از دیدگاه سیاسی و اجتماعی تحلیلهای متفاوتی نسبت به این موضوع میتوان داشت. اول اینکه باید دید چه اتفاقی میافتد که یکی از افراد شاخص یک جناح فکری دچار چنین اشتباهی میشود و به آسیبشناسی این مساله بپردازیم. وقتی آقای نجفی بهعنوان شهردار تهران معرفی میشود، آن هم در شرایطی که بسیاری از اصلاحطلبان سالها از مسئولیتهای کلان دور بودهاند، مسئولیت جدی بر عهده ایشان است.
دیدارنیوز ـ سهشنبه ۷ خرداد یکی از عجیبترین روزهای سال ۹۸ بود. حوالی ظهر رسانهها از به قتل رسیدن «میترا استاد» همسر دوم محمدعلی نجفی، شهردار پیشین تهران خبر دادند و هنگام عصر نجفی با حضور در اداره آگاهی پلیس تهران خود را بهعنوان قاتل معرفی کرد. وزیر آموزش و پرورشی که در دوران مدیریتش تمام تلاش خود را به کار بست تا تنبیه جسمی از مدارس ایران رخت بربندد، در قامت یک قاتل روبهروی دوربین ایستاده و به سؤالات خبرنگاری پاسخ داد که خارج از عرف شناخته شده دادرسی و رسیدگی به چنین پروندههایی، آلت جرم را در دست گرفت و با متهم مصاحبه کرد. به گزارش رکنا، نجفی در اولین اظهاراتش در دادسرا گفت: «میترا با برخی ارگانهای امنیتی در تماس بود، من کاملا تحت نظر بودم، همه تماسها و حرکات من رصد میشد و عجیب اینکه آن ارگانها هم با میترا همکاری داشتند چرا که ریز تماسهایم را در اختیارش قرار میدادند و میترا با استفاده از همانها من را کاملا زیر نظر داشت». این سخنان نشان میداد که قتل میترا استاد حاشیههایی دارد که آن را از یک جنایت خانوادگی متفاوت میکند. «آرمان» در گفتوگو با فرزانه ترکان عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی که شهردار پیشین تهران از مؤسسین آن به شمار میآید، به بررسی این موضوع پرداخته است. ترکان معتقد است کاری که محمدعلی نجفی انجام داده قطعا اشتباه است، اما باید جوانب مختلفی را درخصوص این قتل سنجید تا به ماهیت ماجرا پی برد. او مساله شنود مکالمات شهردار پیشین تهران و نحوه پوشش دهی صداوسیما در این پرونده را از جمله این مسائل میداند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اتفاق عجیبی که برای محمدعلی نجفی رخ داد و او را اکنون بهعنوان متهم به قتل میشناسیم، ناشی از چه شرایطی بود؟ آیا خطای شخصی شهردار پیشین تهران او را به این نقطه رساند؟
هیچ انسانی نیست که بتواند ادعا کند که در زندگیاش مرتکب اشتباه نشده و لغزشی از او سر نزده است. من شناخت نزدیکی از شخص آقای دکتر نجفی و همسر اول ایشان داشتم که زنی بسیار فرهیخته هستند. این زوج بسیار به هم علاقه داشتند و ازدواج و شروع زندگیشان نیز با عشق و علاقه بود. تراز خانوادگی یکسانی نیز داشتند و با وجود گذشت سالها از زندگی مشترک، آرامش و محبت در بین آنها حاکم بود. اینکه اتفاقاتی حادث میشود و شرایط تغییر میکند ممکن است برای هر کسی یا هر زندگی مشترکی اتفاق بیفتد. هیچکس بری از اشتباه نیست و نمیتواند امروز به آینده خود غره باشد که هیچ اشتباهی از او سر نخواهد زد. البته باید تاکید کرد، کسانی که در عرصه سیاست حضور دارند و نقش پررنگی هم در این حوزه ایفا میکنند در قبال مردم مسئولیت دارند و مردم انتظار دارند این افراد زندگی منظم و بیحاشیهای داشته باشند. همچنین جامعه انتظار دارد این افراد از لغزشهای اجتماعی و خانوادگی مصون باشند و تلاش کنند خودکنترلی بیشتری نسبت به سایر افراد داشته باشند تا مردمی که از آنها حمایت میکنند ناامید نشوند. پذیرش اتفاقی که برای دکتر نجفی افتاد، با توجه به پیشینهای که او دارد، برای مردم خیلی سخت است. او اولین وزیر آموزش و پرورش اصلاحطلب بود که از روزهای آغازین کار، به اصلاح ساختار این وزارتخانه بسیار مهم و کلیدی کمر همت بست. در هر سمتی که حضور داشت، از وزارت علوم گرفته تا ریاست بر سازمان برنامه و بودجه، تاثیرات بسیار مثبتی از خود به جا گذاشت. زمانی که سازمان برنامه و بودجه را مدیریت میکرد، منظمترین دوره این سازمان بود. مدارج علمی او نیز روشن است و نشان از نخبگی ایشان دارد. در کل اما خطایی که از او سر زده و لغزشی که اتفاق افتاده از دیدگاه انسانی قابل دفاع نیست و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. یک انسان به قتل رسیده و همه ما از این اتفاق متأثر شدهایم. این در جایگاه مسئولیت فردی آقای نجفی است و خود او نیز این مسئولیت را شخصا پذیرفته و خود را معرفی کرده است.
از منظر سیاسی این حادثه را چگونه میبینید؟
از دیدگاه سیاسی و اجتماعی تحلیلهای متفاوتی نسبت به این موضوع میتوان داشت. اول اینکه باید دید چه اتفاقی میافتد که یکی از افراد شاخص یک جناح فکری دچار چنین اشتباهی میشود و به آسیبشناسی این مساله بپردازیم. وقتی آقای نجفی بهعنوان شهردار تهران معرفی میشود، آن هم در شرایطی که بسیاری از اصلاحطلبان سالها از مسئولیتهای کلان دور بودهاند، مسئولیت جدی بر عهده ایشان است. تنها چند ماه بعد از انتصاب آقای نجفی به سمت شهردار تهران، حضور خانم میترا استاد در زندگی ایشان برملا میشود و مشکلات زیادی را برای شهرداری تهران، شورای شهر و جریان اصلاحات ایجاد میکند. این مساله باید بهطور جدی ریشه یابی شود، این موضوع را باید در چارچوب شخص و بعد مسئولیت جریانی دید. مساله دومی که وجود دارد آن است که با اعترافات این روزهای آقای نجفی در خصوص تهدیدهایی که علیه خانواده ایشان صورت میگرفته یا شنود مکالمات خصوصی و انتقال آن به برخی سیستمها انسان به فکر میافتد که بهجز اشتباهات شخصی که او مرتکب شده، چرا باید چنین شرایطی برای یک نخبه مدیریتی ایجاد شود که در نهایت چنین اتفاقی رقم بخورد.
نقش صداوسیما را چگونه ارزیابی میکنید؟ اولین بار است که تلاش میشود چنین پروندهای این گونه به عرصه عمومی کشیده شود، در حالی که در برخی پروندههای مشابه عملکرد دیگری را شاهد بودهایم.
به طور کلی هر تلاشی برای تبدیل کردن این ماجرا به موضوعی ملی بسیار عجیب و غیرقابل پذیرش است. کمتر از دو ساعت از حضور آقای نجفی در اداره آگاهی گذشته بود که خبرنگار این رسانه با دوربین در اتاق نگهداری متهم به قتل حاضر میشود. او به راحتی با متهم به قتل مصاحبه کرده، آلت جرم را در دست گرفته و آن را مقابل دوربین نمایش میدهد. آیا لازم بود صداوسیما به بحثی وارد شود و چنین پرداختی از آن داشته باشد که آن را خانوادگی و شخصی میداند؟ اگر لزوم این پرداخت احساس میشد چرا در خصوص پروندههای شخصیتهای سیاسی دیگر این پرداخت اتفاق نمیافتد؟ امروز نماینده مجلسی وجود دارد که متهم به تعرض است، اما صداوسیما بهگونهای حداقلی هم به این موضوع نپرداخته است. به خاطر داریم که یکی از مداحان بهدلیلی بسیار باورنکردنی از اسلحه استفاده کرد اما صداوسیما به این بحث هم وارد نشد تا به قول معروف شفافسازی شود. برای رسانهای به وسعت صداوسیما چنین دوگانگیهایی بسیار آزاردهنده است و ذهن را به مسائل دیگر و استفادههای دیگری غیر از خبررسانی میکشاند. این رفتارها بیشتر شبیه یک جشن سیاسی است تا اطلاعرسانی و از این نظر اقدامی غیراصولی و حرفهای محسوب میشود و مسئولان باید درخصوص پایان دادن به این رویهها که در پوشش خبررسانی صورت میگیرد اقدام کنند.
اشاره کردید به موضوع شنود که در اعترافات آقای نجفی به آن اشاره شده است. با توجه به شائبههایی که این مساله ایجاد کرده، ارزیابی شما چیست؟
در حال حاضر ظن شنود و همکاری میترا استاد با برخی نهادها در حد تئوری و ادعا مطرح است و باید در دادگاه به آن رسیدگی شود، اما مشابه این اتفاقات درخصوص دیگر افراد سیاسی نیز رخ داده و اثبات شده که برخی بیاخلاقیها وجود داشته است. وقتی کسانی وارد زندگی برخی سیاستمداران میشوند و تلاش میکنند تا آبرو وحیثیت آنها را ببرند، امری ناپسند صورت میگیرد که البته مسبوق به سابقه است. اینکه درخصوص زندگی آقای نجفی نیز همین موضوع وجود داشته، نمیتوانیم بهصورت صددرصدی اظهار نظر کنیم. اینکه زنی به هر مشقتی همسر دوم آقای نجفی شده، مهریه مشخص دارد اما همچنان صدای ایشان را ضبط میکند و برای برخی ارسال میکند، شائبه برانگیز است. بالأخره زندگی خصوصی بوده و نباید این حریم خصوصی نادیده گرفته میشد.
حزب کارگزاران تاکنون در این خصوص جلسهای داشته و اگر پاسخ مثبت است، موضع حزب چیست؟
روز چهارشنبه جلسهای تشکیل شد. همه از حادثهای که پیش آمده ناراحت و بهتزده هستند. بهرغم سابقه درخشانی که آقای نجفی داشته، اتفاقی که حادث شده، اصلا صحیح نبوده و هیچتوجیهی نباید برای آن وجود داشته باشد. از دیدگاه انسانی امیدواریم که دادگاهی عادلانه برگزار شود و همه مسائل بهطور کلی مورد بررسی قرار گیرد.
به طور مشخص آقای کرباسچی دبیرکل حزب موضعی گرفتند و برخی اصلاحطلبان را در این موضوع مقصر خواندند. ماجرا چیست؟
ما بهطور مشخص از حزب یا افراد خاصی نام نمیبریم اما چون دبیرکل حزب این موضوع را بیان کردهاند نیاز است که توضیحاتی در خصوص آن ارائه شود. زمانی که برای انتخاب شهردار رایزنیهایی جدی میان اصلاحطلبان صورت میگرفت، همان زمان وجود چنین مسالهای در زندگی شخصی آقای نجفی بهصورت مخفیانه مطرح بود. نظر آقای کرباسچی و کارگزاران این بود که کسانی که شائبهای در زندگی شخصیشان وجود دارد، به خصوص در این دوران که سیستمهای امنیتی بهدنبال ردیابی این موضوعات هستند، بهعنوان کاندیدای مناصب مهم معرفی نشوند. بهتر بود فردی که بری از این مسائل بود، انتخاب میشد. منصب شهرداری، سرمایه اصلاحات بود و نباید میگذاشتیم این سرمایه به این آسانی نابود شود. شاهد بودیم که بعد از حضور آقای نجفی در شهرداری و اتفاقاتی که برای ایشان افتاد و جابهجاییهایی که در شهرداری تهران رخ داد، نشد که با آن قوتی که وعده داده شده بود، به مطالبات مردم رسیدگی شود. زمانهای مهمی توسط اصلاحات از دست رفت. البته بهجز این مسائل باید شرایط زندگی شخصی آقای نجفی و سختیهایی که ایشان در طول یک سال اخیر متحمل شدهاند را در این اتفاقی که افتاده دخیل دانست.
منظورتان از شرایط سخت دقیقا چیست؟ مشکلاتی که در زندگی محمدعلی نجفی و میترا استاد وجود داشت؟
با توجه به اینکه پزشک هستم و دیدگاه پزشکی به این موضوع نیز دارم، باید بگویم اتفاقی که برای آقای نجفی در این موضوع افتاد، قطعا و قطعا موید فشارهای روحی و روانی است که برای ایشان در طول این یک سال پیش آمد. نمیخواهم به دفاع از او بپردازم زیرا آقای نجفی در هر صورت مقصر است اما نیاز است که زمینه و ریشه این اتفاق دیده شود. فردی آرام و متخلق به اخلاق حسنه که ناگهان چنین تغییر میکند و مرتکب قتل میشود، نشاندهنده فشارهای روحی و روانی است و مسائلی برای آقای نجفی پیش آمد که ایشان حتی دست به خودکشی هم زده است.
آیا کارگزاران نجفی را بهعنوان نامزد شهرداری مطرح نکرده بود؟
با وجود سوابق درخشان آقای نجفی در مسئولیتهای گذشته، حزب کارگزاران از ابتدا تاکید داشت که بهترین انتخاب برای تصدی منصب شهرداری تهران در آن برهه، مهندس محسن هاشمی است و با توجه به سوابق مدیریت شهری ایشان انتخاب بهتری بود.
میترا استاد عضو کارگزاران بود و در این حزب فعالیت میکرد؟
خود آقای نجفی که از حزب کنارهگیری کرده بودند و بعضا بهعنوان میهمان حضور مییافتند اما خانم استاد هیچگاه ارتباطی با حزب نداشته و در هیچ جلسه حزبی، انتخاباتی یا همایشی حضور نیافته بود و انتساب او به حزب اشتباه است.
آیا بیان برخی تخلفات نقشی داشته است؟
آقای نجفی نه تنها در شهرداری بلکه در مناصب دیگر خود نیز همین رویه را دنبال میکرد. اولین کسی که به ماجرای بورسیهها در وزارت علوم و تحقیقات و فناوری ورود کرد. خاطرمان هست برخی چگونه به او تاختند که سرانجام ایشان نپذیرفت وزیر شود. به رغم اتفاقی که این روزها برای آقای نجفی افتاده، پیشینه ایشان نشان میدهد که او همواره در حال کمک به کشور بوده است و این در شهرداری و وزارت علوم نمود بیشتری یافته بود. و باید بهطور کامل مسائل در بررسی پرونده ایشان در نظر گرفته شود تا خدایی نکرده حقی از کسی ضایع نشود.
بررسی چه مسائلی را در پرونده شهردار پیشین تهران تاثیرگذار میدانید و روند بررسیها باید به چه سوالاتی که از سوی جامعه مطرح میشود، پاسخ دهد؟
چند سوال جدی در پرونده ایشان وجود دارد. اول اینکه چرا سخن و ادعا درباره نهادهای امنیتی میشود؟ این موضوع با توجه به شعار شفافیتی که مطرح میشود، باید حتما مورد رسیدگی دقیق و کامل قرار گیرد. اگر ادعای آقای نجفی در این خصوص صحیح است، نیاز است که شفافسازی شود، اگر واقعا حقیقت داشته باشد، باید نقش این موارد در پرونده مشخص شود. سوال دوم این است که چرا رسانه ملی با عجله، ذوق و شوق فراوان به این موضوع میپردازد و این گونه بهدنبال بهرهبرداری سیاسی از این موضوع است؟ اگر قتل آنطور که خود صداوسیما ادعا دارد خانوادگی است، این ذوق زدگی و بهرهبرداری سیاسی چه مفهومی دارد؟ سوال سوم که باید سیاستگذاران کلان کشور از خود بپرسند، آن است که چرا در هر موضوعی که رسانه ملی به آن بهطور ویژه میپردازد و تلاش میکند تا سناریوی خاصی را به جامعه القا کند، مردم آن را باور نمیکنند؟ شخص آقای نجفی مقصر است اما این تاکید عجیب و بیسابقه صداوسیما باعث شده مردم جور دیگری هم فکر کنند.
منبع: آرمان/ محمدحسین لطفالهی