دیدارنیوز ـ درباره نام «قلعهگنج» دو روايت وجود دارد. يکي اينکه اين منطقه در گذشته صاحب قناتها، گنجها، نعمتها و آبادانيهاي فراوان و سرزمين حاصلخيز و پردرآمدي بوده و بههمينخاطر به نام قلعهگنج شهرت دارد اما روايت ديگري هم هست که ميگويد: «يک تکه نان در قلعهگنج، حکم گنج دارد!».در قلعهگنج حالا سالهاست که نان و پيش از آن آب، حکم گنج را دارد. سرزميني خشک با آفتابي سوزان و داغ که کمتر رنگ بارندگي به روي خود ميبيند و در سال جاري آنقدر کم باران داشته که دامهاي منطقه که اکثر آنها را بز و شتر تشکيل ميدهد، به ناچار با آب آشاميدني که مردم روستا در 12ساعتي که آب دارند، برايشان کنار ميگذارند، شايد سيراب شوند.قلعهگنج کرمان، چند سال پيش با هدف محروميتزدايي و ايجاد معيشت پايدار در روستاهاي محروم کشور بهعنوان محرومترين نقطه ايران شناخته و پس از آن با اجراي برنامههاي اقتصادي و همت مردم سعي شد اين محروميت برطرف شود. برنامههاي زيادي در اين چند سال در منطقه اجرا شده و قلعهگنج توانسته راهي طولاني را براي نجات خود طي کند؛ اگرچه هنوز با مشکلات عديدهاي مانند بيآبي، گرماي طاقتفرسا، اختلافات طايفهاي و... روبهرو است.
قلعهگنج کجاست؟
بهترين راه براي رسيدن به قلعهگنج اين است که با هواپيما تا بندرعباس برويد، از فرودگاه بندرعباس هم با سه ساعت رانندگي به قلعهگنج ميرسيد. مسير از دل کوهها و زمينهاي خاکي که در آن جابهجا بوتههاي خار و درختچههاي تاغ و... روييدهاند، ميگذرد و تابلوي هشداردهنده «خطر تصادف با شتر» در مسير ديده ميشود و واقعا هم عبور شتر از جاده، منظرهاي طبيعي در طول مسير است. در طول راه و در همين مسير بيآب و علف که گاهي پل و نردهای آن نشان ميدهند که در گذشته رودي از آن ميگذشته، گاهي خانههاي کپري (خانههايي ساختهشده از تنه و برگهاي نخل که تا شش نفر در آن جا ميشوند) دو، سهتايي کنار هم قرار دارند. گاهي ماشين يا موتورسواري از جاده ميگذرد و جز اين چيزي به چشم نميخورد. اما در همين مسير، در ناکجا آبادي که فقط خاک و بوتههاي خار به چشم ميخورد، جايي يک تاب و سرسره کوچک و رنگي پلاستيکي در مسير حتما به چشمتان ميخورد.
نه از فضاي سبز و پارک خبري هست و نه از کفپوشي زير تاب و سرسره تکافتاده! منظرهاي عجيب و تلخ که بعدا فرماندار قلعهگنج ميگويد: «چشم و همچشمي طوايف و گاهي کار بدون فکر و عجولانه باعث شده چنين فضاهايي که هيچ کاربردي هم ندارند، در بعضي از نقاط ايجاد شود که حالا خيلي جديتر و منسجمتر کار پيگيري ميشود و جلوي اين موارد گرفته شده است و بهجاي اينکه چنين وسايلي در بيايان و جايي که هيچ کاربردي ندارد، نصب شود، قرار شده حتما در بوستانها و با رعايت ضوابط انجام شود».اگر انتظار داريد با رسيدن به قلعهگنج وارد شهر يا فضايي روستايي شويد، سخت در اشتباهيد. گاهي با گذشتن از کنار چند خانه يک طبقه يا چند کپر در منطقه از يک روستا به روستاي ديگر رفتهايد. اگر در اينترنت جستوجو کنيد، در صفحه اصلي ويکيپديا عکس يک ميدان کوچک با عنوان ميدان وليعصر و بلوار آزادگان به چشمتان ميخورد اما نبايد انتظار چيزي بيشتر از همين عکس داشته باشيد. فضاي موجود در عکس کل فضاي شهري منطقه است و از جمعيت 50هزارنفري قلعهگنج هم شايد تک و توک آدمي در شهر ببينيد. اما در بيابانهاي اطراف هر جا چند کپر و چند ساختمان باشد، چشمهاي کنجکاو بچهها هم از پشت ديوارها پيدا ميشود و گاهي هم زنها با چادرهايي که يک سر آن را مثل شال دور سرشان پيچيدهاند، به تماشاي مسافرهاي غريبه شهر ميآيند.
قلعهگنج و بزهاي اسپانيايي
کساني که بيشتر پيگير اخبار باشند، اسم قلعهگنج که ميآيد، از ماجراي بزهاي اسپانيايي سؤال ميکنند. «بزهاي ميليوني»، «بزهاي اسپانيايي»، «بزهاي اصلاحنژادشده» و... اصطلاحاتی است که بعضيها برای اين بزها به کار ميبرند. اما ماجرا چيست؟ هنگامي که در سال 93 پروژه ايجاد معيشت پايدار در قلعهگنج کليد خورد، قرار شد در اين منطقه برای تأمين معيشت «اشتغالزايي پايدار» صورت بگيرد. ازآنجاييکه بز و شتر حيوانات بومي اين منطقه هستند و مصرف روزانه آب بزها خيلي کمتر از دامهاي مشابه مثل گاو است، قرار شد در قلعهگنج بزداريهايی تأسيس شود تا علاوه بر تأمين شير و گوشت مورد نياز منطقه، بتوان از اين طريق به ايجاد اشتغال نيز پرداخت و اينچنين بود که سههزار رأس بز مورسيا از اسپانيا وارد قلعهگنج شد. بزهايي شيرده و مقاوم که حدود 10 برابر بيشتر از بزهاي منطقه يعني روزانه بهطور متوسط سه ليتر شير با چربي پنج درصد توليد ميکنند و چندقلوزا هستند و هيچ تغيير ژنتيکي باعث اين مسئله نبوده و نوع ژن اين بز بهخوديخود شيرده و مقاوم است. يوسف محمدي، مسئول پروژه بزداري قلعهگنج ميگويد: تعداد بزهاي مورسيا که يکسالونيم پيش وارد منطقه شدند، حالا به پنج هزار رأس رسيده است.
به گفته او بزها در سن هشتماهگي به بلوغ ميرسند و بزهاي نر براي گوشتشان به فروش ميرسند و بزهاي ماده براي شيردهي و زاد و ولد ميمانند.بزداري بزرگي که در منطقه تأسيس شده، باعث اشتغال تعدادي از اهالي قلعهگنج شده؛ اما اتفاقهاي ديگري نيز دراينميان افتاده و آن ايجاد بزداريهاي کوچک محلي و تأسيس کارخانه شير بز در منطقه است. بزداري به بخشهاي مختلف سني و البته بخشهاي شيردوشي، بيمارستان، زايشگاه و... تقسيم شده است. سالنهايي دراز که پنکههاي سقفي هواي گرم آن را جابهجا ميكند و اطرافش باز است. همه جا بوي شديد بز به مشام ميرسد؛ اما در بخشي که به نگهداري بزهاي يک تا سهروزه اختصاص دارد، بوي شيرخشک ميآيد و هواي خنک کولر بزغالههاي کوچک را خنک ميكند. منيره چمک، مسئول بخش شيردهي به بزغالههاي تازه متولدشده تا سهروزه است. گوشوارههاي سبز و زرد، بزهاي نر و ماده را از همان روزهاي اول از هم جدا ميكند.
منيره ديپلم دارد و حالا با وجود بزداري کمکخرج خانوادهاي است که از طريق کشاورزي تأمين ميشود. کارش را دوست دارد و از اينکه اينجا کار ميكند، خوشحال است. بزهاي يکروزه را يکييکي در آغوش ميگيرد و با شيشه شير، به آنها شير ميدهد و وقتي توضيح ميدهد که بزغالههاي سهروزه از ظرف ديگري شير ميخورند، ويدئوي شيرخوردن آنها را از داخل گوشياش نشانمان ميدهد. چهار زن به صورت ثابت و دو، سه نفر به صورت کارورز در بزداري مشغول به کار هستند و در کل 45 نفر از اهالي بومي منطقه در اين بزداري مشغول به کار شدهاند که همه آنها هم در پرديس کرج براي کارشان آموزش ديدهاند.
صندوقهاي روستايي
بهجرئت ميتوان گفت تجربه شوراها بزرگترين تجربه جمعي مردم ايران است که امروزه توانسته به نجات مردم قلعهگنج بيايد. مردم قلعهگنج در چند سال گذشته شاهد پيشرفتهاي زيادي بودهاند. از تجهيز بيمارستان گرفته تا ايجاد بزداريها و برگزاري کلاسهاي مختلف فني حرفهاي و... اما به طور حتم آموزش مردم، بزرگترين اتفاقي بوده که در شهرستان قلعهگنج رخ داده است و آموزش ايجاد صندوقهاي پسانداز روستايي يکي از مهمترين اين آموزشهاست که از تجربه آشناي شوراها الگوبرداري شده است. در هرکدام از روستاهاي بالاي 20 خانوار قلعهگنج درحالحاضر يک صندوق روستايي وجود دارد که از سوی خود مردم اداره ميشود. بهاينترتيب که به صلاحديد منتخبي که مردم انتخاب ميکنند و وضعيت روستا، هر فرد يا خانوار بين پنج تا 20 هزار تومان در ماه در صندوق پسانداز ميكند تا بعدا بتواند از صندوق وام بگيرد. بنياد علوي بهعنوان يکي از متوليان اين طرح در کنار دولت و دانشگاه تهران بهعنوان مجري به آموزش مردم در اين منطقه پرداختند و تسهيلگراني از دانشگاههاي تربيت مدرس و خوارزمي و.. آموزشهاي لازم همانديشي، حسابداري و... را به مردم دادند تا خود مردم کنترل و هدايت صندوقها را به دست بگيرند.
درحالحاضر در 144 روستاي بالاي 20 خانوار در شهرستان قلعهگنج صندوقهاي روستايي با همت خود مردم تشکيل شده است و به گفته مدير ملي طرح آباداني و توسعه قلعهگنج تا الان سه ميليارد آورده مردم در صندوقها بوده است و بعد از سه ماه از تشکيل هر صندوق، بنياد علوي هم به همان ميزان آورده به هر صندوقي تزريق ميكند. فاطمه جامگهري، ليسانس دامپروري دارد و پنج ماه است در بزداري مرکزي قلعهگنج کارورزي ميكند و اميدوار است همينجا بتواند استخدام شود. او که خودش از ماه مهر در صندوقها پسانداز داشته است، هنوز وام نگرفته؛ ولي ميگويد برخي از دوستانش وام گرفتهاند و تأثير صندوقها را بهوضوح حس کرده است. مسعود حيدروند ميگويد: با وجود صندوقهاي تسهيلگري هر فرد ميتواند هفت برابر مبلغي که به صندوق واريز کرده است، وام بگيرد و بهاينترتيب در راستاي معيشت و اشتغال گامهايي برداشته ميشود. او ميگويد: شايد با اين مبالغ نشود کار ايجاد کرد؛ اما همين مبالغ ميتواند به بهبود کسبوکار افراد کمک کند؛ چون بانکها براي وامدادن در مبالغ کم هم از مردم ضامن ميخواهند؛ اما با دريافت اين وام برخي از افراد ميتوانند براي زميني که دارند، مثلا بذر تهيه کنند و کود بخرند يا اينکه خانوادهاي چرخ خياطي بخرد و کار کوچکي را آغاز کند.به گفته او تاکنون هشت هزار نفر از صندوقها وام گرفتهاند و حتي در منطقه ريگ جازموريان 200 نفر عضو صندوقها هستند. مدير ملي طرح آباداني و توسعه قلعهگنج ميافزايد: بزرگترين حسن صندوقها اين است که بر پايه اعتماد و همدلي مردم استوار است و بدون هيچ تضميني مردم به بازپرداخت وامها حساس هستند و 95 درصد بازپرداختها بهموقع بوده است.
وامهاي صدميليوني
علاوه بر وامهاي خرد صندوقهاي روستايي، اگر هريک از اهالي قلعهگنج بتوانند طرحي براي اشتغالزايي ارائه دهند، ميتوانند از 10 تا صد ميليون وام هم دريافت کنند. برای این کار به گفته مدير ملي طرح، تسهيلگران به آنها براي نوشتن طرح آموزشهاي لازم را ميدهند. اما شرايط ديگري هم براي دريافت اين وامها وجود دارد که در راستای آموزش و بالارفتن سطح دانش بوميان منطقه انجام شده است. براي مثال اگر فردي بخواهد کارگاه کوچکي مثل آرايشگاه، تعميرگاه، کارگاه تيرچه بلوک و... راه بيندازد، بايد حتما در دورههاي آموزشي مرتبط هم که در منطقه از طرف سازمان فني حرفهاي ارائه ميشود، شرکت کند و همين است که کلاسهاي فني و حرفهاي که در آغاز خالي بوده، حالا جمعيت مشتاقاني را به خود ميبيند که دوست دارند مدرک بگيرند و آموزش ببينند. مدير ملي طرح آباداني و توسعه قلعهگنج ميگويد: متولي پرداخت اين وامها بانک سينا و بازپرداخت وام پنجساله است و از 18 درصد سود، پنج درصد آن را بنياد، پنج درصد را دولت و بقيه را خود فرد بايد به بانک پس بدهد. حيدروند ميافزايد: خوشبختانه کارخانه شير پاک که در منطقه در حال تأسيس و درحالحاضر به صورت کارگاهي به جمعآوري شير و ارائه محصولات سنتي شير بز مشغول است، شير بزها را به صورت تضميني از بزداريها خريداري خواهد کرد.
خانههاي کپري، جاذبه گردشگري قلعهگنج
کپر، خانههايی روستايي است که از برگها و تنه نخل و ني ساخته ميشود. در تمام منطقه، نزديک هر خانهاي معمولا يکي، دو کپر هم ديده ميشود که يا يادگار روزهاي گذشته هستند يا از آنها بهعنوان انبار يا اتاق پذيرايي استفاده ميشود؛ البته هنوز تعدادي روستا با تعداد خانوار کم هستند که مردمشان فقط در کپر زندگي ميکنند. مدير ملي طرح آباداني و توسعه قلعهگنج ميگويد: وضعيت اين چند روستا اسفبار است و مردم در اين روستاها نه آب دارند، نه برق و نه حتي سرويس بهداشتي. ما سعي داريم آنها را راضي کنيم که به روستاهاي مجاور که امکانات دارند، بيايند و برايشان توضيح بدهيم محل اتراقي که انتخاب کردهاند از هيچ نظر مساعد و مناسب نيست؛ چون امکان رساندن آب و ساختن راه و... براي آنجا وجود ندارد و اصلا بهصرفه نيست؛ اما گاهي اختلافات طايفهاي اجازه نميدهد بسياري از اين روستاها پيشرفت کنند و تجميع شوند. در کنار خانه بلقيس هم سه کپر وجود دارد که يکي از کپرهايشان مخصوص آشپزي است. يکي از آنها کپر عروسي دخترش بوده و بخشي از جهيزيه دخترش هنوز در آن است و کپر ديگر براي پذيرايي از میهمان و استراحت است و بلقيس ميگويد: اينجا راحتتر است؛ چون حتي اگر زلزله بيايد، امن است؛ چون همين چند وقت پيش که زلزله آمد، ديوار خانه ما ترک خورد و بم هم که زلزله آمد اينجا خيلي بد لرزيد. خوب يا بد، کپرها بخشي از زندگي، فرهنگ و تاريخ اين منطقه هستند و همين است که اگر اسم قلعهگنج را سرچ کنيد، پيش و بيش از هرچيز به تصاوير کپرها برميخوريد. بر اساس همين پيشينه و پشتوانه، هتل کپري پارسيان هم در منطقه قلعهگنج ساخته شده است؛ هتلي چهارستاره که اتاقهاي آن از دو کپر تودرتو و کنارهم ساخته شده است. کپر بزرگتر بهعنوان فضاي اصلي و کپر کوچکتر سرويس بهداشتي و حمام است.
روستاهاي پراکنده، طوايف دور
پراکندگي روستاها در شهرستان قلعهگنج همه کارها را سخت کرده است. از ساخت جاده تا رساندن آب و تجهيزات پزشکي و حتي اشتغال در مراکز موجود، به دلیل فواصل زياد روستاها بهسختي و بهکندي پيش ميرود. قلعهگنج حالا يک بيمارستان دارد؛ اما باز هم فاصله اين بيمارستان با خيلي از روستاها زياد است. مدير ملي طرح آباداني و توسعه قلعهگنج ميگويد: بنياد علوي بيمارستان قلعهگنج را که يک ساختمان نيمهکاره بود، تجهيز کرد. به خاطر همين مشکلات و دوري روستاها، قرار شده در هر روستا يک مجتمع درماني 10تختخوابه با عنوان مراکز درمان بستر ايجاد کنيم و يک آمبولانس هم در اختيار هر مرکز قرار دهيم تا بيماران اورژانسي را به بيمارستان قلعهگنج منتقل کنند. حيدروند ميافزايد: درحالحاضر برخي از ساکنان روستاهاي حاشيه جازموريان هيچ امکاناتي ندارند و تنها با بستههاي حمايتي ميتوانيم به آنها کمک کنيم و از روستاهاي زير 20 خانوار خواستهايم به روستاهاي نزديک مراجعه کنند؛ بهویژه اینکه اين روستاهاي کمجمعيت، معمولا عشاير هستند و برنامه داريم به آنها براي تجميع آموزشهايي ارائه کنيم. او ميگويد: اما در اين راه چند ارگان مثل بنياد مسکن، امور اراضي و منابع طبيعي، بنياد علوي و دولت بايد با هم تفاهمنامه مشترکی داشته باشند و با انتخاب زميني مناسب که آب و امکانات داشته باشد، اين افراد را منتقل کنند و اميدواريم تا پايان سال اين اتفاق بيفتد.
آب، آب، آب!
گرماي منطقه قلعهگنج، گرماي خرماپزان است. معصومه ميگويد گرماي خرماپزان نشانه رسيدن فصل برداشت خرماست. تردد در منطقه با وجود اين گرما خيلي سخت است و وقتي شير آب هتل کپري را باز ميکني که دوش بگيري، فقط آب داغ از شير ميآيد. اما مردم منطقه به همين آب داغ هم قانع هستند ولي آبي در کار نيست!مدير ملي طرح آباداني و توسعه قلعهگنج ميگويد، آبفا 85 ميليارد تومان اعتبار براي لولهکشي آب اختصاص داده اما اگر آبي باشد که در لولهها جاري شود. بلقيس ميگويد: خيلي وقت است باران نيامده و 12 ساعت در روز آب نداريم اما بعضي از مواقع هم بايد برويم از منبع آب بياوريم و از همين آبي که آوردهايم به بزها هم بدهيم. فرماندار ميگويد: بحث از بحران آب گذشته و تبديل شده به مناقشه آب!ناوکي ميافزايد: مثلا چند روز پيش از يک روستا به ما مراجعه کردند که چاه آب شرب جديدي که ميخواهيد در منطقه ما بزنيد، باعث ميشود آب چاه موتور پمپ ما کم شود و ما يکي، دو سال آينده به بيآبي برميخوريم و نميگذاريم چاه جديد بزنيد يا از روستاي ديگري به من گفتند ما قبلا 24 ساعت آب داشتيم اما الان روزي 12 ساعت آب داريم چون لولههاي شبکه آب ما را به سه تا از روستاهاي همجوار وصل کردهاند و آب قطع شده است.
فرماندار قلعهگنج ميافزايد: براي رفع اين مشکلات همياران آب را در استان و شهرستان شکل دادهام تا موتور پمپهايي که بهرهبرداري ندارند تجميع شوند و بتوانيم چاههاي مازاد را هم پر کنيم و اکنون 180 حلقه چاه، از گردنه فعاليت خارج شدهاند و مطالعات آبخيزداري در منطقه در حال انجام است و پنج ميليارد تومان از سوي بنياد علوي و دوونيم ميليارد از جانب دولت براي ايجاد سدهاي خاکي و تجميع آبهايي که روان بودهاند و تأثيري بر آبهاي زيرزميني ندارند انجام شده است. وي ميگويد: در عين حال ما در حال فرهنگسازي براي ايجاد شغلهايي هستيم که در راستاي استفاده مناسب از آب باشد و به اين منظور براي مثال بر کشت کنجد به جاي کشت ذرت در منطقه تبليغ و تأييد کردهايم و زمينهاي زير کشت ذرت را از چهار هزار هکتار به هزارو 500 هکتار تقليل دادهايم و سعي داريم استفاده از کشت گياهان دارويي و روشهاي مصرف بهينه آب را در دستور كار قرار دهيم. فکر ميکردم شب کوير بايد پر از ستاره باشد، اما آسمان قلعهگنج، آسمان ريزگردهاست، طرحهاي کاهش گردوغبار منطقه، هنوز اجرا نشده است. با اين حال، قلعهگنج با آرامش کويري و گرماي بيحد و شبهاي معتدلش، امروز به جاي يک منطقه محروم و فقير، سرزميني است که به ديدنش ميارزد.
منبع: روزنامه شرق/مریم ذوالفقار/ ۶ تیر ۹۷