
یکی از بزرگترین موانع زنان برای ورود به عرصه پارلمان «مشکلات مالی» است. زنان نسبت به مردان با این مشکل بهطور جدیتری مواجه هستند، بهخصوص زمانی که زنان برای نخستینبار میخواهند در انتخابات شرکت کنند.
دیدارنیوز ـ جهتگیریهای سیاسی کشور در پارلمان تعیین میشود و پارلمانی دموکراتیک محسوب میشود که انعکاسدهنده دیدگاهها و علایق کل جامعهای باشد که از آن برگزیده شده است. در نتیجه، دموکراسی در جامعهای تقویت و گسترده میشود که زنان بهعنوان عضوی از آن جامعه در تمام ابعاد حیات سیاسی مانند نمایندگی پارلمان حضور داشته باشند و از عدالت بیشتر و شکاف کمتر جنسیتی برخوردار باشند. پرسشهای متفاوتی از موانع و علل عدم حضور زنان در عرصه سیاست تا راهکارها و تاثیر حضور آنان در این عرصه مطرح است. «آیا حضور زنان در عرصه سیاست لازم است؟ و آیا حضور آنان در این عرصه واقعا تفاوتی ایجاد میکند؟» اینها پرسشهایی هستند که نمیتوان به سادگی پاسخ داد؛ گرچه یک «بله» قاطع و قابلدفاع برای آن وجود دارد. سیمین حاجیپور ساردویی، دکترای جامعهشناسی سیاسی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، یکی از اولین افرادی است که موضوع سهمیهبندی جنسیتی را مطرح کرد و اولین و شاید تنها فرد در ایران است که این موضوع را بهصورت علمی مورد بررسی قرار داده است. او اکنون با کتاب «زنان و مشارکت سیاسی؛ واکاوی سیاست حضور زنان در مجلس شورای اسلامی ایران» شواهد قابل توجهی برای پاسخ به ابعاد، انگیزهها، دلایل، موانع و راهکارهای سیاست حضور زنان در پارلمان ارائه میکند. او به حضور زنان در جایگاههای تصمیمگیری اشاره کرده و میگوید: « اگر حضور زنان در جایگاههای تصمیمگیری پررنگتر شود، کیفیت و فضای سیاسی کشور بهبود خواهد یافت.» در ادامه دیدگاههای این جامعهشناس سیاسی را در گفتوگو با «آرمان» میخوانید: آرمان: جهتگیریهای سیاسی کشور در پارلمان تعیین میشود و پارلمانی دموکراتیک محسوب میشود که انعکاسدهنده دیدگاهها و علایق کل جامعهای باشد که از آن برگزیده شده است. در نتیجه، دموکراسی در جامعهای تقویت و گسترده میشود که زنان بهعنوان عضوی از آن جامعه در تمام ابعاد حیات سیاسی مانند نمایندگی پارلمان حضور داشته باشند و از عدالت بیشتر و شکاف کمتر جنسیتی برخوردار باشند. پرسشهای متفاوتی از موانع و علل عدم حضور زنان در عرصه سیاست تا راهکارها و تاثیر حضور آنان در این عرصه مطرح است. «آیا حضور زنان در عرصه سیاست لازم است؟ و آیا حضور آنان در این عرصه واقعا تفاوتی ایجاد میکند؟» اینها پرسشهایی هستند که نمیتوان به سادگی پاسخ داد؛ گرچه یک «بله» قاطع و قابلدفاع برای آن وجود دارد. سیمین حاجیپور ساردویی، دکترای جامعهشناسی سیاسی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، یکی از اولین افرادی است که موضوع سهمیهبندی جنسیتی را مطرح کرد و اولین و شاید تنها فرد در ایران است که این موضوع را بهصورت علمی مورد بررسی قرار داده است. او اکنون با کتاب «زنان و مشارکت سیاسی؛ واکاوی سیاست حضور زنان در مجلس شورای اسلامی ایران» شواهد قابل توجهی برای پاسخ به ابعاد، انگیزهها، دلایل، موانع و راهکارهای سیاست حضور زنان در پارلمان ارائه میکند. او به حضور زنان در جایگاههای تصمیمگیری اشاره کرده و میگوید: « اگر حضور زنان در جایگاههای تصمیمگیری پررنگتر شود، کیفیت و فضای سیاسی کشور بهبود خواهد یافت.» در ادامه دیدگاههای این جامعهشناس سیاسی را در گفتوگو با «آرمان» میخوانید:
دلایل حضور کمرنگ زنان بهعنوان نماینده در مجلس شورای اسلامی چیست؟
در ابتدا که مطالبه افزایش حضور زنان در مجلس مطرح شد، مخالفان ادعا کردند که زنان از انگیزه کافی برای حضور در انتخابات و مجلس برخوردار نیستند و بنابراین، تمایلی به مشارکت سیاسی در این سطح و کاندیداتوری ندارند و اینکه زنان محافظهکار هستند و از خشونتهای عرصه سیاست دوری میکنند. اما پژوهش انجام گرفته نشان میدهد با توجه به افزایش کاندیداتوری زنان در انتخابات سال 1394 مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره شوراهای شهر و روستا، زنان مایل به حضور در عرصههای سیاسی و تصمیمگیریهای کلان کشور هستند، اما عواملی از حضور پررنگ آنها در این عرصه جلوگیری میکند.
بخشی از پژوهش شما به بررسی عواملی میپردازد که بهعنوان مانع در برابر حضور زنان در پارلمان عمل میکنند. مهمترین این موانع براساس این پژوهش کدامند؟
یکی از بزرگترین موانع زنان برای ورود به عرصه پارلمان «مشکلات مالی» است. زنان نسبت به مردان با این مشکل بهطور جدیتری مواجه هستند، بهخصوص زمانی که زنان برای نخستینبار میخواهند در انتخابات شرکت کنند. بنابراین باید سازوکارهایی برای برقراری شرایط برابر مالی میان کاندیداهای زن و مرد اندیشید تا در شرایط برابر به رقابت بپردازند. در این پژوهش، پیشنهادهایی نیز در این راستا ارائه شده است، مانند محدودسازی یا کاهش هزینههای تبلیغاتی، تنظیم مکانیزمهایی برای کمک مالی به زنان کاندیدا از سوی دولت در قالب وام و اجبار احزاب سیاسی برای تخصیص بخشی از بودجه خود به برنامههای تبلیغات انتخاباتی زنان. گذشته از مشکلات مالی، عوامل نهادی مانند احزاب سیاسی بر شانس ورود زنان به مجلس در انتخابات بسیار تاثیرگذار هستند. بسیاری از احزاب سیاسی قوانین مشخص، تدوینشده و شفافی برای انتخاب کاندیداها ندارند و تنها ملاک آنها برای تهیه فهرستهای انتخاباتی «قدیمی»بودن، «خویشاوند»بودن و داشتن «سرمایه» کافی است و از آنجا که اکثریت قدیمیها را مردان تشکیل میدهند و بیشتر مردان صاحبان سرمایه هستند، در تهیه فهرستهای انتخاباتی به سمت مردان گرایش بیشتری نشان میدهند و در مورد زنان هم زنانی را انتخاب میکنند که با مردان قدیمی وابستگی یا خویشاوندی داشته باشند. اگر قوانین احزاب برای انتخاب کاندیداها روشن و آشکار نباشد، بهراحتی اعمال سلیقه صورت میگیرد. از سوی دیگر، در ساختارهای حزبی اکثر احزاب فقط مردان یا تعداد انگشتشماری از زنان وجود دارند. این نشاندهنده حاکمیت نظام مردسالار بهجای نظام مردمسالار در یکی از مهمترین عرصههای جامعه مدنی یعنی احزاب سیاسی است. بررسیها نشان میدهد که در حوزههای انتخابیه با یک کرسی در مجلس، تمایل احزاب بهطور واضح بهسوی کاندیدای مرد است و در نهایت، احزاب بهسوی کاندیداهای زنی گرایش نشان میدهند که همسر، دختر یا خویشاوندان نسبی و سببی سیاستمداران مرد هستند و این موجبشده حلقه سیاستمداران همچنان محدود، بسته و تنگ باقی بماند و بهعنوان سدی محکم بر سر راه زنان شایسته عمل کند.
پیشنهاد شما برای رفع این مشکل چه بوده است؟
از آنجا که موانع دسترسی زنان به مجلس متفاوت است، ابزارها و راهکارهای حل این معضل نیز متفاوت خواهد بود. سازماندهی و بسیج شبکههای زنان، شفافسازی ائتلافهای انتخاباتی، شفافسازی و اصلاح مقررات داخلی احزاب، کمک به زنان نماینده برای عمل به وعدههای انتخاباتی، تقویت سازمانهای زنان برای انجام ماموریت اصلی، آموزش کاندیداهای زن پیرامون مدیریت زمان، هدفگذاری رأیدهندگان، برقراری تعاملات، نحوه جذب سرمایهگذاری و تنظیم و اجرای استراتژیها، جلوگیری از انتخاب زنان برای فهرستهای انتخاباتی براساس قبیلهگرایی، خویشاوندسالاری و آریستوکراسی، ایجاد فرصتهای برابر برای مردان و زنان در زمان مبارزات انتخاباتی و افزایش آگاهیهای عمومی برای مبارزه با کلیشههای منفی سنتی، تغییر و تعدیل تعصبات فرهنگی، فراهمکردن حمایتهای مالی و تغییر نگاه احزاب سیاسی برخی از راهکارهای کلی هستند که میتوان عملیاتی کرد. اما تمام این راهکارهای ساختاری در مدت زمان طولانی امکانپذیر خواهند بود. ما به راهکارهای نهادی نیاز داریم که در کوتاهمدت نتیجهبخش باشند. یکی از این راهکارهای نهادی که در این پژوهش مطرح شده، تخصیص سهمیهبندی به زنان در قانون احزاب است. البته بهتازگی فراکسیون زنان طرحی را به مجلس برد که چون این طرح براساس مطالعه و پژوهش میدانی و کیفی ارائه نشده بود و نتوانسته بود تمام ریزهکاریهای لازم برای سهمیهبندی را پوشش دهد، نتوانست رأی و حمایت نمایندگان مجلس را به دست آورد و ایرادهایی نمایندگان مجلس به این طرح وارد کردند که اساسی بود. در واقع، براساس پژوهش انجام گرفته موفقیت این حرکت به یکسری پیشنیازهایی وابسته است که در طرح ارائه شده این پیشنیازها لحاظ نشده بود. یکی از پیشنیازهای این طرح تغییر نظام انتخاباتی کشور از اکثریتی به ترکیبی است. البته نمایندگان مجلس بهتازگی طرح تناسبی را ارائه کردهاند که در واقع این طرح از استانداردهای نظام انتخاباتی تناسبی نیز برخوردار نیست. بهعلاوه، نظام انتخاباتی تناسبی و یا ترکیبی به احزاب سیاسی قوی و آشنا با کارویژههای احزاب بهعلاوه قانون احزاب سیاسی قوی نیاز دارد، این در حالی است که ما در کشور احزاب سیاسی واقعی نداریم و در ضمن، در قانون احزاب سیاسی ما نیز خلأهای قانونی بسیاری دیده میشود. در کنار تمام این مسائل، مفهوم و روش سهمیهبندی بهدرستی در طرحهای ارائهشده ذکر نشده است. برخلاف تصور، سهمیهبندی فقط به مفهوم ذکر تخصیص فلاندرصد به زنان نیست. سهمیهبندی به دانشی نیاز دارد که متاسفانه این دانش در نظر گرفته نمیشود فقط بهمعنای صوری آن توجه میشود.
اما مخالفتهایی هم با سهمیهبندی و اعمال تبعیض مثبت برای زنان وجود دارد.
بله، برخی میگویند سهمیهبندی بهمعنای پذیرش ضعف زنان است. من میگویم، مگر شما در این مورد شک دارید؟ اما پذیرش ضعف بهمعنای پذیرش ضعیفبودن نیست. بیش از 50سال از زمان اعطای حق رأی و حق انتخابشدن به زنان میگذرد و ما هنوز نتوانستهایم به حق حضور برابر خود در جایگاههای تصمیمگیری دست یابیم. واضح است که ما در جامعه، خوشمان بیاید یا نیاید، جنس ضعیفتر محسوب میشویم اما ضعیف نیستیم. ما با وجود نرخ سواد 82.5درصدی زنان در جامعه، نتوانستهایم هیچهمبستگی منطقی و پایداری میان نرخ سواد و نمایندگی سیاسی زنان وجود بیاوریم، بهگونهای که در حال حاضر زنان فقط 5.9درصد از کرسیهای مجلس را به خود اختصاص دادهاند. این در حالی است که تعداد زنانی که به قوه مجریه راه یافتهاند، حتی به اندازه تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. فقط یک وزیر زن داشتهایم. زنان فقط 16درصد از مشاغل را در اختیار دارند. پس بزرگترین گروهی که هنوز تبعیض و آسیب را تجربه میکند، زنان هستند. اما با پذیرش این ضعف، چه میتوانیم برای جبران آن انجام دهیم؟ تنها چیزی که میتواند عدالت جنسیتی را برای ما به ارمغان آورد، قانون است. فقط قانون میتواند حضور و مشارکت بهتر و بیشتر زنان را در عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، سیاسی و بهخصوص عرصههای تصمیمگیری تضمین کند. من بهدرستی به این موضوع اعتقاد دارم. برخی زنان میگویند که ما باید به جایگاههای تصمیمگیری براساس شایستگیهای خود و با رقابت راه پیدا کنیم. اما من میپرسم تاکنون چند زن به این طریق توانستهاند به این جایگاهها برسند؟ آیا زنان شایسته ما به همین تعداد معدود محدود میشوند؟ از این رو، اعمال تبعیض مثبت در مشارکت سیاسی زنان لازم است، زیرا نقطهای که زنان شروع میکنند چندین گام عقبتر از مردان است. در واقع، با اعمال سهمیهبندی ما از «برابری در فرصتها» بهسمت برابری واقعی یعنی «برابری در نتایج» حرکت میکنیم.
اما نمایندگان مرد پارلمان با این موضوع موافق نیستند.
طبیعی است که مردان در قدرت نمیخواهند قدرت را با مردان دیگر تقسیم کنند؛ چه برسد با زنان و در حضور اندک زنان، شاهد آن هستیم که همین حضور اندک کنونی خانمها در عرصه سیاست حضوری تزئینی است. اما بهمنظور انعکاس مردمسالاری در جامعه براساس پژوهش انجامگرفته باید بهنحوی حضور زنان در عرصه سیاست تضمین شود و این امکانپذیر نیست مگر اینکه قوانینی در جهت افزایش میزان حضور زنان تصویب و تائید شود. اما در صورت تصویب سهمیهبندی برای حضور زنان در عرصه سیاست، در کل، و در عرصه پارلمان، در حالت خاص، بسیاری از سیاستمداران مرد برای آینده سیاسی خود نگران میشوند. سیاستمداران مرد مایل نیستند جایگاه، قدرت و نفوذ خود را در نظام سیاسی کشور از دست بدهند و در این بازی با حاصل جمع صفر که افزایش تعداد زنان بهمعنای کاهش نفوذ سیاستمداران مرد است، وارد شوند، زیرا اگر بهعنوان مثال قرار باشد 30درصد از کرسیهای پارلمان به زنان اختصاص یابد، 87 کرسی از 290 کرسی را زنان اشغال خواهند کرد و این به معنا و مفهوم آن خواهد بود که بسیاری از مردان شانس خود را برای حضور در عرصه پارلمان از دست خواهند داد. متاسفانه این منافع فردی موجب جلوگیری از تصویب قانونی میشود که منافع آن جمعی و ملی است.
بنابراین بهنظر شما با افزایش تعداد زنان در پارلمان تغییری در نظام تصمیمگیری رخ خواهد داد؟
معتقدم اگر حضور زنان در جایگاههای تصمیمگیری پررنگتر شود، کیفیت و فضای سیاسی کشور بهبود خواهد یافت. نمیگویم تمام زنانی که به پارلمان راه یافتهاند، کاملا شایسته بودند و مناسب انتخاب شده بودند، اما مگر تمام مردانی که به مجلس راه یافتهاند، شایسته این جایگاه بودهاند؟ هر وقت تقاضای ورود و حضور بیشتر زنان در پارلمان مطرح میشود بلافاصله با این پرسش تردیدآمیز و شبههبرانگیز روبهرو میشویم که «مگر نمایندگان زن قبلی و حاضر در مجلس عملکرد موفقی داشتند که میخواهید تعداد زنان در مجلس افزایش یابد؟» من این تردید را در گام نخست با یک پرسش پاسخ میدهم و آن این است که آیا تمام نمایندگان مرد عملکرد موفقی داشتهاند؟ مسلما نه! از 290 نماینده حاضر در مجلس دهم 273 نفر مرد هستند. آیا تمام این 273 نفر درست عمل کردهاند؟ چند نفر از آنها صدای ملت و موکلان خود بودهاند؟ در گام دوم، به صراحت میگویم که نمایندگان زن با توجه به تعداد اندک در تمام ادوار عملکرد موفقی داشتهاند؛ اما این تعداد اندک صدای آنها را به قدری ضعیف کرده است که به سختی شنیده میشود. نمایندگان زن در تمام دورهها تلاش کردهاند با توجه به خطمشی که فکر میکردهاند درست است، گامهایی در جهت منافع زنان بردارند؛ هر چند که اشتباهاتی هم داشتهاند. اما اگر تعداد زنان در مجلس افزایش یابد، تنوع و تکثر در آرا، نظرات، ایدئولوژیها و فلسفه حیات در میان نمایندگان زن وجود داشته باشد و تلاش کنند وحدت در عین کثرت را تثبیت کنند، میتوان امید داشت که عملکرد زنان در مجلس در آینده نزدیک بهبود هم بیابد. یکی از مشکلاتی که در مجامع مختلف میتواند به وجود بیاید، مشکل تکصدایی است. متاسفانه در سالهای اخیر تلاش شده این تکصدایی در مجلس و شوراهای شهر و روستا رواج یابد، اما باید رأیدهندگان به این موضوع توجه داشته باشند که زمانی پیشرفت و توسعه حاصل میشود که تضاربآرا وجود داشته باشد، کثرتگرایی وجود داشته باشد و بحث، اختلافنظر و تضاد منافع وجود داشته باشد. تکصدایی نه هنر است و نه موجب پیشرفت، توسعه و رشد کشور میشود. از اینرو، معتقدم زنانی که به مجلس راه یافتهاند و یا راه خواهند یافت، بدتر از مردانی که کرسیهای مجلس را به دست آوردهاند نبوده و نخواهند بود. در نهایت، اگر تعداد بیشتری از زنان به مجلس راه یابند، عدالت به مرزهای واقعی خود نزدیکتر میشود و این نمایندگان زن تلاش میکنند کرامت و شرافت زنان را بهتر و بیشتر بهصورت قانونی تامین کنند که مورد تاکید اسلام نیز است. البته این حضور کمرنگ زنان در پارلمان را در میان نمایندگان اقلیتهای مذهبی هم میبینیم. درست است که تعداد نمایندگان آنها در مجلس محدود است، اما در تمام این سالها و دورههای مجلس یک نماینده زن نیز از سوی اقلیتهای مذهبی در مجلس شورای اسلامی حضور نداشته است.
چگونه حضور زنان در پارلمان میتواند مسیر توسعه را بهبود بخشیده، تسریع کند؟
درک و فهم زنان از توسعه بهطور کامل با درک و فهم مردان از این مفهوم متفاوت است. اولویتهای زنان با اولویتهای مردان فرق دارد. طبیعی است که زنان بیشتر به مسائل خانواده، کودکان و جوانان توجه دارند. آنها صلحآمیزتر فکر میکنند و موضوعاتی مانند آموزش، رفاه و بهداشت در اولویتهای آنها قرار دارد. من مطمئن هستم در فردای ایران، پس از عبور از گرد و غبار تحریمها و تنگناها، آنچه به یاد ما خواهد ماند پیروزیها و شکستها در عرصههای جنگها و سیاست نخواهد بود، بلکه همراهی و همیاری ما در تحقق و شکوفایی روح انسانیت در جامعه خواهد بود که هدف کانونی اسلام است.