دیدارنیوز ـ
مسلم تهوری: خبر تأسفآور و شوک کننده بود. صبح روز جمعه رسانههای جمعی خبر از ترور و شهادت سردار سلیمانی به دست نیروهای آمریکایی را مخابره کردند. اکثر قریب به اتفاق مردم نسبت به این اتفاق متأثر و اندوهگین شدند اما در مقابل، قلیلی نیز وجود داشته و دارند که به ابراز شادمانی پرداختند.
در شرایطی که همگان نسبت به آینده منطقه و تحولات پیشرو گمانهزنی میکردند، فضایی تقابلی در شبکههای اجتماعی شکل گرفت. عدهای همچون مسیح علینژاد از ترور سردار سلیمانی، ابراز خشنودی و سرور میکردند و قاطبه مردم نیز ضمن ابراز تأسف بر این نوع نگرش، آنها را عناصری خودفروخته میخواندند که قادر به درکشان نیستند. این عناصر خودفروخته همانهایی هستند که از دولت آمریکا خواستهاند تحریمها را تشدید و به ایران حمله نظامی کند؛ ورای اینکه حمله احتمالی چه میزان تلفات انسانی و مالی درپی خواهد داشت.
در این میان نکته روشن ماجرا بسیار قابل تأمل و تعمق است. در حالی که جماعتی دون مایه خواستار حمله به کشورمان هستند کسانی نسبت به شهادت سردار سلیمانی ابراز تأسف و همدردی کردند و عمل دولت آمریکا را محکوم و مورد نکوهش قرار دادند که گمان نمیبردیم. شاید باور کردن یادداشت محمود دولتآبادی در رثای سردار سلیمانی قابل باور باشد اما مطمئنا باور موضع اردشیر زاهدی بسیار سخت و عجیب اما در عین حال واقعی است.
روزنامه ایران یادداشتی از محمود دولتآبادی نویسنده شهیر ایرانی بدین مضمون منتشر ساخت:
«به پا گر خلد خاری آسان برآید/ چه سازم به خاری که در دل نشیند!
از لحظهای که خبر فاجعه ترور سردار قاسم سلیمانی را شنیدم، مفهوم این عبارات بالا ذهنم را رها نمیکند: چه سازم به خاری که در دل نشیند؟ و از خود میپرسم آیا این است سرنوشت همه فرزندان شایسته این آب و خاک، با هر اندیشه و هرگرایشی؟ انهدام؟
باری... ایران بار دیگر یکی از فرزندان شایسته خود را با دریغ تمام، از دست داد. شخصیتی که سدی سترگ در برابر خونآشامان داعش برآورد و مرزهای کشور ما را از نکبت حضور آنان ایمن داشت. من نیز در اندوه عمیق از دست دادن آن انسانی که شخصا دورادور دوست میداشتمش، سوگوارم.»
یادداشت مزبور هزینههایی برای محمود دولتآبادی به همراه داشت. وی با واکنشهای تندی حتی از سوی نزدیکانش نیز روبهرو شد. حسین دولتآبادی که سالیان درازی در پاریس روزگار میگذراند، واکنش بسیار تندی به سوگنامه برادرش نشان داد و نوشت: «... پیرمرد ابله، بزدل حقیر و خرفتی است که سر پیری از هول و هراس، لجن به سر تا پای خودش میمالد و مجال و فرصت میدهد تا دیگران نیز او را لجن مال کنند».
یادداشت دولتآبادی خیلی عجیب و دور از ذهن نبود، چرا که وی پیشتر هم در ستایش سردار سلیمانی گفتههایی داشته است. وی پیش از این در مصاحبه با ماهنامه «مهرنامه» شماره ۴۳ (مرداد ۱۳۹۴) در مورد سردار سپهبد قاسم سلیمانی گفته بود:
«من هم قاسم سلیمانی و امثال او را میپسندم در جای خود و همینطور آقای ظریف و امثال او را. به همین روشنی هم این حرف را چاپ کنید. او و امثال او باید سر جای خودشان بایستند و نگذارند مردم کُشان وارد کشور ایران شوند و این دیگران هم سر جای خودشان و از طرق دیگر بگویند و بکوشند که این مردم کُشان را باید جمع کرد».
پیشتر اشاره شد اگر یادداشت دولتآبادی پیش زمینهای داشته اما گفتههای اردشیر زاهدی داماد محمدرضا شاه و وزیر امورخارجه حکومت پهلوی در گفتوگو با بیبیسی فراتر از باور است. وی ضمن تمجید از سردار قاسم سلیمانی، او را در ردیف قهرمانهای نظامی دیگر کشورها نظیر برنارد لاو مونت گومری، شارل دو گل، داگلاس مک آرتور و دوایت آیزنهاور قلمداد و تأکید کرد قاسم سلیمانی یک سرباز وطن پرست بود.
زاهدی در ادامه تأکید کرد آنهایی که از کشورهای خارجی پول میگیرند تا علیه کشورشان کار کنند، مستحق بدترین فحش ایرانی هستند و آنها را افرادی تلقی کرد که پستان مادرشان را گاز گرفتهاند.
آخرین سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا ترور قاسم سلیمانی را کار تروریستی آمریکا نامید و تأکید کرد که نامش با احترام در تاریخ میماند.
وی گفت: «من تاکنون اظهار نظری در مورد وقایع اخیر نکرده بودم اما الان میگویم قاسم سلیمانی شخصیتی بزرگ در معیارهای جهانی و سربازی دلاور برای وطن ما بود.» وی مدعی شد نام او در رده بزرگترین نوابغ نظامی جهان ماندگار خواهد ماند. قاسم سلیمانی فرماندهی شناخته شده در سطح ژنرال دوگل و مونت گومری و افسری شرافتمند و میهن پرست بود.
اردشیر زاهدی در ادامه گفت: «سردار سلیمانی مهمان رسمی دولت عراق بود و ترور او قطعا جنایت است. ترامپ دیوانه شده و اگر مدرکی علیه سلیمانی دارد، چرا منتشر نمیکند؟» اردشیر زاهدی در نهایت آمریکا را بزرگترین تروریست دنیا خواند.
اردشیر زاهدی وابسته به حکومت پهلوی و طبعا مخالف جمهوری اسلامی است. گفتوگوی نامبرده با شبکه بیبیسی بیانگر آن است که وی دارای یک سری اصول است که در هر شرایطی بدانها پایبند است و بنابر همان اصول نیز از سردار سلیمانی تعریف و تمجید میکند؛ اصولی همچون میهن پرستی و هم نوع دوستی، همانها که جماعتی خودفروخته از آن بی بهرهاند.