان است در آخرین اظهارات خود کلیاتی مصلحانه را بیان کرد. بیان شیوای او که یکی از خصوصیات منحصر به فردش به عنوان یک سیاستمدار است، همیشه برای حامیان سیاسی و طرفدارانش جذاب بوده است. با این حال آن چه در سخنان او غایب بود، بیان اصولی راهبردی برای پیشبرد اصلاحات بود. خاتمی در این سخنرانی باز هم ترجیح داد که اصول و ارزشهای خود را بیان کند و از لزوم تغییر رفتارها بگوید و بر آشتی ملی تاکید کند. با این حال به نظر مهمترین بحران جریان اصلاحات در ایران نه در سطح اصول و ارزشها که در سطح راهبرد است. روشن نیست که چه نسبتی بین خواستها و مطالبات و امکانات اصلاحطلبان وجود دارد و خلاصه این که آنها «چگونه» میخواهند تغییرات سیاسی مورد نظر خود را در ایران محقق سازند.
خاتمی البته همواره کوشیده است که رهبر گفتمانی جریان اصلاحات باشد و افقهای کلی فکری و ارزشی این جریان را ترسیم و تئوریزه نماید، اما واقعیت این است که این کار در غیاب ارایه راهبردها یا حداقل اصولی که راهبرد اصلاحطلبی بر آن استوار شود، در عرصه سیاست کم فایده است.
هم از این روی است که آن چنان که گفته شد اشاره طولانی او به زندگی امام حسن (ع) را باید سیاسیترین بخش سخنان او دانست. احتمالا اصلاحطلبی از نظر خاتمی باید وارد دورانی از صبر و انتظار شود. صبر و انتظاری دردناک!