
در عصر کنونی اقتدار و صلابت در سایه وحدت امکانپذیر است؛ کشورهای دنیا بنا بر اشتراکات خود طی پروتکلهایی با یکدیگر هم پیمان میشوند تا نیل به اهداف، سهلالوصولتر شود. مسلمانان جهان با تمرکز بر مشترکات دینی و در سایه وحدت میتوانند نقشی تعیین کننده در معادلات جهانی داشته باشند. بازگشت به دوران اقتدار و شکوه مسلمانان با تمرکز بر اشتراکات دینی و همبستگی مسلمانان رویای دور از انتظاری نیست.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: هفته وحدت مصادف است با میلاد پیامبر رحمت؛ هر زمان اسم هفته وحدت میآید ناخودآگاه به یاد ابوطالب یزدی میافتم. آن وقت حس میکنم انتخاب هفتهای به نام هفته وحدت تا چه میزان انتخاب هوشمندانهای بوده است.
ابوطالب اردکانی را که به نام ابوطالب یزدی میشناسیم در سن ۲۲ سالگی در سال ۱۳۲۲ خورشیدی همراه همسرش در مراسم حج شرکت کرد. وی که اهل اردکان بود از طریق خرمشهر به سمت کویت و از آنجا با شتر به حج رفته بود.
وی پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا وارد مسجدالحرام شده و مشغول طواف میشود. در این هنگام دچار استفراغ شد و برای آلوده نشدن مسجدالحرام در دامان احرام خود قی کرد و مراقب بود تا روی زمین نریزد. اشتباه او این بوده که در این حال از کعبه فاصله نمیگیرد و با آن حالت به طواف ادامه میدهد. عدهای از حجاج که برخی از آنها مصری بودند وقتی ابوطالب را با آن حال مشاهده میکنند، با این تصور که وی به قصد آلوده کردن مسجدالحرام نجاست به همراه آورده است، به وی حمله کرده و او را به سختی کتک میزنند که به ناچار دامن احرام از دست او رها میشود و قی روی زمین حرم میریزد. پس از آن شرطههای حرم وی را دستگیر کرده به همراه برخی دیگر از طواف کنندگان، در دادگاه حاضر و علیه وی شهادت میدهند که او قصد آلوده کردن حرم و کعبه را داشته است. بسیاری از حجاج ایرانی و عراقی و دیگران شهادت دادند که وی در نتیجه بیماری و گرمای هوا دچار حالت تهوع شده بود؛ ولی قاضی حکم اعدام را صادر کرد. حادثه در روز ۱۲ ذیحجه رخ داده بود و وی در روز ۱۴ ذیحجه گردن زده شد.
همسر ابوطالب در شرح این رخداد گفت: «پیش از ورود به مسجدالحرام در رستورانی نزدیک آنجا نهار خوردیم که احتمالا غذایش فاسد بود. خستگی فراوان و گرمی هوا هم در این اتفاق تأثیر داشت. روز بعد که حکم صادر شد، مردم مقابل مروه تجمع کردند. ابوطالب دست بسته در میان مردم و شرطهها قرار داشت و چون عربی نمیدانست، خیره خیره به اطراف مینگریست. آنگاه یکی از شرطهها در گوشش چیزی گفت که بعدا معلوم شد جرم او را به وی گوشزد و کیفر آن را اعلام کرده است؛ اما وی چیزی نفهمید و هیچ واکنشی از خود نشان نداد. آنگاه جلاد آماده شد و شمشیر را از پشت به گردن او زد. وی که به ماجرا پی برده بود، سرش را شتابان به جلو کشید و تنها زخم کوچکی برداشت. در این لحظه تنها توانست این سخن را بگوید: «بالاخره کار خود را کردید!» آنگاه ضربه دیگر جلاد سرش را بر زمین انداخت».
پس از رسیدن خبر قتل ابوطالب، موجی از خشم و ناراحتی و اعتراض در میان شیعیان جهان به وجود آمد. سید ابوالحسن اصفهانی که در کربلا مقیم بود واکنش شدید به حادثه نشان داد. اهالی نجف و کربلا اعتراضشان را اعلام داشتند. در ایران عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرها مجالس ختم برگزار شد. دو خواهر وی در مدت کوتاهی در اثر اندوه بسیار، جان خود را از دست دادند.
در پی این حادثه، دولت ایران رابطه سیاسی خود با دولت عربستان را قطع کرد و به مدت چهار سال از اعزام حجاج به مکه خودداری کرد. ماجرای ابوطالب اردکانی نه تنها در تیرگی رابطه عربستان و ایران بلکه در تداوم و افزایش کدورت در روابط شیعه و سنی بسیار تأثیر گذار بود.
بر پایه اتفاق نظر فقهی مذاهب چهارگانه اهل سنت و نیز فقه شیعه، حکم نجس کردن عمدی مسجدالحرام همانند حکم ارتداد، اعدام است؛ اما به اتفاق نظر همگان باید عمدی بودن جرم محقق باشد. از اینرو مقامات رسمی عربستان اعلام کردند ابوطالب یزدی از روی قصد و با هدف نجس کردن محل طواف و آزار حاجیان و اهانت به مکان مقدس مسجدالحرام این کار را انجام داده و جرم وی ثابت شده است.
در اثر فشارهای سیاسی و اعتراضها عربستان بالاخره از ایران عذرخواهی کرد و قرار شد خونبهای آن مرحوم پرداخت شود. آنها منزل امیر فیصل در جده را که یک باغ بزرگ ۶۴ هکتاری بود، بهعنوان خونبها به دولت آن زمان ایران دادند که امروز سرکنسولگری جمهوری اسلامی در این مکان قرار دارد و الان هم در اختیار جمهوری اسلامی است.
در آن دوران تبلیغ شده بود که شیعیان اساسا مسجدالحرام و کعبه را قبول ندارند و طواف آنها گرداگرد حرم امیرالمؤمنین و سیدالشهدا علیهماالسلام است. شائبهها و شایعههای رنگ و وارنگ بیش از پیش باعث جدایی مذاهب اسلامی میشد. در چنین فضای آلودهای کسانی تمام هم و غمشان، وحدت و تقریب مذاهب اسلامی بود. علامه محمدتقی قمی مؤسس دارالتقریب مصر از جمله کسانی بود که در این وادی سعی فراوان کرد. علامه قمی را هیچگاه ندیدم، اما سالیان پیش روزی به دیدار فرزند علامه رفتم. چند ساعتی با او در مورد علامه قمی و خدماتی که به جهان اسلام کرده بود صحبت کردیم. فرزند علامه قمی میگفت تمام دنیا پدرم را بهعنوان یک فرد تقریبی میشناختند، به همین علت از طرف واتیکان گروهی نزد پدرم آمدند و از او کمک خواستند تا بتوانند بین کاتولیکها و پروتستانها وحدت ایجاد کنند. به هر حال در طول تاریخ افرادی مثل علامه محمدتقی قمی، شیخ مجید عبدالسلیم، شیخ محمود شلتوت و آیتالله بروجردی و امام راحل و دیگر مصلحان و اندیشمندان دغدغه وحدت و تقریب بین شیعه و سنی داشتند.
با پیروزی انقلاب اسلامی مشی وحدتگرایانه به صورت سازمان یافتهتر دنبال شد. ایده و طرح هفته وحدت از سوی مرحوم آیتالله منتظری مطرح شد. وی در اینباره میگوید: «هفته وحدت به خاطر این بود که ما میدیدیم در خارج، مسأله شیعه و سنی را علیه انقلاب ایران مطرح میکنند و در تلاشند که انقلاب اسلامی را از جهان اسلام جدا کنند، از طرف دیگر در ایران ما حدود شش هفت میلیون سنی مذهب در کردستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و جاهای دیگر داریم، من با این کار میخواستم یک ارتباط و الفتی بین شیعه و سنی ایجاد کنم و یک جبهه واحدی در برابر کفار و دشمنان اسلام داشته باشیم؛ بعد به ذهنم رسید که تولد پیامبراکرم (ص) نقطه عطف مناسبی است، تولد پیامبراکرم (ص) را اهل سنت میگویند دوازدهم ربیعالاول است، ما میگوییم هفدهم است، البته از علمای ما هم بعضیها از جمله مرحوم شیخ کلینی دوازدهم را گفتهاند؛ بالاخره من دیدم این هفته برای این منظور مناسب است که همه مسلمانان در این هفته برای تولد پیامبراکرم (ص) برنامههای جشن و سرور برگزار کنند و در مجالس یکدیگر شرکت نمایند و این نقطه عطف تاریخی مشترک را مبنای تحکیم وحدت و اتحاد خودشان در برابر کفار قرار دهند، به همین مناسبت این هفته را به عنوان "هفته وحدت" اعلام کردم و در همین رابطه مطالبی را نوشتم و گفتم که در تمام کشورهای اسلامی منعکس شد و خیلی هم اثر مثبتی در هندوستان و پاکستان و افغانستان و لبنان و جاهای دیگر داشت، مرحوم امام از این پیشنهاد استقبال و حمایت کردند و وزارت خارجه هم در این ارتباط همکاری میکرد».
به دنبال این هدف، مرحوم منتظری نامهای به معادیخواه وزیر ارشاد اسلامی وقت نوشتند و خواستند این هفته به نام هفته وحدت نامگذاری شود.
در همان زمان امام خمینی (ره) هم طی سخنانی ابتکار و نظر آیتالله منتظری را مورد تأیید قرار داده و بر آن تأکید نمودند: «... شما ملاحظه بفرمایید در این هفته وحدت که از قم آقای منتظری پیشنهاد کردهاند، خوب این چقدر حسن دارد و چقدر ارزش دارد که برادرها همه را در یک مسألهای با هم متحد کند، خوب، این اختلاف اساسی که نیست».
البته بررسیها نشان میدهد این ایده قبل از انقلاب اسلامی و توسط آیتالله خامنهای مطرح شده بود. ایشان در ایرانشهر سیستان و بلوچستان این موضوع را مطرح و اجرایی کردند. آیتالله خامنهای در خاطراتی که از دوران تبعید پیش از انقلاب خودشان به سیستان و بلوچستان بیان میکنند، ماجرا را اینگونه بیان میکند: «من خودم در بلوچستان تبعید بودم. دستگاهها نمیخواستند بگذارند تلاشی از سوی ما انجام بگیرد، اما در عینحال ما گفتیم بیایید کاری کنیم که یک نشانهای از اتحاد شیعه و سنی را در این شهر نشان بدهیم؛ که این مسئله هفته وحدت ـ ولادت نبی اکرم در دوازدهم ربیعالاول به روایت اهل سنت، و در هفدهم ربیعالاول به روایت شیعه ـ آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنی از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم».
رهبر انقلاب در جای دیگری میگویند: «فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذرِ تازهپا نیست، بلکه از اعماق دل ما میجوشد. سنی برای خود سنی است، شیعه هم برای خود شیعه است، هر کدام عقاید و مناسکی دارند و هیچکدام دیگری را مجبور نمیکند که مثل من وضو بگیر یا اعمال دیگر را مثل من انجام بده. حقیقت این است که هر دو به خدای واحد، قبله واحد، پیامبر واحد، اهداف و ارزشهای واحد و به اسلام واحد معتقدند. چرا اینها را فراموش کنیم؟! من در همان روزهایی که تبعید بودم ـ آقای مولوی قمرالدّینی اینجا است ـ پیغام دادم، خودم به مسجد ایشان رفتم و گفتم بیایید این یک هفته میان ۱۷ ربیع که ما شیعهها هفده ربیع را روز ولادت پیغمبر میدانیم و جشن میگیریم و ۱۲ ربیع را که شما سنّیها روز ولادت پیامبر میدانید جشن بگیریم. ما بگیریم، شما هم بگیرید. ایشان هم قبول کرد. اتّفاقاً در همان روزهای اوّل و دوم در ایرانشهر سیل آمد و بساط همه چیز را بههم زد و ما در کار امداد مردم افتادیم و نتوانستیم کاری انجام دهیم. به این چیزها توجّه داشته باشید. خوب؛ طبیعی است که هر کسی برای عقاید خود احترام و ارزش قائل است. اما اگر زید به عقیده خود احترام میگذارد، مگر مستلزم این است که به عقیده عمرو اهانت کند؟! یا اگر عمرو به عقیده خود احترام میگذارد، مگر مستلزم این است که به زید اهانت کند؟! چرا؟! دشمن همین را میخواهد و این آتش عجیبی است اگر مشتعل شود».
به هر حال بر اثر تبلیغات سوئی که در اطراف شیعیان و سنیها طی قرون گذشته انجام شده فرق اسلامی شناخت صحیحی از یکدیگر ندارند و کسانی که از این اختلاف نفع میبرند همواره بر طبل اختلاف بین آنها میکوبند و از این رهگذر خونهای بسیاری به مانند ابوطالب یزدی هدر میرود. هفته وحدت و تلاش برای همبستگی بین مسلمانان جهان میتواند منجر به شناخت صحیح و روشن از دیدگاههای فرق اسلامی نسبت به یکدیگر شود.