عکس تزیینی است
دیدارنیوز - کارآگاهان اداره 11 پلیس آگاهی اواسط هفته گذشته از ربودهشدن پسربچهای هشتساله در یکی از محلات جنوب تهران مطلع شدند و به دستور بازپرس رضوانی – بازپرس شعبه 8 دادسرای جنایی تهران- تحقیق دراینباره را آغاز کردند. در بررسیها معلوم شد این کودک برای بازی به کوچه رفته اما وقتی غیبتش طولانی شده بود، خانوادهاش دنبالش رفتند و دیدند از او اثری نیست. درحالیکه تحقیقات در اینباره تازه آغاز شده بود فردی با پدر این کودک تماس گرفت و گفت پسربچه را ربوده و برای آزادی او 10 میلیون تومان پول نقد میخواهد.
پدر کودک که جان فرزندش را در خطر میدید برخلاف تهدیدهای آدمربای ناشناس تصمیم گرفت موضوع را به پلیس اطلاع دهد و از کارآگاهان برای نجات پسرش کمک بخواهد.
مأموران بعد از اطلاع از این جزئیات دامنه تحقیقات خود را گسترش دادند. آنها به خانواده کودک آموزشهای لازم را ارائه دادند و آماده شدند تا در صورت تماس مجدد فرد ناشناس، او را ردیابی کنند اما پیش از اینکه عملیات پلیسی به مرحلهای تازه برسد، خبر رسید آدمربا پسربچه را رها کرده و گریخته است.
پس از این اتفاق مأموران از کودک پرسوجو کردند. او گفت: مردی که سوار موتور بود سراغم آمد و به من گفت میخواهد برایم خوراکی بخرد. من آن مرد را قبلا دیده بودم و میدانستم دوست همسایهمان است به همین دلیل سوار موتور او شدم اما آن مرد من را دزدید. وقتی این پسر از دوست همسایه نام برد، خواهر او نیز تأیید کرد چنین فردی را در محل دیده است. به این ترتیب مأموران سراغ مرد همسایه رفتند و مشخصات آدمربا را به او دادند. این مرد بعد از شنیدن ماجرا تأیید کرد دوستی با این ظواهر دارد. او حتی عکسی از دوست خود به کودک نشان داد و پسربچه تأیید کرد آدمربا خود او است. مرد همسایه در ادامه مشخصات کامل متهم را در اختیار پلیس قرار داد، اما تأکید کرد تا جایی که اطلاع دارد، این فرد خلافکار نیست و شاید اشتباهی رخ داده باشد.
مأموران در تلاش برای بستن پرونده کودکربایی پنجساعته در نهایت ردپای متهم را بهدست آوردند و او را روز چهارشنبه هفته گذشته بازداشت کردند.
مرد جوان بعد از انتقال به پلیس آگاهی به جرمش اعتراف کرد و گفت: من مجرم حرفهای نیستم اما به مشکل مالی برخورده بودم و راهحلی بهنظرم نمیرسید تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم با دزدیدن این پسربچه مبلغ مورد نیازم را تأمین کنم. من خیال میکردم پدر این کودک پولدار است و بهسادگی در برابرم تسلیم میشود. به همین دلیل با طرح نقشهای سوار بر موتور به محل رفتم و وقتی کودک را دیدم که بهتنهایی مشغول بازی بود فرصت را برای اجرای نقشهام مناسب دیدم. او را سوار موتور کردم. بعد از یکی از اقوامم خودرویی را قرض گرفتم و بچه را با ماشین به خانه خودم بردم. بچه خیلی دادوفریاد میکرد و اصلا آرام نمیگرفت. به همین دلیل دوباره او را سوار ماشین کردم و در خیابانها چرخاندم بعد از چند ساعت به این نتیجه رسیدم که از چنین راهی به پول نمیرسم به همین دلیل کودک را رها کردم.
بنا بر این گزارش، متهم اکنون به دستور بازپرس رضوانی بازداشت است و تحقیقات از او ادامه دارد.