دیدارنیوز ـ بارها از نوجوانان یا جوانان شنیدهایم گل که اعتیاد ندارد و دوستان و نزدیکان را به استعمال این مخدر تشویق کردهاند اما نمیدانند مخدر گل تنها اسم خوشایندی دارد و یکی از خطرناک ترین مخدرها محسوب میشود. گل، مخدری است که در خوشبینانهترین حالت ممکن ضربان قلب را بالا میبرد و باعث توهم و احساس بی قراری میشود. براساس «شیوعشناسی» در سال گذشته تعداد معتادان کشور به ۲ میلیون و 808 هزار مصرفکننده مستمر مواد مخدر در کشور رسیده؛ این درحالی است که ماریجوانا و مشتقات آن شامل گل، گرس و علف با 9/11 درصد، پس از تریاک دومین مواد مخدر مصرفی در میان مصرفکنندگان مستمر مواد مخدر در کشور اعلام شده است.
هرچند گل در باور عمومی حتی کمخطرتر از حشیش و ماریجوانا معرفی شده است اما میتواند آنقدر خطرناک باشد که با یک بار مصرف، فرد معتاد شود چرا که به طور مستقیم بخشهای مسوول آرامشبخشی را در مغز فلج کرده و خود جایگزین آن میشود. بنابراین با مصرف نکردن گل، فرد دچار اضطراب شدید، بیقراری، وحشتزدگی، تپش قلب شدید و... میشود، با این حال گل در ایران آنقدر بازار پررونقی پیدا کرده که براساس آخرین شیوعشناسی اعتیاد در کشور، دومین مواد مخدر مصرفی در میان مصرفکنندگان مستمر مواد مخدر معرفی شد.
در نسل جدید توجه به این موضوع که تبعات شیشه نسبت به مصرف گل و حشیش بسیار بیشتر است، باعث میشود بسیاری از این جایگزینی خوشحال باشند و به سمت مصرف این ماده مخدر روی بیاورند اما باید بدانیم گروه سنی که در حال حاضر مصرفکننده گل، حشیش و ماریجوانا هستند در سنین پایینتری قرار دارند. با وجود آنکه سن مصرف در حال حاضر به طور رسمی اعلام نشده اما متاسفانه آنچه میبینیم نشاندهنده آن است که سن مصرف به دبیرستان کشیده شده است و به طور کلی از سنین 15 سالگی به بعد شاهد افزایش شیوع مصرف مخدر گل هستیم.
روز گذشته سردار مسعود زاهدیان در نشست خبری خود اظهارکرد: پلیس مبارزه با موادمخدر ناجا در راستای اقدامات پیشگیرانه خود در سال گذشته، بیش از ۵۰۰ مدرسه در سراسر کشور را که در مناطق آلوده قرار داشتند شناسایی و در همین راستا از اطراف این مدارس بیش از دو هزار کیلوگرم انواع موادمخدر را کشف و ضبط کرده است.
او همچنین با بیان اینکه در اجرای این طرح دستگیری معتادان متجاهر و پاکسازی آنان از اطراف مدارس نیز اجرا شده است، افزود: برای امسال نیز دو هزار مدرسه هدفگذاری شده و لازم به ذکر است این کشفیات داخل مدارس نبوده بلکه در اطراف مدارس بوده است.
به گفته زاهدیان بیشترین مواد کشفشده در اطراف مدارس انواع قرصها، گل، ماریجوانا و حشیش بوده است.
انکار آموزشوپرورش راه به جایی نبرد
از آنجا که بیش از 70 درصد از نوجوانان 10 تا 19 ساله کشور در حال تحصیل هستند و مدرسه محیطی است که آنها پس از محیط خانواده بیشترین وقت خود را در آنجا سپری میکنند و تاثیر زیادی از آن محیط میپذیرند، بررسی میزان مصرف دخانیات بهطور کلی و اعتیاد به طور خاص در میان دانشآموزان اهمیت زیادی دارد.
همچنین، برخی از گزارشها حاکی است که سن اعتیاد به 13 سال کاهش یافته و این به معنای باز شدن پای اعتیاد به مدارس است و از آنجا که دانشآموزان در سنی هستند که بیشترین تاثیر را از گروه همسالان خود میپذیرند قرار گرفتن آنها در معرض خطر اعتیاد، اهمیت بیشتری پیدا میکند. از سوی دیگر طبق آمارهایی که ارائه شده است شروع مصرف بیش از 60 درصد افرادی که مواد مخدر مصرف میکنند از دوره دانشآموزی بوده است که این مساله نیز ضرورت توجه هر چه بیشتر به این حوزه را نمایان میسازد.
بدون شک کسانی که در گذشته خبرهای مربوط به آسیبهای اجتماعی به ویژه اعتیاد را دنبال میکردند، خوب به خاطر دارند که تا چند سال پیش گفتوگو در رابطه با اعتیاد دانشآموزان و شیوع آن در بین دانشآموزان تابو محسوب میشد و حتی بحث در مورد آن برخوردهای قانونی را نیز به دنبال داشت. این انکار کردن شیوع مصرف مواد مخدر در بین دانشآموزان، از سوی آموزشوپرورش نه تنها به حل آن کمک نکرد، بلکه با پاک کردن صورت مساله، باعث شیوع و گستردگی آن نیز شد. با گسترش اعتیاد در بین دانشآموزان، آموزش پرورش ناچار شد به جای پاک کردن صورت مساله به دنبال حل ماجرا باشد و سیاستهای سانسور این معضل را بردارد و به صورت عریان با موضوع اعتیاد دانشآموزان برخورد و چارهاندیشی کند.
آموزشوپرورش در سال ۱۳۸۷ برای اولین بار آمار دانشآموزان معتاد کشور را 35هزار نفر اعلام کرد و از برنامههای فوقالعاده برای پیشگیری و رفع این معضل خبر داد. درست زمانی که انتظار میرفت برنامههای فوقالعاده آموزشوپرورش برای پیشگیری از اعتیاد به ثمرنشسته باشد و آمار اعتیاد این قشر نیمکتنشین در مدارس کنترل و کاهش یافته باشد، اعلام آمار ۷۵هزاری دانشآموزان معتاد در سال ۹۲ که از رشد غیرقابل باور آن حکایت داشت، به مثابه آب سردی بود که بر پیکر دستاندرکاران کنترل و پیشگیری اعتیاد در میان دانشآموزان ریخته شد. این آمار به روشنی نشان داد که در بازه زمانی پنج سال نه تنها سیاستهای آموزشوپرورش و دستگاههای ذیربط موثر واقع نشده است، بلکه حتی این معضل رشد صددرصدی داشته است.
از سال ۱۳۹۲، نگاه آموزشوپرورش هم به موضوع اعتیاد دانشآموزان تغییر کرد، به طوری که بهمن سال ۱۳۹۲، علیاصغر فانی، وزیر وقت آموزشوپرورش، درباره رشد اعتیاد در بین دانشآموزان گفت: باید در برخورد با اعتیاد دانشآموزان هم به مساله پیشگیری بپردازیم و هم به مساله درمان آنها. با توجه به وسعت فعالیتها و تعداد بسیار زیاد دانشآموزان نمیتوانیم مدعی شویم که این اقدامات را در تمامی مدارس کشور اجرایی میکنیم، ولی شروع به اجرا کردن این اقدامات کردهایم و در برابر این مشکلات سکوت نکرده و در این زمینه کلاسهایی را برای دانشآموزان دائر کردهایم.
با این وجود، آن زمان آموزشوپرورش با توجیه محدودیت منابع مالی خود، از هیچ طرح و برنامهای برای مقابله با اعتیاد دانشآموزان صحبت به میان نیاورد و به گفته فانی تنها اقدامی که برای رفع این معضل انجام داد این بود که آنها را به مراکز ترک اعتیاد معرفی کرده که آن هم به گفته وزیر وقت آموزشوپرورش، فراگیر نبود.
این روند ناامیدکننده ادامه داشت تا اینکه دو سال بعد یعنی سال ۱۳۹۴ علیرضا جزینی قائم مقام ستاد مبارزه با مواد مخدر با اعلام آمار ۱۳۰هزار نفری دانشآموزان معتاد عملا زنگ خطر را به صدا در آورد.
شرایط وخیم اعتیاد در مدارس
در رابطه با اطلاعرسانی آمار دقیق اعتیاد دانشآموزان هیچ وقت آمار و اطلاعات دقیقی رسانهای نشده است و کمتر مسوولی خطر آسیبهای اجتماعی در مدارس را میپذیرفت و اگر هم با مستندات و تحلیل فضای موجود مدارس میشد او را قانع کرد بازهم براین باور بود که فضا چندان هم که رسانهها شلوغ کردهاند، غبارآلود نیست، با این حال چند ماه پیش مدیرکل آموزشوپرورش شهر تهران در رابطه با آسیبهای اجتماعی مدارس اعتراف کرد که شرایط وخیمتر از چیزی است که به نظر میآید و از وضعیت اعتیاد مدارس آگاهی کامل دارد و آموزشوپرورش نخستین اولویت خود را به موضوع آسیبهای اجتماعی و اعتیاد اختصاص داده است.
به گفته نادر منصورکیایی، مدیرکل دفتر مراقبت از آسیبهای اجتماعی آموزشوپرورش بر اساس گفتههای رسانهها یک درصد از دانشآموزان درگیر اعتیاد هستند، در حالی که پروژه میدانی مدیریت مورد با نام مددکاری اجتماعی در مدرسه که در حال فعالیت است حکایت از آن دارد در سال تحصیلی گذشته یک درصد از دانشآموزان در معرض خطر شناسایی شدند یعنی 136 هزار دانشآموز در معرض خطر مصرف مواد مخدر هستند اما افرادی که مصرف مواد داشتند 3 هزار و 600 نفر هستند.
این 136 هزار نفر دانشآموزانی هستند که نشانههای خطر را دارند یعنی متغیرهای روانی، اجتماعی و محیطی موید این است که این افراد ریسک خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر را دارند و بر اساس اقدامات تشخیصی متوجه شدیم از میان آنها سه هزار و 600 نفر حداقل یک بار مصرفکننده مواد مخدر بودند بنابراین اختلال مصرف مواد در آنها احراز شد و این افراد به مراکز درمانی ارجاع شدند و با همراهی دانشگاههای علوم پزشکی تحت درمان سرپایی یا بستری قرار گرفتند. اما به نظر میآید این آمار دقیقی از تعداد دانشآموزان درگیر اعتیاد نیست.
کیایی همچنین با اشاره به این موضوع که میزان و نوع مصرف دانشآموزان به شرایط جغرافیایی محل زندگی آنها وابسته است اضافه میکند: موادی که این دانشآموزان مصرف میکردند بسته به نوع جغرافیا متفاوت بود یعنی مواد سبک و سنگین مانند شیشه مصرف میشد اما بیشتر آنها مصرفکننده مواد سبک هستند یعنی مواد مخدر صنعتی استفاده نمیکردند. اغلب دانشآموزان مصرفکننده مواد نیز پسران در گروه سنی بالای 15 سال هستند.
برای پیشگیری و مقابله با اعتیاد دانشآموزان چه باید کرد
حالا سوال اینجاست برای مقابله با گروهی که به اعتیاد روی آوردهاند یا پیشگیری برای جلوگیری از اضافه شدن تعداد دانشآموزان درگیر اعتیاد چه باید کرد؟ پیشگیری از اعتیاد، زمانی میتواند اثربخش و کارآمد باشد که علاوه بر کودکان و نوجوانان، به طور همزمان به سایر گروههای مخاطب، به ویژه والدین و مدارس توجه شود. با ارتقای آگاهی و آموزش لازم به کودکان و نوجوانان، والدین و مسوولان مدارس میتوان سطح توانمندیهای آنان را در برابر معضلات اجتماعی به ویژه مواد مخدر و روانگردانها افزایش داد و زمانی که آگاهی و آموزش اصولی و علمی در کار باشد میتواند دانشآموزان را در برابر اعتیاد و رفتارهای پُر خطر محافظت کند. سازمان آموزشوپرورش نقش موثری در مقابله با اعتیاد دارد و دانشآموزان باید با آسیبهای اجتماعی آشنا شده و مهارتهای زندگی را فرا گیرند و اجرای برنامههای پیشگیری از اعتیاد در مدارس باید جدی دنبال شود. آموزشهای لازم و آشنایی دانشآموزان و آموزش «نه» گفتن از دیگر آموزشهایی است که خانوادهها و آموزشوپرورش باید با کمک یکدیگر در ذهن نوجوانان نهادینه کنند.
در همین رابطه یکی از کارشناسان آموزشی به «جهانصنعت» میگوید: حدس میزنم آماری که از دانشآموزان درگیر اعتیاد ارائه شده کمی بیشتر از یک درصدی است که مسوولان میگویند، چرا که پیدا شدن بیش از 2000 کیلوگرم مواد مخدر آن هم در اطراف مدارس خبر از تعداد بالایی دانشآموز معتاد میدهد. به هر حال اگر بخواهیم به یک درصد هم اکتفا کنیم میبینیم که عدد قابل ملاحظه و بالایی است.
محمدرضا نیکنژاد در ادامه از آموزشهای نصفه و نیمه و بدون آگاهی مدارس انتقاد و اضافه میکند: درس یا آموزشهایی که سازمان یافته باشد برای پیشگیری یا حتی آموزش به نوجوانان در مدارس نداریم. گاهی پیش میآید معلمی از سر دلسوزی اطلاعاتی به بچهها و درباره اعتیاد و عواقب آن با آنها صحبت کند اما دیده شده در برخی موارد همین صحبتهای معلم به سبب نداشتن تخصص و آموزش کافی مشکلساز شده به نوجوان ضرر رسانده است. مشکل اینجاست که آموزشهای لازم صورت نمیگیرد؛ تنها در بخشی از کتابهای زیست یا بهداشت دبیرستان بخشی با نام بهداشت اجتماعی اضافه شده که تدریس آن اختیاری است و معلمها به دلیل مشکلاتی که به واسطه شوخی و شیطنت بچهها با موضوعات درس برایشان در سرکلاس پیش میآید ترجیح میدهند آن قسمت را رد کنند.
او در پایان به این نکته اشاره میکند که موضوع آموزشهای اجتماعی و پیشگیری از آن بحث یک سال و دو نیست، باید از پایه به دانشآموزان آموزش داد و تا دورههای دانشگاهی این آموزش ادامه پیدا کند تا در ذهن جوان نهادینه شود. متاسفانه ما در سنینی که نوجوان از زمان بروز خطر گذشته آموزشها را شروع میکنیم. سن خطر خیز و کجنکاوی و گرایش نوجوانان تا پایان دوره راهنمایی است و آموزشهای ما تازه از دبیرستان آغاز میشود؛ زمان آموزشها دیر است و گروه زیادی ممکن است در دام انواع معضلات اجتماعی گرفتار شده باشند. باید در رابطه با آموزش دانشآموزان وقت و انرژی بیشتری صرف کنیم تا بر تعداد آمار افزوده نشود.
منبع: روزنامه جهانصنعت/۳۰ خرداد ۹۷